سه عضو باند نقابداران مسلح كه با حمله به خانههاي ويلايي اعياننشينها در غرب مازندران و شرق گيلان وحشتآفريني كرده بودند در جريان عمليات ماهوارهاي پليس آگاهي مازندران رديابي و بازداشت شدند.
به گزارش ایران، اعضاي اين شبكه از دزدان نقابدار با طعمه قرار دادن يك زن جوان اقدامات تبهكارانه خود را طراحي و به اجرا در ميآوردند.
در آخرين اقدام اعضاي اين باند كه به شكارچيها شهرت پيدا كردهاند با حمله به صاحب يك مجموعه ويلايي قصد اخاذي ميلياردي را داشتند كه با مقاومت وي ناكام ماندند.
نيمه شب 15 مهر بود.بارش شديد باران آسمان و زمين رامسر را به هم ميدوخت. خيابانها خلوتتر از هميشه بودند. صاحب 59 ساله مجموعه ويلايي شقايق رامسر به تنهايي در مجموعه خود در حال استراحت بود، زنگ در ورودي به صدا در آمد. مرد پولدار وقتي در را باز كرد زن جواني را در برابر خود ديد كه زير بارش باران خيس شده بود. زن جوان با ادعاي اينكه نشاني اين محل را يكي از دوستانش به وي داده است درخواست كرد يكي از ويلاها براي گذراندن شب در اختيارش قرار داده شود.
صاحب مجموعه ويلايي كه به دليل سالها فعاليت در اين حرفه، اين نوع اتفاقات برايش تازگي نداشت با روي باز وي را پذيرفته و ويلايي را در اختيارش قرار داد. ساعتي از حضور زن جوان در مجموعه ويلايي نگذشته بود كه صاحب آنجا حضور دو مرد نقابدار را در چند قدمي خود احساس كرد.مردان نقابدار بيآنكه فرصت عكسالعملي را به صاحب مجموعه ويلايي بدهند در حاليكه هر يك تبري در دست داشتند از وي خواستند سكوت كرده و حركتي انجام ندهد.
مرد پولدار كه با شنيدن درخواستهاي مهاجمان نقابدار پي برده بود آنها قصد اخاذي ميلياردي از
وي را دارند تصميم گرفت به مقابله با آنها دست بزند. وي در فرصت مناسبي از يك لحظه غفلت دزدان استفاده كرده و تبر يكي از دزدان را از دستش قاپيده و به سوي ديگر مهاجمان حمله كرد.
دو دزد نقابدار كه انتظار چنين عكس العملي را از مرد پولدار نداشتند پا پس كشيده و احساس كردند با داد و فرياد مرد ويلادار هر لحظه ممكن است از سوي ساكنان منطقه يا پليس دستگير شوند، با بهجا گذاشتن وسايلي مثل طناب و... فرار كردند.
صاحب مجموعه ويلايي شقايق با مراجعه به پليس رامسر شكايتي را در اين باره تنظيم كرد و خواستار پيگيريهاي پليسي شد.
وي در شكايت خود گفت: مدتي پيش درخواست كرده بودم سرايداري را براي مجموعه استخدام كنم. پسر جواني به ما مراجعه كرد، ظاهر موجهي داشت. وي را پذيرفتم. يك هفته بعد نيمه شب 7 مهر بود كه وي نزدم آمد، مرد جواني همراهش بود. كارگرم بيآنكه موردي پيش آمده باشد بهطور ناگهاني گفت ديگر حاضر نيست نزد من كار كند و تصميم دارد اينجا را ترك كند. از اين تصميم وي شوكه شدم ولي به خواستهاش احترام گذاشته و حقوق روزهاي كارياش را به وي دادم.
در حالي كه تصور ميكردم وي و دوستش آنجا را ترك ميكنند ناگهان دوستش اسلحهاي را از زير لباسش بيرون آورده و با تهديد گفت بايد 300 ميليون تومان به آنها بدهم. آنها همه كارتهاي اعتباريام را برداشته و هزار دلار پول نيز در جيب لباسم بود را برداشتند. با تهديد خواستند با پسرم كه در تهران زندگي ميكند تماس گرفته و بخواهم به حساب من پول واريز كند.
