صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۷۹۵۲۷
فروشنده، فهرست دورودرازی از آدم‌های بزرگ تاریخ را که لای کاور نایلونی جاسازی شده، ردیف کرده و معلوم است، برای نشان‌دادن به مشتری‌ها طراحی شده.
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۲ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۲
فروشنده، فهرست دورودرازی از آدم‌های بزرگ تاریخ را که لای کاور نایلونی جاسازی شده، ردیف کرده و معلوم است، برای نشان‌دادن به مشتری‌ها طراحی شده. هر مشتری که از چندوچون کتاب‌های افزایش ضریب هوشی و قدرت حافظه و چگونه نابغه‌شدن و... می‌پرسد، فهرستش را نشان می‌دهد و اگر خریداری اظهار ناآشنایی با یکی از نام‌های مندرج در فهرست کند، فروشنده بابت این آگاه‌نبودن کمی تحقیرش می‌کند و توضیح می‌دهد که همه این افراد با اتکا به IQ بالا شاخ غول شکسته‌اند و نامشان را در تاریخ ماندگار کرده‌اند.

فهرستش را متناسب با سلایق مختلف تنظیم کرده، از لئوناردو داوینچی گرفته تا انیشتین، از گوته تا جورج بوش پسر... حتی شارون‌استون و نیکول کیدمن و... هم توی فهرستش جا دارند، شاید برای اینکه خیالش راحت شود که مراجعان دیگر اینها را جایی دیده‌اند و می‌شناسند. مرد به حرف‌های فروشنده گوش می‌کند، از سر ناکامی آهی از نهادش بر می‌آید و می‌گوید: «حیف آقا! اگر مادرم به‌جای خوراندن کندر و کنجد به ما، این کتاب‌ها را برامون خریده بود شاید الان ما هم انیشتینی، چیزی شده بودیم و به‌جای پادویی مردم داشتیم آقایی می‌کردیم.» دستفروش میدان انقلاب، اسکناس 10هزارتومانی را از مرد می‌گیرد و یکی از آن کتاب‌های تقویت هوش کودک را می‌دهد دست مرد و خیالش را جمع می‌کند که سرنوشت بچه‌اش با این کتاب مثل خود او نخواهد شد.

در میدان انقلاب، کتاب‌فروشی‌ها و نمایشگاه‌های کتاب پر از کتاب‌هایی با مضامین تحقق‌بخشیدن به رویای هوش افسانه‌ای آدم‌هاست. کتاب‌های روانشناسی برای تقویت حافظه و هوشمندکردن آدم‌ها هر روز روانه بازار نشر می‌شود و آمار انتشار کتاب را در کشور بالا می‌برد. حالا سوال پیش می‌آید که این کتاب‌ها چقدر مبنای علمی دارد و آیا این امکان وجود دارد که بتوان به واسطه چنین کتاب‌هایی، فرزندان را از آدم‌های معمولی به نوابغ شماره یک تبدیل کرد.

اکثر مردم دوست دارند نمره تست IQشان از 130بالاتر باشد اما شمار اندکی از افراد هر جامعه در این دسته می‌گنجند و بقیه افرادی هستند با هوش متوسط که می‌توانند با اتکا به توانایی‌های اجتماعی همچنان به آینده امیدوار باشند. اما این رویا گاهی کار دست پدر و مادرها می‌دهد و تمام آمال دست‌نیافته خود را در فرزندشان می‌بینند. نه‌تنها در ایران که در اکثر کشورهای دنیا، حول این میل، بازارهای تجاری شکل گرفته و محصولاتی تحت‌عنوان آموزشی و برای بالابردن بهره‌هوشی بچه‌ها عرضه می‌شود که البته سود فراوانی هم عاید ناشرها و فروشنده‌ها می‌کند. سیداحمد جلیلی، مشاور عالی انجمن روانشناسی ایران، با بیان اینکه چنین کتاب‌هایی بیشتر جنبه تجاری دارد، هوش را ناشی از وراثت می‌داند و می‌گوید: «مسایل محیطی اثر بسیار کمی در رشد ضریب‌هوشی دارد و چنین کتاب‌هایی اساسا جنبه علمی ندارد.»

 او ادامه می‌دهد: «متاسفانه کتاب‌ها و رمان‌های خوب اجازه انتشار پیدا نمی‌کنند، اما تا دلتان بخواهد در بازار نشر کتاب‌هایی با چنین مضامین روانشناسی است که بدون مبنای علمی تهیه شده و تنها با هدف تجاری منتشر می‌شود.» بسیاری از ناشران، با انتشار چنین کتاب‌هایی ممر درآمدی خوبی برای خود فراهم کرده‌اند و در این آشفته‌بازار صدور مجوزها، با ترجمه و گاهی تهیه کتاب‌های شبه ترجمه در حوزه‌های روانشناسی اقدام به کتاب‌سازی و فروش گسترده آنها می‌کنند که البته محل مطمئنی برای کسب درآمد نیز محسوب می‌شود. 

