رابطه اصلاحطلبان و اصولگرایان در مقاطع مختلف زمانی با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی همواره در یک حالت زیگزاگی و پرنوسان قرار داشته است.به گواه تاریخ، هر زمان که اصلاح طلبان سکان هدایت دولت را برعهده گرفتهاند، اصولگرایان به شکلهای مختلف هدایتکنندگان را مورد انتقاد خود قرار دادهاند و به عکس هر زمان که اصولگرایان بر سر کار آمدهاند این اصلاح طلبان بودهاند که جناح رقیب را مورد انتقاد قرار داده و تلاش کردهاند خود را تاثیرگذار جلوه بدهند.
با این وجود دکتر حسن روحانی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، با یک هم آمیختگی بدیع سیاسی به این حالت پرنوسان و زیگزاگی پایان داده است چراکه وی که در گذشته یک اصولگرای میانه رو به حساب میآمد، هم اکنون قافله سالار سپاه اصلاحات شده است.این نکته میتواند نقطه عطف جریان شناسی سیاسی تاریخ معاصر ایران به شمار رود چراکه برای اولین بار هیچکدام از جناحهای نامتقارن سیاسی در ایران، خود را نسبت به دولت و دولت را نسبت به خود غریبه احساس نمیکنند و به اشکال مختلف با دولت همخوانی دارند.
با این وجود دولت آقای روحانی با چالشهای جدید و گاه بدیع دست به گریبان شده است. چالشهایی مثل رابطه سرد و گرم با مجلس یا برنامه از پیش تعیین شده رقبای سیاسی برای بر هم زدن آرامش فکری اتاق فکر دولت تدبیرو امید. دولت روحانی که خود را ملزم کرده است در دو جبهه پرچالش و نفسگیر بینالمللی و داخلی مبارزه کند،جدا از دغدغههای دیپلماتیک، با چالشهای جدی گروههای سیاسی داخلی به خصوص در مجلس مواجه شده است.وزرای تدبیر و امید برای اخذ رأی اعتماد از مجلس راه پرپیچ و خم و دشواری را گذرانده اند؛ به شکلی که تا به امروز کابینه دولت آقای روحانی همچنان ناقص مانده است. در این زمینه با یکی از تحلیلگران سیاسی کشور به گفت و گو پرداختیم.
دکتر امیر محبیان از جمله تئوریسینهای جناح اصولگرا شناخته میشود. محبیان درباره رابطه دولت آقای روحانی با مجلس به آرمان میگوید:«آقای روحانی نباید روی میدانهای مین ذهنی نمایندگان پا میگذاشت». «رابطه حسنه ابتدایی رئیس مجلس و رئیسجمهور میتوانست به کمک دولت و مجلس بیاید» «اتاق فکر آقای روحانی نباید دور خود دیوار کشیده و کانال ارتباطی خود را به روی نخبگان ببندد>.
موسس حزب نواندیشان ایران همچنین، سه وزارتخانه علوم، آموزش و پرورش و ارشاد را سه کانون چالشبرانگیز دولت آقای روحانی در ادامه راه قلمداد میکند. در ادامه، متن کامل گفتوگوی امیر محبیان با آرمان آمده است:
برخی رفتارهای نمایندگان نسبت به دولت روحانی بیش از آنکه طبیعی باشد، به نظر از پیش تعیین شده و با برنامه ریزی قبلی صورت میگیرد.به نظر شما اقلیت شکست خورده در انتخابات تلاش نمیکند که به شکل و شیوههای مختلف در راه رسیدن دولت آقای روحانی به مقصود مانع تراشی کند؟من با عبارت اقلیت شکست خورده در انتخابات زیاد موافق نیستم. به نظر من در مجموع اصولگرایان با اندکی تفاوت رویه و موضع خوبی نسبت به دولت آقای روحانی گرفتند. بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات اصولگرایان به چشم رقیب و دشمن به آقای روحانی نگاه نکردند.مصداق عینی آن هم تبریک و اعلام آمادگی برای همکاری کاندیداهای دیگر به آقای روحانی بود.حتی نوع رابطه حسنه رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه که رابطه خوبی با آقای روحانی داشتند نیز بر تعامل دولت و قوه قضائیه و مجلس تاکید داشت.با این وجود نوع ساماندهی گروههای سیاسی ایجاب میکند که گروههای سیاسی از کانالهای مختلف و از جمله مجلس به اهداف خود نزدیک شوند.به همین جهت هر گروه سیاسی در مجلس نمایندگانی دارد که به نوعی مطالبات آن گروه را در یک فضای بزرگ گفتمانی مانند مجلس عرضه میکند تا به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد.این یک امر طبیعی در دنیای سیاست است که در ایران نیز مستثنا نیست.
