فرارو- سردار اسماعیل احمدیمقدم در گفتوگوی تفصیلی به سئوالات گوناگون در حوزه امنیت داخلی کشور اعم از، ماجرای کهریزک و عاشورای سال 88، سرانجام بحث برخورد با بدحجابان، ماجرای فوت ستار بهشتی و ... پاسخ داد.
در ادامه گزیدهای از اظهارات احمدی مقدم را به نقل از ایسنا میخوانیم:
- در هنگام تصدی بنده به عنوان فرمانده نیروی انتظامی روی چند حوزه متمرکز شدم که یکی از این موارد «مرز» بود، چرا که امنیت مرزها، ارتباط تنگاتنگی با تروریسم، قاچاق سلاح و ناامنی، ورود اتباع بیگانه و حتی قاچاق انسان، قاچاق کالا و مهمتر از همه قاچاق موادمخدر دارد.
- در آن زمان یادم هست که بر اساس آمار سازمان ملل، 62 درصد از موادمخدر تولید شده افغانستان از طریق ایران به بازارهای اروپایی منتقل میشد و گذرگاه اصلی موادمخدر، مرزهای ایران بود و با اینکه آمار درستی از وجود معتادان در کشور وجود نداشت و هر فردی یک رقمی را اعلام میکرد، اما آمار معتادان داخل کشور نیز رو به افزایش بود و بر همین اساس یکی از حوزههای مهم کاری خود را روی «انسداد مرز» متمرکز کردم. چرا که در آن زمان و حتی در زمان کنونی نیز شرایط پیرامونی ما اعم از وضعیت افغانستان و ... دارای شرایط بحرانی بود و سبب ایجاد مرزهای بیثبات در پیرامون کشور شده بود و گروهکهایی همچون کموله، پژاک و پ.ک.ک در غرب کشور فعالیت داشتند و حتی در مرزهای شرقی نیز گروههایی همچون «عبدالمالک ریگی» اقدام به ناامنکردن مرزها میکردند و حتی شاهد تولد گروهکهای جدید در محدوده مرزهای ایران بودیم که شروع فعالیت این گروهکها ناشی از شرایط نامناسب آن سوی مرزهای ایران بود و درونزا نبود.
پشت پرده طرح امنیتاخلاقی
- موضوع امنیت اخلاقی پیش از ما نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته بود، اما روی آن متمرکز نشده بودند. در ابتدای سال 84 و در دوره دولت خاتمی، طرح «عفاف و حجاب» در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و برای اجرای همان مصوبه که در دولت هشتم تصویب شد، ابلاغش به دوره اول دولت احمدینژاد منتقل شد که ظاهرا آقای احمدینژاد طرح را نخوانده؛ ابلاغ کرد، چرا که اصلا قبولش نداشت و تا آخر هم میگفت این مصوبه را قبول ندارد. اما مشکل ما چه بود؟ ما با مصوبهای که امضای خاتمی پایش بود و توسط احمدینژاد ابلاغ شده بود، کار داشتیم و این قضیه روشن بود.
- در آن موقع همزمان با ابلاغ و اجرا، ما با کانالهای ماهوارهای مواجه شدیم که به طور متنوع و با اهداف زیاد در حوزه سازماندهی فساد اخلاقی، انحرافات فکری و اعتقادی فعالیت چشمگیری داشتهایم و از آنجایی که سود و اهداف تجاری نیز پشت این کانالهای ماهوارهای بود، کنترل را برای جهان سخت کرده و قویترین کشورها نیز مشکلات زیادی در این حوزهها داشتند و مردم آن روی سکهها را نمیدیدند و در بستر رسانههای جدید و توسعه وسایل ارتباطجمعی ما شاهد گسترش این شبکههای ماهوارهای بودیم، به گونهای که شما ملاحظه کنید که چند شبکه موزیک در حال حاضر فعالیت میکنند، البته موزیک در ذات خود مشکل ندارد، اما منظورم موزیکهایی است که در راستای اهداف گروههای انحرافی، همچون خونآشام و ... فعالیت کرده و اثرات بدی در رفتار جوانان میگذارند و حالا شما بیایید در کنار این شبکههای ماهوارهای، فیلم و ... نیز بگذارید و گاهی این شبکهها به صورت سازمان یافته یارکشی میکنند و ضمن اغفال دختران و پسران، گروه درست میکنند که این مسئله خانوادهها را نیز دچار نگرانی کرده و بر همین اساس در این حوزهها اهتمام ویژهای به خرج دادیم.
