روزنامه اعتماد نوشت:
آنجا يك دفتر كار گروهي است. خبري از دانشگاه نيست؛ نه كارمند دارد و نه ارباب رجوع؛ پلاك 20 خيابان لادن؛ سرانجام ديروز حكم تخليه را اجرا كردند؛ وزارت دادگستري آمد و ساختمان را با حكم تخليه تحويل گرفت و اسبابهاي دفتر احمدينژاد بار يك كاميون شد به آدرسي نامعلوم؛ مبلمانها و ميزهايي كه يك كاميون شش متري براي بردنش گويا كفايت ميكرد.
شش طبقه آجري رنگ با يك طبقه پنتهاوس كه به گفته نگهبانها دفتر خصوصي محمود احمدينژاد و مشايي است. شايد كسي خبر نداشت كه محمود احمدينژاد و اسفنديار رحيممشايي در كنار نزديكانشان مانند داماد پروين احمدينژاد تا محصولي و ثمرههاشمي، هر روز ساعاتي را در اين ساختمان آجري قرمز رنگ ميگذرانند.
اتاقهايي بزرگ كه نخستين مشخصهاش اين بود كه كارمند زن نداشت؛ وقتي پرسوجو ميكرديد جواب ميشنيديد كه اينجا اصلا كارمند ندارد؛ چرا؟ چون همه روسا هستند و معدود كارمند مرد براي انجام امور دفاتر مديران؛ مديران كجا؟ دولت نهم و دهم؛ شايد خبر همين رفت و آمدها و دفترهاي به اسم مردان نزديك به احمدينژاد به گوش مجلسيها رسيده كه همين ديروز يك نماينده از ساختمان لادن را به حلقه احمدينژاديون تعبير كرده بود. سه ماه بيشتر عمر نداشت خانه جديد؛ ظاهرا قرار بود دانشگاهي باشد با مجوزهاي گرفته شده در دولت احمدينژاد؛ باز هم قرار بود دانشجوياني در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا جذب شودند؛ بودجهاش هم كه چند ده ميلياردي بود كه باز با مجوز روزهاي آخر دولت احمدينژاد تامين شده بود؛ اما 100 روز كافي بود كه همهچيز پس گرفته شود؛ اول مجوز را باطل كرد دولت روحاني؛ بعد پولها را برگرداند و حالا آخرين ماموريت محول شد به مصطفي پورمحمدي؛ ساختمان را دادند به وزارت دادگستري و چه كسي بهتر از اين مجموعه براي تخليهسازي فوري. تا بدينترتيب لادن تيم احمدينژاد اگر پيش از اين دانشگاهي نبود حالا ديگر دفتر كار آرام در فرعيهاي خيابان شيخ بهايي ملاصدرا هم نباشد.
وقتي يك روز پيش از تخليه سراغ فرعيهاي خيابان شيخ بهايي ميرويم تا درخيابان لادن، پرسوجو كنيم كه ساختمان اصلي دانشگاه كجاست؛ همسايهها سريع جوابت را ميدهند دفتر احمدينژاد؟ چند ساختمان جلوتر پلاك 20 و توضيح تكميلي ميدهند كه همين روزها ميروند و راحت ميشويم از گرفتاريهاي ناشي از رفتوآمد نهاديها؛ و معني نهاديها را وقتي ميفهمي كه نگهباني ساختمان ميگويد كارمندان مامور به خدمت نهاد رياستجمهوري هستند و وقتي ميپرسي چرا نهاد رياستجمهوري و اين همه دوربين و تدابير امنيتي؟ جواب اين ميشود كه آقاي احمدينژاد و مشايي وثمره و برخي از دولتيهاي قبل دفاترشان اينجاست و آنها از نهاد رياستجمهوري مامور به خدمت شدند در اين ساختمان.
از قضا همان ساعات احمدينژاد و مشايي هر دو در ساختمان هستند و وقتي اجازه ورود به ساختمان ميخواهيم منع ميشويم و جواب اين است كه دانشگاه هنوز راه نيفتاده و ارباب رجوع نميپذيرند و توضيحات بيشتر اينكه اصلا اينجا كارمندي مربوط به امور دانشگاه نيست و در برخي طبقات ساختمان تنها معدود كارمندهايي هستند براي امور دفتري آقايان مدير. و اينكه اگر از طرفداران احمدينژاد باشيم ميتوانيم برويم طبقه هفتم و عكس يادگاري بيندازيم؟ و باز منع ميشويم و آدرس ميدهند اگر ميخواهيد به ايشان نامه بدهيد يا ببينيدشان بايد برويد نارمك ميدان 72. دليلش هم از سوي حراست ساختمان اينطور پاسخ داده ميشود كه ورود افراد عادي ممنوع است و اگر از اين گيت هم رد شويد در طبقه 6 جلويتان گرفته ميشود.
حميدرضا افراشته همان داماد معروف پروين احمدينژاد كه با سن كم روزگاري شده بود قائممقام مشاوران جوان نهاد رياستجمهوري با مديريت مشايي، را وقتي در حال خارج شدن از ساختمان لادن، آن هم يك روز پيش از تخليه ميبيني و ميپرسي آقاي افراشته اين طرفها؟ مگر شما هم در دانشگاه سمت داريد؟ جواب ميدهد «نه هنوز؛ دانشگاهمان از بهمن راه ميافتد؛ اگر ميخواهيد ثبتنام كنيد به سايت دانشگاه مراجعه كنيد، فراخوانش را بهمن ماه ميدهيم.»
داماد 29 ساله كه روزگاري شده بود سرپرست موسسه آموزشي علوم و فنون كيش توضيح ميدهد كه خيالتان راحت، مشكل مجوز را حل ميكنيم و درباره تخليه تنها به اين پاسخ اكتفا ميكند كه در تهران ساختمان زياد است و با رانندهاش دور ميشود از ساختمان لادن پلاك 20؛ تا اگر روزگاري خاتمي به دستور احمدينژاد دفتر كارش را در ساختمان سعدآباد از دست داد و نقل مكان كرد به مجموعه اهدايي سيد حسن خميني، حالا بعد از هشت سال احمدينژاد و نزديكانش با حكم تخليه نهاد رياستجمهوري حسن روحاني، لادن را به عنوان يكي از دفاتر كارشان تخليه كنند به سوي آدرسي نامعلوم؛ لادني كه ديروز با يك كاميون اثاث تخليه شد تا دفتر ويژه احمدينژاد هم بازپس گرفته شود.
• انما الدنیا کَبَیتٍ نَسَجَتهُ العنکبوت (همان دنیا مانند خانه عنکبوت است که استحکام ندارد.)
• ولقد یکفیک مِنها ایها الطالبُ قوت ( و همانا برای تو ای جوینده برداشتن روزی کافیست.)
• ولَعُمری عن قلیلٍ کُلُّ مَن فیها یَفوت ( به عمر کوتاهم قسم که هر چه در آن است از بین خواهد رفت.)
آهان کوزه رو گذاشت واسه اینجور مواقع
آزاد خان اینها توصیه های اخلاقی اند و منافاتی با ایده های بلند انسانی ودنیائی انسان ندارد
اینو کلی عرض کردم
گیریم مردم هیچ، در مقابل خدا چه جوابی دارین برای این همه خیانت؟