چرا مجلس در رأی اعتماد به وزرای کابینه تدبیر و امید با وارد شدن به بحثهایی چون فتنه و بازخوانی مونولوگ گونه قراردادهایی چون کرسنت تلاش کرد در همان ابتدای کار بیشترین فشار ممکن را به دولت روحانی وارد کند؟ این فشارها هنوز هم ادامه دارد و بهارستانیها برای چندمین بار به وزیر دولت بنا به دلایلی رأی اعتماد نداده اند.آیا این یک پروسه طراحی شده است یا اینکه تشتت و عدم رهبری مناسب نمایندگان در داخل مجلس به این امر دامن میزند؟نوع رأی دادن مجلس به وزرای پیشنهادی آقای روحانی تعاملی بوده است.حتی همین طور که در خبرها میآمد وزرای پیشنهادی قبل از اینکه در صحن علنی مجلس حضور یابند به کمیسیونهای متبوعه میرفتند و با نمایندگان مشورت و رایزنی میکردند.به نظر من این مسائل به انتقاد از عملکرد مجلس مربوط نمیشود بلکه بنده باید از باب دوستی این تذکر را بدهم که دولت آقای روحانی در عملکرد دچار نقایصی است. تصویری که دولت آقای روحانی از خود نشان داده است بیانگر تقلیل و تنزل تمام دستگاه دولت به وزارت خارجه و به تبع آن رابطه با آمریکاست. این قضیه در تمامی کنش و واکنشهای دولت تاثیرگذار بوده است.باید به نوعی مدیریت عملیات ادراک برای وزیر پیشنهادی به مجلس صورت بگیرد که نمیگیرد.
آقای روحانی گمان میکند که همین که معاون پارلمانی ایشان امور مجلس را پیگیری میکند، کفایت میکند، در صورتی که این امر کافی نیست. آقای روحانی به نیکی میداند که در یک فضای انتقادی سکان دولت را به دست گرفته است و در یک چنین فضایی باید تشکیل کابینه بدهد.وی بیش از هر شخص دیگری به این نکته آگاهی داشت که باید کابینه را به شکلی بچیند که در اولین اقدامش پاسخ منفی از مجلس نگیرد.دادن سیگنالهای منفی به مجلس بهرغم رأی خوبی که کابینه در دور اول از مجلس گرفت پیام خوبی نبود.این نکته برای همه مشخص شده بود که توفیقی مورد نظر مجلس نیست.پس چه دلیلی داشت که به عنوان عضو کابینه معرفی شود و سپس دست به اقداماتی بزند که اعتراضات مجلس را تشدید کند.حتی زمانی که توفیقی به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی نشد عده دیگری معترض شدند و معتقد بودند که آقای روحانی باید با قاطعیت توفیقی را به مجلس معرفی میکرد.
در هر صورت توفیقی در مدتی که سرپرستی وزارت علوم را برعهده داشت،مانند دو سرپرست دیگر سیاستهایی را برای وزارتخانه متبوعش تدوین کرده و دست به یک سری اقداماتی زده بود که در صورتی که به مجلس معرفی میشد و رأی اعتماد میگرفت،این امکان برایش به وجود میآمد که سیاستهایی که آغاز کرده بود را ادامه دهد.اما با عدم معرفی توفیقی به مجلس هیچ گونه بهره برداری از این انتصاب صورت نگرفت.در نتیجه چنین انتصابی منفی بوده است. عقل حکم میکند در چنین شرایطی از حرکتهای حساسیت زا پرهیز شود. دولت باید از شخصی شدن روابط پرهیز کند تا از این مرحله انتقالی که در آن قرار دارد به سلامت عبور کند.
