صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۹۴۵۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۲ - ۲۸ آبان ۱۳۹۲
رضا ذبیحی؛ کوتاه زمانی پس از شروع مذاکرات ژنو 2، وزرای خارجه‌ی کشورهای 1+5 از جمله جان کری وزیرخارجه آمریکا به دعوت کاترین اشتون به ژنو فراخوانده شدند، که این خود سرنوشت متفاوت محتملی نسبت به مذاکرات پیشین را نوید می داد.

برگزاری نشست های طولانی و متعدد میان نمایندگان کشورهای 1+5 با یکدیگر از یکسو و با ایران از سوی دیگر از جمله سه نشست طولانی میان وزرای خارجه ایران و آمریکا با حضور اشتون نیز خود موید این انتظار بود.

سرانجام نیز اگرچه طرفین به توافقی میان خود دست نیافتند، با اعلام اینکه در این دور از مذاکرات به پیشرفت های قابل توجهی دست پیدا کردند و اینکه ده روز دیگر برای ادامه مذاکرات دوباره در ژنو گرد هم می آیند؛ امیدها برای به سرانجام رسیدن مذاکرات را زنده نگه داشتند.

در این میان پرسش هایی چون اینکه چه منطق هایی از سوی ایران باعث شد طرف مذاکره کننده مجاب به تعامل سازنده با ایران تا حصول به نتیجه برد - برد شود؛ و نیز پرسش هایی درباره علت به نتیجه نرسیدن این دور از مذاکرات و بررسی دورنمای دور جدید، ذهن دنبال کنندگان این مذاکرات را به خود ترغیب می کند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

منطق های ظریفِ "ظریف" برای متقاعد کردن حریف
اگرچه درباره محتوا و جزئیات توافق احتمالی میان ایران و گروه 1+5  گمانه زنی های رسانه ای زیادی شده که لاجرم در حصول این توافق نقش تعیین کننده دارد؛ منطق و استدلال های وزیر خارجه ایران در فراهم آمدن روحیه همکاری برای رسیدن به نقاط مشترک در محتوا و جزئیات نیز نقش غیر قابل انکاری دارد.

این منطق و استدلال ها که از لا به لای مصاحبه ها و کنفراس های مطبوعاتی ظریف مستفاد می شود در سه بخش قابل شناسایی است:

نخست تاکیدی است که وی درباره توانایی ایران دارد. وی در این زمینه اظهار داشته است: «ما به روشنی گفته ایم اینکه از ما بخواهند غنی سازی را متوقف کنیم نه تنها ناقض حقوق ماست بلکه می تواند مغایر با سیاست منع گسترش سلاح های هسته ای باشد. چون ما دانش، تجهیزات، متخصصان و کارگاههای لازم تولید را داریم. بهترین راه این  است که اطمینان حاصل کنند، ایران برنامه هسته ای اش را بدون تغییر جهت به سمت استفاده های غیر صلح آمیز، که البته قصد ما هم نیست، پیش می برد.»

آنچه ظریف در این منطق پای فشرده تنها اصرار به حقوق ایران نیست، بلکه وی با قرار دادن خود در جای آنها این مورد را گوشزد کرده است که محدود کردن کشوری که توانایی های لازم را دارد، خود خطر بزرگتری محسوب می شود. زیرا هنگامی که شما در مورد نیت بازیگری تردید دارید، به جای فشار و تحریم علیه کشوری که تمام توانایی های لازم هسته ای را دارد می توانید با کنترل و نظارت و توافق بر سر حدی مشخص، اطمینان و آسودگی بسیار بیشتری برای آینده کسب کنید.

دومین منطق ظریفی که وزیر خارجه ایران در مواجهه با کشورهای طرف مذاکره به خصوص غربی ها استفاده کرده است، برحذر داشتن آنها از نادیده گرفتن حقوق هسته ای ایران است. در این زمینه وی هشدار داده است هرگونه توافقی که حقوق ایران را نادیده بگیرد، ناپایدار خواهد بود.

