صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۷۰۴۳۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۲ - ۰۶ آذر ۱۳۹۲
«سیدابراهیم نبوی، طنزنویس مطبوعات دوم‌خردادی، ۱۰ سال پیش از ایران رفت و آنجا به کارش ادامه داد. تا همین چند وقت پیش هم کمتر کسی فکر می‌کرد او و امثالش حتی بتوانند به بازگشت به کشور فکر کنند اما حالا مدتی است او پایش را در یک کفش کرده که برمی‌گردم.

وقتی او این تصمیمش را علنی کرد، مخاطبانش اغلب به این فکر می‌کردند که این یک اظهارنظر در ادامه طنازی‌های آقای طنزنویس باشد یا نهایتا حرفی کلیشه‌ای از روی دلتنگی برای میهن که برای آن‌ور آبی‌ها ژست معمولی است. اما حالا او بسیار جدی و برنامه‌ریزی‌شده می‌گوید اگر برنامه‌هایش ردیف شود، به ایران می‌آید، حتی اگر از روی همان پله‌ها کت‌بسته به اوین منتقل شود یا گوهردشت.»

هفته‌نامه «حاشیه» با این مقدمه، گفت‌وگوی خود با سیدابراهیم نبوی را منتشر کرده که مشروح آن در پی می‌آید:

آقای نبوی شما ۱۰ سال است از کشور خارج شده‏‌اید و پیش از آن چند باری متهم و محکوم شده‏‌اید به‌خاطر نوشته‌های‏تان. حالا چرا دوست دارید برگردید؟
من ده سال قبل برای اینکه یک سالی از ایران بروم از کشور خارج شدم و از همان سال اول قصد بازگشت داشتم و چندین‏ بار برای بازگشت اقدام هم کردم ولی متاسفانه هر بار‌ به‌ قول آقای خیابانی سنگ ما به در بسته خورد. در حقیقت من این ۱۰ سال را مثل مسافر، منتظر هواپیمایی که دائم تاخیر می‏‌کند، منتظر ماندم. نه برای ماندن در اینجا برنامه ریختم و نه حتی یک روز برای همیشه‏ ماندن در فرنگ فکر کردم. حالا هم معتقدم باید برگردم چون همیشه معتقد بودم. فقط فکر می‏‌کنم الان بهترین وقت و شاید برای من آخرین فرصت باشد. اما درباره اتهام و محکومیت؛ من به‌ طور رسمی دو بار متهم شدم ولی هرگز در هیچ دادگاهی محکوم نشدم یعنی تا کنون حکمی علیه من صادر نشده. آقای مرتضوی فقط شخصا به من گفته که می‏‌خواهد به من هشت ماه زندان بدهد که پنج ماهش را گذراندم ولی حکمش صادر نشده. برای همین من محکوم نیستم بلکه فقط متهمی هستم که چند بار به دادگاه رفتم. علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که می‏‌خواهم به کارهای ماندگار و اساسی‏‌ام از جمله تحقیقات ادبی درباره تاریخ طنز بپردازم، رمان‏‌ها و داستان‏‌های کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم.

شما که آنجا بارها خط‌ قرمزهای جمهوری اسلامی را رد کرده‏‌اید، چه طور انتظار دارید از آمدن شما استقبال شود؟ دستگاه امنیتی و قضایی کشور، دست‏‌کم شما را تحت پیگرد قرار می‏‌دهد. فکر می‌کنید دقیقا به چه عناوینی متهم شوید؟
من مطلقا انتظار هیچ استقبالی را ندارم. دیوانه که نیستم. می‏‌دانم باید به بسیاری از سوالاتی که مربوط است، پاسخ بدهم و لاجرم در مواردی ممکن است محکوم شوم و در بسیاری موارد پاسخ‏‌هایی دارم که فکر می‏‌کنم قانع‏‌کننده باشد. به‌ هر حال من ترجیح می‏‌دهم بعد از ورود، پاسپورتم را تحویل بدهم چون دیگر قصد خروج از ایران را ندارم. به دادگاه یا زندان می‏‌روم و هر چه باید مکافات بکشم، می‏‌کشم و بعدش اگر زنده باشم به زندگی ادامه می‏‌دهم. من فکر می‏‌کنم به مواردی مانند تبلیغ علیه نظام، اهانت به مسئولان عالیرتبه کشور، اقدام علیه امنیت کشور، همکاری با بیگانگان، همکاری با رسانه‏‌های ضد انقلاب و تلاش برای براندازی کشور متهم بشوم. تقریبا به همه مواد 498 تا ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی در برخی موارد می‏‌دانم که محکوم خواهم شد ولی در مواردی مانند همکاری با بیگانگان و تلاش برای براندازی طبیعتا محکوم نمی‏‌شوم؛ برای اینکه نکرده‏‌ام ولی به مسئولان کشور توهین کرده‏‌ام، علیه نظام تبلیغ کرده‏‌ام و با رسانه‏‌هایی که ضد انقلاب نامیده می‏‌شود، همکاری کرده‏‌ام که طبعا به این موارد محکوم می‏‌شوم و تحمل مجازات را هم دارم.