افشاگری احمدی مقدم درباره حادثه کهریزک
- کهریزک اساسا بازداشتگاه نبود، بلکه سولهای بود که هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره» پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد. چرا که هر خانهای را که در خاک سفید جمع میکردند، اسباب و اثاثیهشان را جمعآوری و اسم خانوادهشان را رویشان میزدند و در کهریزک این اسباب را نگهداری میکردند تا این خانوادهها تعیین تکلیف شوند.
- در این منطقه چند انبار متعلق به یگانهای ویژه بود که برخی زاقهای برای مهمات بود که متروکه هم شده بود و حتی برق هم نداشت، اما زمانی که خانوادههای محله خاکسفید را اینجا آوردند تا ساماندهی و غربالگریشان کنند، با برقکشی ساده و آوردن آب با تانکر، این محل تا حدودی سر و سامان گرفت و حتی در دوران سرداران طلایی و قالیباف که بعضا اراذل و اوباش جمعآوری میشدند، اراذل را به اینجا منتقل میکردند و قرار بود ناجا بازداشتگاه ویژه این کار – اراذل و اوباش – ایجاد کند. تا اینکه کلا این محل تعطیل شد تا زمان اجرای طرح امنیت اجتماعی که زندانها عنوان کردند جا و امکانات کافی برای نگهداری اراذل و اوباش ندارند و در دوران سردار رادان نیز مدتی از این فضا استفاده شده و مقداری تجهیز و مرتب شده بود.
- قرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و اوباش باشد، چرا که آدمهای شرور و خطرناک آنجا میفرستادیم؛ اما فضا و ظرفیت کافی نداشت و یکسال قبل از حادثه کهریزک در صدد آن برآمدیم تا بازداشتگاه مدرن و مجهزی با ظرفیت 1000 تن ایجاد کنیم که در اردیبهشتماه سال 88 پیش از اینکه حادثه کهریزک اتفاق بیفتد، سردار رادان و جمعی از مهندسان برای بازدید از روند ساخت این بازداشتگاه جدید، با بالگرد به این منطقه سفر کردند تا از نزدیک در جریان پیشرفت کار قرار بگیرند و این سفر زمینهای شد تا شایعاتی مطرح شود که سردار رادان با بالگرد به کهریزک رفته و دستور داده که «همه را بزنید و بکشید» و از آنجایی که سردار رادان قبلتر نیز این بازداشتگاه را درست کرده بود و چون نماد اقتدرگرایی ناجا محسوب میشود، به راحتی نقش ایشان در افکار عمومی ثبت شد تا حتی این سخنان به درجهای زیاد شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند که من اینطور شنیدهام و اگر سردار رادان هم قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبری از رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد. من به ایشان توضیح دادم که چگونه بوده، اما ایشان فرمودند که من قاضی نیستم، پروندهای مطرح شده و باید رسیدگی شود.
- در مورد سردار رجبزاده نیز که آن زمان فرمانده تهران بزرگ بود و مسئولیت داشت و بازداشتگاهها در حوزه فرماندهی تهرانبزرگ بود نیز احضار شد و پرونده اتهامی برای هر دو تشکیل شد و در مرحله دادسرا نیز تمامی شواهد ارائه شد و سردار رادان هم آنجا رفت و مورد تحقیق قرار گرفت و ادله مورد بررسی قرار گرفت و بررسیها نشان داد که سخنان مطرح شده در مورد سفر اردیبهشت ماه ایشان درست بوده و وی خبری در این زمینه نداشت و من نیز به عنوان شهودش آنجا رفتم.
- سردار رادان عصر پنجشنبه 18 تیرماه با من تماس گرفت که بچهها نتوانستند شما را که در ورزشگاه در حال ورزش کردن بودید، پیدا کنند، اما میگویند که تعدادی را به کهریزک بردهاند و اتفاقاتی افتاده و اصلا رادان در جریان رفتن به کهریزک نبود و در همان مرحله دادسرا نیز منع تعقیب صادر شد که نشان میدهد نقش ایشان در این پرونده قابل طرح نبوده است. اما در مورد سردار رجبزاده که به مرحله محاکمه نیز رفت، اما تبرئه شد، حداکثر قصور مطرح بود، چرا که این اتفاق در حوزه مسئولیت وی رخ داده و طبق نظر کمیته انضباطی، فرمانده، مسئول کل یگان خود است و هر اتفاقی که بیفتد باید پاسخگو باشد و میخواست در جریان باشد و از این حیث پرونده سردار رجبزاده مورد بررسی قرار گرفت و اشکال به وی برمیگشت، اما وی هیچ دستوری بابت سوء رفتار نداده بود.
