فرارو- یک کارشناس مسائل اقتصادی گفت: «جهت گیری سیاست های اقتصادی در دهه 70 درست بود، اما این سیاست ها در اجرا به اشکالاتی به خصوص در حوزه سیاست های پولی برخورد. یعنی سیاست های اصلاح پولی و ارزی درست انجام نشد؛ اما معنای این حرف این نیست که نباید انجام می شد؛ بلکه با توجه به محدودیت های وقت درست اجرا نشد.»
پس از هشدار برخی کارشناسان اقتصادی درباره امکان اجرای دوباره سیاست های اقتصادی دهه 70 توسط دولت یازدهم، موافقین و مخالفین این سیاست ها به مناظره با یکدیگر پرداختند. برخی همچون دکتر راغفر و دکتر میرمطهری معتقدند بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات کنونی اقتصاد ایران ریشه در سیاست های تعدیل ساختاری دهه 70 دارد.
اما برخی دیگر همچون دکتر طبیبیان ضمن دفاع از آن سیاست ها معتقدند اگر آن سیاست ها اجرا نمی شد اقتصاد ایران فرو می پاشید.
اکنون دکتر موسی غنی نژاد نیز ضمن دفاع از سیاست های اقتصادی دهه 70 معتقد است دولت یازدهم نیز باید همان سیاست ها را در پیش بگیرد البته به شیوه ای صحیح و بدون اشکالات قبل. غنی نژاد که معتقد به اقتصاد بازار آزاد می باشد منتقدین سیاست های اقتصادی دهه 70 را بیشتر مخالف سیاسی می داند تا اقتصادی.
در ادامه متن کامل گفتگوی خبرنگار فرارو با موسی غنی نژاد را می خوانید.
دکتر موسی غنی نژاد استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با فرارو گفت: «به نظر من کسانی که عنوان می کنند دولت قصد دارد دوباره سیاست های اقتصادی دهه 70 را اجرا کند قصاص قبل از جنایت می کنند؛ چرا که دولت هنوز کاری انجام نداده تا اینها بخواهند هشدار دهند.»
وی ادامه داد: «تا آنجا که من می دانم آقای دکتر روحانی در زمان کاندیداتوری و پس از رسیدن به ریاست جمهوری عنوان کردند اقتصادی که مدنظر ایشان است اقتصاد آزاد است.»
سیاست تعدیل مفهوم بی معنایی است
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «اقتصاد آزاد بحث خیلی پیچیده ای است و مخالفان این اقتصاد مبنای مخالفت خود را به مشکلات اوایل دهه 1370 برمی گردانند و از سیاست های اقتصادی آن دوره با عنوان سیاست های تعدیل نام می برند؛ در حالی که سیاست تعدیل مفهوم بی معنایی است و در هیج جای دنیا چنین مفهمومی وجود ندارد.»
وی با بیان اینکه آنچه در دهه 1370 اجرا شد سیاست اصلاح اقتصادی بود که در جهت کارآمد کردن اقتصاد ملی صورت گرفت گفت: «اجرای سیاست آزادسازی قیمت ها در آن دوره برای رونق بخشیدن به بخش خصوصی و اقتصاد ملی انجام شد که مخالفین بر آن سیاست تعدیل نام گذاشتند و آن سیاست ها را به بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و نیروهای مرموز در خارج از کشور منتسب کردند.»
مخالفین سیاست های اصلاح اقتصادی بیشتر مخالفان سیاسی هستند
وی افزود: «مخالفین سیاست های اصلاح اقتصادی در دهه 70 بیشتر مخالفان سیاسی هستند تا اقتصادی؛ چون حرف مشخصی نمی زنند. آنها معتقدند اجرای سیاست های اصلاح اقتصادی در دهه 70 موجب بهم ریختن اقتصاد کشور شد؛ در حالی که اگر آن سیاست ها اجرا نمی شد اقتصاد ایران به مرحله فروپاشی کامل می رسید.»
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: «البته در این دوره مشکلاتی هم بروز کرد و مثلا نرخ تورم افزایش یافت، چون سیاست های پولی نامناسب بود و درست اجرا نشد و به همین دلیل در سال 73، 74 تورم بالایی ایجاد شد.»
سیاست اصلاح اقتصادی در دستور کار دولت قرار بگیرد
غنی نژاد تصریح کرد: «لذا اکنون باید با توجه به تجربیات گذشته سیاست اصلاح اقتصادی در دستور کار دولت قرار بگیرد.»