دکتر روحانی بیش از هر شخص دیگری به جنبههای روانشناختی، چگونگی و کیفیت کنشها و واکنشهای سیاسی در فضای کشور آگاهی و احاطه دارد. البته این نکته را باید متذکر شوم که بنده در جایگاه تحلیل روابط هستم.به همین دلیل معتقدم که رابطه مجلس و دولت نیاز به تعقل،عقلانیت و تعدیل دارد.من حتی معتقدم که از حسن رابطه شخص روسای دوقوه یعنی آقای لاریجانی و آقای روحانی نیز درست استفاده نشده است. رئیس مجلس اولین شخصی بودند که پس از پیروزی آقای روحانی به دیدار ایشان رفتند و ریاست جمهوری شان را تبریک گفتند.اما در ادامه این حسن رابطه که در دولت گذشته وجود نداشت، ادامه پیدا نکرد یا بهتر است بگوییم تاثیرگذار نبود.این رابطه هرچه سریعتر به نقطه شروع و ابتدای دولت روحانی بازگردد به سود همه خواهد بود.
رفتار و اقدامات دولت احمدینژاد با مجلس به چه میزان بر ذهنیت نمایندگان مجلس نسبت به دولت آینده(روحانی)اثرگذار بوده است؟ به نظر شما این رویه در مجلس پیش گرفته نشده که برای جلوگیری از اقدامات مشابه احمدینژاد علیه مجلس باید از همان ابتدای دولت روحانی «گربه را دم حجله کشت» تا از اتفاقات احتمالی آینده علیه مجلس جلوگیری شود؟
ممکن است.نمی شود این نکته را نادیده گرفت.به هر حال دولت گذشته چه ما بخواهیم و چه نخواهیم رابطه خوبی با مجلس نداشت.عملکرد احمدینژاد چشم و گوش مجلسیان را باز کرده وآستانه حساسیت آنها را به شدت بالابرده است.به نظر من این میتوانست یک فرصت برای دولت آقای روحانی تلقی شود.هنگامی که آقای روحانی در روزهای اولی که سکان دولت را به دست گرفته بود، در مجلس، سخنان معقول و محکمه پسندی مانند«من فرزند مجلس هستم»را بیان کرد،واکنش نمایندگان بسیار مثبت بود.اما در ادامه این رابطه به سردی گرایید و به نظر میرسید که دولت روحانی با برنامههای از پیش تعیین شده رفتار خود را با مجلس تنظیم و ترسیم میکند.آقای روحانی نباید روی میدانهای مین ذهنی مجلس پامی گذاشت که با انتصابهایی که گاه انجام میداد متأسفانه این اتفاق افتاد. روحانی و برخی از افراد دولتش با سیگنالهای منفی که به مجلس ارسال کردند به نوع دیگری، رابطه با مجلس را مخدوش کردند.اینان تلاش میکردند با روشهایی چون موازیکاری یا استفاده از تاکتیکهای مختلف سیاسی نمایندگان را تابع تصمیمات خود کنند که در نهایت خوشایند مجلس واقع نشد. دولت تدبیر و امید هنوز هم این امکان را دارد که از فرصت سوءرفتار احمدینژاد نسبت به مجلس در جهت ارتقای روابط خود با مجلس استفاده کند.هر چه فضا به سمت تعامل حرکت کند به سود همه خواهد بود.در این زمینه نباید از نقش پررنگی که رئیس مجلس میتواند ایفا کند نیز به سادگی گذشت.
به تازگی برخی از پروندههای فساد اقتصادی در سخنان برخی نزدیکان احمدینژاد، ازجمله برادر ایشان داوود احمدینژاد و همچنین در شکل بارزترش پروندههای تخلف اقتصادی مناطق آزاد که شهریار مشیری رئیس منطقه آزاد قشم آن را «غارت بیتالمال» قلمداد کرده افشا شده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟قدرت در نهایت سکرآور است و اگر همراه با تقوا و تهذیب نفس نباشد مسبب فساد خواهد شد.به همین دلیل اسلام عزیز به دولتمردان و صاحبان قدرت، تقوا و تهذیب نفس را سفارش کرده است.حضرت علی(ع) هنگامی که حاکم جامعه اسلامی بود همواره اطرافیان خود را به تقوا و خویشتن داری نسبت به قدرت دعوت ودولتمردان را از زمینههای وسوسه ساز قدرت آگاه میکردند.به همین دلیل در حکوت علی(ع) طلب قدرت یا وجود نداشت یا در اولویتهای آخر قرار میگرفت.چاپلوسان در دولتهای آقای هاشمی،آقای خاتمی و آقای احمدینژاد با درجه تاثیرگذاری متفاوتی حضور داشتند.به نظر من،نباید گذاشت این باکتریها در تاریکی باقی بمانند بلکه باید به آنها نور تاباند. هر چه فضا روشنتر و شفافتر باشد سوءاستفادهها کمتر و دقتنظرها بیشتر خواهد شد. این کار رسانههاست که به نقاط تاریک و غیرقابل دسترس نور بتابانند و دولت باید به شدت از رسانهها حمایت کند و آزادی مطبوعات را سرلوحه کار خود قرار بدهد.