اظهارنظرها درباره‌ آنهایی که تمایل به بازگشت دارند، متفاوت است. گاه از زبان مسئولان چراغ‌سبزهایی داده می‏‌شود و حتی کمیته‏‌ای هم در این‌باره تشکیل شده. اما جدیدا آقای اژه‏‌ای گفته که تسامحی به خرج داده نخواهد شد. چه اتفاقی باید بیفتد تا شما و کسانی مانند شما بتوانند برگردند؟
اگر بخواهم منتظر این بمانم که چراغ سبزی نشان داده شود، باید آنقدر بمانم که علف سبز زیر پایم به ریشی که از فرط انتظار بلند می‏‌شود، برسد. من نه به تسامح فکر می‏‌کنم و نه منتظر اتفاقی هستم. کسی من و امثال من را ممنوع‏‌الورود نکرده، به همین دلیل طبعا می‏‌توانم برگردم ولی اصولا منتظر ماندن برای اینکه همه‏ چیز چنان بشود که فرش قرمز برای امثال من پهن کنند، در تصور من نیست.

من امیدوارم آن مسئولان سیاسی که دوست دارند من و امثال من برگردیم و می‏‌دانند که بازگشت ما به نفع فرهنگ و سیاست کشور است، آنهایی را که دوست ندارند ما برگردیم قانع کنند و ما در فشار کمتری به میهن‏مان بازگردیم. امیدوارم اینقدر عقلانیت باشد که بدانند یک نویسنده در کشور خودش بیشتر به کار حرفه‏‌ای می‏‌پردازد و کمتر درگیر حواشی سیاسی می‏‌شود. من هم جز انجام چند تحقیق گسترده و منتشر کردنش کاری در ایران ندارم. الان مشکل من در کارهای اجرایی برگشتن، همان‏‌ها که معمول است، مثل تحویل خانه و تغییراتی این‏‌چنین است و البته به پایان رساندن کتاب «کاوشی در طنز ایران» که کمتر از دو ماه دیگر تمام خواهد شد و الان بیش از پنج جلد آن آماده نشر دیجیتالی است.

به‏ تازگی گفته‏‌اید برنامه اخیرتان در استرالیا آخرین استندآپ کمدی خارج از ایران‏تان خواهد بود و حتی گفته‏‌اید تا آخر آبان برمی‏‌گردید. یعنی واقعا در یکی از همین روزهای آینده شما از پله‌های هواپیما در فرودگاه تهران پیاده می‏‌شوید؟ از اینجا کسی مشخصا به شما گفته می‏‌توانید بیایید و درواقع قضیه را ردیف کرده است؟ اگر نه با چه پشت‏گرمی و پیش‌بینی‌هایی می‌آیید؟
اصولا قصدم این نیست که در شرایط خوب و مساعد برگردم بلکه قصدم این است که برگردم. در ایران دستیابی به یک توافق یا مثلا امان‏‌نامه یا تضمین موضوع بیهوده‏‌ای است. اصولا چه کسی می‏‌تواند به من تضمین بدهد؟ مگر چنین تضمینی وجود دارد؟ مگر کسانی که با تضمین آمده‏‌اند، بی‏ مشکل بوده‏‌اند؟ من نه تضمینی گرفته‏‌ام و نه برای آن تلاش کرده‏‌ام. علتش هم این است که کسی نمی‏‌تواند تضمین بدهد. این اصلا خوب نیست که هیچ قدرت متمرکزی نباشد که شما از او تضمین بخواهید ولی به‌ هر حال چه بهشت ایرانی باشد و چه جهنم ایرانی، در هر حال ایرانی است. یک روز قیف نیست، یک روز قیر نیست و یک روز مسئولی که به شما تضمین داده، بی‏ خبر برای گردش رفته چالوس! نه، من هیچ تضمینی از کسی نگرفته‏‌ام و بنا هم نداشتم بگیرم. تنها چیزی که زمانم را تعیین می‏‌کند، کارهای عملی و اجرایی است که پیش از بازگشت باید بکنم که فعلا مشغول آنها هستم.

از همین الان با مخالفت‌ها و موافقت‌هایی در باب این بازگشت مواجه شده‏‌اید. این دو دسته چه کسانی هستند و درباره بازگشت شما چه فکری می‏‌کنند؟
موافقان بسیارند، اغلب آنهایی که امید به اصلاح و بهبود وضع کشور دارند و دوست دارند ایران بهتر شود. نظر آنها را عملا و صریحا و به‌طور مستقیم شنیده‏‌ام. تقریبا می‏‌توانم بگویم موج بسیار خوبی در مورد تصمیم من وجود داشته. مخالفان هم غالبا از افرادی هستند که یا به‌ خاطر علاقه شخصی به من می‏‌گویند نرو چون با خطر مواجه می‏‌شوی یا دچار اضطراب هستند که طبیعتا همه‏‌شان فقط می‏‌گویند امروز نرو و دو ماه دیگر برو. هیچ‏کدام معتقد نیستند باید بمانم تا همه‏ چیز عوض شود. اما دو گروه هستند که به‌ طور کلی مخالف بازگشت من و امثال من به ایران هستند؛ یک گروه از آنها تندروهای داخلی هستند که می‏‌خواهند سر به تن من و امثال من نباشد، آنها از بازگشت من ناراحت نمی‏‌شوند، آنها از اینکه مردم تصور کنند وضع کشور چنان تغییر کرده که فلانی هم به ایران برگشته، ناراحت‏ هستند. آنها دوست دارند وضع به همین منوال بماند، وضعی که نمی‏‌تواند به همین منوال بماند. آنها کشور را به بن‏‌بست، خطر جنگ، تحریم، گرانی، کاهش ارزش پول و بن‏‌بست‏‌های سیاسی کشانده‏‌اند و با همه اشتباهات‏شان می‏‌خواهند همین وضع را حفظ کنند. این افراد دوست داشتند احمدی‏‌نژاد باقی می‏‌ماند، ایران با آمریکا می‏‌جنگید و اصلا روحانی رئیس‏‌جمهور نمی‏‌شد و البته گروه دیگری هم با بازگشت من مخالفند و آنها نیروهای برانداز بیرون هستند. از نظر آنان که می‏‌خواهند وضع ایران را تلخ و سیاه و نکبت و بد نشان بدهند و هر خبر امیدوارکننده‌ای باعث می‏‌شود یک‏ هفته کهیر بزنند، رفتن من به ایران دکانشان را تخته می‏‌کند. آنها کارشناسان ایران هستند که هر چه وضع ایران سیاه‏‌تر باشد به نفع آنهاست و می‏‌دانند اگر من و امثال من برگردیم به این راحتی نمی‏‌توانند وضع کشور را بدتر از آنچه هست، نشان بدهند.