وی افزود: «نباید گفت چون اشتباهاتی در اجرای سیاست های اصلاح اقتصادی در دهه 70 صورت گرفته این سیاست ها نادرست است؛ چراکه اتفاقا چون سیاست اصلاح اقتصادی در دهه 70 درست اجرا نشد آن مسائل پیش آمد و بنابراین با توجه به تجربه ای که از آن سال ها داریم اکنون باید سیاست اصلاح اقتصادی را به درستی و به تدریج انجام دهیم.»
شوک درمانی کاری بود که دولت نهم و دهم انجام دادند
غنی نژاد درباره اینکه برخی معتقدند طرفداران شوک درمانی به درون دولت یازدهم رخنه کرده اند گفت: «اکنون کسی از شوک درمانی صحبت نکرده است. شوک درمانی کاری بود که دولت نهم و دهم انجام دادند و اقتصاد را به نابودی کشاندند؛ وگرنه دیدگاههای کارشناسی، دیدگاهای شوک درمانی نیست.»
اتهامات به دولت جناحی و سیاسی است
وی افزود: «به نظر من اتهاماتی که اکنون به دولت و کارشناسان اقتصادی آن زده می شود بیشتر اتهامات جناحی و سیاسی است و حرف کارشناسی در آن دیده نمی شود.»
جهت گیری سیاست های اقتصادی در دهه 70 درست بود
غنی نژاد درباره ارزیابی خود از سیاست های اقتصادی دهه 70 گفت: «به نظر من جهت گیری سیاست های اقتصادی در دهه 70 درست بود، اما این سیاست ها در اجرا به اشکالاتی به خصوص در حوزه سیاست های پولی برخورد. یعنی سیاست های اصلاح پولی و ارزی درست انجام نشد؛ اما معنای این حرف این نیست که نباید انجام می شد؛ بلکه با توجه به محدودیت های وقت درست اجرا نشد.»
فساد ناشی از پایین نگاه داشتن نرخ ارز است
غنی نژاد در پاسخ به منتقدانی که معتقدند ساخت قدرت و مسئله فساد در ایران اجازه اجرای سیاست های آزادسازی در اقتصاد را نمی دهد گفت: «فسادی که اینها از آن نام می برند ناشی از پایین نگاه داشتن نرخ ارز و صف بستن برای گرفتن ارز است.»
وی با بیان اینکه اگر نرخ ارز یکسان سازی شود فساد رخ نخواهد داد گفت: «فساد جایی است که نرخ بهره پایین نگاه داشته می شود و برای گرفتن وام های ارزان قیمت پشت در بانک صف بسته می شود.»
وی ادامه داد: «البته مردم عادی نمی توانند این وام ها را بگیرند بلکه کسانی که نفوذ سیاسی دارند و صاحب شرکت های بزرگ دولتی هستند این منابع را دریافت و سپس تلف می کنند.»
این اقتصاددان اظهار کرد: «آیا این آقایان مایلند باز هم نرخ ارز پایین و چند نرخی باشد و دوباره رانت ایجاد شود یا اینکه می خواهند یکسان سازی ارز صورت گیرد تا موضوع رانت منتفی شود.»
راه حل ما یکسان شدن قیمت ها است
وی ادامه داد: «این دوستان چه راه حلی برای رانت خواری هایی که به طور گسترده در دهه 60 وجود داشت و در دهه 70 هم به دلیل چندگانگی قیمت ها در بازار تا حدودی ادامه پیدا کرد دارند؟ راه حل ما یکسان شدن قیمت ها است.»
مقصر تضعیف پول ملی کیست؟
غنی نژاد درباره این صحبت منتقدان که آزادسازی نرخ ارز در طول 25 سال گذشته موجب کاهش ارزش پولی ملی شده است گفت: «اصلا اینطور نیست و این حرف اشتباه است. پول ملی را آمریکا تضعیف نمی کند؛ بلکه دولتمردان خودمان با سیاست های پولی اشتباه پول ملی را تضعیف می کنند.»
وی ادامه داد: «وقتی تورم در سال 30 درصد، 40 درصد می شود پول ملی تضعیف شده است. اینکه نرخ ارز را ثابت نگاه داریم به این معناست که به صورت تصنعی پول ملی را تقویت می کنیم وگرنه پول واقعی تضعیف شده است.»
