مطلب زیر را آقای سید محمد مرد، دانشجوی دکتری علوم تربیتی برای فرارو ارسال نمودهاند
خبر را که می خوانم پشتم تیر می کشد. تصورش را بکن شاگرد مدرسه ات نیمکت اش اینچنین خالی شود. اندوهم تمامی ندارد. در اتاق دبیران آنها که خبر را شنیده اند حال کلاس رفتن ندارند. ماتم زده اند، فرهنگیان اندوهشان بیش از تمامی کسانی است که خبر را شنیده اند.
مسعود کلاس چهارم دبیرستان است. مادرش برای هر چیزی به مدرسه می آید. وقتی آخر سال می شود با خواهش و التماس نمره برای بچه اش میگیرد. او با شوهرش مشکل دارد. مسعود چند باری تهدید به خودکشی کرده، این را مادرش می گوید. او خود را سد راه مسعود و همه مشکلات پسرش کرده است. من نگران مسعود و آینده اش هستم.
شکست چیست؟ نرسیدن به مقصود. کسی را می توان تصور کرد که شکست نخورده باشد، ما خودمان را حایل کرده ایم میان بچه هایمان و شکست هایشان ما اجازه نمی دهیم بچه هایمان شکست را تجربه کنند. به آنها آموزش نمی دهیم که چگونه با شکست های زندگی شان برخورد کنند.
تیم فوتبال مدرسه پس از دریافت هفت گل از مسابقات حذف می شود عده ای از بچه ها سرهم داد می زنند بعضی به داور فحش های رکیک میدهند و بعضی سر هم تیمی هایشان غر می زنند. علی کاپیتان تیم آرام می گوید تقصیر خودمان بود آنها بهتر بودند علی بازیکن یک تیم باشگاهی است. او تجربه شکست دارد و البته پیروزی های شیرین.
وسط چهار راه آقایی که ماشینش را پلیس با جرثقیل می برد. با مشت و لگد به جان راننده جرثقیل می افتد. ماشینها بوق می زنند. دندانهای راننده جرثقیل پر خون است، ماموران می رسند و راننده متخلف که حالا مجرم است را می برند.
ما بچه هایمان را چطور تربیت می کنیم؟
ما یعنی من معلم شما که پدر و مادرش هستید. شما که قلم و رسانه و افکار عمومی را در اختیار دارید چه مسئولیتی دارید؟
کسانی که موافق موبایل دانش آموزی هستند سری به دبیرستان ها بزنند. چند موبایل را اگر دچار مشکل نمی شوند ببیند. از فیلم ها و عکس ها بگذریم که ذهن من چهل ساله را آشفته می کند چه رسد به نوجوان پر از شور و هیجان. حالا تصور کنید فرزند شما هم این فیلم ها را با دوستانش ببیند.
می دانید در we chat چه خبر است از یک کلاس 30 نفری 28 نفر کاملا با we chat آشنا هستند. آنها آنقدر معتاد شده اند که بقول خودشان خماری می کشند بدون گوشی هایشان.
سهیل می گوید " آقا گوشیم رو ندی خود کشی می کنم" می پرسم از کجا خبر رو خوندی؟ می گوید اینترنت.
می پرسم به خاطر موبایل؟ می گوید بد چیزی لامصب حاضرم یه کلیه ام رو بدم یه آیفون فایو بگیرم.
رسانه ها دیواری کوتاه تر از معلم و مدیر و مدرسه نمی یابند. خبرنگارانی که ندانسته بجای پرداختن به ریشه مسئله یا گفتگو با روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت یکطرفه به قاضی می روند و در کاری پژوهشی و روشنگرانه تاریخچه تنبیهات معلمان را ردیف می کنند و به دنبال یافتن مقصر می گردند، به دنبال یافتن مقصرانی بجز پدر و مادری که کوتاهی کرده اند.
نظام آموزشی که در تربیت سهل انگار و بی اعتنا بوده است و بجای تاکید بر تربیت کودکانی قانونمند و توانا به دنبال راههای قانونی کاهش نظارت و نظم بر رفتار دانش آموز است.
چه خوب است یکی از خبرنگاران حوزه آموزش فقط یک زنگ تاکید می کنم فقط یک زنگ در کلاس یک دبیرستان پسرانه یا دخترانه حاضر شوند.
مفاهیمی همچون سخت کوشی، مسئولیت پذیری، شکیبایی ، توان نه گفتن در کجای تربیت ما به نسل نو جای دارد. نسلی که ما تربیت می کنیم با اولین شکست فرو می ریزد با اولین اختلاف ها طلاق می گیرد. در اولین شکست ها به مخدر متوسل می شود. با اولین سختی ها می شکند.
نیمکت خالی کودکی که خود کشی کرده است، زنگ خطری است برای همه ما نه مدیر همان مدرسه . بله من هم کوتاهی کرده ام در تربیت نسلی که به جای مبارزه تسلیم می شود به جای جنگیدن و تدبیر فرار می کند و خشمگین می شود به جای پذیرفتن مسئولیت خطاهایش به زمین و زمان و قانون را مقصر می داند.
