کتابهایی که بر اساس کتابسازی تولید شدهاند، نتیجه روندی نامناسب در بازار نشر هستند و بخشی از بازار کتاب را به خود اختصاص دادهاند.
شاید شما هم هنگام گشتن میان قفسههای کتاب و یا بعد از خریدن کتاب با آثاری مواجه شده باشید که جلد و عنوانی جذاب دارند، اما وقتی ورقشان میزنید و چند صفحهای میخوانید، میبینید چیز جدیدی ندارند؛ کپیشده از چند کتاب هستند و یا سر هم کردن اطلاعاتی درباره یک موضوع. حتا گاهی برخی کتابها نتیجه جستوجو در موتور جستوجوهای اینترنتی هستند و یا ترجمهای گوگل ترنسلیتی.
تعداد این دست کتابها که دیگر روشی به نام «کتابسازی» برای خودشان دارند، در بازار کتاب کم نیست و گویا مخاطب خوب و فروش خوبی هم دارند، اما باید دید تأثیر این کتابها بر بازار کتاب چیست و موجب بیاعتمادی مخاطب کمتعداد کتاب به این بخش مهم از فرهنگ نمیشود؟
سعه صدر در ممیزی از توجه به کتابسازی مهمتر است
منوچهر حسنزاده - مدیر نشر مروارید - درباره این نوع کتابها به ایسنا گفت: از نظر من در وضعیتی که اکنون قرار داریم و شرایطی که برای نشر کتاب وجود دارد، نسبت کتابسازی با سایر کتابها چندان زیاد نیست. البته نشر ما از این موضوع مبراست و ما نه با دریافت پول کتاب چاپ میکنیم و نه کتابهای کتابسازیشده را منتشر میکنیم. البته پیشنهاد چاپ این کتابها را هم نداشتهایم؛ شاید اخم ما را از دور دیدهاند.
او اضافه کرد: من معتقدم باید بیش از هر چیزی به اهل قلم کمک بشود و سعه صدری در ممیزی ایجاد شود. رادیو و تلویزیون برنامههایی برای معرفی کتاب بگذارند، چون نویسندههای ما هیچ تریبونی برای تبلیغ و معرفی کتاب خود ندارند. اگر یک مجله نقد کتاب هم باشد که آثار را نقد و معرفی کند، آثاری هم که از راه کتابسازی تهیه شدهاند مشخص میشوند.
کتابسازی؛ ظلمی به خواننده غیرحرفهیی
همچنین محمدعلی جعفریه - مدیر نشر ثالث - درباره پدیده کتابسازی گفت: کتابسازی همیشه در نشر ما بوده است؛ جمعآوری مطالب یا انتشار جُنگ. اما الآن به دلیل زیاد شدن ناشران و اینکه این ناشران باید تولید داشته باشند، تعداد کتابهای کتابسازیشده بیشتر شده است، چون برخی نشرها هم امکان انجام کارهای زیربنایی را ندارند.
او افزود: من نمیدانم این کار خوب است یا نه و این خواننده است که باید خوب و بد آن را تشخیص بدهد، خواننده حرفهیی از ناشر و کتاب خاص حمایت میکند و این میان به خواننده غیرحرفهیی ظلم میشود، چون فکر میکند هر کتابی ارزش خواندن دارد، اما بعد میبیند که کتاب محتوای مفیدی ندارد. اینجا نقش منتقد و رادیو و تلویزیون مشخص میشود. درباره نشرهایی چون نشر ما، آرم خود نشر اطمینانی برای خواننده است، چون خواننده میداند این پالایش انجام شده است. بزرگترین سرمایه یک ناشر جلب نظر خواننده است و نشرهای کوچک هم باید به این موضوع توجه کنند.
خلاصهسازی کتابسازی نیست
مجید رخشانی - مدیر نشر جیحون – در اینباره اظهار کرد: انتشار کتابهایی را که گرداری و خلاصهسازی هستند لزوما نباید کتابسازی دانست و این بستگی به کسی دارد که کار را انجام میدهد. اگر مؤلف یا ناشر واقعا دنبال استفاده مخاطب از این کتابها باشند، کار بدی نیست. الآن بسیاری از مخاطبان فرصت مطالعه ندارند و نمیتوانند کتابهای 600 -700 صفحهیی بخوانند، برای همین متنهای خلاصه و داستانهای کوتاه بیشتر مورد استقبال است و اگر کسی این خلاصهسازی را برای استفاده بیشتر مردم انجام دهد، اشکال ندارد.
