صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۶۲۴۳
همزمان‌شدن پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری با صعود ایران به جام‌جهانی فوتبال موجب شد بین دولت تدبیر و امید و ورزش یک خاطره مشترک شیرین به‌وجود بیاید.
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۹ - ۲۸ مهر ۱۳۹۲
همزمان‌شدن پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری با صعود ایران به جام‌جهانی فوتبال موجب شد بین دولت تدبیر و امید و ورزش یک خاطره مشترک شیرین به‌وجود بیاید. جالب اینکه موفقیت‌های ورزش در روزهای بعد هم ادامه پیدا کرد. در حالی‌که فوتبال، والیبال، بسکتبال، وزنه‌برداری، کشتی و کل ورزش ایران روزهای همراه با موفقیت را پشت می‌گذارند، اما هنوز تکلیف دومین وزیر ورزش ایران مشخص نشده است. 26 مرداد، دو روز پس از رای عدم اعتماد مجلس به مسعود سلطانی‌فر؛ گزینه وزارت ورزش و جوانان، حسن روحانی سیدرضا صالحی‌امیری را به‌عنوان سرپرست این وزارتخانه برگزید.

صالحی‌امیری چهره شناخته‌شده‌ای برای ورزشی‌ها نبود، وی بیشتر در حوزه جوانان تخصص دارد. او پیش از این معاون پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص‌مصلحت‌نظام بود و نامش برای تصدی سرپرستی وزارت علوم و سازمان میراث‌فرهنگی هم مطرح شده بود. صالحی‌امیری در سال ۱۳۴۰ در شهرستان آمل به دنیا آمده و دارای دکترای مدیریت دولتی از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات و استادیار دانشگاه است. در سوابق اجرایی او، ریاست کمیته اجتماعی شورایعالی امنیت ملی، معاونت پژوهش‌های فرهنگی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص‌مصلحت‌نظام و مدیریت گروه پژوهشی، فرهنگی و اجتماعی پژوهشکده تحقیقات راهبردی دیده می‌شود.

او معاون فرهنگی ستاد انتخاباتی حسن روحانی نیز بود. صالحی در این دو ماهی که سرپرستی وزارت ورزش و جوانان را برعهده داشته، نشان داده، علاقه‌ای به حاشیه ندارد. او بدون سروصدا معاونانش را انتخاب کرد، وی تاکید می‌کند: «یک مدیر استراتژیک برای ورزش خواهم بود.» اغلب اعضای جامعه ورزش امیدوارند مجلس شورای اسلامی با رای اعتماد به گزینه وزارت ورزش و جوانان، در مقطعی که ورزش ایران رویدادهای مهمی را پیش‌رو دارد ورزش را از دغدغه نداشتن وزیر و اداره با سرپرست خارج کند. گفت‌وگوی «شرق» با فردی که می‌تواند دومین وزیر ورزش و جوانان تاریخ ایران باشد؛ نشان می‌دهد که صالحی‌امیری برنامه‌های بلندمدتی برای دو حوزه جوانان و ورزش دارد.


‌ در ابتدا از اینجا شروع کنیم، چه فرآیندی طی شد که پس از رای عدم اعتماد مجلس به آقای سلطانی‌فر، دکتر روحانی شما را به‌عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان انتخاب کرد؟
از آنجایی که در ستاد انتخاباتی دکتر روحانی، مسوول فرهنگی و اجتماعی بودم و بعد از پیروزی در انتخابات، کارگروه‌هایی را برای وزارتخانه‌ها تشکیل دادیم، از جمله کارگروه‌های زیر نظر بنده، کارگروه ورزش و جوانان، برای شناسایی و تعیین وزیر و معرفی آن به دکتر روحانی بود. روال کار ما این بود که 28 شاخص تعریف کرده و هر فردی که بالقوه توانایی کاندیداتوری وزارت داشت، را شناسایی می‌کردیم. فکر می‌کنم برای وزارت ورزش 42نفر شناسایی شدند. به‌تدریج بر اساس آن شاخص‌های 28گانه، افراد ریزش کردند تا درنهایت به سه نفر رسید. آنها به دکتر روحانی معرفی شدند و ایشان بعد از صحبت با گروه مشورتی خود، درنهایت یک نفر را انتخاب کردند.

بنابراین باید این نکته را عرض کنم که در این دوره نظام انتخاب وزرا در کابینه برای اولین‌بار نظام‌مند و مبتنی بر شاخص‌های معلوم شد. موارد 28گانه، شاخص‌های بسیار خوبی بود و در آن چارچوب شاخص‌ها، بدون توجه به جناح‌بندی، وابستگی، تعلق و جنسیت درباره همه افراد بحث می‌شد. درنهایت، جمع‌بندی به گزینه دکتر مسعود سلطانی‌فر رسید. جمع‌بندی کارگروه هم همین بود. سپس آنچه در مجلس اتفاق افتاد را همه شاهد بودیم. بعد از آن مقطع، جمع‌بندی جناب آقای دکتر روحانی این بود که بنده عهده‌دار این کرسی باشم.