«آزادی مطبوعات» باید خود را از شکل یک شعار دهن پرکن سیاسی خارج کند و در عمل و در صحنه واقعی جامعه خود را نشان بدهد.اولین اثر آزادی مطبوعات در زمینههای اقتصادی و البته فرهنگی خواهد بود.هنگامی که این دو عرصه مورد نقد و کنکاش مطبوعات قرار بگیرد تاریکیها به روشنی و گرههای کور به راحتی باز خواهد شد.در نتیجه نقش رسانه برای هر دولتی یک نقش کلیدی و حیاتی است.به نظر من شخص آقای روحانی باید این شجاعت را داشته باشد که با حمایت از مطبوعات گاردهای بسته ، کهنه شده و بیمار اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی را به روی مطبوعات باز کند و زمینه را برای تاباندن نور پرفشار و غلیظ به فضاهای تاریک که بستر مناسبی برای رشد باکتریها و انگلهاست مهیا کند.
نقاط قوت و ضعف دولت آقای روحانی را چه نکاتی میدانید؟به نظر من نقاط قوت دولت آقای روحانی دقیقا همان نقاط ضعف دولت اوست.پس از پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری معتدلین هر دو جناح از ایشان استقبال کردند و پیروزی اعتدال را برای آینده کشور به فال نیک گرفتند.با این وجود افراطیون هر دوجناح مخالف دولت آقای روحانی هستند.افراطیون اصلاح طلب معتقدند روحانی یک اصلاح طلب اصیل و واقعی نیست و برای مدتی مستأجر خانه اصلاحات است تا اصلاح طلبان را به اهداف خود نزدیک کند.روحانی برای اصلاح طلبان محل و حلقه وصل است،نه یک لیدر خط شکن پیشرو.
از سوی دیگر افراطیون اصولگرا حضور دارند که معتقدند روحانی به عنوان یک اصولگرا، تمام قد و با تمام وجود در زمین اصلاحات بازی میکند و با تغییر ماهیت تلاش میکند تا گفتمان اصلاح طلبی را نجات دهد و فضاهای بیشتر و شفافتری را پیشروی اصلاحطلبان باز کند.این عوامل به همراه سطح فزاینده مطالبات جامعه نسبت به دولت و دغدغههای دیپلماتیک و اقتصادی باعث میشود که دولت روی لبه شمشیر حرکت کند و فشار سنگینی را روی خود تحمل کند.به نظر من،از ابتدای تشکیل دولت آقای روحانی در حلقههای تشکیل شده پیرامون وی دو مساله مهم وجود داشته است؛ اول اینکه دولت روحانی با چهرههای موثر و تاثیرگذاری که در اختیار داشت تلاش نکرد که یک رابطه دوطرفه را با نخبگان و شاید عامه جامعه ایجاد کند. حلقههای اطراف روحانی با کشیدن دیوار بین خود و نخبگان مانع از ورود و خروج افکار جدید و متنوع شده اند.دومین عامل این بود که دولت روحانی گفتمان سازی نکرد یا گفتمان تعریف شده خود را تقویت نکرد.به عبارتی دیگر،دولت تدبیر و امید موفق نشد بزرگترین وظیفه خود که همانا ایجاد فضای مناسب برای پیاده سازی افکارش بود را به وجود بیاورد.