- من تاکنون در هیچ محفلی عنوان نکردهام که صبح روز جمعه جلسهای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند که من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد. اما من در آن جلسه به یک نفر عنوان کردم که به بچههای کهریزک بسپارید اولا حواسشان باشد که این افراد در بند جداگانه و میان اراذل و اوباش فرستاده نشوند و در ثانی بدرفتاری با آنها نکنید، اما همین دهان به دهان گشتن و این به آن بگو، باعث شد که این تاکیدات من به مرحله اجرا نرسد و آمده بودند در هر بند که ظرفیت 50 تن را داشت، 170 تن را جا دادند و قبول کنید در گرمای تابستان کهریزک آن هم در یک مکانی که استاندارد نیست، اگر کاری هم صورت نگیرد، این تراکم آدم در این محل کم امکانات دارای مسئله است.
- با مسئول کهریزک برخورد هم شد، چرا که اگر اطلاع میداد و حتی عقل داشت کمی پایینتر مقر یگان ویژه بود و میتوانست افراد دستگیر شده را در مسجد این یگان جای دهد یا حتی میتوانست این افراد را در بازداشتگاه جدید که هر چند آب و برق نداشت، جای دهد تا این مشکلات به وجود نیاید. ماموران بند که سوء رفتار از آنها ناشی میشد، محکوم هم شدند و به مسئولان بازداشتگان متذکر شدیم، چطور چهار روز اینجا بودند اما یک روز نرفتید سرکشی کنید؟ و حتی منتقد بودم که اگر آن زمان به من میگفتید با مسئولیت خودم همه را رها میکردم. چرا که اینها جانی و قاتل نبودند.
- اصل مسئله کهریزک این بود و اتفاق خیلی بدی نیز رخ داد و باید کاری کنیم که از این حوادث پیشگیری شود. اما اینکه بگوییم این اتفاقات صفر میشود، هیچ کس نمیتواند چنین تضمینی بدهد. اما بالاخره باید کاری کرد که احتمال وقوع چنین حوادثی به حداقل برسد. اما در مورد سردار رادان باید تاکید کنم که کلا از مسئله اطلاعی نداشت اما در مورد سردار رجبزاده از آنجایی که حوزه مسئولیتش بود، پرونده اتهامی تشکیل شد و در دادگاه نیز حضور یافت، اما تبرئه شد و مجازاتی برای وی تعیین نشد و مجازاتها بیشتر برای مباشران و افراد مسئول بازداشتگاه و افرادی که دارای سوءرفتار بودند برمیگشت. البته با خانوادهها نیز صحبت شد و آنها هم متوجه شدند خط مشی ناجا این نیست و یک حادثه بود که اساسش نیز به یک تصمیم غلط بازمیگشت.
ماجرای حوادث عاشورای 88
- در مورد حوادث عاشورا دو مسئله وجود داشت که با یکدیگر خلط شد که حتی در آن زمان یک خبرنگار در این مورد سوال کرد و عنوان داشت که ماشین نیروی انتظامی از روی یک نفر عبور کرده که من گفتم باید اثبات کنید و بعدا نیز بنده خدا اسناد و مدارک را آورد و متوجه شدم که فیلمش در شبکههای مجازی پخش شده و این مسئله کاملا مشخص بود که آن را درست نکردهاند، منتهی هر چه گشتیم نتوانستیم خانواده وی را پیدا کنیم و در این حادثه نیز این بنده خدا صورت سالم نداشت و در بیمارستان هم نمیدانستند از کجا آمده و چه بلایی به سرش آمده و به عنوان جسد مجهولالهویه با وی برخورد کردند و ما نیز ماهها دنبال خانواده وی بودیم تا بتوانیم ردی از هویت این فرد پیدا کنیم، اما موفق نشدیم تا اینکه چند ماه پیش ماموران پلیس امنیت عنوان داشتند که یک نفر مراجعه کرده و مدعی است که از اعضای خانواده این فرد است که تحقیقات صورت گرفت و متوجه شدیم که این خانواده همان فردی است که جان خود را از دست داده است و ما نیز نسبت به دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه اقدام کردیم.
