اما ای کاش سیاست گذاران صدا و سیمایی که باید ملی باشد، در رستاخیزی تازه و انقلاب گونه - همچون نفس های مبارک انقلاب اسلامی، از "شیار "143 یا شیارهای آزادی 1357- چه فرقی می کند؟- راهی می جستند به "چ" به چه؟ به تلویزیونی که مخاطبانش را عصبانی نمی کند و برای همه گروه های مردمش احترام قائل است و به آنها نگاه ابزاری و پاره پاره و قشری ندارد.
به چه؟ به همه قصه های نوشته شده ی دیشب برای پخش مراسم جشنواره فیلم فجر. به قصه هایی که ممکن است روزی این نسل را چنان عصبانی کند که هم از "چ" و هم از " شیار 143" عبور کنند... روزی که دیگر فریاد حاتمی کیا ها برای عبور از آرمان ها شنیده نخواهد شد و نوشته های وحید جلیلی ها علیه "قصه ها" خوانده نخواهد شد. ای کاش این دو بزرگوار و امثال اینها همان قدر که بلدند برای شیارها و قصه ها فریاد بزنند، علیه این همه سانسور و فریبکاری در رسانه ملی - که همه ضد آرمان های انقلاب اسلامی است- هم فریاد می زدند...
آنچه دیشب به نام برنامه زنده جشنواره فیلم فجر پخش شد
آنچه دیشب از صدا و سیما به نام برنامه زنده جشنواره فیلم فجر پخش شد،
نمایش تمام عیار سانسور، ریاکاری و دوچهره گی بود. اتفاقاتی که چهره ضد
اخلاقی، ضدمردمی و ضد انقلابی آن در شام سالگرد پیروزی انقلاب مردمی ایران،
کام مردم را تلخ کرد؛ چنانکه تصویر مشمئزکننده آن آبروی مدیریت رسانه و
مشی ملی و مردمی بودن رسانه را مخدوش می کرد.
آن هم در روز پیروزی
انقلابی که تاریخ ما آن را به نام ستیز با هرچه ضد آزادی و ضد سانسور و ضد
دوچهره گی هاست می شناسد. عجبا که امروز همین رسانه ملی مدعی انقلاب و مبلغ
آرمان های انقلابی، پیشتاز حذف مردم و نمایشگر سانسور شده است.
اول : شیوه پخش برنامه که با قطع مدام مراسم زنده، به
نام خروج از سالن و سر زدن به محیط بیرونی و پخش یک مصاحبه بیهوده و مسخره
انجام می شد، چیزی جز یک رفتار فریبکارانه نبود. رفتاری که به دلیل پخش
نکردن حرف های هنرمندان درباره برخی فیلم ها همچون " عصبانی نیستم" و " قصه
ها" انجام می گرفت.
اما مدافعان آرمان ها باید بدانند به فرض بد بودن
این دو فیلم - که آنان به هزار شیوه حذف و توهین و نقد و فحش و فشار ...
این فیلم ها را کوبیدند و کنارگذاشتند- آنچه منافع ملی ما را هدف قرارداده،
این نوع فیلم ها نیستند بلکه رفتارهای فریبکارانه رسانه ملی ماست که در
آینده باورهای نسل نو به آرمان های آزادی خواهانه انقلاب اسلامی را با خطری
جدی روبرو کرده و خواهد کرد.
دوم: زشت ترین بخش این اتفاق زمانی بود که پخش تصاویر نرگس آبیار کارگردان فیلم شیار 143 روی سن را با تصاویر حضور دیگر هنرمندان زن روی سن مقایسه می کردید. همچنانکه می دانیم تصویربرداران صدا وسیما در تلویزیون موظفند تصاویر زنان را با پوشش دامن نشان ندهند و در برنامه دیشب نیز تصاویر عموم زنان حاضر با پوشش دامن یا سانسور می شد یا روی سن از نمای دور پخش می شد. اما تلویزیون در استفاده ای ابزاری از خانم نرگس آبیار، هنگام سخن گفتن او تصاویری باز و نزدیک از فضای پوشش او را به نمایش گذاشت! چرا؟ چون او درباره دفاع مقدس فیلم ساخته بود؟ چون او حرف های ارزشی می زد؟ چون او مورد توجه و سفارش برخی عناصر خودی بود؟
اگر پخش پوشش دامن در تلویزیون بد است، پس باید برای همه بد باشد و اگر نه، پس چرا ما در برنامه دیشب، تصویر هیچ زنی را از نزدیک با پوشش دامن جز او ندیدیم؟ این استفادهای ابزاری از افراد در تلویزیون - خصوصا در زمان انتخابات یا چنین برنامه هایی- بسیار رایج و شایع است و استدلال های نخ نمایشان این است که تصور می کنند با پخش اینها می توان مردم را اقناع کرد که " مردم ببینید یک زن دامن پوشیده مانتویی هم از انقلاب و آرمان های آن دفاع می کند"! حالا باز دم خروس تان را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را؟
سوم: همه این اتفاق زمانی زشت تر و ضد اخلاقی تر جلوه می کند که دقیقا 22 روز پیش در یکم بهمن ماه، رئیس دستگاه همین رسانه در گفت وگو با ایسنا سخن از آزادی و انعطاف در رسانه و ممنوع التصویر نبودن هنرمندان می زند!