ژنرالهای سپاه گفتمانی دولت روحانی به دلیل عدم رابطه دوطرفه با بیرون از دولت، موفق نشدند فضای گفتمانی را به سود خود تغییر دهند.به همین دلیل دولت آقای روحانی،در بین دو فکر افراطی قرار گرفته است.روحانی این نکته را از یاد برده است که افراطیون هر دو جناح، بعد از اینکه فضای سیاسی را داغ میکنند، خود کنار میروند و وی تنها خواهد ماند و باید خود به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. روحانی با سادهباوری روی موج«روحانی متشکریم» قرار گرفته است و با برخورد با هرگونه مشکلی، سادهترین و ابتداییترین راه حل که همان انداختن بار مشکلات به دوش دولت قبلی است را انتخاب میکند.درست است که این نکته که بار مشکلات کنونی کشور را به گردن دولت گذشته انداختن تولید امید و انگیزه میکند اما اینگونه رفتار اثراتش بصورت بومرنگی به خود دولت بازگردانده میشود.به عنوان مثال هنگامی که دولت جدید در زمان مذاکرات هستهای و در حالی که غربیها که بارها عنوان کردهاند اقتصاد ایران روزهای دشوار و طاقت فرسایی را پشت سر میگذارد،عنوان میکند که خزانه خالی است کشورهای غربی بر شدت تحریمها برای بالا بردن میزان تاثیرگذاری خود بر جمهوری اسلامی ایران میافزایند.غربیها پیش خود فکر میکنند که با فشارهای بیشتر و به قول معروف با«یک یا حسین دیگر» کل نظام از هم فرومی پاشد و به همین دلیل از هر گونه اقدامی که فشارها را علیه ایران افزایش دهد حمایت میکنند.
این شیوه بدترین نوع مدیریت برداشت و توقعات است.به نظر من هنوز هم فرصت بازسازی و تازه کردن نفس گفتمان تدبیر و امید وجود دارد.راه عقل و علم دوتاست.همیشه عقل با علم همراه نیست و یک معنا نمیدهد.گاهی اوقات علم راههایی را باز میکند و مسیرهایی را میگشاید که عقل باید معرکه گردان باشد و این راهها را مدیریت کند.دولتی که امید معتدلین و سبب توسعه امید در جامعه بوده است نباید امیدها وسرنوشت دولت را به پدیده ذهنی رابطه با آمریکا و امثالهم گره بزند.
به گمان شما آقای روحانی و دولت تدبیر و امید در ادامه راه خود با چه چالشهایی دست به گریبان خواهد بود؟بنده وزارت علوم، وزارت آموزش پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد را سه کانون چالش برانگیز دولت آقای روحانی تلقی میکنم.وزارت علوم را به این دلیل چالشبرانگیز میدانم که دولت آقای روحانی تلاش میکند از طریق این وزارتخانه به دو دستاورد مهم برسد؛ اول اینکه دست به کادرسازی و تربیت نیروهای همفکر و همخوان با دولت در دانشگاهها بزند و دوم اینکه از پتانسیل دانشگاه برای تحریک سیاسی استفاده کند.به همین دلیل دولت آقای روحانی وقت و هزینه زیادی را برای رسیدن به اهداف خود در وزارت علوم صرف خواهد کرد. وزارت آموزش و پرورش از جهت اینکه وزارتخانهای بدنهای تلقی میشود و شاهرگ اتصال دولت با جامعه است، دومین کانون با اهمیت چالش دولت خواهد بود. دولت تلاش میکند در این وزارتخانه با ساده ترین راه جامعه پذیری اجتماعی که همانا «آموزش» است به اهداف مدنی خود نزدیک شود.
کانون سوم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که اصولگرایان حساسیت زیادی روی آن دارند.وزارت ارشاد به خصوص مورد توجه روحانیون و مراجع عالیقدر است. بنابراین آقای روحانی که هم نامشان روحانی است و هم خودشان یک روحانی هستند یک روحانی زاده معروف را سکاندار این وزارتخانه مهم کرده است.با این وجود بهتر بود که آقای جنتی از قائم مقامی روحانی استفاده میکردند تا رابطه دوطرفه وزارت ارشاد با روحانیت شکل جدیتری به خود بگیرد.وزارت ارشاد جدا از وظیفه تولید گفتمان فرهنگی، وظیفه دشوار حفاظت از مرزهای عقیدتی جامعه را نیز برعهده دارد و به همین دلیل مومنین جامعه نسبت به عملکرد وزارت ارشاد دغدغههای عمیقتر و حساسیت بیشتری دارند.