این منطق ناظر بر این نکته است که چنانچه غرب خواهان این است که بحران هسته ای ایران از طریق مذاکره و به صورت صلح آمیز و بدون هزینه حل شود، باید توافق به گونه ای پایدار حاصل شود و بدین منظور باید منافع و حقوق ایران در آن لحاظ شود. در واقع این هشداری به طرف های ایران در خصوص مواضع مخالفین مذاکره و طرفداران برخورد سرسختانه با غرب در زمینه پرونده هسته ای در داخل ایران است. به عبارت دیگر ظریف این نکته را گوشزد می کند که زیاده خواهی غرب، مواضع مخالفین داخلی مذاکره در ایران را قوی تر و امکان تداوم توافق اینچنین را ضعیف می کند.

منطق سوم ظریف در ارتباط با پرونده هسته ای متوجه کشورهای طرف مذاکره نیست، بلکه متوجه برخی همسایگان ایران که می توانند در پشت صحنه به عنوان بازیگران بین المللی در این زمینه نقش بازی کنند، می باشد. در این منطق وی با اطمینان خاطر دادن به کشورهای منطقه در این خصوص که برنامه هسته ای ایران تهدیدی برای آنها نیست، سعی کرده است از نزدیکی میان مواضع این کشورها و اسرائیل جلوگیری به عمل آورد. در این خصوص وی با تاکید بر متفاوت بودن منافع این کشورها با اسرائیل و اینکه منافع این کشورها در وجود ثبات و امنیت است، اذعان داشته است: «برخلاف دوستان ما در منطقه، رژیم صهیونیستی حق دارد که مخالف روند مذاکرات باشد چرا که منافع و حیات این رژیم در ایجاد تنش در منطقه است.»

در واقع وزیر خارجه ایران با این منطق سعی کرده است بازیگران موثر دیگری که خارج از جریان مذاکرات هستند را برای به نتیجه رسیدن توافق هسته ای، همراه نماید. از این رو وی بلافاصله پس از اتمام مذاکرات ژنو 2 به سفرای ایران در این کشورها ماموریت داد این منطق را برای کشورهای یادشده روشن و تبیین نمایند.

دورنمای دور جدید مذاکرات
اگرچه خوش بینی زیادی پس از پیوستن وزرای خارجه کشورهای 1+5 بر فضای مذاکرات ژنو 2 حاکم شده بود، در نهایت مخالفت فرانسه با برخی از بندهای موافقت نامه پیشنهادی باعث شد توافق میان طرفین در این دور از مذاکرات حاصل نشود.

درباره علت مخالفت فرانسه دلائل زیادی ابراز شده است. از تلاش این کشور برای فشار بر ایران در بحران سوریه گرفته تا این باور که فرانسه در توافقی پشت پرده می خواهد نقش پلیس بد را در میان کشورهای 1+5 بازی کند.

با این وجود نگارنده این سطور بر این باور است ناکامی های داخلی دولت سوسیالیست این کشور باعث شده، دولت فرانسه در صدد باشد با در پیش گرفتن سیاست خارجی جسورانه در برابر کشورهایی چون آمریکا و انگلیس، حمایت و اعتماد اسرائیل و برخی کشورهای منطقه را برای نشان دادن چهره فرانسه به عنوان یک قدرت بین المللی کسب کرده و جبران مافات داخلی را با این اقدامات در پیش گیرد.

اما علی رغم این مخالفت، موضع گیری ها و سخنان مقامات طرفین از جمله وزرای خارجه ایران و آمریکا به عنوان دو طرف اصلی ماجرا طی چند روز اخیر محرز ساخته است که اراده‌ی سیاسی قوی در تهران و واشنگتن برای فیصله دادن به این موضوع و خارج ساختن از حالت بحران، وجود دارد.

از این رو مخالفت های فرانسه در فضایی که اکثر قدرت های بین المللی بر روی توافق مذکور اجماع دارند، تنها باعث انزوای این کشور خواهد بود. بنابراین پیش بینی می شود طرفین در این دور با کمی عدول از مواضع خود و رسیدن به اشتراکات حداکثری، به یک توافق نهایی دست یافته و یا حداقل نزدیک شوند.
ارسال نظرات