صالحیامیری، یار همیشگی روحانی و از دوستان نزدیک او است که
همراه رییسجمهوری، از «نیاوران» به «پاستور» آمده است. تعداد بالایی از
تالیفات او به همان زمان حضورش در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت
نظام بازمیگردد. او برای مدتی سرپرست وزارت ورزش بود؛ اما جلسه رای
اعتمادش جنجالی شد و در نهایت موفق به کسب بلیط پاستور از سوی بهارستانیها
نشد. آن زمان همه منتظر بودند تا صالحیامیری که در مجلس گفته بود «اسرار
زیادی در سینه دارم» افشاگریهایی داشته باشد؛ اما او ترجیح داد آنچه در
مجلس گذشت را از طریق قوهقضاییه پیگیری کند. در اتاقش در طبقه ششم ساختمان
کوثر به دیدن او رفتم تا درباره مسایل سیاسی روز گفتوگو کنیم؛ اما آنچه
ماحصل گفتوگوی ما شد «بررسی عملکرد روحانی از ابتدای فعالیتش تاکنون» بود.
هر چند صالحیامیری از مساله «حصر» و «انجمن صنفی روزنامهنگاران» هم سخن
گفت، البته پرسشهایی هم باقی ماند برای «شاید وقتی دیگر».
ارزیابی شما به طور کلی از عملکرد ششماهه دولت روحانی چیست؟
گرچه ششماه؛ دوره کوتاهی است اما برشی از زمان است؛ در مجموع ارزیابی من
این است که مجموعه تحولات ششماهه دولت آقای روحانی قطعا بیش از عملکرد
مثبت هشتساله دولت آقای احمدینژاد است. منهای اینکه نقاط منفی این دولت
نزدیک به صفر است و نکات منفی دولت قبلی بسیار زیاد است. تعبیر کلی من این
است که دولت آقای روحانی دولت فرصتهاست. خط ریل دولت روحانی تولید
فرصتهای ملی در جهت توسعه ملی است. در نگاهی کلی دولت روحانی دولت تولید
حداکثر فرصتهاست در مقابل دولت قبلی که تولید حداکثر تهدیدات بود.
شما معتقدید دولت روحانی «دولت فرصتهاست» در حوزه سیاسی چه اقداماتی انجام شده که آن را فرصت بدانیم؟
در حوزه سیاسی اتفاق بزرگی که افتاد انزوای سیاسی آحاد جامعه به مشارکت
سیاسی تبدیل شد. یعنی مردم به این اعتماد و باور رسیدند که دولت آقای
روحانی میتواند به چالشهای ملی پاسخ بدهد به همین خاطر انزوا و قهر سیاسی
به آشتی سیاسی تبدیل شد. نکته دوم در عرصه سیاسی این بود که مناقشه سیاسی و
منازعه سیاسی به نشاط سیاسی تبدیل شد یعنی وقتی به گذشته برمیگردیم همیشه
مناقشه و منازعه وجود داشت اما حالا تفرقه سیاسی به وفاق سیاسی تبدیل شده
است.
هزینههای فعالیت سیاسی بهشدت کاهش پیدا کرد به تعبیر دیگر یکی از
دستاوردهای حوزه سیاسی کاهش محسوس هزینههای سیاسی است. چه در حوزه
دانشگاه، مطبوعات و رسانه و چه در حوزه نخبگان و حتی در عرصه عمومی. امروز
کمتر کسی برای بیان، قلم و فکر، دغدغه و چالش دارد. در مجموع تنفس آزاد در
فضای سیاسی در قبال ناامنی در فضای سیاسی یکی از دستاوردهای دولت آقای
روحانی است. البته من منکر چالشها نیستم. طبیعی است هر دولتی با هر ویژگی
به سر کار بیاید طبعا چالشهایی را به همراه دارد اما اتفاقات بزرگ در این
ششماه که البته به لحاظ زمانی کوتاه است قابلتوجه است.
