صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۷۲۸۳۸
هنگامی که از مشهد به سمت مرز افغانستان در خواف حرکت کنید در طی مسیر از شهرهایی گذر خواهید کرد که گرچه از لحاظ تقسیمات استانی، شهرستان محسوب می‌شوند ولی بازهم بافت قدیمی و فرهنگ خاص خود را حفظ کرده‌اند اما وقتی پس از خواف وارد شهر سنگان با تنها 11هزارنفر جمعیت می‌شوید شگفت‌زده می‌شوید.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۲۶ آذر ۱۳۹۲
هنگامی که از مشهد به سمت مرز افغانستان در خواف حرکت کنید در طی مسیر از شهرهایی گذر خواهید کرد که گرچه از لحاظ تقسیمات استانی، شهرستان محسوب می‌شوند ولی بازهم بافت قدیمی و فرهنگ خاص خود را حفظ کرده‌اند اما وقتی پس از خواف وارد شهر سنگان با تنها 11هزارنفر جمعیت می‌شوید شگفت‌زده می‌شوید.

 نوع معماری خانه‌ها مدرن می‌شود و ماشین‌های در حال تردد در خیابان‌های آن هم تبدیل به ماشین‌های وارداتی گرانقیمت آلمانی و ژاپنی می‌شود و گویی وارد کیش شده‌اید. نکته قابل‌تامل‌تر در این سفر آن است که شما این مسیر را همراه با یک هیات بلندپایه کشوری همراه با چندین ماشین تشریفات شیشه‌دودی و تیم محافظت طی می‌کنید و در هر شهر مردم برایتان دست تکان می‌دهند ولی وقتی وارد سنگان می‌شوید مردم این شهر حتی به خود زحمت نمی‌دهند نیم‌نگاهی به این کاروان بیندازند.

در نگاه اول به‌دلیل مرز مشترک این شهر با افغانستان اولین گمان شما به قاچاق می‌رود که مردم این شهر را پولدار کرده ولی حکایت چیز دیگری است. معدن سنگ‌آهن سنگان در 25کیلومتری هرات افغانستان، گنج پنهانی است که طبق گفته مهندسان آن، اگر استخراج و اکتشاف آن به‌درستی انجام شود می‌تواند مصرف داخلی آن یا حتی صادرات آن با فروش نفت برابری کند. در حال حاضر بیش از صدهکتار از این معدن در اختیار دولت است و استخراج در آن انجام می‌شود ولی چگونه است که مردمان این شهر به این میزان پولدار هستند؟

از غرب وحشی تا رانت‌خواری عده‌ای
این معدن از زمان رضاخان کشف‌شده و از آن زمان بخش کوچکی به تملک دولت درآمده و در طول سالیان زیاد چه قبل و چه بعد از انقلاب، دولت‌های مستقر توجهی به گنج پنهانی که در این دشت وسیع پنهان شده نکرده‌اند ولی حضور غربی‌ها در مقطعی از زمان و اکتشافات آنها به‌خصوص در دوران دولت سازندگی، مردم این منطقه را هوشیار کرده که تنها معدن دولت سنگ ندارد بلکه به وسعت بسیاری در این منطقه و در زیر خاک می‌توان سنگ‌آهن یافت.

دلیل این موضوع را یکی از مهندسان معدن اینگونه توضیح می‌دهد: «به‌دلیل اینکه در این منطقه بادها با سرعت 70 تا 120کیلومتر می‌وزد و شاهد بارندگی‌های بسیار در این منطقه هستیم سنگ‌های آهن در طول زمان همراه با سیلاب در منطقه‌ای با وسعت چندین هزار هکتار در زیر خروارها خاک قرار گرفته‌اند و به همین دلیل با خاکبرداری به سنگ‌هایی برمی‌خوریم که می‌توان با
خُردکردن آنها به کنستانتره آهن
(پودر شده سنگ) دست یافت که گرچه ممکن است درجه خلوصش از خود معدن دولتی کمتر باشد ولی بازهم قیمت زیادی دارد.»

 همین موضوع در دهه70 باعث شد که مردم منطقه با خرید ماشین‌آلات خاک برداری و سنگ‌شکن دل به دشت خواف بزنند و شروع به استخراج کنند. یکی از محلی‌های سنگان می‌گوید: «قبل از آن، مردم این منطقه اگر مشغول به کاری نبودند با افغان‌ها قاچاق تریاک می‌کردند ولی با فهمیدن آنکه سنگ‌آهن هم دردسر کمتری دارد هم نظارت دولت وجود ندارد شاهد هجوم آنها به دشت‌ها بودیم و هر خانواده‌ای که افراد بیشتری را داشت همه را در دشت برای خاکبرداری به کار گرفت.»

او در باره تنش‌هایی که بعد از این اتفاق افتاد می‌گوید: «به‌دلیل اینکه هر خانواده‌ای خواستار استخراج در منطقه وسیع‌تری بود شاهد درگیری‌های گاهی حتی مسلحانه بین مردم بودیم و هرکس زور بیشتری داشت منطقه بیشتری را خاکبرداری می‌کرد حتی برای اینکه کسی منطقه آنها را صاحب نشود شب‌ها نگهبان مسلح برای محافظت از زمینشان می‌گذاشتند.»