- اما مسئله دیگر در عاشورا نشان میداد که یک پاترول به سمت مردم آمده و چند نفری را زیر گرفته و فرار میکند. البته در این حادثه کشتهای نداشتیم و آقای علی موسوی بر اثر گلولهای که به کتفش خورد، جان باخت و در اثر دیررسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد چرا که گلوله به ناحیه حساس نخورده بود و به علت خونریزی جان خود را از دست داد و در آن حادثه – زیر گرفتن خودروی پاترول – هیچکس کشته نشده و چند روز بعد نیز خودرو را به صورت بلاصاحب در خیابان پیدا کردیم. اما از روی مشخصات خودرو، صاحب ماشین را پیدا کرده و متوجه شدیم که این مالک خود در تظاهرات شرکت کرده و در حالی که چراغ میزده و برف پاکن را روشن کرده بود، آدمهای تندرو این فرد را کتک زده و از ماشین پیاده میکنند و پس از آن برای فرار به داخل جمعیت رفته و چند نفری را زیر میگیرند و پس از آن خودرو را به صورت بلاصاحب رها میکنند. با اینکه پلیس آن افراد را پیدا نکرد، اما قطعا آن افراد که حدود یک تا دو تن بودند، ماموران ناجا نبوده و به صورت خودسر درگیر شدند و ما تا الان این افراد را پیدا نکردیم. اما در مورد حادثه میدان ولیعصر (عج) باید بگویم که آن خودرو متعلق به یگان امداد تهرانبزرگ بود.
شرح مرگ وبلاگنویس دربازداشتگاه پلیس فتا
- روزانه 5000 تن در بازداشتگاههای ناجا در رفتوآمدند و اگر تمام هم و غم ما، مراقبت از این افراد باشد، ببینید که چه حجم نیرویی باید از ناجا صرف مراقبت شود و در این میان تعداد ماموران ما که در کف خیابان با مردم سر و کار دارند.
- اینکه بگویند در ناجا احتمال وقوع هیچ تخلفی وجود ندارد، درست نیست و نه تنها من، بلکه هیچ فردی نیز نمیتواند چنین ادعایی کند. چرا که نیروی انتظامی صحنه وسیعی با ماموریتهای زیاد است که میزان خطا هیچگاه به صفر نمیرسد. در مورد حادثه پلیس فتا نیز باید بگویم سئوالات بسیاری مطرح است، به گونهای که چه دلیلی وجود داشت که در چهارشنبه که سه روز تعطیل در پیشرو است – به دلیل تعطیلی روز عیدغدیر– متهم در حالی که قرار هم نیست تحقیق خاصی صورت بگیرد، از زندان تحویل گرفته شد یا سوال دیگری که مطرح است، اینکه چرا در این سه روز تعطیل، متهم را تحویل بازداشتگاه ندادید و وی را در یک اتاق اداری نگهداری کنید که دوربین و مراقب نیز ندارد. بنابراین نحوه برخورد ما در این مورد و همچنین تعویض رییس پلیس فتای تهران به این دلایل بود. فردی که اقدام به نگهداری این فرد (ستار بهشتی) میکرد، مسئول متدینی بود که حتی در تحقیقات مشخص شد که غذا را برای این فرد آورده و به بیرون رفته و به قرآن خواندن مشغول بوده، اما انسانی نبوده است که سوءرفتار داشته باشد و بنابراین حادثه خوبی نبود، اما قسمت بد این داستان، برخورد غیرمحترمی بود که با این فرد داشتند؛ به گونهای که صحنه دستگیری این فرد خشن و تند بود و در حضور مادرش این پسر را که با مادرش تنها زندگی میکرد و منزوی بود و جرم چندان با اهمیتی نیز انجام نداده بود، دستبند زده و روی زمین کشانده بودند که علائم کبودیای نیز که بعدا مشخص شد به دلیل دستبند و رفتار خشن بود و جای سوال است که اصلا چه لزومی داشت که برخورد خشن با این فرد شود؟ البته عنوان شد که ممکن بود این فرد فرار کند، اما از نظر من اهمیتی نداشت که این فرد فرار کند چرا که نه قاتل بالفطره بود و نه جانی خطرناک و حالا در وبلاگش توهین، فحاشی و فراخوانی زده بود که شش تن هم آن مطلب را نخوانده بودند. نکتهای که باید در این پرونده رعایت شود، نگه داشتن «حد» است.
