صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۸۰۶۶۵
امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۹ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۲
امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:
بعد از ماجراي حواشي مربوط به انتخاب مجري گفت و گوي زنده رئيس جمهور با مردم، هنوز دل ضرغامي با دولت تدبير و اميد صاف نشده. رييس سازمان صداوسيما كه آن شب در نهايت مجبور شد به خواسته رئيس‌جمهور تن بدهد، همزمان با پخش آن گفت‌وگو در حالي كه از پنجره دفتر كارش به سياهي شب خيره شده بود زير لب گفت: «يادت باشه حسن، خودت اين طور خواستي.» او بعد گوشي تلفن را برداشت و شماره عمو پورنگ را گرفت.


چند روز بعد حاشيه جديدي در تلويزيون اتفاق افتاد. عمو پورنگ يك كليد در ابعاد همان كليدي كه روحاني در تبليغات انتخاباتي در جيبش مي‌گذاشت را در دست گرفته بود و به كلمه دروغ حك شده   روي آن اشاره مي‌كرد. او مي‌گفت: «بچه‌ها اين كليد دروغه. باز كردن درها با اين كليد به هيچ دردي نمي‌خوره.» بعد هم بچه‌ها بايد نچ‌نچ مي‌كردند، سر تكان مي‌دادند و مي‌گفتند: «واي واي واي واي...»

در نتيجه اين يكی‌به‌دوهاي انتقامجويانه ما الان كودكاني داريم كه از سن پنج سالگي در برنامه‌هاي كودك در معرض آموزه‌هاي ديپلماتيك قرار مي‌گيرند و درك سياسي‌شان روز به‌روز بالاتر مي‌رود. مثلا بچه‌اي كه هنوز نمي‌تواند دروغ را تلفظ كند و مي‌گويد «دويوغ» قصد داشت در استوديوي پخش زنده همان برنامه در اعتراض به اين رفتار سياسي آبستراكسيون كند. (ترك استوديو توسط يك سوم از خردسالان حاضر در برنامه كه طبق قانون برنامه را از رسمیت مي‌اندازد).

الان كودك چهارساله داريم كه اگر مادر يا پدرش هرشب با لحن قصه‌گو سرمقاله كيهان را برايش نخوانند تا صبح شيون مي‌كند و نمي‌خوابد. حتي اگر دو، سه خط آخر سرمقاله را هم به گمان اينكه ديگر خوابش برده نخوانند بچه بلافاصله در خواب لب ورمي چيند و بغض مي‌كند. كودك چنان پاي برنامه كودك با سياست درهم‌مي‌آميزد كه قبل از ثبت نام در كلاس اول به پدرش مي‌گويد: «بابا من كه قراره آخرش دانشجوي ستاره‌دار بشم... خب چه كاريه؟ بذار از همين الان برم يه كاري ياد بگيرم.»

با ادامه اين روند هيچ بعيد نيست در آستانه انتخابات مجلس آينده و رقابت اصولگرايان و اصلاح‌طلبان براي كسب آراي اكثريت، در برنامه خاله شادونه هم شاهد چنين تحركاتي باشيم:
خاله: كي از همه تندروتره؟
بچه‌ها: من من من من.

خاله: كي اصولش‌گراتره؟
بچه‌ها: من من من من.

ما وقتي هفت، هشت سالمان بود ظهرهاي جمعه از ديوار راست بالا مي‌رفتيم و بزرگترهايي كه مي‌خواستند استراحت كنند را عاصي مي‌كرديم. اما بچه‌هاي الان طوري بار آمده‌اند كه ظهر جمعه مي‌افتند يك گوشه و راديو را مي‌چسبانند به گوششان. آنها در حين گوش دادن به مناظره‌های سیاسی-اقتصادی در حالي كه با اشاره دست از بزرگترها مي‌خواهند آرام‌تر گل يا پوچ بازي كنند،‌ سر تكان مي‌دهند و به هم مي‌گويند: «ديدي چي گفت؟! داره زمينه گرون شدن بنزين رو مي‌چينه.»

 كودكان اين دوره و زمانه ديگر به زمين خوردن شخصيت‌هاي كارتوني نمي‌خندند و تنها براي كمدي‌هاي عميق سياسي ريسه مي‌روند. آنها در مدرسه از حضور رئيس سازمان محيط زيست در گفت‌وگوي ويژه خبري ديشب صحبت مي‌كنند و زنگ‌هاي تفريح به جاي گرگم به هوا، "لابي" بازي مي‌كنند. لذا در بحث كاهش سن راي‌گيري به هفت سال به لحاظ شعور و پختگي سياسي راي‌دهندگان، جاي هيچگونه نگراني نيست. 


به تازگي در لالايي‌هاي آخر شب راديو و تلويزيوني كودكان هم مي‌توانيد رگه‌هايي از تسويه حساب‌هاي سياسي پيدا كنيد. گفته مي‌شود قرار است در تيتراژ برنامه قديمي راديويي «شب بخير كوچولو» هم تغييراتي ايجاد شود: «گنجشك لالا، قورباغه لالا، بهت ندادن، سبد كالا.»
ارسال نظرات
ناشناس
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۳۰
خیلی با حال بود!! :)