 فکر می‌کنم عمده نگاه ایشان مبتنی بر دو محور بود؛ یکی بحث رویکرد فرهنگی به عرصه ورزش و جوانان که حوزه تخصصی من بود و دیگری هم شناختی که اینجانب از بحث جوانان به لحاظ سابقه مطالعاتی، تالیف و تدریس داشتم. فکر می‌کنم اهمیتی که موضوع جوانان برای دکتر روحانی داشت، دلیل تصمیم‌ ایشان بوده است.


‌ پس قبول دارید شما بیشتر چهره «جوانانی» محسوب می‌شوید تا ورزشی؟
نسبت به بحث جوانان ما یکی از کارگروه‌هایی که در حوزه ستاد انتخاباتی داشتیم کارگروه جوانان و کمیته جوانان بود که از کمیته‌های فعال ما بود و به‌طور جدی فعالیت می‌کرد. بعد از پیروزی در انتخابات، این کارگروه حفظ شد و به‌طور طبیعی مسوولیت این کار برعهده بنده بود.

‌ حتما شما مستحضرید در این دوسالی که وزارت ورزش و جوانان تاسیس شده، چربش ورزش خیلی بیشتر از جوانان بوده. خیلی‌ها این وزارتخانه را به نام وزارت ورزش می‌شناسند نه وزارت ورزش و جوانان. از نظر شما این مساله طبیعی است یا یکی از ایرادهای کار است؟
این مساله بیشتر به نوع نگاه برمی‌گردد. من فکر می‌کنم اگر ما دو ظرف را مرتبط بدانیم مشکل حل می‌شود. مساله جوان از ورزش و ورزش از جوان جدا نیست. معتقد هستم که ورزش یکی از بسترهای تعالی جوان است، نه همه امور جوانان و نباید این تحلیل دچار اختلال و اغتشاش شود. به این معنا که «جوانان» مساله ملی ماست و حوزه‌های مختلفی دارد؛ هویت جوان، نشاط جوان و اشتغال جوان، ازدواج جوان، مهارت‌آموزی جوان، آینده جوانان مسایل بسیار گسترده‌ای است و باید در جای خودش و اهمیت خاص خودش دیده شود.

موضوع ورزش یک پدیده ملی و تاریخی ایران است. ورزش، عامل انسجام ملی، عامل غرور ملی، عامل نشاط ملی، عامل سلامت و بسیاری از دستاوردهای دیگر است. ورزش ظرف جدایی است که باید جایگاه آن دیده شود. این به معنی دو ظرف مستقل غیرمرتبط نیست بلکه جوانان و ورزش دو ظرف مستقل بزرگی هستند که ارتباطات بسیار جدی با یکدیگر دارند. فراموش نکنید عمده ورزشکاران ما جوان هستند، بنابراین ورزش می‌تواند یکی از بسترهای تعالی جوان باشد. جوان می‌تواند با ورزش به کاهش آسیب‌های اجتماعی برسد.

جوان با قهرمانی می‌تواند به پهلوانی برسد، معرفت و اخلاق و انسانیت و نوع‌دوستی، همگرایی و هم‌نوایی را تقویت کند. جوان می‌تواند از طریق ورزش، غرور را ایجاد کرده و نشاط را بر چهره همه مردم بنشاند. عکس این هم صادق است. جوانان اگر در کشور به سامان برسند، ورزش هم متعالی خواهد شد.


‌ می‌دانیم در خیلی از کشورها که وزارت ورزش وجود دارد، وزارت ورزش و جوانان یکی است یا به نام «ورزش و جوانان» یا به نام «جوانان و ورزش». منتها در همین دو سالی که از عمر وزارت ورزش و جوانان در ایران گذشته حتما خودتان هم دیدید برخی کارشناسان انتقاد کردند، باید این دو از هم جدا شود و به همان سبک و سیاق قبل برگردد. نظر شما در این‌باره چیست؟
پیش از این هم بارها در این مورد توضیح دادم، ما بیش از اینکه به خود بحث جوانان بپردازیم عمدتا به حاشیه پرداخته‌ایم. دو سال است که درگیر بحث ساختاری هستیم. به اعتقاد من، درست است که ساختار تاثیر‌گذار است اما همه مساله نیست. از شما یک سوال ساده می‌کنم: «آیا زمانی که سازمان جوانان وجود داشت، مشکل جوانان ما حل شده بود که امروز با تبدیل آن به معاونت، مشکلی ایجاد شده باشد؟»

 بنابراین ساختارها تسهیل‌کننده اهداف هستند، اما همه مسیر نیستند. این نکته بسیار ظریف است، به این دلیل که رسانه‌ها و نخبگان بیش از حد انتظار به بحث ساختار پرداختند. نمی‌خواهم بگویم که ساختار تاثیر‌گذار نیست که حتما هست، اما همه مساله جوانان نباید در ضلع ساختار مطالعه شود، بلکه باید توجه داشت که مساله جوانان مساله‌ای ملی و فرابخشی است. 23 دستگاه به‌طور مستقیم و پنج دستگاه به‌صورت مدعو، در مجموع 28دستگاه در این موضوع درگیرند. معاونت ساماندهی امور جوانان در وزارت ورزش و جوانان مسوولیت ستادی این حوزه را برعهده دارد.

