صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۷۷۰۸۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۲ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۲
بر اساس گزارش‌های رسیده از افغانستان پلیس این کشور اخیرا دختر افغان 10ساله‌ای به‌نام «سپوژمی» را که به خود بمب بسته و قصد انجام حمله انتحاری در نیروگاه پلیس در منطقه‌ای به‌نام خان‌نشین را داشته، دستگیر کرده است.  اگرچه پیش از این نیز نیروهای طالبان در حملات انتحاری محدودی از وجود زنان استفاده کرده‌اند اما این اولین‌باری است که گزارش می‌شود این نیروها دختری 10‌ساله را مجبور به انجام حمله انتحاری کرده‌اند این درحالی است که پیش از این نیز هم گزارش‌هایی مبنی بر استفاده گروه‌های افراطی از کودکان جهت انجام عملیات انتحاری دیده شده است.  مئا بلوم و جان هرگن از اساتید مطالعات امنیتی دانشگاه ماساچوست هستند.

آنها برای انجام تحقیقاتی پیرامون به‌کارگیری کودکان جهت انجام اعمال تروریستی به پاکستان سفر کرده‌اند.  این دو استاد مطالعات امنیتی دانشگاه ماساچوست می‌گویند بر اساس مطالعاتی که از سال گذشته روی کودکانی که برای انجام حملات انتحاری در پاکستان انتخاب شده‌اند آغاز کردند، اکثر کودکانی که تحت حمایت مرکز بازپروری سبون (مرکز بازپروری و آموزش پاکستان برای شبه‌نظامیان کودک) بوده‌اند توسط بستگان آنها که از اعضای طالبان بوده‌اند، برای انجام حملات انتحاری انتخاب شده‌اند.

بر اساس تحقیقات این دو استاد تقریبا در همه موارد مورد مطالعه کودکانی که برای انجام حملات انتحاری انتخاب می‌شوند درباره آنچه که باید انجام دهند و پیامدهای آن بی‌اطلاع هستند و دسته‌ معدودی هم که از ماجرا آگاهی‌ دارند دچار تردید جدی برای انجام این کار می‌شوند و به‌همین دلیل در اغلب موارد به آنها داروهایی داده می‌شود که آنها را برای انجام عملیات انتحاری آماده کند در این میان تعدادی از این کودکان نیز در لحظه آخر تصمیم خود را عوض کرده و به مرکز توانبخشی سبون پناه می‌‌آورند.

همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد، فریب‌دادن کودکان برای انجام حملات انتحاری روش جدیدی نیست، در ماه ژوئن ۲۰۰۷ طالبان در فریب‌دادن یک کودک شش‌ساله افغانی به‌نام جمعه‌گل در استان جنوبی افغانستان از ولایت غزنی ناکام ماند. نیروهای طالبان با پوشاندن جلیقه انتحاری به این کودک شش‌ساله به او وعده دادند که به محض فشاردادن دکمه جلیقه گل‌های زیبا و غذاهای فراوان از آن بیرون می‌ریزد.

با این وجود جمعه‌گل با نزدیک‌شدن به هدف دچار تردید می‌شود و تصمیم می‌گیرد به‌جای فشاردادن دکمه جلیقه از سربازان ارتش ملی‌ افغانستان که نزدیک به محل بودند برای غیرفعال‌کردن دستگاه متصل به بدنش کمک بخواهد.  این حادثه بهانه‌ای شد برای عبدالرحیم رییس روستایی به‌نام اتهول که جمعه اهل آنجا بود.

او پسرک و برادرش را نزد بزرگان روستا برد و آنها با شنیدن داستان جمعه‌گل از روشی‌ که طالبان با فریب‌دادن جمعه سعی در انجام عملیات تروریستی داشته، ابراز انزجار کردند و حتی شروع به همکاری با نیروهای ناتو برای از بین‌بردن طالبان کردند.  حوادثی نظیر این نشان می‌دهد که جنگجویان طالبان از استراتژی شورشیان عراقی‌ که به استفاده از کودکان برای حمل و انفجار بمب‌های انتحاری مشهورند، استفاده می‌کنند.