وی با بیان اینکه نرخ ارز به دلیل کمبود ارز بالا می رود گفت: «حال اگر نرخ ازر را پایین بیاوریم آیا پول ملی تقویت می شود و تورم کاهش پیدا می کند؟ اصلا اینطور نیست و اینها شیپور را از طرف گشاد می زنند.»
باید تورم کاهش پیدا کند تا پول ملی تقویت شود
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «مسئله این است که ما به دلیل سیاست های غلط مالی و پولی دولت های گذشته تورم داریم و باید تلاش کرد تورم کاهش پیدا کند تا پول ملی تقویت شود؛ وگرنه بازی کردن با نرخ ارز موجب تقویت پول ملی نمی شود.»
غنی نژاد درباره صحبت منتقدان مبنی بر تاثیر اجرای سیاست های اقتصادی دهه 70 بر تخریب اخلاق اجتماعی و سرمایه های فرهنگی و افزایش طلاق و اعتیاد گفت: «این حرف ها تماما بی ربط است. آسیب های اجتماعی در دهه 60 هم وجود داشت چنانکه در دهه 70 و 80 هم وجود داشت و اکنون نیز وجود دارد.»
وی ادامه داد: «مشکلات اجتماعی در تمام جوامع وجود دارد و باید برای آنها راه حل پیدا کرد. اما اینکه مشکلات اجتماعی و فرهنگی را به اجرای سیاست های اقتصادی در دهه 70 نسبت دهیم فرار از مسئولیت و ندیدن واقعیات است.»
غنی نژاد درباره ارتباط اجرای سیاست های اصلاح اقتصادی در دهه 70 و بسته پیشنهادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول گفت: «این حرف یک دروغ و اتهام بزرگ است و قصد دارند به وسیله آن سیاست مدارانی که در آن دوره روی کار بودند را وابسته به خارج نشان دهند که این کار به شدت غیر اخلاقی است.»
وی ادامه داد: «اگر در دوره ای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول پیشنهاداتی داشته که با سیاست های اجرایی در ایران همسو بوده به این معنا نیست که ایران سیاست های پیشنهادی این دو نهاد را اجرا کرده است.»
وی افزود: «کارشناس باید به دنبال اجرای سیاست درست باشد، فارغ از اینکه بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول آن سیاست درست را تایید کند یا نکند.»
ایران نیازی به دریافت وام از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نداشت
غنی نژاد در پاسخ به این سوال که آیا استقراض ایران از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول منوط به اجرای بسته پیشنهادی این دو نهاد نبود؟، گفت: «این اتهامات دروغ است. اصلا مگر درآمد ارزی حاصل از این استقراض چقدر بود که ایران بخواهد معطل این استقراض باشد.»
وی ادامه داد: «درآمدهای نفتی ایران همیشه آنقدر بالا بوده که بی نیاز از دریافت این وام ها است. دریافت این وام ها در واقع گرفتن بخشی از حق ایران به دلیل مشارکتی که با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی داریم است.»
وی افزود: «لذا اگر دولت در آن دوره مصّر بود این وام ها را بگیرد به این دلیل بود که قصد داشته از حق خود استفاده کند و گرنه هیچ نیازی به آن وام ها نداشته است.»
از بیانات گوهر بار آقای دکتر! همین بس که فرمودند:
[دکتر] مصدق ناسیونال سوسیالیسم بوده!!!
جهت اطلاع فاشیسم همون ناسیونال سوسیالیسم است.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
نه اصلاح طلب ها نه اصول گراها
بروید یک مستشار درسو حسابی خارجی بیاورید تا به شما یاد دهد چگونه می توان با این همه منابع بیکاری و فقر و تورم را در کشور می شود ریشه کن کرد
1) همه ما یادمونه که بالاترین سطح همگرایی بین دولت و مجلس و نظام در زمان آقای هاشمی و اجرای سیاست های تعدیل وجود داشت و دکتر غنی نژاد باید پاسخ بدهند که وقتی در این سطح بالای همگرایی بین مسئولین، سیاست های تعدیل درست اجرا نمی شود مشکل از کجاست؟
2) این ادعا که سیاست ها درست بود اما درست اجرا نشد من را یاد این جمله کمونیست ها می اندازد که اشکال از آموزه های اقتصادی مارکسیستی نیست بلکه اشکال از آنجاست که این سیاست ها درست اجرا نشده است!!!!