اگر می‌خواهید بدانید چرا این اتفاق تا به امروز نیفتاده، من معتقدم: عزم ملی برای حل مساله جوانان در کشور شکل نگرفته بود و با توجه به برنامه‌های دکتر روحانی، شعارهای ایشان و تدابیر ایشان معتقدم این دولت عزم جدی برای حل بخشی از مشکلات جوانان دارد. البته می‌دانید و می‌دانیم که مساله جوان مساله یک‌روز، یک‌سال و یا چندسال نیست، مساله‌ای دایمی است که نظام باید آن را به‌صورت مستمر رصد کرده و به‌صورت دایمی به حل آن بپردازد. هیچ‌گاه مساله جوان یک‌روزه، یک‌شبه و یک‌ساله حل‌وفصل نخواهد شد، بلکه موضوعی دایمی است و ما باید به‌صورت دایمی به آن توجه کنیم.


‌ کمی سوال‌ها را ورزشی کنیم. درست یا غلط در جامعه و رسانه‌ها شما بیشتر به‌عنوان وزیر ورزش مطرح هستید. یک مشکلی که ورزش ما در12سال گذشته داشته این بوده که روسای سازمان تربیت‌بدنی یا وزیر بیگانه با ورزش بودند و بارها به‌خاطر تصمیماتی که آن مدیران گرفتند و نشان می‌داد بیگانه با ورزش‌ هستند ورزش ایران لطمه خورده. در ابتدایی که شما به وزارت آمدید این نگرانی در بین علاقه‌مندان به ورزش وجود داشت که آیا شما اشراف کافی به ورزش دارید و آن مشکلات قبل تکرار نمی‌شود؟
طبیعی است که هرکسی که در مصدر وزارتخانه ورزش قرار بگیرد نقاط ضعف و قوتی دارد. شما هیچ فردی را پیدا نمی‌کنید که در 50 رشته ورزشی تخصص داشته باشد. قطعا اگر مدیر ورزش از یک گرایش ورزشی باشد بقیه نسبت به او ابهام و اشکال ایجاد خواهند کرد. نکته دوم این است که مدیریت در مفهوم امروز، مدیریت استراتژیک و مدیریت کلان است. شناختی که شما با آن وزیر را انتخاب می‌کنید مبتنی بر شناخت ملی، آگاهی به مسایل کشور، چگونگی تعامل دستگاه با سایر دستگاه‌ها و پیگیری حل مسایل دستگاه در سطح ملی یا حتی فراملی است.

اما در سطح دوم که معاونان هستند، حتما باید از افرادی متخصص بهره برده شود. کاری که ما در وزارت ورزش انجام دادیم مبتنی بر چند اصل است. اصل اول این است که همه معاونان ما سه ویژگی تعهد، تخصص و مقبولیت را داشته باشند. درباره انتخاب‌هایی که ما انجام دادیم باید بگویم معاون ورزش قهرمانی آقای دکتر «نصرالله سجادی» است که بیش از سه دهه در جامعه ورزش حضور فعال دارند و بیش از دو دهه از مدیران ارشد این دستگاه بودند. جناب آقای کیومرث هاشمی با سابقه طولانی مدیریتی در حوزه ورزش هستند. جناب آقای «خسروی‌وفا» و جناب آقای «رسول خادم»، در حوزه جوانان، جناب آقای «گلزاری» و در حوزه مشاورت فرهنگی جناب آقای «نقویان» یا آقای ناظمی در حوزه اطلاع‌رسانی و روابط‌عمومی، همه انتخاب‌هایی بودند که بر منطقی مبتنی بود که فرد منتخب باید شایسته‌ترین یا از شایسته‌ترین‌ها باشد.

 بنابراین این افراد با سه ویژگی تعهد، تخصص و مقبولیت انتخاب شدند. آن چیزی که من فکر می‌کنم وظیفه و رسالت وزیر است، ایجاد یک سازوکار برنامه استراتژیک با نگاه بلند و میان‌مدت است که بتواند واحدهای سازمانی متفاوت را در کنار هم و در جهت اهداف واحد قرار دهد. مدیریت استراتژیک یعنی مدیریت کل‌نگر، جامع‌نگر، همه‌جانبه‌نگر و آینده‌نگر که بتواند مجموعه دستگاه را در جهت اهداف متعالی‌اش حرکت دهد. شما ببینید از بدو تاسیس سازمان تربیت‌بدنی تا امروز هیچ‌یک از روسای آن ورزشی نبودند، این به این دلیل نیست که دیگران نمی‌دانستند، بلکه به این دلیل است که به اعتقاد بنده، نیاز دستگاه ورزش، بیش از یک ورزشکار، به یک مدیر استراتژیک است که بتواند با شناخت مسایل سازمان از طریق انتخاب همکاران متخصص اهداف سازمان را تامین کند. البته بنده هیچ‌وقت مدعی نیستم که فردی بی‌نقص هستم و شناخت کافی دارم. ولی مدعی هستم - همچنان که در دو ماه گذشته اثبات کردم – می‌توانم این دستگاه را به سمت اهداف متعالی‌اش هدایت کنم.


