صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در مراسم بزرگداشت مولوی در سال 2013 برخلاف چند سال گذشته کسی به زبان فارسی خوشامد نگفت.
تاریخ انتشار: ۰۷:۵۴ - ۲۷ آذر ۱۳۹۲
در مراسم بزرگداشت مولوی در سال 2013 برخلاف چند سال گذشته کسی به زبان فارسی خوشامد نگفت. سخنرانی که در مراسم افتتاحیه حرف می‌زد در یک سالن پنج‌هزارنفره لبالب از جمعیت گفت: «از من می‌پرسند چرا مولانا به زبان خارجی شعر گفته است؟ من به اینها جواب می‌دهم که در زمان جناب پیر - منظور مولانا- زبان ترک‌های خراسان، فارسی بود. این یعنی نفی کامل زبان فارسی جدا از سابقه چندهزارساله‌اش که زبان اصلی شعرهای مولانا بود. با این کار نه‌تنها ایرانی‌بودن مولوی که فارسی‌بودن او هم نفی شده.»

فروزنده اربابی، تنها عضو ایرانی بنیاد بین‌المللی مولوی؛ با گفتن این مطلب و ابراز تاسف از چنین اظهارنظری به «شرق» گفت: «متاسفانه امسال نام ایران نیز در مراسم بزرگداشت مولانا حذف شده است و جای هنرمندان ایرانی در این مراسم خالی است.» درست از ساعت 4 بعدازظهر 17دسامبر- 26آذر- 740سال پیش بود که با مرگ مولانا جلال‌الدین محمد مولوی در شهر کوچک قونیه این شهر به‌عنوان مرکز علاقه‌مندان به این شاعر، فیلسوف، عالم و عارف ایرانی و فارسی‌زبان تبدیل شد. اهمیتی که در چند دهه قبل و بعد از لغو قانون منع فعالیت مولوی‌خانه‌ها در ترکیه بیشتر شد.

همه‌ساله از 10دسامبر برابر با 21آذر تا 26آذر یعنی سالروز درگذشت مولوی تعداد زیادی از علاقه‌مندان او به این شهر می‌روند و در مراسمی شرکت می‌کنند که با آنکه اشعارش به زبان فارسی خوانده می‌شود اما نام ایران و زبان فارسی در این مراسم کمترین سهم را دارد و انگشت اتهام را تنها نمی‌توان به سمت ترک‌ها گرفت، چرا که خود ایرانی‌ها هم در رخ‌دادن این برداشت مقصر هستند.  فروزنده اربابی می‌گوید: «هرساله به‌جز رییس‌جمهور ترکیه بیش از پنج یا شش رییس دولت در این مراسم شرکت می‌کنند. اما حتی وابسته‌های فرهنگی ایران در این مراسم شرکت نمی‌کنند و این باعث ‌شده است تا در این مراسم رسمی از مولوی به‌عنوان فردی غیرایرانی نام ببرند.»

اربابی توسط دکتر جلال‌الدین چلپی بیست‌ویکمین نواده مولوی که بنیانگذار بنیاد مولوی است به‌عنوان تنها ایرانی این بنیاد در هیات امنای آن از ابتدای تشکیل آن حضور داشته و از اعضای موثر این بنیاد که بیشتر افرادش از نوادگان مولانا جلال‌الدین محمد هستند، است. او از همکاری خوب بنیاد جهانی مولانا با استادان ایرانی می‌گوید: «ما هربار از اینها امکاناتی خواستیم در اختیارمان گذاشتند. در سال 2007 شهرام ناظری در آخرین ساعات شب که من داشتم به سمت فرودگاه می‌رفتم خواست که سالن دیگری برایش پیدا کنیم. چند ساعت بعد آنها سالن «سلطان ولد» که بهترین سالن قونیه است را در اختیارش قرار دادند. اما اینکه چرا چنین اتفاقی می‌افتد و در چنین مراسم رسمی‌ای کسی جرات چنین اظهارنظری را به خودش می‌دهد به خلأ همکاری دستگاه‌های فرهنگی ما بر می‌گردد.»

 اربابی می‌گوید: «استادان کم‌کاری می‌کنند. ما مثنوی‌پژوهان خوبی داریم. اما کمتر دیده شده که در برنامه‌های مربوط به این ایام شرکت کنند. امسال 12 سمپوزیوم برگزار می‌شود اما یک استاد ایرانی شرکت نمی‌کند. در ایام مربوط به مولانا در ایران هیچ برنامه‌ای نداریم. باید حساسیت مردم را بیشتر کنیم. فقط در میان نوشته‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌گوییم و می‌نویسیم مولانا را دزدیدند اما کاری برای شناخت او انجام نمی‌دهیم. حتی برای برنامه‌هایی مثل شب خاندان مولانا که در موسسه ایرج افشار برگزار شد اطلاع‌رسانی درستی نشد.»

به گفته تنها عضو ایرانی بنیاد مولوی، «طبیعی است که ترک‌ها از نام حضرت مولانا بهره‌برداری و برنامه‌هایی را برگزار کنند. اما این در زمانی است که از سکوت نهادهای فرهنگی ما در کشور در برابر مولانا هم استفاده کرده‌اند. ایرانی‌های زیادی هرساله در ایام بزرگداشت مولانا به ترکیه سفر می‌کنند. اما در قونیه هیچ سازماندهی خاصی ندارند و برنامه‌ای را برگزار نمی‌کنند. حتی یک گروه از سوی نهادهای فرهنگی نیست که این توریست‌های ایرانی را راهنمایی کند. ایرانی‌ها به‌جز یک فاتحه‌خوانی کار دیگری انجام نمی‌دهند.