او در ادامه گفت: اما اینکه چند کتاب را میگذارند مقابلشان و با استفاده از آن کتابی مینویسند، این کتابسازی است. مردم باهوش هستند و میفهمند چه کسی کتابسازی میکند. این اتفاق در نشر ما طبیعی است، چون چه تألیف و چه ترجمه از نظر قانونی امن نیست. ما قانون کپیرایت نداریم. وقتی کسی کاری را ترجمه کرد، بقیه هم از آن استفاده میکنند. علت اصلی این است که مجموعه منسجمی برای حمایت از مؤلف نیست. در این موضوع دو بُعد وجود دارد؛ یکی کافی نبودن قوانین است و دیگری شاید استقبال مخاطبان باشد.
این ناشر درباره امکان نظارت بر این موضوع هم گفت: تا وقتی معیارها مشخص نشود، با نظارت مشکل بیشتر میشود. باید دید در سایر کشورها چه کار میکنند. باید قوانینی ایجاد شود. راه حل در نظارت نیست، چون در بررسیهای انسانی خطا همیشه هست.
نبود قانون کپیرایت دلیل کتابسازی است
بهرنگ کیائیان - از مسؤولان نشر چشمه - هم درباره کتابسازی و تأثیرات آن بر بازار کتاب گفت: این موضوع به حوزه کاری ناشر برمیگردد. در داستان، ادبیات و شعر کمتر با این موضوع مواجه هستیم و بیشتر در کتابهای دانشگاهی این اتفاق میافتد. دلیل اصلی هم نبود قانون کپیرایت است که قانون محکمی برای داخل و خارج باشد. اگر کپیرایت بود، بار حقوقی برای آثار قائل بودند و این سبب میشد این اتفاق کمتر رخ بدهد.
او افزود: در ایران مواردی بوده که کسی گزیدهای از یک شاعر درآورده، بدون اینکه اجازه ناشر قبلی یا شاعر گرفته شده باشد که این نتیجه ضعف حقوقی است.
این ناشر گفت: این کتابها ماندگار نیستند و شکاف میان کتابهای جدی و سطحیتر پر نمیشود و نیاز به رشد سلیقه مخاطب دارد. همه کتابها چه عامهپسند و چه دیگر کتابها ارزشمند هستند و آنها هم نیاز به کار زیاد دارند. اینجا فرق کار خوب و بد است. کار بد در هر حوزهای هست.
کیائیان تأکید کرد: باید از همه امکانات بهره گرفت. این موارد باید کنار هم باشند. ناشر، تلویزیون و... همه ابزار هستند و همه میتوانند به بالا رفتن سطح مخاطب و کار خوب کمک کنند. ناشر باید کار خوب ارائه بدهد، روزنامهها باید پوشش بدهند و منتقدهای خوبی هم باید باشند. اما فضای مطبوعات ما پر از آدمهایی است که خلاصه داستان مینویسند، اما اسم خودشان را منتقد میگذارند، در حالیکه در دنیا منتقد میتواند کتابی را زمین بزند و یا از حضیض به اوج برساند. هیچکس به تنهایی کاری نمیتواند انجام دهد و همه این موارد میتواند فرهنگسازی کند. حجم عظیمی از ادبیات ما میتواند در مدرسهها و آموزش وارد شود، اما کاملا مورد بیتوجهی واقع میشود.
ناشرانی که از سر ناچاری کتاب درپیت چاپ میکنند
علی باقری چرخی – مدیر نشر نگیما - نیز در اینباره گفت: کسادی بازار و نپرداختن حقالتألیف از سوی ناشران شاید در انتشار این کتابها مؤثر باشد. درآمدها هزینههای ناشران را پوشش نمیدهد. اما من معتقدم ناشرها مقصر نیستند؛ مقصر اوضاع کتاب است. کتاب متأسفانه فروش ندارد، چون مردم وقت ندارند و به کتاب اعتماد ندارد و فکر میکنند چون کتابها سانسور شدهاند، حاضر نیستند قیمت زیادی برای آنها بپردازند. همچنین اینترنت و سایر رسانهها وقت مردم را پر کردهاند. پخش کتاب هم نادرست است. اگر پخش بهتر شود و کتابها در انبار نمانند و سرنوشت آنها خمیر شدن و حراج نباشد، شاید شرایط بهتر باشد.
او در ادامه گفت: گاهی از سر ناچاری ناشرها کتابهای درپیت منتشر میکنند. ناشر درآمدی ندارد و باید به این حرفه کمک شود. قبلا سوبسید کاغذ بود و قیمت کاغذ پایین بود. الآن کار نشر مثل سایر کارهاست؛ هیچ فرقی هم بین ناشر با کارهای دیگر قائل نمیشوند و حمایتی هم نمیکنند.