در گذشته
کانونهای سیاسی در خانهها و محفلها با هم سخن میگفتند اما امروز به
صورت آزاد با دولت و نظام صحبت میکنند و دیالوگ دارند. بهنظر من مهمترین
دستاورد آقای روحانی در حوزه سیاسی برداشتن چتر ناامنی، ترس و دغدغه
فعالیت سیاسی و به جای آن ایجاد یک فضای مساعدی برای حرکت سیاسی همه اقشار
جامعه اعضای نهادها، تشکلها، نخبگان و صاحبان قلم و فکر در چارچوب قانون
است.
در عرصه اجتماعی مهمترین دستاورد دولت روحانی در ششماهه گذشته را چه میدانید؟
بزرگترین اتفاق کاهش شکاف «دولت - ملت» بود. در گذشته میان جامعه و دولت
یک فاصله جدی ایجاد شده بود و این قهر اجتماعی جامعه تبدیل به یک شکاف
اجتماعی شده بود. دولت آقای احمدینژاد مانند کوه برفی بود که در ابتدا با
یک ظرفیت بسیار بزرگ و با یک بهمن عظیم خودش را ظاهر کرد ولی در انتها
کاملا ذوب شد.
در حوزه اجتماعی، نهتنها شکاف دولت و ملت کاهش پیدا کرد بلکه سرمایههای
جدید تولید شد. امروز وقتی در کوچه و بازار یا کف خیابان با مردم صحبت
میکنید شاهد نوعی احساس امید به آینده و انتظار دگرگونی هستید. همین قضیه
در فضای کسبوکار و حتی در میان خانوادهها هم صادق است. البته یک جریان
تخریبگر درصدد تخریب این سرمایه اجتماعی است. این جریان خاص به این نکته
توجه نمیکند که سرمایه اجتماعی دولت درحقیقت متعلق به کل نظام است و تخریب
و تضعیف دولت در نهایت موجب تخریب نظام میشود.
عملکرد دولت را در عرصه فرهنگی چگونه میبینید؟
نخستین اتفاقی که در عرصه فرهنگی افتاده افزایش نسبی سطح امنیت جامعه
فرهنگی است. ناامنی فرهنگی جامعه را دچار انجماد فرهنگی میکند. من معتقدم
که مهمترین دستاورد دولت آقای روحانی افزایش نسبی سطح امنیت فرهنگی است.
نمادهای این را میتوان آشتی قلم و نخبگان و هنرمندان با دولت دانست. قهر،
تبدیل به آشتی شده است البته هم دولت و هم اصحاب قلم باید تلاش کنند که این
آشتی را تداوم دهند. در گذشته بسیاری از هنرمندان به بنبست رسیده بودند.
کارگردانهای فاخر و ارزشمند انگیزه کار نداشتند شعرا ذوقشان افول پیدا
کرده بود، بسیاری از صاحبان قلم دست به قلم نمیبردند و انزواگزینی به یک
نوع افتخار فرهنگی تبدیل شده بود.
درحقیقت یک نوع «مقاومت فرهنگی» شکل
گرفته بود که اکنون تبدیل به «مشارکت فرهنگی» شده است. این دولت اهمیت
بسیار فراوانی برای حوزه فرهنگ قایل است مقولاتی نظیر میراث فرهنگی، صنعت
فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی در برنامههای دولت از جایگاه والایی برخوردار
است.
ارزیابیتان از کارنامه سیاست خارجی دولت چیست؟
ارایه تصویری جدید از ایران در نگاه جهانیان، مهمترین دستاورد دولت آقای
روحانی است. این تصویر در گذشته، کدر بود اما امروز به تصویری روشن و شفاف
تبدیل شده است. همچنین «کلید تدبیر» در قفل هستهای چرخید و این قفل برای
اولینبار، باز شد. نکته دیگری که نباید از آن غافل شد این است که در
گذشته، حضور و اظهارنظرهای برخی دولتمردان در عرصههای جهانی هزینههای
سنگین برای ملت ایجاد میکرد اما حضور دولتمردان کنونی، فرصتهای جدید برای
ملت مهیا میسازد. نمونه بارز این تحول، رخدادهایی است که در «نیویورک» و
«داووس» شاهد آن بودیم.
