در روزهاي اوجگيري اعتراضات در اوكراين و به دنبال سقوط ويكتور
يانوكوويچ، برخي رسانههاي دولتي موضعي مبهم و صداوسيما جمهوري اسلامي
ايران موضعي محافظهكارانه و حتي معترضانهيي نسبت به تحولات اتخاذ كردند.
پخش چند گزارش در صداوسيما در نقد معترضان اوكرايني شاهد اين نكته است.
از طرف ديگر برخي كارشناسان حوزه انرژي معتقدند اعتراضات عليه دولت نزديك
به روسيه در اوكراين ميتواند فرصت خوبي براي ايران باشد تا حجم صادرات گاز
به اوكراين و از آنجا به اروپا كه سالها پيش به دنبال آن بوديم را اجرايي
كند و جاي روسيه كه قيمت بالاي گاز آن صداي اوكراينيها را درآورده پر
كنيم. علل عدم توفيق ايران در زمينهسازي براي اين مباحث را شايد بتوان از
گفتوگوي كوتاه دكتر جواد جهانگيرزاده، نماينده اصولگراي اروميه در
دورههاي هفتم، هشتم و نهم مجلس و عضو كميسيون امنيتي ملي و سياست خارجي
مجلس شوراي اسلامي و نايبرييس كميته روابط پارلماني ايران و اتحاديه اروپا
با «اعتماد» دريافت. گفتوگويي كه ميتوانست چالشي باشد اما سعي شد تا
فرصتي براي اطلاع از نظرات تصميمسازان ايراني نسبت به تحولات اوكراين و
آينده روابط با اين كشور باشد.
موضع ايران نسبت به دولت موقت روي كار آمده در اوكراين چيست؟
در يك نگاه، اتفاقي كه در اوكراين افتاد اين بود كه بخشي از جمعيت به دنبال
ايجاد تغييرات بودند اما ماهيت كساني كه اين كار را انجام دادند به دليل
وجود افراطيون در انقلاب به اعتقاد من، درون سيستمي نبود. چون در يك انقلاب
درون سيستمي هيچ موقع دولتهاي خارجي براي ايجاد تغيير در كشور نقشآفريني
مستقيم و موثر ندارند. وقتي كه كساني تحت عنوان معترضان و مخالفان دولت
اوكراين در ساختمان پارلمان اروپايي، ملاقاتهاي متعددي با رهبران و
سياستمداران اروپايي براي كمك به ايجاد تغييرات در اوكراين ميكردند و
اتفاقا آنها هم پاسخهاي بسيار جدي مبني بر پيگيري تغييرات گسترده و حمايت
از آن را ميدادند، معلوم شد كه حوادث و اتفاقات رخ داده در اوكراين، يك
تغييرات دروني نبوده و از بيرون هم حمايت و شارژ ميشده است. اگر شما
يكسري رفتار متناقض در رسانههاي داخلي يا برخي مديران و مسوولان ملي كه
بايد اعلام نظر ميداشتند، ميبينيد، بخش قابل تاثيرش ناشي از اين است كه
حوادثي كه در اوكراين رقم ميخورد بهطور كلي ناشي از رفتار و برداشتهاي
ملي نيست بلكه فشارهاي مقطعي يا غير مقطعي كه از جانب غرب نيز وجود دارد.
اخيرا موضوعي توسط يكي از سياستمداران امريكايي مطرح شد كه چقدر در اوكراين
هزينه كردند در حالي كه روند تحولات در اوكراين به نفع غرب بود و اگر
موضعگيري صريحي از جانب جمهوري اسلامي ايران انجام نميشد يا اعلام نظر
نميشد ناشي از اين بود كه اين تغيير را در مسير اهداف غرب ميديد. بايد
منتظر باشيم كه با چه شعارها و پيامهايي از اوكراين بيرون خواهد آمد و
پيشبيني آينده را بايد به آينده موكول كرد.
چنينموضعگيريمقابل تحولات، بر روابط ايران و اوكراين در آينده تاثير نميگذارد؟
به نظر من اين موضع ايران به معناي موضعگيري و ايستادن در برابر تحولاتي
كه در اوكراين اتفاق افتاد نيست. بياييد فرض كنيم تحولات در نهايت به نفع
جايگاه غرب در منطقه است و ما رفتارهاي آنها را هم نسبت به خودمان ميبينيم
و سابقهاش را ميدانيم، حال درست است كه به يكباره آغوش باز كنيم كه ما
از اين تحولات استقبال ميكنيم؟ يك چارچوب پروتكلي در اين رابطه وجود دارد
و به صورت پروتكل ميتوان كار را انجام داد. اما به هر حال نقشه سياسي
آسياي ميانه در حال تغيير است و تصميمگيري و اظهارنظرها در سياست خارجي
ما هم بايد با توجه به آن طراحي شود.