اگر ناجا بخواهد در خط اعتدال حرکت کند مورد انتقال قرار میگیرد
- در رابطه با آن زنی که چندی پیش توسط ماموران نیروی انتظامی در برج میلاد مورد تذکر قرار گرفت، باید بگویم اعتراضش به جا بوده و من نیز از تهرانبزرگ درخواست ارسال سوابق را کرده و خود من نیز انتقاد کردهام که اتفاقا این فرد از آن دسته مصادیق نبود که باید با آن برخورد شود و قابل اغماض بود و جزو مصادیق وقیح نبود و ماموران ما سختگیری کردند و از آنها خواستم که نسبت به دلجویی از این زن اقدام شود. البته باید بپذیرید که تعیین مصادیق در صحنه عمل بسیار سخت است و ما نیز نمیتوانیم انیمیشنی درست کنیم که مثلا شلوار و جوراب باید اینگونه باشد. اما تدبیر لازم است و شما توجه داشته باشید که این سخنان من عوارضی نیز دارد که برخی ممکن است به من حمله کنند که ناجا عقبنشینی کرده است و باید بپذیرید که عفاف و حجاب پیچیدگیهای خاص خود را دارد و در جامعه ما نیز تعارض وجود دارد به گونهای که گروهی با اعمال فشار موافق و برخی مخالف هستند و اگر ناجا بخواهد در خط اعتدال حرکت کند، قطعا مورد انتقاد همگان قرار میگیرد.
آقا يا خانم رسوا تو ديگه رسوا شدي از اين به بعد همه تورو به عنوان رسوا خواهند شناخت مي فهمي ؟ رسواي رسوا
خدا ازش نگذره اونی که باعث شد من کارمند حتی دیگه نتونم یه پراید بخرم که باهاش بچم رو به یه مسافرت کوچیک ببرم
از دیوار دین کوتاه تر نبود
دین داری رو به چی میدونید ؟ کیهان گرایی؟
زاقه ای برای مهمات را درست کنید
باتشکر
اتفاق در این حد و وسعت ولی مسوولین بیخبر؟!
جوون مردم بازیچه شما نیستن که هر جور دلتون خواست باهاشون رفتار کنید.
مسوولیت دارید. مسوولیت...
اتفاق در این حد و وسعت ولی مسوولین بیخبر؟!
جوون مردم بازیچه شما نیستن که هر جور دلتون خواست باهاشون رفتار کنید.
مسوولیت دارید. مسوولیت...
اقای سردار چرا شما درمدت این چهار روز یکبار سری به بازداشتگاه نزدید
سردار احمدي مقدم و سردار رادان در حال حاضر ما در خوابگاه يكي از دانشگاههاي دولتي هستيم واز طرف اين تعداد دانشجو مراتب تقدير وتشكر خودمون را از شما اعلام ميكنيم. با قوت وشدت با ناقضان امنيت برخورد و به حواشي و نظرات منفي توجه نكنيد. اينها......قطعاً خودشون مشكلاتي دارن و........
سمت ومقامی باشند.دیرو زودداره ولی سوخت وسوزنداره
می شود باور کرد؟!!
ناپرهیزی کردین
کیه که باورکنه؟
1 - احمدی مقدم :روزانه 5000 تن در بازداشتگاههای ناجا در رفتوآمدند !!! (ماشاءالله جقدر مشتری روزانه دارند)
2- احمدی مقدم : در مورد حادثه میدان ولیعصر (عج) باید بگویم که آن خودرو متعلق به یگان امداد تهرانبزرگ بود.(خوب شد فرمودید چون اصلا درفیلم معلوم نیست مال نیروی انتظامی است !!) و بعدش چی شد مقصر کی بود چه برخوردی شد
3- احمدی مقدم :آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم .... اما من در آن جلسه به یک نفر عنوان کردم که به بچههای کهریزک بسپارید اولا حواسشان باشد که این افراد در بند جداگانه و میان اراذل و اوباش فرستاده نشوند!!! ( از لطف تان ممنون )
4 -احمدی مقدم : ا مسئول کهریزک برخورد هم شد، چرا که اگر اطلاع میداد و حتی عقل داشت کمی پایینتر مقر یگان ویژه بود !! ( آدم بی عقل را گذاشتین مسئول گهریزک بعد میخواهید معقول و منطقی عمل کند
5- احمدی مقدم : البته در این حادثه کشتهای نداشتیم و آقای علی موسوی بر اثر گلولهای که به کتفش خورد، جان باخت و در اثر دیررسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد چرا که گلوله به ناحیه حساس نخورده بود (فکرکنم باید از ضارب بخاطر عدم دقت در موقع تیراندازی شکایت کرد چون اگر خدایی ناکرده آقای موسوی زودتر به بیمارستان میرسید ممکن بود زنده بماند!!)