اگر برگردید، چطور می‌توانید نوشته‌ها و مواضعتان را با ساز و کارهای اینجا هماهنگ کنید؟
همانطور که بقیه نویسندگان می‏‌کنند. من که در فرنگ متولد نشده‏‌ام؛ من در فاصله سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۳، یعنی یک سال پس از خروجم از ایران، ۴۶ عنوان کتاب در کشور چاپ کردم و اتاق به اتاق وزارت ارشاد را می‏‌شناسم. آخرین کتابی که از من چاپ اولش در ایران درآمد، رمان «مجنون و لیلی» بود که یک سال پس از خروج از ایران نوشته بودم. آخرین کتابی هم که با زندگینامه‏‌ام و نمونه آثارم در ایران چاپ شد در سال ۱۳۹۱ بوده. کتاب‏‌های من همین الان هم در بعضی کتابفروشی‏‌ها هست. چاپ پنجم، ششم، هفتم و هشتم بعضی از کتاب‏‌ها در چهار پنج سال گذشته منتشر شده و اصولا اغلب کتاب‏‌های من ربطی به سیاست ندارد. ۶۰‏ درصد کتاب‏‌های من، مطلقا به سیاست ربط ندارد. کتابی مانند گزیده «لطایف‏‌الطوایف» یا «ملانصرالدین» یا «تهرانجلس» اصلا سیاسی نیست.

من در هر حال ضمن اینکه به‌ طور دائمی تلاش می‏‌کنم فضای نشر را بازتر کنم ولی به قاعده موجود احترام می‏‌گذارم. بعید می‏‌دانم اگر حتی به ایران هم برنگردم، از ۷۰ کتابی که در داخل و بیرون نوشته‏‌ام، حداکثر ممکن است ۱۰ کتاب امروز قابل چاپ نباشد. به‌ هر حال من برای انتشار آن ۶۰ کتاب می‏‌کوشم.

شما مرتبا به صفحه فیس‌بوک آقای ظریف می‏‌روید و برایش کامنت می‏‌گذارید. از دیگر مسئولان چه کسی اگر صفحه شخصی در فیس‌بوک داشته باشد، دوست دارید با او گفت‌وگو کنید؟
من مرتبا به صفحه فیس‌بوک آقای ظریف نمی‏‌روم، هر دو روز یک بار می‏‌روم ولی شاید این دیده‏ شدن نوشته‏‌هایم در آنجا به مورد پسند قرار گرفتن کامنت‏‌هایم که بعضی تا ۲۵۰۰ لایک هم می‏‌خورد، برگردد. اتفاقا علت اینکه من آقای ظریف و شخصیتش را دوست دارم، ربطی به امروز ندارد. من همه آن گروه از دیپلمات‏‌های باهوش و حامی منافع ملی کشور را از ۲۰ سال قبل هم دوست داشتم و با خیلی از آنها سال‌ها از نزدیک رفیق بودم. من حداقل سه سال مدیرکل آقای آخوندی وزیر مسکن در وزارت کشور بودم، با علی جنتی دو سال در صداوسیما همکار بودیم و خیلی از همکلاسی‏‌های من وزرای کابینه فعلی و حتی قبلی‏‌اند. آقای وحیدی هم‏‌دانشگاهی من بود، آقایان توفیقی و معین نیز هم‏‌دانشگاهی من بودند. من که از مریخ به بلژیک هبوط نکردم، من سال‌ها در ایران کار کرده‏‌ام. حاشیه نروم؛ البته دوست‌ داشتم آقای جنتی هم صفحه‏‌ای داشت و می‏‌شد به او نظر خودم و افرادی مثل خودم را بگویم. البته مطمئنم خیلی از این دوستان، نوشته‏‌های من را می‏‌خوانند. صفحه خود من ۱۳۰ هزار عضو دارد و بسیاری از مسئولان از نظرات من مطلع هستند.