‌ همان‌طور که عنوان کردید شما در کارگروه درباره ورزش مطالعه داشتید. دو ماه هم که تصدی وزارت ورزش و جوانان را برعهده داشتید. با این مطالعه و تجربه آسیب‌های ورزش ایران را در کجاها دیدید؟
اجازه بدهید من به‌جای آسیب‌شناسی از رویکرد ایجابی صحبت کنم. من معتقدم که ورزش نیازمند پنج تحول اساسی است. اولین نیاز ورزش، نیاز به یک تحول فرهنگی و اخلاقی است. این حرف به این معنی نیست که فرهنگ، اخلاق، معرفت و فضیلت در ورزش وجود ندارد. بی‌انصافی است که کسی بخواهد چنین ادعایی داشته باشد. من معتقدم جامعه بزرگ ورزش کشور جامعه‌ای بااخلاق، بافرهنگ، بامعرفت، بافضیلت و دارای ظرفیت‌های بزرگی است. اما در بعضی از مقاطع چالش‌های اخلاقی و فرهنگی نیز دیده می‌شود.

من بنا دارم به حوزه ورزش از عینک فرهنگ نگاه کنم. فرهنگ برای ورزش فضیلت‌آفرین است. یک ورزشکار علاوه بر قهرمان‌بودن حتما باید از فضیلت اخلاقی برخوردار باشد. چراکه امروز جوانان قهرمان ما، برای سایر جوانان گروه مرجع هستند و اگر یک جوان قهرمان ما خدای نخواسته فضیلت اخلاقی نداشته باشد، مطمئن باشید که جمعیت کثیری از او تقلید خواهند کرد. در چنین فضایی من معتقدم برای حیات ورزش کشور نیازمند یک بازتولید فرهنگی هستیم. به این معنا که تمام عرصه‌های ورزش باید جلوه‌ای از فرهنگ، اخلاق، معرفت و فضیلت باشند. اساسا در گذشته مرسوم بود که جمعیتی که با قاطر و اسب عازم حج می‌شدند، همسر و فرزندانشان که در روستا می‌ماندند را به یک پهلوان در روستا می‌سپردند تا از نوامیسشان حراست کند.

شما می‌بینید از ورزشکارانی که در گذشته مدال‌آور بودند حتی نامی هم نیست اما از تختی هرروز و به‌صورت دایمی در جامعه و افکارعمومی سخن گفته می‌شود. وجه اخلاقی و انسانی تختی است که امروز مطرح است. بنابراین اصرار من به این معناست که یک‌بار دیگر با یک نظام برنامه و نه با یک نظام تبلیغاتی یا دستوری، مبتنی بر باورها و نه بایدها تلاش کنیم که نظام فرهنگی را در عرصه ورزش در لایه‌هایش احیا کنیم. فرهنگ، عرصه باورهاست نه بایدها. از سطح شهرستان و از سطح اماکن ورزشی گرفته تا مراکز استان‌ها، فدراسیون‌ها و همه اجزای ورزش، باید امروز جلوه فرهنگی، اخلاقی و معرفتی داشته باشند. صادقانه عرض کنم: ورزش بدون ارزش، ما را به جایی نخواهد رساند، ما را به هدف راهنمایی نمی‌کند و ما را به مقصود نمی‌رساند. همان‌طور که گفتم ما به‌دنبال پنج تحول اساسی هستیم که نخستین آن، ورزش با ارزش است.


‌ درباره مباحث فرهنگی توضیح دادید، چهار تحول دیگری که شما به‌دنبال تحقق آنها در وزارت ورزش‌ هستید کدامند؟
توسعه ورزش همگانی، توسعه ورزش بانوان، توسعه فضاهای ورزشی و ایجاد تحول در حوزه جوانان. نکته دوم در بحث ورزش بعد از بحث فرهنگ، ورزش همگانی است. غربی‌ها از دهه 60 روی این کار مطالعه کردند. ورزش همگانی موضوع بسیار مهمی است و در ایران به آن پرداخته نشده و تقاضا می‌کنم اصحاب رسانه به آن بپردازند. غربی‌ها در دهه 60 برای کاهش هزینه درمان به بحث ارتقای سلامت رسیدند. در بحث ارتقای سلامت، رسیدن به اینکه مهم‌ترین ظرفیت برای سلامت که کم‌هزینه هم باشد، ورزش همگانی است. ورزش همگانی را، انجام نرمش و حرکات موزون، روزانه به‌مدت نیم تا یک ساعت در سبد هر شهروند و همچنین راهپیمایی، کوه‌پیمایی، دوچرخه‌سواری و ورزش‌های سبک تعریف کردند.

 در اروپا مطرح شد که ورزش همگانی علاوه بر سلامت، نشاط را هم به‌همراه دارد. در گزارشی می‌خواندم که در فنلاند 80‌درصد مردم در سبد زندگی روزانه‌شان ورزش همگانی دارند. این آمار در ایران 9‌درصد است. مقام‌معظم‌رهبری در چهار سخنرانی‌شان به‌صورت جدی به توجه به ورزش همگانی تاکید کردند و فرمودند برای جوان‌ها لازم و برای کهنسالان واجب است که تعابیر بسیار زیبایی است. اما نکته این است که باوجود اینکه در ایران هزینه درمان بسیار بالاست و به‌شدت افراد جامعه، به‌خصوص بانوان، از فقر حرکتی می‌رنجند اما ورزش همگانی یک حرکت عمومی نیست. لازمه این کار چند مساله جدی است.