لینک خبرهای رسمی زیر را ببینید:
تاکید ضرغامی بر ممنوعالتصویر نبودن هنرمندان در صداوسیما
«حسین پاکدل» بهدلیل «ممنوعالکار بودن» از مجری گری جشنواره فیلم فجرخط خورد
رئیس صدا و سیما که حتما در هنگام مصاحبه با ایسنا فضا و شیوه مدیریت دستگاه زیرمجموعه اش را فراموش کرده بوده، بد نیست یک بار به عنوان "مخاطب" یا همان "مردم" به برنامه دیشب بنگرد تا فراموش نکند که هم ممنوع التصویر داریم، هم سانسور و هم فریبکاری و استفاده ابزاری.
فراموش نکند که نه فقط خیل انبوه چهره های سیاسی حق حضور در رسانه "ملی" را ندارند بلکه حتی حسین پاکدل ها و سهیل محمودی ها و ساعد باقری ها و بی شماری از چهره های علمی و فلسفی هم ممنوع التصویر هستند. دایره این ممنوع التصویرها نه فقط به خطوط سیاسی و جریان های فکری ختم می شود بلکه حتی بین کسانی که منتقد صدا و سیما در خط خودی های جمهوری اسلامی هستند، گسترش داشته و دارد.
آقای ضرغامی! واقعا دم خروس تان را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را؟ این قصه ها البته ادامه دارد...
درست و با استدلال به صدا و سیما انتقاد کنید.
احتمالاً آقای مطهری و خیلی از همفکران شما هم موافق نشون دادن خانم هایی که حجاب اسلامی ندارن از طریق تلویزیون نیستن!
یک بار دیگه روی دروغ های نویسنده متمرکز بشید
دیشب جشنواره تقدیر دروغین از دولت بود نه جشنواره فجر
1. صدا و سیما تازه دو ساله این کار رو میکنه و برای شروع همین هم خوبه.
2. توقع دارید تا خانم هایی که حجاب اسلامی ندارن برای همه نقاط ایران پخش بشه. بعد مراجع تقلید اعتراض نخواهند کرد.
3. رسانه ملی باید مطابق با ارزش های اسلامی باشه.
4. توقع دارید هرچی از تلویزیون پخش بشه. هر حرفی که هرکسی به زبان میارن در تمام کشور پخش بشه!
1- چرا در حق فیلمهای آشغالهای دوست داشتنی و عصبانی نیستم ظلم شد و در واقع به نوعی از بخش مسابقه خارج شدند
2- انتحاب مجری اختتامیه با مجموعه مدیریتی شما است یا با عزت الله ضرغامی.
شما که خط قرمزهات اونقدر بزرگن که اختتامیه جشنواره دولتی رو نمی تونی نشون بدی، اصلا کلا تعطبل کن برو. به خدا بی خودی کلی پول بیت المال هم هدر نمی شه!!!!
تعظیلش کنید اون صدا و سیما رو هم خودتون و هم ملت رو راحت کنید.
فرارو از دید تیز بین ما دور نیستی تو مامن ضدانقلابی هستی که در مواقع مختلف نقابهای متناسب با آن میزنی و اگر موقعیت را مناسب ببینی به اصل انقلاب با توپ و تانک و موشک به شیوه تکفیریها خواهی پرداخت و سر مردم و مخالفانت را بر سر کوچه و خیابان همانند همپالگانت اصلاحطلبان خرابکار خواهی برید
یادت باشد ما شدیدا مراقب رفتارهای کثیف تو ایم
اقای ض شما خیلی جاها توو روی مردم وایستادید و موجودیتشون رو نفی کردید وبه جای راه حل صورت مساله رو پاک کردید..
اینگونه توهین های خرد وکوچک که دیگر جای خود از شما غیر از این انتظار نمیرود..
یا مهدی ادرکنی
آقای پاکدل می تونه کار بوکونه اما تصویرش نبایست رو آنتن وره
ولي بقيه حجابشون از نظر صدا و سيما مميزي بود . حالا گيرم که وجه مشترکشون دامن باشه
اما در کل ديشب از دست مجري و سانسورهاي تاسف برانگيز داشتيم دق ميکرديم
2- ایجاد هیجان ، طراوت ، شادابی و شوق حضور نیازمند هرزه گری و گناه آلودگی نیست بلکه اجرای برنامه هایی است که دلیل بر پویایی و احترام به میهامان و مخاطب است مواردی که متأسفانه در اختتامیه بارها مورد هجو قرار گرفت همانطور که بارها شعور مردم مورد بشکلی توهین آمیز به سخره گرفته می شد.