برای آقای ظریف نوشته‏‌اید به آنهایی که پشت مجموعه‌ دولت ایستاده‏‌اند، فکر کند. فکر می‏‌کنید همین که شما جزو کمپین‏‌های تحریم انتخابات نبودید و از آقای روحانی حمایت کردید، می‏‌تواند دلیلی کافی برای بازگشتتان باشد؟
البته که نه. دولت ایران که دولت یک حزب نیست. دولت ایران در هر حال باید برای هر ایرانی که در جهان، خودخواسته یا ناخواسته رفته است، راه را باز کند که بتواند به کشورش برگردد یا سفر کند. ما که تبعیدی نیستیم. ما باید حق داشته باشیم به ایران برگردیم و البته اگر خطایی هم کرده‏‌ایم، مجازات می‏‌شویم. منافع ملی حکم می‏‌کند ایرانیانی که بیرون ایران زندگی می‏‌کنند یا به کشور خودشان برگردند یا بتوانند به آن رفت‏ و آمد داشته باشند. من در هر کشوری که دوست داشته باشم، همین امروز می‏‌توانم به‌ عنوان یک نخبه ادبی ملیت بگیرم ولی من دوست دارم ملیت ایرانی خودم را حفظ کنم و به این افتخار می‏‌کنم. نه فقط من بلکه کسانی که انتخابات را تحریم کردند هم باید حق بازگشت داشته باشند. مگر تعدادی که انتخابات را در داخل کشور تحریم کردند کم بودند؟ ولی ما ایستادیم و از مردم خواستیم در انتخابات شرکت کنند و بالاخره هم دولت عاقل و مدبری را روی کار آوردیم. من هیچ‌ طلبی از کسی ندارم. من حتی اگر بدانم بازگشتم به ایران به روند فعالیت دولت روحانی لطمه می‏‌زند و او به‌ خاطر بازگشت افرادی مثل من تاوان می‏‌دهد، بازگشتم را به تاخیر می‏‌اندازم. برای من اصلاح کشور مهم‌تر از سرنوشت فردی خودم است. الان هم گمانم این است که بازگشت من و امثال من به نفع کشور است وگرنه کدام دیوانه‏‌ای خودش را در معرض خطر قرار می‏‌دهد، به‏ خصوص آدمی که اهل دعوا هم نیست؟

چرا دوست ندارید آنجا بمانید؟ آنجا که فعالیت رسانه‏‌ای‏‌تان را دارید. مگر آنجا چه کمبودی دارید؟
من برای زندگی در بیرون ایران مطلقا مشکل ندارم. نه مشکل حقوقی، نه مشکل کاری و نه مشکل مالی. در ایران همیشه هشتمان گرو ۹ بود، اینجا هم همانطور است. خیلی هم کشور خوبی است و دائم هم سفر می‏‌روم. آزادی و کار و فعالیت اجتماعی و فرهنگی را که در اینجا هست دوست دارم ولی من می‏‌خواهم همه اینها را در کشور خودم داشته باشم. من دوست دارم فعالیت رسانه‏‌ای‏‌ام در محیطی باشد که زبان مادری‏‌ام در آن به گوشم شنیده شود. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که می‏‌خواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنج‌هایی را که مردم می‏‌کشند، بکشم و در همان شادی‏‌هایی که از آن بهره می‏‌برند، شریک باشم. مطمئنم در این هشت سال بلاهایی بر سر اقتصاد و جامعه ایران آمده اما من و امثال من می‏‌توانیم برای بهتر شدن اوضاع کمک کنیم.

من دوست دارم در همان شهر دودآلود، با مردمانی که سریع عصبانی می‏‌شوند، با قیمت‏‌های دائما متغیر زندگی کنم. من از سال ۱۳۸۳ در خانه‏‌ای زندگی می‏‌کنم با یک اجاره‏‌نامه ۹ ساله به ۷۰۰ یورو، الان هم اجاره‌خانه همان ۷۰۰ یورو است. درآمد من هم در این سال‌ها کما بیش دو هزار یورو بوده. من ۹ سال است که در سایت «روزآنلاین» کار می‏‌کنم و حقوقم در این سال‌ها تغییر نکرده. منظورم این است که من هیچ مشکلی اینجا ندارم. اینجا همه‌ چیز خوب است ولی من دوست دارم در کشور خودم باشم. این خیلی عادی است.

شما در آنجا ملاحظاتی را که برخی داشته‏‌اند و مثلا همه پل‏‌ها را پشت‌ سرشان خراب نکرده‏‌اند، نداشته‌اید. مگر پلی پشت‌ سرتان مانده؟
ببینید! مساله خیلی روشن است. من در این سال‌ها هیچ فعالیت غیرعلنی نداشتم. همه خوبی‏‌ها و بدی‏‌های من منتشر شده. برای بازگشت به ایران تنها کاری که باید بکنم، این است که یک بلیت بخرم، سوار هواپیما بشوم و به ایران برگردم. اینکه پلی مانده یا نه، کاملا به شرایط من و مسائلی برمی‏‌گردد که قطعا داورانی آن را داوری خواهند کرد. آقای محسنی‌ اژه‏‌ای که نمی‏‌تواند به من بگوید به کشور برنگرد چون ما دستگیرت می‏‌کنیم. این کار ایشان از نظر قانونی کمک به مجرم است. ایشان باید به من بگوید زودتر بیا تا مجازاتت کنیم. مساله پیچیده نیست. مثلا دادستان معتقد است من باید سه سال بروم زندان، من هم آماده‏‌ام سه سال بروم زندان. ایشان که نمی‏‌تواند مانع زندان‏ رفتن من شود. اصلا من معنی این تهدید‏ها را نمی‏‌فهمم. مقام قضایی که حق ندارد مانع اجرای عدالت بشود. من هم که خودم حاضرم بیایم و محاکمه بشوم. اینجا چه کسی ناراضی است؟ پل‌های پشت‌ سر من زیاد است. مهم‏‌ترینش اینکه خودم می‏‌خواهم بیایم.