برخی معتقدند گرهزدن همه مسایل با مناقشه هستهای اشتباه است آیا با این دیدگاه موافقید؟
موضوع فقط مساله هستهای نیست. موضوع بازشدن قفل بسته به روابط ایران با
جهان است. یعنی بازگشت عزتمندانه و فعال ایران به قطار در حال حرکت نظام
بینالملل. ایران یک بازیگر مهم در عرصه بینالمللی است و غربیها که
تحتتاثیر لابی صهیونیسم و مدیریت داخلی با بیتدبیری خود موجب
نادیدهگرفتهشدن این قدرت ملی شدند و به ملت ظلم کردند. مطمئن باشید پنج
بحران اصلی منطقه یعنی سوریه، بحرین، فلسطین، عراق و افغانستان بدون حضور
ایران هیچگاه حل نخواهد شد. این را دنیا میداند.
نیاز جهان و دنیای امروز
برای حل مساله خاورمیانه، بیش از نیاز ما به این مساله است اما در فضای
تعارض، دو طرف ضرر میکنند. البته ما در این بین در پی تامین منافع ملی
خودمان خواهیم بود.
با این وجود در هفتههای گذشته شاهد تندترشدن حملات علیه دولت هستیم.
دولت آقای روحانی، نقطه پایان افراط و تفریط در کشور است. آنانی که دنبال
آلودهکردن فضا هستند به این جمعبندی رسیدهاند که در آینده، نزد ملت
جایگاهی ندارند. بنابراین تلاششان هم با هدف تخریب ریلی است که ملت انتخاب
کردهاند. این درحالی است که «چتر اعتدال» منافع همه را تامین خواهد کرد.
اعتدال، چتر گستردهای که همه آحاد ملت - با همه نگرشها - را در خود جای
میدهد؛ به استثنای کسانی که به قاعده بازی، پایبند نباشند. متاسفانه همیشه
در جامعه با عدهای افراطی و تخریبگر که بهدنبال برهمزدن قاعده بازی
هستند مواجه هستیم. مهمترین ابزار افراطگرایی، فرافکنی، انگزنی،
جنجالآفرینی و رفتار فراقانونی است. اخلاق حکم میکند که همگان به نتایج
یک بازی شرافتمندانه و قانونمدارانه تن دهند. دولت آقای روحانی محصول یک
انتخاب گفتمانی در جامعه است. همه باید به انتخاب مردم احترام بگذارند.
دولت برنامهای برای پاسخگویی به عناصر تندرو دارد؟
دولت روحانی، تجلی یک دولت وحدتملی است و بهشدت از ورود به مناقشات
بیهوده پرهیز میکند. صداقت، شفافیت، پرهیز از تهمت و انگزنی، احترام به
رقیب و عدم وعدهوعیدهای غیرواقعی از اصول این دولت است. دولت بنای خود را
بر صداقت و شفافیت با مردم گذاشته است. وقتی مردم از دولت صداقت ببینند
سختیها را تحمل میکنند و تخریبگران ناکام میمانند.
رابطه دولت با سایر قوا چگونه است؟
در گذشته، چالش میان دولت، مجلس و قوهقضاییه به جایی رسیده بود که نظام
برای حل مساله، کمیته حل اختلاف تشکیل داد. خوشبختانه دولت آقای روحانی،
«تعامل» را جایگزین «تقابل» کرد و بهجای تفرقهگرایی به اجماعسازی رو
آورد. در یک نظام سیاسی، سه قوه مانند واگنهایی هستند که به یک لوکوموتیو
وصل هستند و باید به سمت یک هدف واحد حرکت کنند. اکنون روابط عقلانی میان
مجلس، قوهقضاییه، دولت و مجموعه نهادهای دیگر وجود دارد. در صورت اختلاف و
چالش میان قوا، مقاممعظمرهبری، «فصلالخطاب» خواهند بود.