3- جشنواره های بزرگ سینمای جهان اصولا بر اساس احترام به خواست و شعور مخاطبین سینما در جهان پایه ریزی می شوند در واقع تلاش می شود با انتقال درست و تأیید شده انتخاب مخاطبین به سینماگران پیامهایی درست برای انتخابهای آینده داده شود به همین دلیل فیلمها پس از اکران عمومی در جهان و جذب مخاطب می توانند در جشنواره ها شرکت و در معرض قضاوت تخصصی قرار گیرند اما جشنواره فجر از ابتدا در تلاش است که حق دیدن و ندیدن فیلم طی سال بعد را برای مردم تعیین نماید یعنی میرایی جذابیت و علاقه برای حضوری شاداب و فعال در جشنواره جنانکه هر ساله تعدادی از منتخبین برای اخذ جایزه در سالن حضور ندارند این نکته را مقایسه کنیم با امکان و شور حضور در سایر جشنواره های بزرگ جهانی را که افراد از ماهها قبل برای تمامی ثانیه های حضور در این مراسم برنامه ریزی داشته و لحظه شماری می کنند.
4- هنوز هم خانمهای حاضر و برگزیده شده در جشنواره فجر و البته سایر مراسم مشابه ممنوع التصویر محسوب می شوند چرا که احتمالا ابتلاء به شئونات غیر اخلاقی پوشش مناسب در میان بانوان کشورمان عمومیت دارد و علی الظاهر هیچ راهکاری برای تنظیم این امر مهم و کلیدی وجود ندارد که اگر داشت قطعا ظرف سی و پنج سال گذشته باید کشف و مورد بهره برداری قرار می گرفت تا ناچار نباشند همچنان تصاویر لحظات حرکت به سمت سن ، گرفتن جایزه ، نطق کوتاه جشنواره ای ، ابراز احساسات بانوان نسبت به یکدیگر و حتی در دست گرفتن تندیس رو به حاضرین را سانسور و به انواع ممکن حذف نمایند اما می توان در این سوال تأمل کرد آیا واقعا ناکارآمد و توهین آمیزتر از شیوه های مرسوم راهی برای این مهم وجود ندارد؟
5- جشنواره های مهم و شناخته شده غالبا برای برگزاری مراسم از لحظه برنامه ریزی تا آخرین لحظات پایانی بر اساس پروتکل های مصوب رفتار کرده و هیچ شخص و سازمانی مجاز به خروج از مواد مندرج در پروتکل نیست چنانکه حضور مسی با کت و شلواری با رنگ غیر مشکی در مراسم توپ طلایی سالجاری به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. چرا مدیران برای رهایی کشور در این بخش از اثرگذاری سلایق به شدت متغییر به سمت قانونمند سازی ضوابطی روشن حرکت نمی کنند تا حاضرین و هنرمندان و منتخبین و عوامل اجرایی و مدیریتی مجاز به استفاده از هر شیوه رفتاری و پوششی نباشند و پخش نیز جدای از درستی و غلطی ملاکها با قطع مکرر و غیر حرفه ای تصاویر زنده نباشد.
6- قطع تصاویر مربوط به بانوان در اختتامیه دیشب دامنگیر سخنرانیهای کوتاه هنرمندان و هیات های داوری که باید بیانیه های خود را قبل از اعطای جوایز قرات می کردند را نیز گرفت بطوریکه تلویزیون به صلاحدید خود سخنرانیها را با فرض احتمال بیان جمله یا کلمه ای مغایر با صلاحدید آنها قطع و مجری بی مناسبتی را به خورد مردم می دادند یعنی اینکه مردم نمی فهمند چه اتفاقی می افتد آقایان لحظه ای فکر کنید که نباید شعور عمومی را تحقیر و به تمسخر گرفت شعور انسانی آنهم از جنس مردم یک کشور شایسته به سخره گرفتن توسط دستگاه تصویری همان کشور نیست.
7- مدیران فرهنگی کشور باید باور کنند که بخشی از دلایل بی توجهی عجیب مردم به شبکه های ملی و گرایش افراطی به شبکه های ماهواره ای ریشه در توهین های روزانه و مستمر صدا و سیما نسبت به شعور مردم و مخاطبین می باشد لذا یکی از راهکارهای جدی دعوت مردم به کاهش تماشای ماهواره و توجه به شبکه های پر مشکل و مسئله شبکه های پر تکرار رسانه ملی احترام به مردم و شعور انسانهایی است که فرصت و سلامت خود را در اختیار شما قرار داده اند تا با صرف بودجه ملی بسیار کلان ارائه کننده حداقل ها باشید.
8- ضروری است مدیران عالی کشور با جدیت به این موضوع بپردازند که ایا با انحاصر تولید و پخش صدا و تصویر می توان امیدی به پویایی و جذب اعتماد داشت می توان امید داشت که مردم نیازهای خود را در شبکه های داخلی جستجو کرده و به شبکه های ماهواره ای بی اعتنا باشند؟
صلب غلطه! درستش سلبه!
من فکر میکنم مجبوریم قسم حضرت عباس را بپذیریم
فعلا که سریال های ترکی از صدا و سیما بیشتر تماشاگر دارند ... بیان گر وضعیت صدا و سیما
چند روز پيش مصاحبه شمس الواعضين در مورد انقلاب پنجاه و هفت رو ميخوندم.گفته بود چون اصلاحات در زمان شاه كافي نبود اعتراضات به انقلاب ختم شد.