نخست، فرهنگ‌سازی است که به سمت ورزش همگانی برویم که این برعهده صداوسیما، رسانه‌ها، نخبگان، علما و حوزه علمیه است. سطح بعدی سیاستگذاری است که برعهده ماست. اولین کاری که انجام دادیم این است که سطح ساختار ورزش همگانی را از یک دفتر تبدیل به معاونت کنیم و جناب آقای خسروی‌وفا را به معاونت آن منصوب کردیم که ایشان کار را شروع کردند. هدف ما گسترش و فراگیرکردن ورزش همگانی در همه سطوح سنی کشور از مدرسه تا کهنسالی است. علاوه بر آنچه در غرب تعریف شده؛ سلامت و نشاط، در ایران دو عامل دیگر هم در ورزش همگانی بسیار تعیین‌کننده است.

نخست اینکه خانم‌ها در ایران چون اکثرا خانه‌دار هستند، با آمدن به فضای ورزش همگانی و تکرار این وضعیت با کاهش افسردگی و فقر حرکتی مواجه خواهند شد. برای جوان‌ها هم با کاهش آسیب‌های اجتماعی و کاهش اعتیاد و آسیب‌های دیگر اجتماعی همراه خواهد بود. تاکید می‌کنم که باید به مساله ورزش همگانی مثل ورزش قهرمانی در ایران توجه شود که انشاءالله ما برنامه مبسوطی برای گسترش ورزش همگانی داریم که به جای اینکه مردم در یک شهر و در یک روز خاص به خیابان بیایند، این همیشگی و شامل همه مردم باشد. یک ویژگی مهم دیگر هم این است که این ورزش استانداردهای متعارف را ندارد. با هر کفش و با هر لباسی در هر محیطی از پارک و کوچه و خیابان می‌توانید ورزش همگانی داشته باشید.


‌ این برنامه‌هایی که شما در زمینه توسعه ورزش همگانی توضیح دادید خیلی خوب است منتها به نظر شما ورزش همگانی با استاندارد زندگی در ارتباط نیست؟ به هر حال وقتی یک شهروند خیلی دغدغه معاش دارد، چند شغله است تا چرخ زندگی‌اش بچرخد، به نظر می‌رسد ورزش از اولویت‌های زندگی‌اش پاک شود...
برای این برنامه سه سطح داریم، یک سطح، مدارس و دانشگاه‌ها هستند که این می‌تواند در برنامه و جدول مدرسه، دانشگاه و نهادهای دولتی تعریف شود که کم هم نیستند؛ 12‌میلیون‌و300‌هزارنفر دانش‌آموز، چهارونیم‌میلیون دانشجو و رقم بزرگ کارکنان دولت، که این ترکیب چیزی نزدیک به 20میلیون جمعیت را تحت پوشش قرار می‌دهد.

جمعیت دوم، مجموعه کارگری کشور است. این جمعیت هم جمعیت بزرگی است که قریب به 20میلیون نفر را تحت پوشش خود قرار می‌دهد. جمعیت سوم، خانم‌های خانه‌دار هستند که در خانه بوده و مسوولیت خانه رسالت اصلی آنان است. ملاحظه می‌کنید که با شمارش این سه جمعیت، بسیاری از آنان می‌توانند در نظام برنامه‌ریزی یک کارخانه، یک شرکت، یک مسجد، نمازجمعه، حوزه‌های علمیه، سربازخانه‌ها، مراکز نظامی، آموزش‌وپرورش، آموزش عالی و دولت قرار بگیرند، اگر این ظرفیت را در نظر بگیرید، می‌بینید که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند. قبول داریم که مساله معیشت مساله‌ای جدی است. اما این کار به‌عنوان سلامت و نشاط جامعه، بخشی از نیازهای یک انسان است. نمی‌توان گفت فردی که مشکل معیشتی دارد، نیاز به معنویت، نیاز به نشاط و نیاز به اخلاق ندارد. بنابراین معیشت یک نیاز است و سلامت هم یک نیاز در عرض آن است.

‌ محور سوم برنامه‌تان برای تحول در وزارت ورزش و جوانان به توسعه فضای ورزشی برمی‌گردد. در گام اول با پروژه‌های نیمه‌تمام چه می‌کنید؟
استاندارد فضای ورزشی ایران بنا بر آمار موجود درحال حاضر 54سانتیمتر است. این استاندارد در جهان سه‌متر است. ما نیازمند توسعه فضای ورزشی هستیم اما اشکال در اینجاست که تاکنون تمام تلاش برای گسترش ورزشگاه‌ها از طریق بودجه دولت بوده است.

 در سیاست جدید، ما تلاش برای مشارکت‌جویی و حضور بخش خصوصی، تعاونی‌ها، شوراها، شهرداری‌ها، نهادهای عمومی، قهرمانان ورزشی، هواداران ورزشی و امنای شهرها در ساخت و نگهداری ورزشگاه‌ها به‌طور جدی داریم. دولت نمی‌تواند با توجه به مشکلات بودجه‌ای همه نیازهای توسعه ورزشگاهی را تامین کند. امروز ما با سه‌هزارو200 پروژه نیمه‌تمام مواجه هستیم. بار مالی اینها برای تکمیل حدود شش‌هزار‌میلیاردتومان برآورد شده، نه دولت قادر است و نه ما قادریم این مجموعه‌ها را تکمیل کنیم.