از طرفی میدانهای مین مشخصی در اطراف وزارت فرهنگ و ارشاد وجود دارد که دولت آقای روحانی نباید بی محابا وارد این میدانهای خطرناک شود.دولت روحانی نباید خود را درگیر مسائلی چون تعطیلی یک انتشاراتی یا درگیری اهالی سینما بر سر باز شدن یا نشدن محل تجمع هنرمندان کند؛ کاری که محمود احمدینژاد به اشتباه با آن دست به گریبان شد و در نهایت هم نتیجه مطلوبی به بار نیامد.در نهایت باید چند توصیه دوستانه به آقای دکتر روحانی و دولت محترم ایشان بکنم.اول اینکه باید به آقای روحانی بگویم هیچ وقت تسلیم نشوید،هر روز معجزه تازهای رخ خواهد داد.دوم اینکه در بیان دیدگاههایی که درست میدانید ولو اینکه با مخالفتهایی همراه باشد با شجاعت و عاقلانه اقدام کنید.
سوم اینکه بزرگ بیندیشید، بزرگ عمل کنید،اما از اقدامات و رویدادهای کوچک غفلت نورزید.چهارم اینکه یاد بگیرید بیش از آنکه سخن میگویید، گوش دهید.سابقه نشان داده است هر دولتی که از تریبونهای مختلف بیشتر حرف زده و کمتر گوش داده است، درصد موفقیتش به خصوص در ارتباط با نخبگان و حتی جامعه کمتر بوده است. آقای روحانی نباید این نکته را از یاد ببرد که شانس آرام وارد میشود اماممکن است کارهای بزرگی را رقم بزند.پنجم اینکه دولت روحانی نباید وقت و انرژی خود را صرف ناله بر دولت گذشته کند بلکه باید خود را برای رویارویی با دشواریها آماده و آمادهتر سازد.دولت آقای روحانی باید مترصد مسائل بزرگ باشد.فرصتهای بزرگ به صورت نهان و پنهانی به صحنه میآید.نوع تعامل و زمان و شیوه سخن گفتن با جامعه برای دولت بسیار با اهمیت است.باید در زمان مناسب سخن گفت و از بیان سخنان وسوسه کننده در زمان نادرست پرهیز کرد.بسیاری از چیزهاست که دولت باید فراموش کند.آقای روحانی باید این تدبیر و هوشیاری را در خود تقویت کند که به اشتباه به جای ورق زدن یک صفحه،یک کتاب را ورق نزند و باعث برهم خوردن فضای هارمونیک جامعه نشود.
ممکن است تفاوت ورق زدن یک صفحه با برداشتن کل کتاب سرنوشت دولت را تغییر دهد.دولت روحانی در هر صورت در تاریخ و اذهان برای خود جایگاهی پیدا خواهد کرد.به همین دلیل دولت باید خود را در پیشگاه تاریخ پاسخگو فرض کند.روحانی میتواند امیرکبیر دیگری در تاریخ باشد یا ممکن است تاریخ قضاوتی دیگر درباره وی و دولتش داشته باشد.آقای روحانی باید باایجاد یک سیستم هشداردهنده مسیر تحول را پیریزی و در راستای آن حرکت کند.دولت آقای روحانی باید بداند کجاها کوتاه بیاید و چه هنگام باید از تکنیکهای بازنگری در تحولات استفاده کند. در این زمینه آقای روحانی باید به نقش و درجه تاثیرگذاری سه عامل بازیگران سیاسی،شرایط محیطی و استفاده از فرصتها و تحولات زمانی نگاه ویژه و با برنامهای داشته باشد.
یعنی از نظر ایشان کسانی که در بین مردم پایگاهی ندارند و در این انتخابات مردم دست رد به سوی آنها زدند از نخبگان هستند.این هم از جوک های با مزه است.در ضمن اگر امثال ایشان با مقالات و انتقادات بی پایه و اساس و توهم بر انگیز و همچنین هم پالگی های ایشان در مجلس از موضغ جناحی برای این دولت سنگ اندازی نکنند میدان مین برای آقای روحانی وجوذ ندارد
اصلاح طلبان وقتی برسرکار آمده اند بی محابا مورد نقد و کارشکنی قرار گرفته اند و اصولگرایان هروقت سرکار آمده اند با صبر و استقامت اصلاح طلبان مواجه شده اند تا جاییکه کار را به جایی رساندند که مورد نقد و کارشکنی خود جناح اصولگرا واقع شدند.