صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۷۶۷۸۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۸ - ۲۸ دی ۱۳۹۲
آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:

به مناسبت فرارسیدن ایام امتحانات دانشگاه‌ها، امروز تصمیم گرفتیم چند مسئله مهم را پیرامون امتحانات که به عنوان یک معضل هم می‌توان به آنها نگاه کرد بررسی کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که این عبارات واقعا چه معنایی می‌دهند:

 فرجه چیست؟
 همانطور که قبل از ذبح به گوسفند آب می‌دهند، به دانشجو هم قبل از امتحانات فرصتی می‌دهند تا برای خودش خوش باشد. دانشجو در ابتدای شروع فرجه کمی‌جزوه‌ها را نگاه می‌کند و بعد از ناامیدی همچون فردی که بهش گفته اند تا دو ماه دیگر می‌میری برو هر غلطی که می‌خواهی بکن، از هیچگونه لذت‌جویی (اعم از دیدن فیلم‌های ندیده، خوابیدن در حد خواب زمستانی خرس‌ها، انجام بازی کامپیوتری به صورت نان استاپ، عبور از مخاطب خاص و مخاطب قرار دادن عام و...) دریغ ننموده و خود را به درجه فنای فی الفرجه می‌رساند. بطور کلی می‌توان گفت آن میزانی که دانشجویان ما در ایام فرجه لذت‌جویی می‌کنند، میلیاردر آمریکایی در وگاس نمی‌کند. ولی به نظرم همین که دانشجو در این ایام جلوی خودش را می‌گیرد و معتاد نمی‌شود جای تقدیر دارد.
 
شب امتحان چیست؟
 شب امتحان از جمله شب‌های معنوی است که موجب نزدیکی دانشجو با خداوند از طریق التماس و تضرع به درگاه الهی می‌شود. شب امتحان، شب آزاد شدن ظرفیت‌ها و شکوفا شدن استعداد دانشجویان است. خیلی از این دانشجویان بعد از تجربه شب امتحان و مشاهده توانایی‌های خود در زمینه تقلب نویسی مسیر زندگی شان عوض شد و الان دست کم 250 دانشجو داریم که توانسته اند رمان بینوایان را روی یک دانه برنج بنویسند و نام خود را در گینس به ثبت برسانند.

یکی دیگر از ویژگی‌های شب امتحان این است که دانشجو به طرز عجیبی به هر چیزی غیر از درس علاقه پیدا می‌کند. در پاره ای از موارد دیده شده که دانشجو با کتاب باز در حالی که چشمانش را برای دقت بیشتر تنگ کرده به مستندِ تخم‌ریزی دلقک‌ماهیِ آب شور می‌نگرد. بعضی‌ها که خیلی حالشان خراب است با 20:30 هم جذب می‌شوند. البته تقصیری ندارند. گاهی درس‌ها آنقدر فشار می‌آورند که آدم برای فرار از آن به سخنرانی استاد الهي قمشه‌اي هم چنگ می‌اندازد.
 
مراقب کیست؟
 مراقب کسی است که در کودکی توجهات لازم به او نشده و غالبا در نقش تیر دروازه در گل کوچیک مورد استفاده قرار می‌گرفته. او از کودکی دوست داشت میتی‌کومان باشد تا همه به او احترام بگذارند و به محض بردن اسمش به خاک بیفتند. ولی از آنجایی که هر چه می‌دوید به جایی نمی‌رسید، بیشتر کاراکتر زمبه را در یادها تداعی می‌کرد. مراقب بعد از سپری کردن دوران کودکی به مرحله ای رسید که برای تیر دروازه شدن کمی‌بزرگ بود، به همین دلیل از او به عنوان گاز اشک‌آور برای متفرق کردن افراد استفاده می‌کردند. چون بنده خدا هر جا پا می‌گذاشت، می‌گفتند اه باز این پسره اومد و پراکنده می‌شدند. همه اینها باعث شده تا تمام عقده‌های فروخورده مراقب در جلسه امتحان ظهور پیدا کند و مراقب همچون عقابی تیزبین دانشجویان را تحت نظر داشته باشد و خود را در حد ناظر سازمان ملل جدی بگیرد. وی معمولا با گفتن «ورقه‌ات رو درست بگیر»، «گوشیتو بذار تو جیبت»، «میام پاره می‌کنما» و «دیگه وقتی نمونده» (به صورت کاذبانه!) سعی در ارضای روحی-روانی خود دارد. پس بیایید با مراقب مهربان باشیم، با او نجنگیم و به تهدیداتش احترام بگذاریم. باور کنید هرکس جای او بود با آن حجم از آسیب‌های روحی تا الان قاتل زنجیره‌ای شده بود ولی او نجیبانه به شغل شریف کارمندی رضایت داده است.
 
استاد کیست؟
از آنجایی که دوستان در گوشی به بنده اشاره می‌کنند که دیگر جایی برای مطالب بقیه همکاران باقی نمانده به همین مقدار کفایت می‌کنم که استاد همان موجودی است که سر جلسه امتحان حاضر می‌شود و در حالی که لبخندی سادیستیک بر لب دارد با گفتن «اینا همه اش تو جزوه بود» و «از این ساده تر امکان نداشت» از عجز و خنگی دانشجویان لذت می‌برد. سپس بالای سر دانشجویان مونث حاضر می‌شود و برای آنان توضیحاتی را با لبخند ارائه می‌دهد ولی تا پسرها از او می‌خواهند که یک لحظه بیاید قاطعانه می‌گوید «دیگه به هیچ سوالی جواب نمیدم» و با شور و انرژی کلاس را ترک می‌کند. همین خصیصه است كه از او موجودی سهل و ممتنع می‌سازد. پس بیایید در کنار مراقب، استاد را هم درک کنیم.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
خیلی خوب بود . تا حالا طنز به این خوبی نخونده بودم
ناشناس
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
قسمت آخرش درباره دانشجویان مونث عالی بود.
همین چند ساعت پیش با این پدیده روبه رو شدم...
تو نمره دادن هم که اصلا نگو....
ایوب
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
سپاس!!!
بسیار زیبا بود.
ناشناس
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
ایول دمت گرم
ناشناس
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
البته التماس نویسی های برگه بجای پاسخ درست را که باعث شرم است باید بدان اضافه نمود ( برگه درد دل بجای برگه پاسخ ) انتظار نمره بجای پاسخگویی صحیخ و....
محمدرضا
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
مرسى ولى تكرارى بود
سام
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
دمت گرم
ناشناس
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
عالی بووووووود
ناشناس
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
اقا تو رو خدا یه چیزی به این استادا بگید فک میکنن ما از عمال استکبار جهانی هستیم!!!
ناشناس
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
خیلی بامزه بود ولی آن چیزهاییکه در مورد مراقب و استاد گفتی مقداری موهن بود.
پدر من مراقب است و واقعاً مهربان و دلسوز است و عقده سر کسی خالی نمی کند.
امین
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
خیلی جالب بود
ایول
امیر
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
آیدین دوستتت داریم. فوقالعاده بود. یه دله سیر خندیدم