در چنین وضعیتی، منطقی‌ترین کار مشارکت‌جویی نهادهای عمومی، تعاونی، خصوصی، شوراها، قهرمانان ورزشی، ورزشکاران و تشکیل هیات‌امنا برای نگهداری ورزشگاه‌ها و حضور خیرین ورزشگاه‌ساز است این رویکردی جدی است و ما به‌دنبال سازوکارهایی برای گسترش حضور بخش غیردولتی در عرصه ورزشگاه‌ها هستیم. یکی از آن سازوکارهایی که اینجا می‌تواند تعریف شود، تشکیل شرکت‌های سهامی است که 51‌درصد هواداران ورزشی شهر و 49‌درصد پیشکسوتان یا افراد دیگر در شهر، خود یک محیط ورزشی را خودگردان اداره کنند. مطمئن باشید مردم بهتر از دولت می‌توانند ورزشگاه اداره کنند.


‌ در سال‌های گذشته به دفعات از نحوه ساخت‌وسازهای ورزشی انتقاد شد. گفته می‌شد نباید بسیاری از این پروژه‌ها کلنگ می‌خورد. به نظر می‌رسید مطالعه درستی روی آنها نشده بود و اقدامات بیشتر نمایشی بوده. شما با این نظر موافقید؟
در یک جمله می‌توانم بگویم: آنچه اتفاق افتاد، حاصل بی‌تدبیری بود. بدون مطالعه جامع، بدون نیازسنجی، تحت فشارهای محلی، منطقه‌ای یا سیاسی تصمیم‌گیری شد، بدون اینکه برآورد مالی لازم، تامین منابع و پیش‌بینی اتمام پروژه بکنند، فقط سیاست ایجاد تعهد و کلنگ‌زنی بود و قطعا این سیاست جواب نداد و نخواهد داد.

‌ عنوان کردید تحول چهارم در بخش بانوان است، قبول دارید در این زمینه کارهای زیادی باید انجام شود؟
بله. برنامه چهارم تحول در بحث ورزش بانوان است. بانوان نیمی از جامعه هستند اما در حوزه ورزش آنچه در فهرست 13‌هزار هیات ورزشی در سراسر کشور داریم، جمعیت آقایان حاضر در عرصه ورزش چیزی در حدود شش و نیم‌میلیون و خانم‌ها حدود 60هزارنفر است. در نتیجه از هفت‌میلیون جمعیت سازماندهی‌شده در عرصه ورزش در قالب 13‌هزار هیات ورزشی متاسفانه حضور زنان بسیار کمرنگ است.

برطرف‌کردن کمرنگ‌بودن حضور بانوان، نیازمند یک برنامه‌ریزی است که بتوانیم ورزش بانوان را تقویت کنیم تا به حوزه ورزش آقایان نزدیک شود. الان این وضعیت به لحاظ آماری قابل‌قبول نیست. برای این اتفاق نیازمند برنامه‌ریزی هستیم؛ یک برنامه کیفی و یک برنامه کمی. برنامه کیفی دال بر ایجاد فرهنگ‌سازی و انگیزش در بانوان برای حضور در مجامع ورزشی است. برنامه کمی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای رشد حضور بیشتر زنان از طریق بودجه، برنامه و ساختار متناسب در نظام‌های ورزش همگانی و قهرمانی است. البته می‌توانیم از ظرفیت ورزشی زنان کشورهای اسلامی استفاده کنیم و این هم می‌تواند ظرفیتی باشد که قابل مطالعه است. بحث پنجم، موضوع جوانان است. مساله‌های اصلی جوانان، بحث ارتقای هویت دینی و ملی جوانان، بحث نشاط و شادی و امید در جوانان و مساله سوم بحث اشتغال، معیشت و مسکن جوانان است.

 موضوع بعدی انسجام خانواده و جوانان و مساله پنجم جوان‌باوری است؛ باور به فرصت‌بودن به جوانان است. مساله بعدی مشارکت‌جویی جوانان و ساماندهی جوانان در قالب نهادهای مدنی و «سازمان‌های مردم‌نهاد» است. در نهایت، مدیریت و کاهش آسیب‌های جوانان است که انشاءالله بنای ما این است که یک شورای راهبردی جوانان ستاد و شورای ساماندهی جوانان با حضور 23دستگاه و شورایعالی جوانان به‌عنوان مرجع اصلی جوانان بیشتر فعال شود. ما به‌عنوان ستاد جوانان در کشور هستیم. وظیفه این ستاد مطالعه، سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و اجرا توسط دستگاه‌های ذی‌ربط خواهد بود.


‌ شما در بحث توسعه اماکن ورزشی عنوان کردید وزارت ورزش به‌دنبال استفاده از بخش خصوصی است. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که در زمینه کم‌شدن تصدی دولت در ورزش می‌تواند انجام شود واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی است. چندین سال است که دولت اعلام می‌کند می‌خواهد این دو باشگاه دولتی را واگذار کند اما در نهایت این کار انجام نشد. به نظر می‌رسد دل‌کندن از این دو ویترین پربیننده که می‌توان از آن بهره‌های سیاسی و اجتماعی برد کمی سخت باشد؟
در رابطه با دو باشگاه استقلال و پرسپولیس باید بگویم که از این پس دولت و وزارت ورزش قایل به باشگاه‌داری نیست. باشگاه‌داری و حوزه ورزش حرفه‌ای به حوزه تخصصی خودش مربوط است. امروز به‌عنوان مثال عرض می‌کنم که فوتبال می‌تواند یک صنعت سوددهنده باشد و نه اینکه وابستگی به بودجه دولت داشته باشد. قطعا در حوزه حرفه‌ای سرمایه‌گذاری نخواهیم کرد و عمدتا بخش‌های خصوصی، نهادهای عمومی، پیشکسوتان، هواداران و قهرمانان را برای این کار دعوت می‌کنیم. برای واگذاری استقلال و پرسپولیس یک کارگروه تعریف کردیم که تا پایان سال، حداکثر آن دو را واگذار خواهیم کرد.