برنامه‌هایی که ترک‌ها برگزار می‌کنند خیلی به‌دردشان نمی‌خورد. سماع را بیشتر از یک‌بار نمی‌شود دید. یک‌بار در دیدار با دکتر حداد عادل در فرهنگستان گفتم مسوولان و دستگاه‌های فرهنگی و سفارت ما در ترکیه یک اتاق کوچک به‌عنوان خانه فرهنگ راه‌اندازی کنند. ما خانه فرهنگ ایران در آنکارا داریم اما اصلا فعال نیست. دوماه پیش هم که در ترکیه بودم به آنکارا رفتم و با سفیر تازه ایران دیدار داشتم و گفتم که چرا کوتاهی می‌کنید. یک شب‌شعر و چند تا بروشور درباره ایران و فرهنگ ایرانی منتشر و در این مراسم پخش کنید.

حداقل برای ایرانی‌هایی که برای مراسم می‌آیند راهنماهایی بگذارید. ایرانی‌ها دایما مشغول خرید هستند و در برنامه‌های جنبی شرکت نمی‌کنند. استادان ما هم با تورها می‌آیند و در لابی هتل‌ها برای آدم‌های انگشت‌شماری صحبت می‌کنند. این وظیفه دستگاه‌های فرهنگی ماست که برنامه‌هایی برگزار کنند.»

 اربابی به برخورد اعتراضی ایرانی‌ها در سال‌های قبل اشاره کرد که باعث شد زبان فارسی به‌عنوان یکی از زبان‌های مراسم به رسمیت شناخته شود: «آقای اردوغان که همیشه جزو شرکت‌کنندگان در این مراسم است با دو زبان انگلیسی و ترکی خوشامد گفت. با توجه به حضور بیش از چهارهزار ایرانی که در این مراسم شرکت می‌کند، هموطنان ما از نبود زبان فارسی در این مراسم شکایت کردند. در یک سالنی که سکوت محض است صدای فریاد ایرانی‌ها بلند شد. در جلسات بنیاد بین‌المللی مولوی درباره این موضوع صحبت شد. البته روزنامه‌های ترکیه نسبت به این واکنش برخورد خوبی نکردند. اما من توضیح دادم که علت اعتراض ایرانی‌ها این بود که به آنها برخورده است و بحق هم به آنها برخورده است. چون اینجا به ترکی و انگلیسی توضیح می‌دهید اما وقتی بشنو از نی چون حکایت می‌کند را شروع می‌کنید به فارسی می‌خوانید. این تعداد ایرانی در این سالن هست و با عشق می‌آیند و جای این دارد که به فارسی هم خوشامدی بگویید و ترجمه‌ای به فارسی هم باشد.

این اتفاق باعث شد تا سال بعد رجب طیب اردوغان در سخنرانی پیش از برنامه‌اش به فارسی گفت: «به نام خداوند بخشاینده مهربان» من خیلی خوشحال شدم. بعد از مراسم در مراسم چایی که با ایشان داشتیم به فارسی به من گفت که خوش‌آمدید. اما این اتفاق هیچ‌گونه انعکاسی پیدا نکرد. در حالی که این یک اتفاق فرهنگی بود نه سیاسی.»

او با اشاره به اینکه سفیر افغانستان هرساله در این مراسم شرکت می‌کند، ‌می‌افزاید: «اما ما حتی رایزن فرهنگی ایران را در مراسم نمی‌بینیم. مخصوصا چهارشب منتهی به شب وفات مولانا که بیشترین توریست و ایرانی در شهر قونیه است. در این مراسم مستشرقین و استادان زبان فارسی از سراسر جهان می‌آیند. این خیلی خوب است که برنامه‌ای برگزار کنیم که اینها بتوانند بیشتر با فرهنگ ایران و تعلق مولانا به ایران و زبان فارسی بدانند. این برنامه می‌تواند بهانه‌ای باشد برای معرفی شاعران بزرگ دیگر پارسی‌گو از فردوسی و عطار و خیام و... برای مردم کشورهای دیگر. من بارها از مسوولان فرهنگی خواستم هماهنگی‌ای انجام دهند تا نمایش شمس پرنده در قونیه اجرا شود.»

او برخوردی که در مراسم امسال بزرگداشت مولوی رخ داد را مغرضانه یا عمدی از سوی برگزار‌کننده رسمی مراسم ندانست و اما آن را تلاشی برای زدودن نام ایران از مراسم دانست.


مراسمی به وسعت یک شهر
اربابی که بیش از 34 سال است در مراسم وفات مولوی شرکت می‌کند، درباره کیفیت و اهمیت این مراسم می‌گوید: «این مراسم در گذشته از یک هفته مانده به شب عرس - که شب درگذشت مولوی است - در تاریخ 12 دسامبر در سالن بسکتبالی که خارج از شهر بود با خواندن سرودهای عرفانی آغاز می‌شد. بیشتر از اشعار جناب مولانا و یونس امره و عرفا انتخاب می‌کردند و خوانده می‌شد. مثلا در یکی از سال‌ها شعری که در فیلم «محمدرسول‌الله‌(ص)» زن‌های مدینه می‌خواندند را اجرا کردند. بعد توضیحی درباره مراسم سماع و اینکه سماع چه هست می‌دهند.»

اما مراسم اصلی در 17دسامبر از ساعت 4 بعدازظهر که به روایتی ساعت دفن مولاناست بر سر بارگاه ایشان آغاز می‌شود: «بزرگان شهر و نواده‌های مولوی داخل تربت می‌شدند و فاتحه‌خوانی می‌کردند. همه‌ساله حتما نخست‌وزیر ترکیه شرکت می‌کرد. خود من چندین سال زمانی که تورکت اوزال نخست‌وزیر بود ایشان را در مراسم دیدم.»
ارسال نظرات