6- احمدی مقدم : طبق نظر کمیته انضباطی، فرمانده، مسئول کل یگان خود است و هر اتفاقی که بیفتد باید پاسخگو باشد و میخواست در جریان باشد و از این حیث پرونده سردار رجبزاده مورد بررسی قرار گرفت و اشکال به وی برمیگشت ..... از آنجایی که در حوزه مسئولیتش (رجب زاده ) بود، پرونده اتهامی تشکیل شد و در دادگاه نیز حضور یافت، اما تبرئه شد و مجازاتی برای وی تعیین نشد و مجازاتها بیشتر برای مباشران و افراد مسئول بازداشتگاه و افرادی که دارای سوءرفتار بودند برمیگشت( خوب خدا را شکر که تبرئه شد نگران بودیم نکنه محکوم شده باشه !!!)
7- احمدی مقدم : فردی که اقدام به نگهداری این فرد (ستار بهشتی) میکرد، مسئول متدینی بود که حتی در تحقیقات مشخص شد که غذا را برای این فرد آورده و به بیرون رفته و به قرآن خواندن مشغول بوده، اما انسانی نبوده است که سوءرفتار داشته باشد
(معلوم نیست این فتنه گرا چی کار میکنن که برای هیچ کس اعصاب نمیذارند و باعث میشوند مسئولین مربوطه از کوره خارج شوندو دست به اعمال خشونت بار بزنند !!!!!!!)
8- .....
9- ........
نحویل بگیر
البته انتظاری هم از شماها نیست
به رسم کیهانیون تحلیل و پاسخ میدهید
نظرم رو در پاسخ کامنت اول گفتم . جنایت و ظلم در هر صورتی منفور و محکومه . شخصا هم ناراحت شدم اما فراموش نکنید مسئول همه ی این اتفاقات کسانی هستند که مردم رو تحریک به شورش در خیابان ها میکردند.
چي بگم والا.
دوست دارم اون ضربالمثل معروف رو بنويسم ولي معلوم نيست فرارو همين مقدار رو هم منتشر كنه.
و این گونه هم به نظر میرسد!!!!
خیلی خوب خدارو شکر فکرت تاحد زیادی عوض شد بعدش چرا توهین می کنی مگه الان حقیقت فدای مصلحت شده ؟؟استغفرالله
اگه فدا شده پس عوض شدن نظرت دیگه چیه رسواگر!!!!!!!!!!!!!!!!
مردم از 3 نهاد بطبق امارها یشترین شکایت را دارند انتظامی، شهرداری، بیمارستان
تو را به تمام جلال و جبروتت قسم، آتش این قدرت را در وجود تمام ما روشن کن که خاموش نمانیم آن زمان که باید بگوییم، و خاموش بمانیم آنزمان که نباید بگوییم
2_این سه مقتول که این همه سر و صدا برایشان به پا شد وضعیتشان در اثر ازدحام به آن شکل در نیامد، خودتان هم می دانید پس از آنجایی که ما فقط این چند نفر که تصادفا اشخاص سرشناسی بودند را دیدیم حق بدهید نسبت به کل قضیه بدبین باشیم.
3_ قبول دارید بعضی مسئولین تحت امر (برای مثال مسئول کهریزک} عقل ندارند چرا از احمقها در پستهای حساس استفاده می کنید؟
4_ شما بعد از قتلهای انجام شده تذکر دادید و گفتید اینها جانی بالفطره نبودند و حتی اگر فرار هم میکردند مهم نبود نه قبل از آن و دیگر رسوایی آن همه جا پیچیده شده بود و ضمنا اگر تذکرتان جدی بود چرا باز در مورد ستار بهشتی مجددا تکرار شد؟
5_ نیروی انتظامی که الحمدلله اینقدر توانمند است که قاتل را 24 ساعت بعد از وقوع جرم بازذاشت می کند یا ریگی را در آسمان شکار می کند چطور راننده آن خودرو را پیدا نکردو.......