سازوکارهایی را برای آن تعریف کردیم که چگونه بتوانیم با تعامل با سازمان خصوصی‌سازی این دو را به خود قهرمانان، پیشکسوتان باشگاه و هواداران آنها واگذار کنیم که الان این گروه در حال مطالعه است. این کارگروه متشکل از 10نفر است؛ دو متخصص اقتصادی از جمله از خصوصی‌سازی، دو نفر حقوقدان، دو نفر از نمایندگی پرسپولیس، دو نفر از نمایندگی استقلال و دو نفر هم از جانب وزیر. این کمیته 10نفره شکل گرفته که در حال مطالعه راه‌های خصوصی‌سازی این دو باشگاه هستند که در آینده نزدیک انشاءالله تصمیم خواهیم گرفت و سیاست قطعی ما این است که تا پایان سال 1392 که مجوز مجلس را داریم این دو باشگاه را واگذار کنیم.

‌ قبول دارید در سال‌های قبل بیشتر شعار واگذاری استقلال و پرسپولیس داده شده و اراده‌ای برای این کار در دولت وجود نداشته است؟
من جواب کلی می‌دهم: اساسا سیاست ما در وزارت ورزش بازگشت به گذشته نیست. ما فرصت زیادی نداریم و باید همه انرژی‌مان را مصروف آینده کنیم.

‌ ورزش متاسفانه یا خوشبختانه تابلو نتایج دارد. در نهایت خیلی از مردم و کارشناسان با دیدن نتایج درباره عملکرد شما قضاوت می‌کنند حتی اگر در بحث‌های کلان و توسعه‌ای فوق‌العاده کار کنید. خودتان در این مدت شاهد بودید که موفقیت‌های ورزش در فوتبال، کشتی، بسکتبال، والیبال، وزنه‌برداری و رشته‌های دیگر چه موج مثبتی در جامعه و خانواده ورزش ایجاد کرد. در آینده شما مسابقات مهمی چون بازی‌های آسیایی 2014، جام‌جهانی فوتبال، مسابقات قهرمانی جهان در رشته‌های مختلف و المپیک 2016 را پیش‌رو دارید. طبیعتا مردم انتظار دارند موفقیت‌های قبل تکرار شود. اما یک نگرانی هم وجود دارد، ورزش قهرمانی وابسته به منابع انسانی است که همان ورزشکارانند. بعد از المپیک بسیاری از قهرمانان ورزش ایران حاشیه‌نشین شدند، برای این مشکل به‌دنبال چاره‌اندیشی نیستید؟
با صراحت عرض کنم که من معتقدم: جامعه قهرمانی ما ظرفیت بزرگی است که دایم همانند چشمه‌ای جوشان می‌جوشد و می‌تواند منشا تحولات باشد. همیشه ورزش قهرمانی به این صورت است که برای همه قهرمانان، یک ورود به صحنه قهرمانی، اوج و دوران افول وجود دارد. این منطق ورزش قهرمانی است که همه قهرمانان یک روزی ورود کردند، اوج گرفتند و طبعا افول کردند. تداوم این وضعیت در کشور طبیعی است. وظیفه ما تلاش برای ساماندهی در بستر ملی است، نه نظام گلخانه‌ای. نظام گلخانه‌ای به معنای انتخاب تک‌ستاره‌ها و آموزش‌های فشرده زیر سالن است که ما را به جایی نخواهد برد. مدال‌ها در مقاطع خاص خواهد بود و بعد افول خواهد داشت.

اما سیاست قطعی ما گسترش ورزش به سطح ملی است که از آن به نام نظام کاشت، داشت و برداشت نام می‌بریم یعنی شما باید از سطح ملی بکارید پرورش دهید و برداشت کنید. در همه رشته‌ها بهترین بستر، بستر کاشت در بستر ملی است و یکی از این بسترهای کاشت آموزشگاه‌ها هستند، کارخانجات و کارگران عزیزمان و زنان و دختران ما نیز از جمله این بسترها هستند. مجموعه‌ای از ظرفیت ملی باید به‌تدریج در ورزش قهرمانی وارد شوند. من معتقدم: این ظرفیت در کشور به دلیل جوان بودن جامعه بسیار ظرفیت بزرگی است، هیچ‌گونه نگرانی و دغدغه‌ای نسبت به تداوم حضور نیروهای جوان و درخشش آنها در ورزش قهرمانی نخواهیم داشت. شاهد بودیم که در همین چند سال اخیر، چهره‌های جدید و ناشناس در حوزه‌های مختلف فوتبال، بسکتبال، والیبال، کشتی و غیره آمدند و درخشیدند. اخیرا شاهد قهرمانی ورزش کشتی نیز بودیم.