به ناگاه به یاد فیلم‌های غرب وحشی که در مورد استخراج طلا بود افتاده و به مقایسه سال‌های این وقایع در ذهن می‌پردازم؛ یکی در غرب آمریکا نزدیک به چندقرن پیش و دیگری نزدیک به دو دهه پیش در شرق ایران. ولی این داستان ادامه نمی‌یابد و دولت مجبور به دخالت در این منطقه می‌شود و اعلام می‌کند، فرد متقاضی برای خاکبرداری باید زمین‌ها را از منابع طبیعی خریداری کرده و مجوز استخراج هم بگیرد و این آغاز یک تراژدی دیگر در منطقه می‌شود. طبق معمول دانه‌درشت‌ها مجوز می‌گیرند و مردم آن منطقه در گیرودار کاغذبازی‌ها برای گرفتن مجوز گرفتار می‌شوند. گرچه بعدها این افراد به‌دلیل عدم‌داشتن اطلاعات کافی مجوزها را به افراد محلی یا شرکت‌های معتبر معدنی فروختند.


چرخش به سمت اقدام‌های علمی و مجوزهای کارشناسانه
وقتی صدای اعتراض مردم منطقه بلند می‌شود در آغاز دهه80 دولت طرح جامعی برای دادن مجوز استخراج به افراد تصویب می‌کند و بعد از آن شاهد حضور شرکت‌های خصوصی و مهندسان معدن در این منطقه و اقدام‌های علمی در اکتشاف و استخراج در سنگان هستیم. به‌دلیل به‌کارگیری نیروهای محلی و حتی استانی در این منطقه بازهم شاهد رضایت مردم سنگان هستیم. اکثر آنها که قبلا به‌سختی و با ماشین‌آلات ارزان و غیراستاندارد خود ساعت‌ها دست به خاکبرداری می‌زدند و حاصل کارشان هم استخراج بسیار پایین بود با حقوق‌های بالا به استخدام شرکت‌های دارای مجوز درمی‌آیند.

یکی از افرادی که برای یکی از این شرکت‌ها کار می‌کند می‌گوید: «ساکن خواف هستم و هرروز صبح ساعت شش‌ سرویس ایاب‌وذهاب حدود صدنفر را از شهر ما به این معدن می‌آورد و ساعت چهار کارمان تمام می‌شود.» او در مورد حقوق و مزایا می‌گوید: «حدود دومیلیون‌تومان با بیمه و ناهار می‌گیریم.» رقم قابل‌توجهی است ولی آیا سختی کار هم دارد؟ او می‌گوید: «بیشتر کارها را ماشین‌آلات انجام می‌دهند و ما فقط به خاکبرداری اولیه و پیداکردن سنگ‌ها می‌پردازیم ولی گاهی در سرما یا تابستان که باد گردوغبار را بلند می‌کند کارکردن سخت می‌شود. بعضی از کارگران مشکلات ریوی پیدا کرده‌اند.»

با توجه به حقوق و مزایا نسبت به بسیاری از کارگران حقوق مناسبی می‌گیرند و البته به‌موقع. با یکی از صاحبان مجوز صحبت می‌کنم. او نکات جالبی را در مورد این استخراج توضیح می‌دهد: «من مجوز را از فرد دیگری خریدم و حدود دومیلیارد هم خرج ماشین‌آلات کردم.»

او در مورد درآمدش می‌گوید: «اوایل که زمین را خریده بودم به‌دلیل وجود سنگ‌آهن‌های زیاد، سود زیادی کردم ولی الان سالانه حداقل پنج‌میلیاردتومان درآمد دارم و به‌دلیل اینکه میزان استخراجمان کم‌شده میزان درآمد هم کم شده به همین‌خاطر خودم درخواست یک مجوز دیگر برای یک زمین در دوکیلومتری همین زمین را دادم که به‌زودی خاکبرداری در آن منطقه را شروع می‌کنم.»

 از او در مورد خریداران سنگ می‌پرسم و می‌گوید: «90درصد سنگ‌ها به چین صادر می‌شود و هرروز هم میزان شرکت‌های چینی که درخواست سنگ از شرکت‌های این منطقه را دارند به‌دلیل درجه خلوص بالا بیشتر می‌شود.» یکی از مهندسان معدن می‌گوید این مجوزها خیلی‌ها را چه از سنگان و چه از نقاط مختلف میلیاردر کرد. حتی کسانی را داشتیم که بدون کارشناسی و شانسی زمینی را از منابع ملی خریدند و بعد از هجوم شرکت‌های خصوصی آنها را به قیمت‌های بالا فروختند.

او به یکی از همکارانش اشاره می‌کند: «یکی از همکاران من بعد از اینکه فهمید دارن مجوز میدن یکی از زمین‌ها را 19میلیون در سال 84 خرید و سال 87 بیشتر از 500میلیون فروخت. الان هم یک بی‌ام‌و برای زنش خریده یک لندکروز برای خودش!» میزان سنگ‌آهن پنهان‌شده در این منطقه به مقداری زیاد است که همچنان شاهد خاکبرداری شرکت‌های خصوصی هستیم و هنوز سنگ‌آهن‌های با حجم زیاد از زیر خاک بیرون آورده می‌شود. سنگان توانسته مردمان خود را سیراب کند ولی آیا دولت جدید برنامه‌ای برای معدن دراختیار خود، که به گفته رییس معدن بزرگ‌ترین معدن سنگ‌آهن خاورمیانه نامیده می‌شود دارد تا با تجهیز ماشین‌آلات فرسوده که در هشت‌سال گذشته هیچ رسیدگی‌ای به آنها نشده با استخراج سنگ‌آهن شاهد رقابت آن با درآمد نفتی کشور باشیم؟

ارسال نظرات