انسجام مدیریتی یک ضرورت برای تداوم جامعه است. انسجام در حقیقت رابطه
ارگانیک و هارمونیک بین کل اجزای یک نظام است. انسجام یعنی حرکت هماهنگ و
منظم همه اجزا بهدنبال هدف واحد. دولت به این استراتژی واقف و پایبند است.
قانون میزانی است که حقوق هر فرد در آن تعریف شده. نهادها، سیستمها،
احزاب و مجموعه خردهسیستم در یک سیستم بزرگ فقط در مرز قانون میتوانند
تداوم داشته باشند. اگرچه قانون همیشه جامع و کامل نیست اما حتی قانون بد،
بهتر از بیقانونی است.
مهمترین وجه تمایز دولت یازدهم با دولت نهم و دهم را چه میدانید؟
«واقعگرایی» بهجای «توهمگرایی». دولت، دنبال مدیریت جهانی و حرکتهای
رمانتیک رویایی در خارج نیست. دولت واقعگرا و عقلانی است و با واقعیتها
حرکت میکند و بهشدت از توهمگرایی، احساسگرایی و سطحینگری پرهیز
میکند. دولت آقای روحانی دولت باورهاست و دولت آقای احمدینژاد دولت
بایدها بود. یعنی این دولت بر این باور است که باید همهچیز در ظرف
عقلانیت، استدلال، اقناع و باور شکل بگیرد.
جامعه در مقابل بایدها واکنش و
مقاومت میکند ولی وقتی در یک فضای عقلانی و تعاملی بر اساس باورها شکل
میگیرد پایدار خواهد ماند. دولت بهدنبال گسترش چتر باورهاست، یعنی باور
ملت به دولت، باور مردم، هنرمندان، اصحاب قلم و رسانه و نخبگان به دولت.
این باور پایههای قویای ایجاد میکند که دولت بتواند در مسیر خودش با
سرعت حرکت کند. نکته دیگر اعتدالگرایی بهجای افراطگرایی است. در حقیقت
اعتدالگرایی شعار نیست، یک حقیقت و یک واقعیت است. اعتدالگرایی نیاز امروز و
ضرورت فردای جامعه است. اعتداگرایی برآیند همه گفتمانهای پس از انقلاب
است.
اعتدالگرایی در بطن خود همه گفتمانهای پس از انقلاب را جا داده است.
اعتدالگرایی با ارزشگرایی، با اصلاحات، با توسعه و عدالت رابطه معنادار
دارد. به اعتقاد من، اعتدال، «گفتمان» اصلی جامعه ایران خواهد شد و این
پتانسیل را دارد که از مرزهای ایران فراتر رفته و چهره رحمانی اسلام را در
سطح منطقه نمایان کند.
اما برخی بهشدت با آنچه شما میگویید مخالفند تا جاییکه برای نمونه به مناسبت آغاز اجرای توافقنامه «ژنو» تسلیت میگویند.
نجابت رییسجمهوری و دولتمردان باعث سوءاستفاده برخی عناصر افراطی شده
است. آنان به دستاوردهای دولت تعرض میکنند. به نظر من مهمترین چالش دولت،
عدم دفاع از هویت و حقانیتهای خود است. دولت یک مجموعه بزرگ است که به
شدت درگیر حل چالشهای بزرگ بر جای مانده از هشتساله گذشته است و کمتر به
فکر دفاع از خود است. در چنین شرایطی شواهد نشان میدهد کانونهایی
بهدنبال برهمزدن آرامش جامعه هستند. برداشت من این است که این کانونها
از اقبال مردم به دولت ناخشنود هستند و تلاش میکنند تصویر را وارونه جلوه
دهند. بعضی نمیتوانند در یک محیط آرام سیاسی زیست کنند و به دنبال
تنشآفرینی هستند. برای این جریانها، بحرانآفرینی یک نیاز دایمی است.