گفته‏‌اید می‏‌خواهید برگردید چون آنجا خیلی چیزها یاد گرفته‏‌اید و جامعه می‏‌تواند از تجربه‏‌های شما استفاده کند. جامعه ایران دقیقا از کدام تجربه شما می‏‌تواند استفاده کند؟
تجربه‏‌های فراوانی هست؛ نظم در کار، ساختن بنیادهای فرهنگی، تداوم در تولید فرهنگی، تولید اثر برای میلیون‏‌ها ایرانی در سراسر جهان که نیاز به آثاری به زبان فارسی دارند، بیان تجربه مهاجرت به‌ طور واقعی و معکوس‏‌کردن روند گریز نخبگان و از همه مهم‌تر جدا کردن عواطف و احساسات در همکاری که معمولا ما ایرانیان در آن ناتوانیم. من بیش از هر چیز کار بدون حاشیه، تولید منظم و ضرورت کنار گذاشتن تنبلی تاریخی را که مثل سم، روح‌ و جان و فرهنگ‏مان را می‏‌خورد، جزو این تجربیات می‏‌دانم. در این سال‌ها آموخته‏‌ام چگونه باید تجربه‏‌های‏مان را مکتوب کنیم و قابل مصرف بسازیم تا دائما اشتباهاتمان را تکرار نکنیم. آموخته‏‌ام که چگونه به‌ جای ویران‏ کردن دائمی و ساختن بناهای تازه همان که داریم را بازسازی کنیم. همه اینها تجربه‏‌های گرانی است که به‌ نظرم باید من و بسیاری مانند من به جامعه منتقل کنند.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
یه توبه نامه بنویس انشاالله توبه ات پذیرفته میشه خدا بزرگ است
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
بر گرد به کشورت خوش امدی
دلسوز
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
این رسوا گر فتنه ؟ چقدر کم سواد و تشنه مرگ دیگران تشریف دارند؟
خدا نجات و نجابت به ایشان عطا کند
صابر محمدی
۰۰:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۸
کاش علاوه بر ذکر منبع، از ذکر نامِ مصاحبه کننده هم، دریغ نمی کردید...
ناشناس
۲۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
تا اون جا که من می دونم نبوی از طرف مادر گیلکه و از طرف پدر ترک . چطور میگه زبان مادریم فارسیه نمی دونم ؟!!!
میثم تمار
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
استاد اعظم زبان و ادبیات فارسی آقای ناشناس !
عارضم خدمت شما که " گیلکی " گویش میباشد و نه زبان !!!!
منظور نبوی هم زبان رایج کشور میباشد و نه لزوما" زبان مادری !!!
افتاد !؟
رسواگر فتنه
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
شما را در فرودگاه دستگیر نمی شوید، قبل از نشستن هواپیما در همان بین زمین و آسمان اعدام می شوید
ناشناس
۱۷:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
خدا کند تندرو ها سر عقل بیان و تمام ایرانی هایی که جنایتی نکرده اند اجازه پیدا کنند برگردنند به وطنشان، طنز نوشتن که جرم نیست مسولین مربوطه برای ظاهر سازی هم که شده نباید مزاحمتی برای ایشان فراهم کنند
ناشناس
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
فکر کنم محاکمه و زندانی کردن یک طنز پرداز برای ایران خوب نباشد
کوکب
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
خدا کنه دکتر سروش هم برگرده.وقتی مشهد جلسه می گذاشت قدرشو ندونستم.بی صبرانه منتظر بازگشت این متفکر بزرگ هستم.
عبدارضا
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
خداكندبرگرددومشكلي برايش پيش نيايد
میثم تمار
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
امیدوارم برگردی و از روز اول شروع بکار کنی
میدونم که شما و امثال شما دلتون برای این خاک پاک عزیز هم میسوزه و هم میتپه
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ای بیچاره خوشی زده زیر دلت کجا می خوای بیای؟
عمادالدین
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
پاراگراف آخر مصاحبه فوق العاده است.
آرمان
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
جالبه یک سری آدم حقوق بگیر در سایت های اصلاح طلب وارد میشن و کامنت میذارند و به نظر اکثر مردم منفی میدن از اونها نباید دلگیر شد زیرا درآمد اونها فقط از این کاره، مثل دهن گشاد که تو مجالس سخنرانی نعره میکشه اینها تو سایت های ما نعره میکشند !!!
ناشناس
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ابراهیم جان زنده باشی
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
منم کتاب شمارو تو کتابفروشی شهرمون دیدم اتفاقن خیلی هم گرون و خودشون با برچسب رو کتابتون قیمتو تغییر داده بودند.
حمید
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
کسانیی که مثل شما آنچنان قلبشان برای خاک و فرهنگ وطن می تپد جایشان در قلب ماست عشق به وطن را اینگونه باید تفسیر کرد
شروین با بصیرت
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ایشون ظلم های زیادی در حق ملت و دولت قبل روا داشته و خواسته ملت فهیم ما اینکه ایشون در یک محکمه ,محاکمه و به سزای اعمال خود برسند
جواد
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ان شاءالله شاهدبازگشت ايشان وبسياري ازفرهيختگان به ميهن عزيزباشيم. باسعه صدروتحمل انديشه هاي منتقدو...اميداست محيطي امن وآرام پديدآوريم .زمستان هرچندسخت باشدپايان هم دارد
رسواگر فتنه اصل توکل
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
بر نگرد ! دیگران نیز برمیگردند و جای ما تنگ خواهد شد و هر روز به ما گیر میدهید! مگر ما کجا را داریم تا برویم ؟
سعيد
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ابراهيم نبوى مرد بسيار دوست داشتنى، منطقى، خوش فكر، خوش قلم، خوشرو و روشن انديشى است. ايشان در ميان كسانى دم از اصلاح امور مى زند كه به كمتر از براندازى رضايت ندارند. برگشت او به ايران بى گمان براى فرهنگ و ادب و سياست اين كشور غنيمت است. اميدوارم كه توهين هايش به برخى از مقامات كشورى از سوى همانها بخشيده شود تا بتواند فضاى فرهنگى ايران را عطر تازه بخشدايران اما اگر مجرم شناخته شد بنده حاضرم تا شش ماه، به جاى او در حبس باشم!!
ناشناس
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
اميدوارم هر جا هستيد موفق باشيد آقاي نبوي
يك آشنا
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
داور عزيز ؛
بازگشت شما را از همين الان تبريك مي گويم .
البته هر بازگشتي هزينه هاي خود را دارد . همان بازگشت اولت از تندروي هاي بعد از انقلاب فرهنگي و كج خلقي با دوستان دانشگاه مبارك بود و هم اين بازگشت مبارك است . اميدوارم هميشه موفق ؛ شاد و سرحال باشي
ياس
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
آقاي نبوي بعضي ازكساني كه
الان زنداني اندچنددرصداتهامات
شماراداشته اند؟
بابک
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
احتما"یک میلیونیوم
ناشناس
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
من يكي كه عاشقشم كاش زودتر برگرده
ناشناس
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
لطفا بگذارید ایرانی ها به وطن برگردند . بخدا غربت آسان نیست.
بانو
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
درسته كه زياد از شخصيت اين آدم خوشم نمياد. ولي از اينكه فضا واسه برگشتن هموطن هامون بهتر شده خوشحالم
طوفان یزد