این کودکان با پوشیدن لباس‌هایی که بمب‌های دست‌ساز در آن جاسازی شده‌اند یا با فریب‌دادن رانندگان برای حمل بسته‌هایی که خود آنها نیز از محتوای درون بسته‌ها بی‌اطلاع هستند، جهت انجام عملیات انتحاری به کار گرفته می‌شوند که در اینگونه موارد اغلب بمب‌ها از طریق دستگاه کنترل از راه دور منفجر می‌شوند.  هرچند این‌بار در گزارش‌های رسیده از حمله انتحاری که قرار بوده توسط دختر 10ساله افغان صورت گیرد خبری از بمب‌های کنترل از راه دور نبوده است، با این حال نیروهای امنیتی افغانستان مدت‌هاست که از وجود چنین روش‌هایی جهت انجام عملیات انتحاری آگاه هستند.

گفتنی است هنگامی که این کودکان و نوجوانان مجبور به شرکت در عملیات تروریستی می‌شوند تبدیل به قربانیان این حملات می‌شوند و آسیب‌های روانی آن در طول زندگی‌ همواره همراه آنها خواهد بود تا جایی‌ که بسیاری از آنها تا دوران بزرگسالی در عضویت گروه‌های تروریستی باقی‌ می‌مانند و خود تبدیل به افرادی می‌شوند که دیگران را قربانی این گروه‌ها می‌کنند و این تنها محدود به کشوری که اهل آنجا هستند، نمی‌شود بلکه تلاش برای تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان به‌عنوان نسل آینده جنگجویان تروریستی ادامه پیدا می‌کند؛ به‌ویژه در جوامع مهاجرپذیری مانند آمریکا و بریتانیا.

در این زمینه جاناتان اوانز مدیرکل سابق سرویس امنیتی بریتانیا: (ا‌م‌ای‌فایو) نیز هشدار داده است القاعده نوجوانان و کودکان آسیب‌پذیر در جامعه‌های مهاجر را هدف خود برای انجام عملیات تروریستی قرار داده و بنابراین لازم است تا مراقبت از کودکان آسیب‌پذیر در اینگونه جوامع بیش از پیش مدنظر قرار گیرد. چنین واقعیت‌هایی نشان‌دهنده چالش‌هایی جدی جهت مقابله با گروه‌های افراطی است این در حالی است که بیشتر مبارزاتی که تا به امروز علیه چنین گروه‌های افراطی انجام شده مبارزات ایدئولوژیکی بوده که ایدئولوژی و تندروی گروه‌های افراطی را نقد می‌کند در حالی‌ که این شیوه مبارزاتی برای حل چنین مشکلاتی عملا بی‌فایده است به این جهت کودکانی که عضو گروه‌های افراطی می‌شوند، تصوری از مسایل ایدئولوژیکی ندارند و در نتیجه مبارزاتی اینچنین راه به جایی‌ نخواهند برد.  در نهایت واقعیت ماجرا این است که چه این کودکان عضو گروه القاعده در پاکستان شوند یا به عضویت گروه‌های سومالیایی افراطی دربیایند، خانواده‌ها و جامعه باید نقش مهمی‌ در محافظت از کودکان و نوجوانان کم‌سال برعهده گیرند تا مانع از فریب‌خوردن آنها به‌منظور عضویت در گروه‌های تروریستی شوند و آنچه که مسلم است این تلاش‌ها نباید محدود به مبارزه در چارچوب‌های ایدئولوژیک مبارزه با تروریسم قرار گیرد بلکه این مبارزات باید دربرگیرنده مراقبت‌های اولیه از کودکان و نوجوانان باشد.

ارسال نظرات