البته اين تفاوت به اين معنا نيست كه شما نسبت به تحولاتي كه در منطقه رخ
ميدهد صرفنظر از اينكه تحول دروني يا با علل خارجي است، به سرعت استقبال
كنيد و شوق نشان دهيد. اين رفتار خيلي مطابق با اصول تصميمگيري سياسي نيست
و تغيير در آن منطقه رخ خواهد داد. ممكن است ما از برخي تغييرات استقبال
كنيم، نسبت به برخي بيتوجه و بيتفاوت بمانيم و نسبت به برخي تغييرات و
دگرگونيها نيز اعلام مخالفت كنيم. اما هر تغييري به معناي اين نيست كه ما
الزام به اظهارنظر و استقبال و پيشواز آن داشته باشيم.
آيا ايران چشم انتظار تصميم نهايي روسيه است؟
از نظر من قطعا موضع جمهوري اسلامي ايران در اين مساله با موضع روسيه
متفاوت است. چرا كه بهطور كلي خاستگاه ما در اين رابطه با روسها متفاوت
است در حال حاضر غرب در اقليم معنوي روسيه وارد شده و در اين خصوص ما نه
هيچ ادعايي خواهيم داشت و نه ضرورتي دارد كه اين موضوع براي ما امري حياتي
باشد. غرب در حوزه معنوي روسها دست برده است و يكي از مهمترين متحدان
روسيه را دچار تغيير كرده است. حال آن چيزي كه از نظر من بايد به آن حساس
بود، اين است كه غرب در حال عملياتي كردن ارادهاش براي پيشبرد
سياستهاي مدنظر خودش است و اين در درازمدت به نفع منطقه نيست. اگر
ميپذيرفتيم كه تحول درون اوكراين، يك تحول دروني است و كاملا مبتني بر
خواست و اراده ملت است، قطعا از آن استقبال ميكرديم. اما ميبينيم
پولهايي را كه ديگران هزينه ميكنند، ملاقاتهاي سياسي مهم و سفر مقامات
غربي به كييف، سرويسها و هدايتهاي اطلاعاتي ارائه شده غربيها را
ميبينيم، طبيعي است كه در اين حالت موضوع را نبايد مانند حالت انقلاب
مردمي تحليل كرد.
بعضي كارشناسان معتقدند ايران ميتواند جايگاه بهتري در آينده اوكراين بعد از اين تحولات داشته باشد. نظر شما چيست؟
اينكه ما نقش سنتي روسها را در آن منطقه بازي كنيم، خيلي با واقعيتهاي
سياسي منطقه جور در نميآيد. روسيه و اوكراين ارتباط تنگاتنگي داشتهاند،
به لحاظ زيرساختها چه در بعد اقتصادي و سياسي و چه بعد فرهنگي و هويتي با
هم مرتبط بودند، به هر حال من فكر نميكنم كه با يك اتفاق، آن هم اتفاقا
با دستكاري غرب، آنها به سمت جمهوري اسلامي بچرخند و قراردادهاي گازي با
ايران ببندند.
تحليل اعضاي كميسيون سياست خارجي از آينده تحولات چيست؟ آيا دولت نزديك به غرب روي كارميآيد يا آيا روسيه مداخله نظامي ميكند؟
من فرصت نكردم نظر ديگر اعضا را بپرسم اما به نظر من روسيه بيكار
نميماند. در چند روز گذشته تحركات نظامي اين كشور را هم ديديد. همانطور
كه در اوستياي جنوبي و آبخازيا ورود و برنامه مدنظر خود را پياده كردند و
بهراحتي بخش اعظمي از خاك گرجستان و همينطور سواحل كنار درياي سياه جدا
شد. روسيه به دنبال احياي امپراتوري سابق خودش است، پس اجازه نخواهد داد كه
متحدين آن بهراحتي سقوط كنند. اتفاقات و ادامه تحولاتي كه در منطقه رخ
خواهد داد در نهايت امكان دارد بهشدت به قدرت روسها و به تبع آن ثبات
منطقه لطمه بزند و محدود به اوكراين هم نشود.
چرا رسانههاي دولتي ايران به ويژه صداوسيما موضع سفت و سختي در برابر معترضان اوكرايني گرفتند؟
من پيگير اخبار تلويزيون در چند روز اخير نبودم، اما به نظرم در قبال اين
تحولات بايد بيش از هر چيز واقعيتهاي منطقه را تشريح كرد. در حال حاضر از
اينكه از يك پديده و بازي غربي در منطقه استقبال شاياني بكنيم به نظرم خيلي
كار درستي نخواهد بود. صداو سيما و رسانههاي دولتي هم در همان چارچوبي
كه گفتم يعني صبر و تحمل تا روشن شدن اوضاع و با اندكي محافظهكاري نسبت به
شرايط موجود بايد عمل كنند.