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
باید پذیرفت مردم ما نیاز به هنرمند و طنز پرداز ملی میهنی مثل اقای نبوی دارد چرا که فضای جامعه را شاد و پویا میکندلذا هرچند نقدهای ایشان در قالب طنز اما تیز بوده ولی رافت اسلامی و کمی به سیره وروش پیامبر عظیم الشان اسلام و حضرت علی کاملا راه را گشوده است - پس سید میتونه بدون دغدغه برگرده به سرزمین مادریش -
ارشیا
۰۸:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
خوش آمدی به وطن .
ناشناس
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
آفرین
ناشناس
۰۷:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
اميدوارم همه كساني كه دزدي ويا جنايت نكرده اند يكباره با هم تصميم به برگشت بگيرند.صبر ملت نتيجه داد وانشاءالله بيشتر هم خواهد داد.
ناشناس
۰۷:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
قدمت روی چشم داور جان
عباس
۰۷:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ابراهیم عزیز انصافاً اگر برگردی خیلی مردی
دمت گرم ما در ایران منتظر طنزهای تو هستیم
بابک
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
زهی خیال باطل ،برگرده وطنز بنویسه وتو هم بخونی جک بامزه ای بود
ناشناس
۰۵:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ابرام جون دوستت داریم
ناشناس
۰۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
درود بر طنز پرداز مردمی
رسواگر فتنه
۰۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
او از فتنه گران کثیفی بود که به کشور عزیز اسلامی و بسیجی ما خیانت کرد.
من اگر مسالحه ، گران کشور بودم در اعدام او تعجیل میکردم
ناشناس
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
توی رسوایی بیش نیستی,خموش!
ناشناس
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
عزيز دل برادر شما سال ها بوديد و تندروي كرديد . به كجا رسيديد ؟ جوابتان را هم كه مردم دادند .
لطفا لحظه اي در رفتار و گفتار خود تامل كن . يك لحظه تفكر از هفتاد سال عبادت برتر است
ناشناس
۰۹:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
رسوا جان اوجینالی یا چینی ؟
ناشناس
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
به جاي اينکه اينقدر احساسات به خرج بدي و رگهاي گردنت رو باد کني يکم فکر کن .
اين راهي که شما و امثال شما مي روند غير از تباهي دين و مملکت چيز ديگري در بر ندارد.
ناشناس
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
مردم شما را در 24 خرداد رسوا کردند. اسم با مثمائی هم برای خودت انتخاب کردی. مبارکت باشه.
فتنه گر
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
نمیدونم این افراطیون چرا از اعدام و مرگ خوششون میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکی به من دلیلشو بگه ؟
سوداگر قیمه
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
منفی ها رو بشمار و پر حرفی نکن . کی از رو میرید شما ...
سهیلا
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
11:25 افراطیون نونشان در این است بقایشان در اعدام دیگران و در ایجاد رعب و وحشت و فضای امنیتی و تهدید است
ناشناس
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
like
نیکان
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
امیدواریم تمام ایرانیان با هر نظر و عقیده ای که دارند و حق اظهار آنرا هم دارند بتوانند به ایران سفر کنند یا به آن برگردند و اگر به جرمی هم متهم شده اند بطور عادلانه و قانونی محاکمه و در صورت اثبات جرم بابت آن بطور متناسب جریمه یا مجازات شوند .
ناشناس
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
انشالله آیت الله جنتی حکم شما رو بده
ناشناس
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
ما دوستت داریم اقای نبوی
رسواگرفتنه
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
فرارو فکر نکن ما نمی دونیم که کارکنانت کامنت های خودشونو بجای مردم جا می زنند
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
شغلت چیه؟هر مطلبی را چند تا کامنت می زاری!یک کم نان بازو بخوری بد نیست,شاید مغزت کار افناد و چشمت باز شد به روی حقایق.
طرح بصیرت
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
ماهم میایم استقبال
ولایتمدار
۲۳:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
ابراهیم نبوی درسته خنده دار می نویسی ولی بیایی گریه دارت می کنیم
ناشناس
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
خدا این مملکت را از دست شما تندروها نجات دهد
سهیلا
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
انقدر برای ملت خط و نشان نکش کوته فکر
ناشناس
۰۲:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
مگه تو و اربابت کی هستی که کسی را بگریانی .خدایی؟؟؟یا فرعون
رسواگرفتنه
۲۳:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
شما زندان نخواهی رفت بلکه در فرودگاه اعدام خواهی شد
ناشناس
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
چقدر دوست داري ديده بشي رسواي دو جهان!؟ ميخواي به همه اعلام كنم تو هم هستي تا شايد بشه جايي تو ظرف آجيل پيدا كني!؟
ناشناس
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
تعارف نکن ، میخوای هواپیما رو بترکونی :)
ناشناس
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
چطوري هميشه رسوا!هر رسواي عاقلي بعد از برملا شدن رسواييش بايد عبرت بگيرد مگر اينكه در صحت عقلش ترديد باشد.
سهیلا
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
رسوای دو عالم قبلا هم گفتم هرچقدر اعدام کنید سانسور کنید اندیشه حق گویان زنده هست باور کن زمان حذف فیزیکی به پایان رسیده الان دنیای تعامل و دیپلماسی و گفتگوست اگه به دموکراسی اعتقاد داری که البته شما بیشتر به طناب دار معتقدی
ناشناس
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
این ابراهیم خان نبوی آدم بی نظیریه، حیفه بره زندان واقعا
ناشناس
۲۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
" اما من و امثال من می‏‌توانیم برای بهتر شدن اوضاع کمک کنیم."
تو و امثال تو چیکاره هستین که به بهتر شدن اوضاع کمک کنی؟ میخوای جک بگی حالمون خوب شه؟
ناشناس
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
واقعا به حال امثال شما باید تاسف خورد. نبوی انسانی روشنفکر و طنز پردازی حاذق است که جزء برترینهاست.
ناشناس
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
نمیدونم مگه تو صاحب مملکتی که واسه همه تعیین تکلیف میکنی
ناشناس
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
خر نشو
مسعود
۲۱:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
دولت تدبیر و امید با فکری برای زندانیان سیاسی بکند
ناشناس
۲۰:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
آخرین سوال و جواب درخور تامل فراوان هست.
ناشناس
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
خوشی زیر دلش زده.