دولت هم با آگاهی از این موضوع، همه تلاش خود را به حل مشکلات مردم معطوف
کرده و کوشش میکند وارد بازی که آنها طراحی کردهاند، نشود.
عدم پاسخ دولت، به معنی نداشتن پاسخ نیست بلکه به منزله عدم حرکت در مسیری است که آنها طراحی کردهاند.
فکر میکنید چرا کسانیکه در هشتسال ریاستجمهوری احمدینژاد سکوت پیشه کرده بودند، حالا تبدیل به اصلیترین منتقدان دولت شدهاند؟
عجیب اینجاست که همین عده بهجای عذرخواهی به دولت برآمده از رای ملت تعرض
میکنند. کسانی که امروز به سنگاندازی در مسیر ملت روی آوردهاند شرکای
اصلی کارنامه هشتسال گذشته هستند و نمیتوانند از زیربار مسوولیت شانه
خالی کنند. البته همه شخصیتهای اصیل و موردوثوق مردم از جمله آقایان
هاشمی، خاتمی، ناطق، سیدحسن خمینی و دیگر بزرگانی که سرمایه ملی هستند
همواره پشتیبان دولت بودهاند. دولت هم استفاده از تجربیات و دیدگاههای
این سرمایههای ملی را جزو وظایف راهبردی خود میداند. رضایت و اعتماد و
مشارکت مردم، بهمثابه سوخت حرکت دولت در جهت دسترسی منافع ملی است. مطمئن
باشید دولت با قوت هرچه تمامتر به مطالبات و وعدههایی که به مردم داده
عمل خواهد کرد.
در برخی مسایل مربوط به «حصر» با وجود برخی نشانههای مثبت، تحولی جدی مشاهده نمیشود.
مساله «حصر» با تدبیر بزرگان نظام حل خواهد شد. نباید این مساله را به یک
مساله مناقشهبرانگیز تبدیل کنیم. باید به مسوولان اعتماد و فضایی ایجاد
کنیم که بزرگان نظام در آن بتوانند مساله را حل کنند. این مساله باید
بهنحوی حل شود که در آن هم حقوق نظام و هم حقوق ملت تامین شود. معتقدم
دولت حداکثر تلاشش را در این مسیر خواهد کرد اما مسیر دولت برای حل این
مساله، مسیر تبلیغاتی و فضاسازی نیست. این مساله، مساله ملی و متعلق به کل
نظام است و باید با مجموعهای از تدابیر در کل نظام حل شود که این روند در
حال پیگیری و انجام است. انشاءالله با بزرگواری بزرگان نظام و تدبیر دولت و
همراهی همه جریانهای سیاسی، این مساله حل خواهد شد و وحدتملی جایگزین
برخی رفتارهای سیاسی میشود.
از همه عزیزان و جوانان و رسانهها میخواهم
نوع واکنشهایشان در این حوزه، ایجابی باشد نه سلبی. باید با پرهیز از
رفتارهای احساسی، زمینه مساعد را برای تصمیمگیری نظام فراهم و به دولت کمک
کنیم که در این مسیر، از طریق رایزنی با بزرگان در حل مساله توفیق پیدا
کند.
مسایلی مثل بازگشایی «انجمن صنفی روزنامهنگاران» هم هست که متاسفانه هنوز عملی نشده...
بازگشایی و زمینهسازی از سرگیری فعالیت انجمنهای صنفی، از برنامههای
مکتوب آقای روحانی در عرصه فرهنگی است. این مساله درمورد «خانه سینما»
اتفاق افتاد و مطمئن باشید با صبوری و تحمل این مسیر طی خواهد شد. هر
اتفاق، نیازمند فراهمشدن بسترهای مناسب خود است. هم در باور دولتمردان و
هم در برنامههای دولت، تلاش برای بازگشایی «انجمن صنفی روزنامهنگاران»
وجود دارد اما دولت به تنهایی در این زمینه تصمیمگیرنده نیست و حل مشکل
نیازمند رایزنی و بسترسازی است.