‌ به نظر می‌رسد شما و گروه کاری‌تان اصلا نمی‌خواهید وارد مسایل حاشیه‌ای شوید؟
مهم‌ترین رسالت وزیر و کادر اصلی وزارت ورزش و جوانان بر این است که وارد حاشیه‌ها نشوند. در حوزه ورزش یک متن داریم و یک حاشیه بزرگ. به هیچ‌وجه بنده، معاونان و مدیران من، وارد حاشیه نخواهند شد و این یک سیاست قطعی است. اگر بناست اتفاقی در وزارت ورزش بیفتد ما نیازمند یک برنامه جامع، بلندمدت و همه‌جانبه‌نگر هستیم. رسالت بنده در وزارت ورزش، طراحی و تدوین یک برنامه استراتژیک و جامع است و عملیاتی‌کردن آن، که انشاءالله من این برنامه را به مجلس اعلام خواهم کرد و بر اساس این برنامه، عملیات اجرایی خودمان را آغاز خواهیم کرد. ما در وزارت ورزش کلا در چارچوب برنامه حرکت خواهیم کرد و بنای ما این است که وارد حواشی نشویم.

 حاشیه‌ها وزیر و معاونان وزارتخانه را به انحراف خواهد کشاند. در ضمن وقتی از ورزش یا از فوتبال صحبت می‌کنید با یک جامعه حداقل 30 تا 40‌میلیونی مخاطب صحبت می‌کنید. شما انتظار نداشته باشید در یک جامعه بزرگ 30 تا 40‌میلیونی هیچ اتفاقی نیفتد. به‌طور طبیعی وقایع و اتفاقاتی شکل می‌گیرد. ما به‌عنوان مدیران وزارتخانه باید در مسیر برنامه خود حرکت کنیم، در عین حال باید مشکلات دستگاه را هم رصد کرده، مدیریت کنیم و کاهش دهیم. اتفاقاتی که در عرصه فوتبال و ورزش‌های دیگر می‌افتد به‌صورت روزمره طبیعی است و برعهده فدراسیون‌هاست و رییس فدراسیون باید به آنها پاسخگو باشد. وزارتخانه نباید به‌صورت دایم، درگیر حواشی باشد.


‌ قبول دارید منشا بخشی از این حواشی، سطحی‌نگری در ورزش است؟
من تعبیر شما را نمی‌پسندم، معتقدم که جامعه ورزش از حساسیت بالایی برخوردار است و در عرصه ورزش، رقابت بسیار جدی است. در این شرایط که بخش زیادی از جامعه درگیر هستند، به‌طور طبیعی رقابت باعث به‌وجودآمدن برخی مشکلات و اختلافات هم خواهد شد. نباید نظام زیاد حساسیت به خرج بدهد. مجموعه‌ای از این شور، هیجان و مباحث در حوزه ورزش طبیعی است و آن را نباید بیش‌ازحد فربه کرد. به اعتقاد من یک جمعیت بزرگ چند ده‌میلیونی در حوزه‌های 50گانه ورزشی از فوتبال تا اسکیت به‌طور طبیعی در حوزه تحول خود دچار چالش‌ها و مشکلات و نیز دچار فرصت‌هایی می‌شوند. نقد من به رسانه‌ها این است که فرصت‌های جامعه ورزش را کمتر و ضعف‌های آن را بیشتر می‌بینند.

‌ حالا که به اینجا رسیدیم اجازه دهید یک سوال حاشیه‌ای از شما بپرسم. شما یکی از اولین کارهایی که در ساختمان وزارت ورزش در سئول انجام دادید این بود که اتاق وزیر را عوض کردید. دلیلش چه بود؟
اتاق وزیر بیش از نیاز یک وزیر بود و من این اتاق را به اتاق کنفرانس و جلسات عمومی تبدیل کردم. در حاشیه همان اتاق، اتاق دیگری بود که آن را کردیم اتاق وزیر.

‌ و سوال آخر، در اخبار آمده بود آقایان جهانگیری و نوبخت هم در نشست مدیران ورزش و روسای فدراسیون‌ها شرکت کردند. حضور دو معاون رییس‌جمهور در نشست مدیران ورزش با چه اهدافی بود؟
تلاش ما این است که مجموعه عزیزان ما در دولت نسبت به‌کارکرد و ضرورت کمک و همیاری به وزارت ورزش و جوانان مساعدت کنند. برای این رویکرد دو نشست با اصحاب ورزش، مدیران و معاونت جوانان و فرهنگی با جناب آقای دکتر جهانگیری معاون اول رییس‌جمهور داشتیم. ایشان در یک نشست صمیمی و هم‌اندیشی، نزدیک به سه ساعت وقت گذاشتند و مسایل جامعه ورزش و جوانان را شنیدند. یک نشست هم‌اندیشی دیگر هم با جناب آقای دکتر نوبخت، معاون برنامه‌ریزی و راهبردی رییس‌جمهور داشتیم. روسای فدراسیون‌های ورزشی و مدیران استان‌ها در این جلسه، سه ساعت به بحث پرداختند تا ایشان هم در جریان مسایل و مشکلات بودجه‌ای و ساختاری وزارتخانه قرار بگیرند. هر دو بزرگوار وعده کردند که به وزارت ورزش و جوانان برای رسیدن به اهداف متعالی‌اش کمک کنند.
ارسال نظرات