فرارو-دنیس در یادداشتی به چالش های پرونده هسته ای ایران پرداخته است. این دیپلمات کهنه کار آمریکایی در این یادداشت ادعاهایی درباره پرونده هسته ای ایران مطرح کرده است. او معتقد است: «کنگره نباید در طول اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک تحریم های جدید را تصویب کند.» دنیس راس مدتی از سوی باراک اوباما به عنوان هماهنگ کننده اممور ایران و امریکا منصوب شده بود.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از پلیتیکو،یادداشت دنیس راس به این شرح است:
ساعت شش ماهه توافق هسته ای قدرت های جهان با ایران بالاخره شروع به تیک تاک کرده است اما هیچ کس چندان خوشبین به نظر نمی رسد.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا شانس اینکه بتوان این توافق موقت را به توافقی جامع تبدیل کرد را کمتر از 50 درصد می داند. عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران معتقد است که این رقم بالا است و متذکر می شود که هیچ یک از مواردی که پذیرفته، برگشت ناپذیر نیست. در واقع وی می گوید آنها می توانند گام های برداشته شده، از جمله تعلیق غنی سازی اورانیوم 20 درصد را ظرف یک روز لغو کنند.
در عین حال دولت آمریکا تاکید می کند که این توافق اولیه تحریم ها را به صورت بسیار محدود کاهش می دهد. و با توجه به اینکه معماری تحریم ها دست نخورده می ماند، در صورت نقض توافق یا اثبات غیرقابل حصول بودن توافق جامع، آمریکا می تواند به سرعت فشارها بر جمهوری اسلامی را تشدید کند.
چرا هر دو طرف تا این حد بدبین هستند؟ و چه چیز می تواند به ما شانس دستیابی به یک توافق پایدار را بدهد؟
برای شروع باید گفت، دستیابی به این توافق جامع آسان نخواهد بود چراکه به عقب نشینی طرفین مربوط می شود. توافق موقت که به طور رسمی «برنامه اقدام مشترک» خوانده می شود، در اصل یک «محدودیت در مقابل محدودیت» بود. ایران برنامه هسته ای خود را محدود می کند، به این معنا که موافقت کرده است تعداد سانتریفیوژها یا حجم کلی اورانیوم غنی شده ای که در سطح 5 درصد انباشته را افزایش ندهد (ضمن اینکه باید حجم اورانیوم 20 درصد غنی شده خود را به صفر برساند).
البته ایران این اجازه را دارد که سانتریفیوژهای جدیدی را برای جایگزین کردن با سانتریفیوژهای آسیب دیده یا شکسته تولید کند و امکان ادامه تحقیقات روی سانتریفیوژهای مدرن تر و کارآمدتر را دارد. در عوض آمریکا متعهد شده که برای شش ماه هیچ تحریم جدیدی را به تصویب نرساند و ضمنا تحریم های مربوط به پتروشیمی، فلزات باارزش و صنعت خودروی ایران را کاهش دهد و امکان دسترسی ایران به 4 میلیارد و 200 میلیون دلاری که پیشتر جزو دارایی های بلوکه شده جمهوری اسلامی بود را فراهم کند.
ایجاد فرآیند محدودیت در مقابل محدودیت آسان نبود اما بسیار آسان تر از ایجاد فرآیند عقب نشینی در مقابل عقب نشینی است و این همان مسئله ای است که در مذاکرات مطرح است: اینکه آیا آمریکا و متحدانش می توانند ایران را به عقب نشینی از برنامه و زیرساخت هسته ای خود در عوض عقب نشینی از تحریم های بانکی، بازرگانی، کشتیرانی و بیمه که تاثیر شدیدشان بر اقتصاد ایران ثابت شده، مجبور کنند؟
این امر باید در تئوری شدنی باشد. به هر صورت موضع آمریکا- و قدرت های جهان موسوم به 1+5 که شرکای آمریکا در این مذاکرات محسوب می شوند- این است که ایران می تواند از قدرت صلح آمیز هسته ای برخوردار باشد تا زمانیکه به مرز کسب توانایی تولید تسلیحات هسته ای نرسیده باشد.
در حال حاضر ایران تاکید دارد که تنها به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای است و تسلیحات هسته ای نمی خواهند. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران حتی اعلام کرده که آماده شفاف سازی برای ایجاد اطمینان از نیات ایران است. اما در عمل، آنچه به لحاظ نظری قابل اجرا است چندان ساده نخواهد بود، به خصوص با توجه به میراث بی اعتمادی و گستره برنامه هسته ای ایران.
در یک نگاه حداقلی دو عنصر این میراث از چشم انداز آمریکا را در نظر بگیرد. ایرانیان هنوز به سوالات آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته ای شان پاسخ نداده اند؛ علاوه بر این، حال نزدیک به 20 هزار سانتریفیوژ تولید کرده اند و اورانیوم غنی شده برای تولید پنج تا شش بمب را ذخیره کرده است. ضمن اینکه زیرساخت های ایران شامل توسعه نیروگاه آب سنگین می شود که در تولید برق کارایی ندارد.
ایران اعلام کرده که زیرساخت های هسته ای این کشور به عزت و استقلال آن مربوط می شود و ممکن است اینطور گمان شود که در مقابل عقب نشینی گسترده از برنامه خود مقاومت خواهد کرد. با این حال ایران بدون کاهش گسترده زیرساخت های هسته ای خود نمی تواند شاهد عقب نشینی گسترده تحریم ها باشد. در شرایطی که دولت اوباما خواستار توقف کامل غنی سازی و نابودی کامل تاسیسات هسته ای ایران نیست، آماده پذیرش ایرانی در آستانه هسته ای شدن هم نیست. به عبارت دیگر، نباید ایران را با زیرساخت های هسته ای رها کرد که قابلیت توسعه و تقویت تا مرز دستیابی به ظرفیت ساخت تسلیحات هسته ای در زمانیکه بخواهد را دارد.