در آخر دل خیلی ها با شما صاف نمی شود. پس توجیه نکن جداقل یک عذرخواهی ساده داشته باش!
واقعا از تحلیلی که کردی لذت بردم افرین
ان شا الله که هستن!
همون به قول شما دختر بچه ها،اگه باهاشون درست برخورد بشه و مسئله حجاب حل بشه ،مسئله تجاوز هم حل میشه و دزدی و قتل هم کاهش پیدا میکنه(چون ازدواج بیشتر خواهد شد)
و ماهواره ها هم اگه جمع بشه مسئله دختر بچه ها تا حد زیادی حل میشه!
برو ببین که متاهلین چه سهم قابل توجهی در جرایم دارند بعد ایراد نظر کن.
البته از نوع 200 هزاری منظورم نیستا!
روحش شاد واقعا این حقش نبود.
آخی چقدر مهربون و رمانتیک...
مقصر خود ستار بهشتی بوده که خیلی نازک نارنجی و لطیف بوده و در اثر کشیده شدن روی زمین مرده...
هیچ چیز فراموش نمی شود...
شده حکایت" زیر ابروی کور را برداشتن"
امنیت اخلاقی به خودی خود چیز بدی نیست بستگی به تفسیر و اجرای طرف داره.
روسای جمهور فقط تایید و ابلاغ میکنند(فرمالیته) تصمیم گیری با حوزه های دیگر است.
روسا کاره ای نیستند مگر آنکه مصر باشند و حرفشان موثر واقع میگردد! نه لازم الاجرا
طرح در مجلس هفتم تصويب شد! نه بدست خاتمي ! اما بدست احمدي نژاد عملي شد
اگر دنبال جوابيد لطفا بررسي كنيد . مردم ما روي عمل افراد قضاوت ميكنند نه شعار آنان وگرنه در شعار ما سر رشته مديريت جهاني را هنوز در دست داريم
ولی تفسیر به رای و اجرای دلبخواه افراد افراطی بده.
الویت جان مردم و عدالت است.الویت کشته نشدن بدون محاکمه است
امیدوارم همه مسئولان همینطور باشند و لااقل جرات گفتن اطلاعات سوخته و تاریخ گذشته را به مردم داشته باشند
تا اینکه چند ماه پیش ماموران پلیس امنیت عنوان داشتند که یک نفر مراجعه کرده و مدعی است که از اعضای خانواده این فرد است که تحقیقات صورت گرفت و متوجه شدیم که این خانواده همان فردی است که جان خود را از دست داده است و ما نیز نسبت به دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه اقدام کردیم.
درسته که اون اتفاق از اصل اشتباه بوده و باید اون پلیس جریمه بشه(که به احتمال زیاد شده)ولی غیر از دیه و دل جویی چیکار میشه کرد؟
سخنان فرمانده نیرو نشاندهنده ی مجود برخی نیروهای افراطی در نیروی انتظامی است. در این شرایط لطفا شما نمک زخم مردم نباش.
اینجا ممکنه حکومت اشتباه داشته باشه که داره اما بنای حکومت بر ظلم به مردم و زر اندوزی نیست
بنای حکومت بر حکومت بر مردم از تبلیغات نیست
رای الکتور نداریم که بزنه زیر رای مردم
فقط یه عده از مسیولین هستند که هر وقت رای مردم بهشون خوش بیاد به به و چه چه میکنند و هر وقت هم که بهشون رای ندی میشی دهاتی و امل و البته قطعا هم تقلب شده بوده تو انتخابات به زعمشون
ولی انقدر نظاممون کریمه که بازم با این اصحاب فتنه مماشات میکنه و هنوز برای سران این جریان که قصد براندازی حکومت را داشتند و مسبب اصلی این همه نا امنی بودند قرار اعدام صادر نکرده
ما امید واریم این کشور روز به روز سربلند تر بشه
و همه تو این کشور با هم دوست باشند و با دشمنان این کشور چه داخلی و خارجی قاطع برخورد بشه