"من دوست دارم در همان شهر دودآلود، با مردمانی که سریع عصبانی می‏‌شوند، با قیمت‏‌های دائما متغیر زندگی کنم. من از سال ۱۳۸۳ در خانه‏‌ای زندگی می‏‌کنم با یک اجاره‏‌نامه ۹ ساله به ۷۰۰ یورو، الان هم اجاره‌خانه همان ۷۰۰ یورو است. درآمد من هم در این سال‌ها کما بیش دو هزار یورو بوده. من ۹ سال است که در سایت «روزآنلاین» کار می‏‌کنم و حقوقم در این سال‌ها تغییر نکرده. منظورم این است که من هیچ مشکلی اینجا ندارم. اینجا همه‌ چیز خوب است ولی من دوست دارم در کشور خودم باشم. این خیلی عادی است."

راسته که می گن آدمیزاد قدر داشته هاشو نمیدونه.
ناشناس
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
گذشت زمان خاطره خیلی چیزا رو از یاد میبره. شک ندارم برگرده و دوباره پیه " شهر دودآلود و مردمانی که زود عصبانی میشن و قیمتهایی که دائما بالا میرن و..... " به تنش مالیده بشه برمیگرده سر جای اولش.
رضا
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
انشالله همه ی ایرانی ها بتوانند به وطن خود باز گردند
ناشناس
۲۰:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
زنده باد.
آراز
۲۰:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
او فردی وطن پرست است و نباید بخاطر تندروی های گذشته اش او را خیلی اذیت کرد.
امیدوار
۲۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
ای کاش همه ایرانیها- موافق و مخالف- میتوانستند به ایران برگردند.
نبوی دوستت داریم
غزل
۲۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
قدمت سر چشم عزیز
سیروس
۲۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
بی شک ایشان بهترین طنزنویس حال حاضر ایران هستد.
ناشناس
۲۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
برگرد!
تو نویسنده ای و کاری جز نوشتن نکرده ای! آن هم خارج از ایران. تو پاکی و ما شادیم. انشاالله مشکلی نباشد به پاکی تو و شادی ما و دولت امیدمان
ناشناس
۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
حرفهایش به دل مینشیند .به امید روزهای خیلی خوب.
ناشناس
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
شوخی است!
ناشناس
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
طنزنویس دوست داشتنی ایران!! واقعا اون قسمت روزنامه عصرآزادگان ابراهیم نبوی رو هیچوقت فراموش نمیکنم
ناشناس
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
آره اگه برگرده ، شاید بعد از سالها باز هم روزنامه بخرم. اطمینان دارم برگشت امثال نبوی روی تیراژ روزنامه ها اثر داره
ناشناس
۱۹:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
دیوونه دیوونه بر نگرددتوهم داری!!!!!!!!!
ناشناس
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
نبوی سخنش به دل می نشینه