عقب نشینی در مقابل ایران تا چه اندازه کافی است؟ باراک اوباما به طور علنی اعلام کرده که ایران نباید نیروگاه آب سنگین یا تاسیسات هسته ای در فردو را داشته باشد و باید تعداد سانتریفیوژهای خود را کاهش دهد- البته وی تعداد این سانتریفیوژها را مبهم نگه داشته است. من یکی از افرادی هستم که معتقدم آمریکا می تواند یک برنامه غنی سازی محدود برای ایران را بپذیرد اما تعداد سانتریفیوژها باید اندک باشد، مطمئنا کمتر از 10 درصد آنچه در حال حاضر دارند (نزدیک به 20 هزار).
بنابراین اوباما چطور می تواند از این بن بست خارج شود؟ تنها شانس برای اینکه ایران هدف هسته ای شدن را کنار بگذارد این است که باور کند هزینه پیگیری آن بسیار بالا است. تمایل رئیس جمهور روحانی برای پایان دادن به انزوا و تحریم های ایران باعث شده ساعت برنامه هسته ای ایران به طور عمده متوقف شود. مشخص است که آیت الله خامنه ای [مقام معظم رهبری] منطق روحانی را آنقدر قبول داشته که تا این مرحه از وی حمایت کند. آنچه ما را تا به اینجا رسانده، فشار تحریم ها بوده نه انگیزه.
و این امر بیانگر شکاف قابل توجهی میان کاخ سفید و کنگره است. سناتورهایی مانند رابرت منندز و مارک کرک معتقدند اگر می خواهیم ایران با عقب نشینی از برنامه هسته ای خود موافقت کند، باید فشارها را حفظ کنیم. با این حال رئیس جمهور و جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا اینطور استدلال می کنند که افزایش فشارها روحانی را تضعیف و تندورها را تقویت می کند و بهانه خروج از مذاکرات را به ایران می دهد.
بحث امروز دولت اوباما این است که اگر تلاش دیپلماتیک شان تضعیف شود، تنها گزینه باقی مانده جنگ خواهد بود. در واقع اینطور استدلال می شود که اگر دیپلماسی شکست بخورد، گزینه نظامی اجتناب ناپذیر است چراکه ایران نباید به یک کشور برخوردار از تسلیحات هسته ای تبدیل شود.
مسئله ای که وجود دارد این است که اگر رهبری ایران به این نتیجه برسد که ایران می تواند کیک زرد خود را داشته باشد، روحانی شانس اندکی برای قدرتمند بودن خواهد داشت. اگر در ایران اینطور تصور شود که تحریم ها سقوط خواهند کرد یا هیچ دورنمایی برای استفاده از نیروی نظامی وجود نداشته باشد، هیچ چشم اندازی در مورد عقب نشینی ایران از برنامه خود را نمی توان متصور بود.
دیدگاه کنگره و دولت آمریکا در مورد اعمال تحریم ها بسیار متفاوت است. آیا این امکان وجود دارد که اعتقاد کنگره به لزوم اعمال تحریم ها را با دیدگاه دولت در مورد تاثیر منفی آن بر دیپلماسی سازگار کرد؟ من فکر می کنم که می شود. اما این امر مستلزم آن است که قانونگذارانبپذیرند اعمال تحریم ها در حال حاضر می تواند بهانه خروج ایران از مذاکرات باشد. حتی فرانسه که تندروترین عضو گروه 1+5 است نیز با این منطق موافق است. دیپلماسی به معنای گرفتن بهانه ها است، نه دادن بهانه.
راه حل درست این است: کنگره نباید در طول اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک تحریم های جدید را تصویب کند اما اطمینان دارد که دولت در حال آماده سازی زمینه برای افزایش فشارها در مسیری معنادار است، ایرانیان و شرکای ما و بخش خصوصی بین المللی که فضای تجاری جدیدی را در تهران فراهم می کند هم همینطور. ما باید به مذاکرات یک فرصت دهیم و در عین حال بهانه ای به ایران ندهیم.
توافق با ایرانیان می تواند ممکن یا غیرممکن باشد، اما یک توافق با کنگره؟ این باید آسانتر باشد.
و در عین حال اجازه برچیده شدن تاسیسات هسته ای رو نده
که دکتر ظریف هم بدرستی گفتند : تحریم بیشتر = سانتریفیوژ بیشتر
بعضی ها فکر میکنند اگر اورانیوم ما را رقیق کنند دیگر برگشت پذیر نیست
.وقتی اونها بدانند که ما به خاطر اعتماد ودوستی این نوع باصطلاح سلاح را زمین میذاریم به ما اعتماد خواهند کرد وارزش ما از تمرد وسرپیچی به همکاری وتعاون دسیاحت وگردشگری وتجارت وردوبدل فهنگ ما میشود .اونها خلاء های فرهنگی زیادی دارند که اگر ما اعتماد اونها را جلب کنیم باعث میشویم با دوستی ها وتبادل فرهنگ اسلامیمون خلاء های خالی اونها را پر کنیم .با اینکه دارای پیشینه تاریخی بلندی هستیم اما متاسفانه ما را به الفاظی میشناسند که نه ربطی به اسلام ما دارد ونه ایران ما.
در دنیای هشت میلیاردی این زمان برنده کسی است که یک کالا برای این هشت میلیارد انسان بسازد حتی اگر لباسی باشد چنان سود آوری دارد که هزاران بمب ونیروگاه بشه باهاش ساخت .
کاش این ملت حوصله به خرج بدهند تا روحانی کار خودش را بکند.