کاش نمایندگان مجلس در پژوهشی علمی از متخصصان تعلم و تربیت و روانشناسان و جامعه شنا سان علل واقعی اعم از علل روانی، نقش خانواده و مسایل خاص نوجوانان را به روشنی برای افکار عمومی مشخص کنند.
برخوردهایی که با مسئولین نظام آموزشی می شود تنها نتیجه اش بی خیالی دلسوزان و حامیان نظم و قانون در مدارس است. آنها هم پس از مدتی ترجیح می دهند به قول بچه ها مدرسه هتل شود. بی قانون و آشفته تا بچه ها حال کنند.
به رتبه ایران در آموزش نگاهی بیاندازید ما هر روز عقب تر می رویم هر روز بچه هایمان بی سواد تر تنبل تر و ضعیف تر می شوند. به آنها سخت نمی گیریم. آنها را با شکست های کوچک آشنا نمی کنیم. آنها را پر توقع ناز پروده و تربیت می کنیم. غافل از اینکه زندگی واقعی نیازمند انسانهایی قوی، شکیبا و توانمند است. من نگران بچه های فردایم. چند دانش آموز دیگر باید به خاطر موبایل به خاطر نمره پایین به خاطر اخراج موقت خودکشی کنند؟
آقاى مرد, برداشت خواننده ازپيام ارسالي شما مقصردانستن خانواده وشخص مرحوم است وبيگناه دانستن مسئولان دبيرستانى كه از اوضاع خانوادگى دانش آموزمطلع بودند ونه تنهـا كمكى به اونكردند بلكه با اخراج , انگيزه خودكشى را افزايش دادند ونهـايى كردند. پس هـمه مقصرند من وشما هـم مقصريم
آقاى روانشناس! روزگارمان بسيار تلخ وسخت ميگذشت,اما هـنوزفرونريخته بوديم ومعتاد نشده بوديم, بچه هـا هـركدام به مدرسه رفتند, باروپوش وكفش وكيف و..دست دوم برخى اقوام,,خودم بعداز١٣ سال ترك تحصيل دردبيرستان شبانه ثبت نام كردم سه سال شبانه درس خواندم تلاش روز وشب باچراغ لامپا تاصبح بيدارميماندم بيشتربخاطردرس رياضى , هـرسه سال شاگرداول بودم, فرزند اولم ,دوسال اول ابتدايي راجهـشى خواند. هـردوبچه هـا بسياردرسخوان ونمونه بودند. خودم بعدازديپلم دنبال كارگشتم اما نبود.مدارس ليسانس ميخواستد, دانشگاه قبول شدم بازهـم تلاش , ليسانس گرفتم اما بازهـم كارنبودشرايط سنى ام از ليسانس گذشته ارشد ميخواست, ولى من هـنوزفرونريخته بودم, فرزند بزرگم دانشگاه قبول شد, من فوق ليسانس شركت كردم و قبول شدم وبازهـم تلاش.فرزند كوچكم هـم به دانشگاه رفت. من پايان نامه مينوشتم وكارشناسى ارشدم تمام شد.,فرزند بزرگم ليسانس گرفت.و ارشدقبول شد, هـرچه بيشتردنبال كارميگشتيم كمتر به نتيجه ميرسيديم, دوتا فوق ليسانس بوديم ويك ليسانس. تنهـاكارى كه توانستم گيربياورم مدتى آبدارچى بودم با حقوق ٥٠/٠٠٠تومن دراين ميان گاهـى ازسرپرست خانواده هم خبرى ميشد
آقاى روانشناس فرو نريخته ومعتادنشده به هـيچ منكرى رو نكرديم به تلاش ادامه داديم اما هـيچ هـيچ وهـيچ. وهـنوزهـم هـيچ واين هـيچ بود كه مرا از درون تهـى كرد وقتى با اعتراض بچه هـا روبرو شدم من وخودشان را سرزنش ميكنند كه عمرشان را براى درس تلف كردند.نا اميدوسرخورده نه شغل نه ازدواج نه رمق براى ازنو شروع كردن نه اميدبراى ادامه زندگى. بخصوص وقتى افرادناكارامدو ...درجايگاهـى كه متعلق به ايشان نيست ميبينى
اقاى روانشناس!من مادربدى بودم كه درسختترين شرايط تلاش بيهـوده كردم فرزندم راتشويق به تحصيل ومنحرف نشدن ازراه راست كردم. والان باشرايطى كه داريم مدتى ست نااميدى وپشيمانى مرامتلاشى كرده.
نخبه ترين فرزندان كشورمان به كشورهـايى ميروند كه سمبل تكنولوژيست چطوراست كه اين فرزندانمان درآنجا موفق ودركشورخودمان. نا اميد وسرخورده اند? چطورميتوان بهـانه ودلايل شماراپذيرفت واقعيتهـا را نميبينيد.
نميدانم شايدشما فرزند نازپرورده اى داريد!!
جانا سخن از زبان ما می گویی