آندو وقتي ديدند با درخواستشان مخالفت ميكنم تهديد كردند مرا به همراه خودروام از پرتگاهي پرتاب كرده و مرا به قتل ميرسانند. باز درخواست آنها را نپذيرفتم. ناگهان يكي از آنها اسلحه شكاري كه داخل ويلا داشتم را به سمتم گرفت و گلولهاي به پا و سپس دستم شليك كرده و دست و پايم را با طناب بستند و مرا داخل صندوق عقب خودروي آرديام انداخته و به سمت بيرون شهر حركت كردند. من در صندلي عقب خودرو كليدي را طراحي كرده بودم و در صورت جا ماندن وسيلهاي داخل صندوق عقب و قفل شدن در صندوق از طريق آن صندوق را باز ميكردم. در فرصت مناسبي كه صداي چند خودروي ديگر را اطراف خودروي خودم شنيدم كليد را زده و با باز شدن در صندوق عقب خودم را به بيرون از خودرو انداختم. دو مرد مهاجم متوجه شدند و خودرو را متوقف كردند اما وقتي با داد و فرياد من خودروهاي گذري براي كمك توقف كردند آنها ناچار از محل متواري شدند.
وي افزود: در همين حال با گذشت يك هفته از اين ماجرا بار ديگر دو نقابدار مسلح به مجموعه ويلايي من حمله كردند و قصد اخاذي داشتند.
بر اساس اين گزارش، مرد پولدار وقتي با گذشت چند روز متوجه شد پليس رامسر در دستگيري عاملان دزدي از ويلايش دچار مشكل شده است درخواستي را براي سردار احمديمقدم فرمانده پليس كشور فرستاده و خواستار رسيدگي شد. سردار احمديمقدم نيز با دستور رسيدگي ويژه به اين پرونده به سردار مسعود جعفرينسب فرمانده ناجا مازندران مأموريت داد با بهكارگيري اكيپي از نيروهاي ويژه نسبت به رديابي و دستگيري دزدان اقدام كند.
بدينترتيب سرهنگ عظيمي مأموريت ويژه را بر عهده گرفته و اقدامات تجسسي و ماهوارهاي براي بهدست آوردن ردي از دزدان ناشناس آغاز شد.
كارآگاهان در نخستين اقدام همه اتفاقات رخ داده در دو هفته گذشته براي مرد پولدار را بهصورت دقيق تحت بررسي قرار داده و حضور زن جوان ساعتي پيش از ورود دزدان نقابدار بهعنوان يك سرنخ مورد بررسي قرار گرفت. اما همه اطلاعات برجاي مانده از اين زن قلابي بوده و امكان رديابياش را ناممكن ميكرد. در حاليكه تجسسهاي پليسي با بن بست تحقيقاتي روبهرو شده بود رد تازهاي از زن مرموز در اختيار مأموران قرار گرفت. مرد ويلادار ادعا كرد زن ناشناسي روز قبل از حمله مردان نقابدار با او تماس گرفته و درخواست رزرو ويلا كرده بود، بهنظر ميرسد كه تن صدايش با صداي زن مرموز شباهت داشت.
با در اختيار قرار گرفتن اين رد، رديابي ماهوارهاي تلفن همراه زن ناشناس از سوي پليس آغاز شد تا اينكه رد وي در نمكآبرود بهدست آمد. مأموران با به محاصره در آوردن اين منطقه زن جوان را در خانه يكي از بستگانش بازداشت كردند.
وي كه در نخستين مراحل تحقيقات پليس ادعا ميكرد از ماجراي حمله و سرقت به مجموعه ويلايي بياطلاع است وقتي با دلايل مأموران روبهرو شد، است اعتراف كرد كه با پيشنهاد نامزد و عموي نامزدش به اين كار دست زده است.
با توجه به اطلاعاتي كه از مخفيگاه نامزد اين زن جوان در شهر تنكابن بهدست آمد كارآگاهان مخفيگاه وي را به محاصره خود درآوردند اما جوان 25 ساله با ديدن مأموران پا به فرار گذاشت تا اينكه در جريان تعقيب و گريز كوچه به كوچه پليس با شليك چند تير هوايي وي را زمينگير كرده و به دام انداخت.
اين مردجوان نيز در مرحله نخست بازجوييها اعتراف كرد طراح و سركرده باند عموي 45 سالهاش به نام حسين ميباشد كه در لنگرود پنهان شده است.
با شناسايي مخفيگاه عموي توطهگر، وي نيز از سوي پليس بازداشت شد. در جريان تحقيقات مأموران مشخص شد اين مرد تبهكار 11 سابقه در زمينه خفتگيري، زورگيري، اخاذي، سرقت و اعتياد به مواد مخدر دارد و از سوي قضات و بازپرسهاي چند شهر استانهاي گيلان و مازندران تحت تعقيب است.
بر اساس اطلاعات بهدست آمده از سوي پليس، حسين در يكي از اقدامات خلافكارانه اش توانسته بود با جعل نامه آزادي يك زنداني، وي را از زندان عباس آباد فراري دهد.
با دستور بازپرس شعبه دوم دادسراي عمومي و انقلاب رامسر متهمان تا انجام تحقيقات تكميلي در اختيار آگاهي اين شهر قرار گرفتند.