حسین اسکندری که روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی است نیز با بیان اینکه چنین کتاب‌هایی مبنای علمی ندارد و از سوی هیچ نهاد معتبر و دانشگاهی و آموزش‌وپرورش حمایت نمی‌شود، می‌گوید: «این بازار درواقع به نوعی پاسخ به عطش خانواده‌هاست برای داشتن فرزندانی باهوش.»

اما بیشتر این کتاب‌ها مقاطع پیش‌دبستانی را هدف قرار داده‌اند. اسکندری در این‌باره می‌گوید: «در این سن یادگیری کودک در بیشترین حد قرار دارد و اغلب پدر و مادرها از مواجهه با این میزان قدرت یادگیری ذوق‌زده می‌شوند و احساس می‌کنند با تهیه پکیج‌های افزایش هوش می‌توانند بچه‌هایشان را تبدیل به نابغه کنند.»

او البته آزمون‌های مختلفی که برخی از مدارس، برای ثبت‌نام دانش‌آموزان برگزار می‌کنند را در اقبال بیشتر به اینچنین کتاب‌هایی بی‌تاثیر نمی‌داند و می‌گوید: «چنین کتاب‌هایی مثل یک دوپینگ عمل می‌کند. اما اینکه واقعا هوش را افزایش دهد ابدا چنین چیزی نیست.»

هوش یک مفهوم قابل دستکاری است؛ ویژگی‌های فردی، امکانات محیطی و مهم‌تر از آن، سطح تعامل با این امکانات، آن را گسترش می‌دهد اما همه این امکانات، نهایتا می‌تواند یک نمره هوشی به هوش کودک بیفزاید و البته که این یک نمره کسی از دنیای آدم‌های معمولی را به جمع نوابغ وارد نمی‌کند. 

اسکندری با اشاره به افزایش تعداد مدارس تیزهوشان، این موضوع را ناشی از گرایش به متمایزبودن از بقیه عنوان می‌کند و می‌گوید: «در گذشته تنها در تهران یک مدرسه تیزهوشان مخصوص دختران و یکی مخصوص پسران بود. اما الان تعداد آن رشد چشم‌گیری پیدا کرده است. واقعیت این است که در جامعه این میزان تیزهوش نداریم. یک تصمیم آموزشی می‌تواند چنین توهمی ایجاد کند. مدیر یک موسسه آموزشی با یک محاسبه و برای جذب کمک‌های بیشتر دولتی تعداد مدارسش را افزایش می‌دهد. الان همه‌جای شهر تهران مدرسه تیزهوشان هست و به‌تبع آن، دانش‌آموز وارد این مدارس می‌شود. واقعیت این است که این دانش‌آموزان، تیزهوش نیستند بلکه با دوپینگ وارد این مدارس می‌شوند. بعد تازه اول مصیبت است، چراکه سطح توقع خود و اطرافیان را بالا برده‌اند و خیلی از آنها در این فرآیند آسیب می‌بینند.»

این در حالی است که علاوه بر این مدارس، مدرسه‌های دیگری نیز با عناوینی چون نمونه و نیمه‌نمونه و با برگزاری آزمون‌های هوشی، رقابتی کاذب ایجاد کرده‌اند و به بازارهای کتب غیرعلمی موجود در بازار برای بالابردن هوش کودک رونقی مضاعف داده‌اند.  علی کیهانی‌نژاد، روانشناس نیز درباره روش‌های افزایش هوش با کتاب و سی‌دی می‌گوید: «چنین کتاب‌هایی روی هوش تاثیری ندارند، بلکه روی معلومات اثر دارد. به همین دلیل ارزش علمی نداشته و بیشتر جنبه تجاری دارد.»

او تاکید می‌کند که پدرومادرها به دلیل ناکامی‌های خودشان در زندگی، سرمایه‌گذاری فوق‌العاده‌ای روی فرزندانشان می‌کنند تا شاید آنها آمال و آرزوهای‌شان را تحقق ببخشند و می‌گوید: «هر بچه‌ای که به دنیا می‌آید یک ضریب آبکاری دارد. اگر بعد از بیرون‌آمدن از شکم مادر به موقع جیغ بزند و گریه کند و به موقع شروع به نفس‌کشیدن کند، ضریب آبکاری آن 10 است. اما اگر این اتفاق با تاخیر انجام شود، ضریب آبکاری پایین می‌آید و کودک احتمالا کندذهن خواهد شد. البته حوادث دیگری مثل ضربه به سر یا بیماری‌های عفونی هم می‌تواند سبب آسیب به مغز و کندذهنی در افراد شود، اما عکس این معادله هیچ‌گاه صادق نیست. یعنی هیچ حادثه‌ای فرد معمولی را نابغه نمی‌کند. هیچ دارو و هیچ کتابی هم نمی‌تواند این کار را انجام دهد.»

او با اشاره به اینکه می‌گویند کودکان امروز باهوش‌تر از گذشته هستند این تصور را غلط عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: «آنچه باعث تفاوت یک کودک امروزی با یک کودک مثلا صدسال پیش است، میزان معلوماتی است که در اختیار اوست. این معلومات و آگاهی است که قدرت تکلم و وسعت دید در اختیار ما قرار می‌دهد.»
ارسال نظرات