بابا دست بردارید بذارید یه طنز پرداز در وطنش باشه

قرار نیست طنز پرداز تعریف و تمجید کسی را بکنه
اریایی
۱۹:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
به امید روزی که یک ایرانی برای نوشتن یک طنز سالها از کشورش دور نیفتدوتحملمان بالا برود
کاف
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
دلم گرفت..برگرد آقای نبوی..برگرد
ناشناس
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
دیگه رفت همه کارش رو کرد حالا سر پیری می خواد برگرده که در زندان وطن بودن صد شرف داره به آزادی ؟ در غربت !!!
2000
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
نه بابا حقوقش اونور قطع شده
ناشناس
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
میخوامت ...
ناشناس
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
شرمنده اشتباه منفی دادم.عوضش 20تا مثبت اضافه در نظر بگیرید.
ناشناس
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
این دیگه کیه عجب دلی داره؟! نمیترسه؟ ضمنا اونجار میخواد ول کنه بیاد اینجا که چی؟!
ناشناس
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
جواب که چی را وقتی خودت رفتی اون ور متوجه میشی!
ناشناس
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
عجب !!!!
ناشناس
۱۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
قسمتی از مصاحبه حسن قشقاوی با روزنامه آرمان:البته باید دانست که بخشی از نیامدن هموطنان ما ناشی از القائات اپوزیسیون در خارج از کشور است. در ایران هم مطلقا ترسی بابت ورود ایرانیان مهاجربه کشور وجود ندارد. به عقیده من بسیاری از این ترس‌ها خودساخته است. این ترس هیچ ریشه‌ای ندارد؛ در قانون کیفری ایران مطلبی تحت عنوان ممنوع‌الورود نداریم.

منظورم کسانی است که به خاطر مسائل سیاسی از کشور خارج شدند.

ما هیچ قیدی در دادن خدمات کنسولی به فعالان سیاسی که به هر دلیلی از کشور خارج شدند نداریم می‌توانند وارد کشور شوند. اما اگر اقداماتی را انجام داده باشند که شاکی خصوصی داشته باشند هیچ فرقی برای قوه قضائیه بین ایرانی از خارج آمده یا ایرانی که در داخل کشور جرمی انجام داده نیست. ترس‌های بی‌مورد هیچ فایده‌ای ندارد.

آیا با آنها برخوردی نخواهد شد؟

نه ترسی نداشته باشند.
ناشناس
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
به نظر من جمهوری اسلامی باید یک فضایی ایجاد کند که یک دسته از ایرانی های خارج از کشور چه فعالان اقتصادی و چه فعالان فرهنگی و حتی فعالان سیاسی بازگردند. چون به مصلحت کشور است و باعث کم شدن کدورت ها و اختلاف ها می شود. همیشه سختگیری خوب نیست برخی مواقع باید گذشته ها را نادیده گرفت تا آینده بهتر شود.

در واقع یک طیف وسیعی از ایرانیان خارج از کشور دوست دارند که برگردند و با شرایط کنونی کشور زندگی کنند اما از عواقب سنگین آن می ترسند. جمهوری اسلامی باید نشان دهد آماده است با دید بهتری نسبت به آنها نگاه کند و نشان دهد بازگشت آنها عواقب سنگینی ندارد. تا آینده برای همه بهتر باشد.
به امید آینده!

فرارو منتشر کن وگرنه می فهمم که تو هم دوست داری بین ایرانیها اختلاف وجود داشته باشد.
2000
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
میخواستن اول فکر کنن بعد پل های پشت سرشونو خراب کنن
ناشناس
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
خدا کند فتح بابی شود و نظام اسلامی هم با رافت با فرزندان خود رفتار کند بخش کوچکی از آن رافتی که فرزندان این کشور وقتی که اختلاس می کنند را در مورد افرادی که از نظر سیاسی مثل ما فکر نمیکنند هم داشته باشند هزاران ایرانی در خارج کشور امید دارند بتوانند بدون مشکل به ایران سفرنمایند.
saeed
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
کجا میای ابراهیم خان؟؟؟؟ درکت می کنم که دلت برای وطنت تنگ شده اماتو که رفتی دیگه چرا می خوای برگردی؟
ناشناس
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
بتو چه؟؟ مگه کشور بابای توست؟؟
سهیلا
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ایران به تمام ایرونیا تعلق داره چه داخل ایران چه خارج
مریم
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
چند دنگ کشور به نام خودت و باباته ؟؟؟؟
نترس بابا این بنده خدا اهل ساندیس نفتی خوردن نیست ساندیسهای نفتی مال خودتون و آقا بابک باشه
2000
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
آخه رفیقاش اومدن سرکار .میگه شاید فرجی شد دوباره یه کارایی کردیم
ناشناس
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
چنانچه ایشان بازگشت قوه قضائیه هم نباید زیاد سخت بگیرد و برای ایشان تخفیف در نظر بگیرند به دو دلیل
1. چون نباید مانع از برگشت ایرانی هایی که دل در گرو این مرزوبوم دارند شد.
2. ایشان قبول دارد برخی کارهایش علیه حمهوری اسلامی بوده است.
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
ابراهیم نبوی شخصیتی دوست داشتنی و صریح البیان است. اگر از مواردی که به احمدی نژاد گفته بگذریم ، هیچ مشکلی برای برگشت ندارند. منتظر ستون طنز ایشان در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار هستم.
نبوی دوستت دارم ، چه ایران باشی ، چه زندان و چه خارج.
اما امیدوارم عقلانیت و تصمیم گیری عقلائی در مورد شما مانند آقای نوری زاد باشد
2000
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
چشم حتما اعمال میشه
سالار
۱۸:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
برگرد.. دوست داریم آقا ابراهیم :) منتظر طنازی های شما در وطن هستیم.. :)
2000
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
آره حتما برگرد .بیا تاوان اشتباهاتی رو که کردی پس بده این همه هم ننه من غریبم بازی در نیار
ناشناس
۱۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
خیلی خوب بود
غضنفر
۱۸:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
در ضمن کتابهای ایشون در حال حاضر در شهر کتاب ها موجوده!