3) مخالفین سیاست های تعدیل در دوره اجرای این سیاست ها طیف خیلی محدودی از اقتصاددانان بودند که بعدها به حلقه علامه معروف شدند و اتفاقا این اقتصاددانان در سیاست های مشابه در دوره احمدی نژاد هم نامه نگاری و انتقاد کردند اما دمتر غنی نژاد و دوستان از این سیاست ها دفاع کردند!
4) اصولا در حوزه اقتصاد ملی آیا می شود بدون فکر کردن به امکان اجرای یک طرح یا برنامه صرفا سیاست را پیشنهاد داد و بعد که زمینه های اجرای آن مساعد نبود بگوئیم اجرا مشکل داشت؟؟؟؟
اما بحث آنجایی به وجود می آید که بخواهیم از سیاست های دوران تعدیل به صورت مطلق دفاع کنیم!
سیاست های تعدیل فی نفسه در ایران هم بد فهمیده شد و هم بد اجرا شد و این فهم غلط در کنار اجرای غلط بود که فاجعه هایی مانند تورم 50 درصد را بوجود آورد!
حالا شما بگو احمدی نژاد خیلی بد بود من هم میگویم بله!
هیچ بی انصافی رخ نداده است. همین اساتید اقتصاد که اکثرا نیز نهادگرا بوده اند در خرداد 85 اولین هشدار را به آقای احمدی نژاد دادند بعد از آن نیز پنج نامه دیگر نگاشتند، اما از آنجایی که رابطه بهتری با جناب روحانی دارند و این دولت را دوستدار مردم می دانند بر خود تکلیف می دانند که هر چه زودتر تذکرات را بدهند. در ارائه پند به دوستان باید شتافت!
متاسفانه نئوکلاسیک های وطنی درک تک بعدی از مسائل اقتصادی دارند و جامعه را از مسئله اقتصاد خارج می کنند و حرف هایی می زنند که برای کشوری چون آمریکا و یا کشوری که دارای صنایع پیشرو است، مناسب می باشد.
عزیزان! بزرگواران! نازنینان! از گذشته تاریخی درس بگیرید، تاریخ توسعه کشورهای را مطالعه کنید. بدون حمایت نهادی و ایجاد مکانیزم حمایتی نمی توان هیچ صنعتی را در کشور شکل داد و اقتصاد بدون تولیدات مبتنی بر فناوری و دانش بازنده بزرگ است. ورشکستی دولت آرژانتین در دهه 80 میلادی را به یاد آرید. رشد شتابان کره در لوای سیاست های نهادی و تکامل گرایی شومپیترینی توجه کنید. در کشوری که نهاد بازار ناکاراست و بلوغ نیافته است دم از اقتصاد آزاد نزنید.
در یک کلام کاری نکنید که مشکلات اقتصادی مردم روی زمین بماند و آن وقت در سال 96، احمدی نژاد دیگر با گونی های سیب زمینی متولد شود.
در حال حاضر بيشترين معضلات موجود در حوزه اقتصاد، ناشي از رفتار سياسي حكومت است. لذا در بسياري از موارد اصلاح رفتار در بخشهايي از حاكميت كه حوزه سياست را راهبري مينمايد ضروري است. موضوعاتي از قبيل تضمين به سرمايه گذار خارجي، تعامل بيشتر با كشورهاي صنعتي، توجه بيشتر به صنعت توريسم از جمله اركاني است كه ميبايست در حوزه سياست رفع و رجوع شود.
پيشنهادهاي زير در حوزه اقتصاد با تمركز بر كاهش هزينههاي دولت به عنوان مهمترين ركن تاثيرگذار بر اقتصاد (جلوگيري از كسري بودجه دولت)، پيشنهاد ميگردد:
1-ثبات نرخ ارز (نه كاهش و نه افزايش) تا تحريمها كاهش يابد و وضعيت سرمايه گذاري خارجي در ايران به شكل اثرگذاري افزايش يابد.
2-كاهش نيروي انساني شاغل در بخشهاي دولتي از محل كاهش يارانههاي نقدي به دهكهاي پردرآمد.
4-طرح دوركاري نيروي انساني در دولت نهم و دهم از جمله موارد استثنايي است كه حتما ميبايست در دولت يازدهم با گستردگي بيشتر به اجرا درآيد
3-كاهش ساعات كار ادارات (هر گونه كاهش/ افزايش در ساعات كار ادارات ميبايست منطق اقتصادي داشته باشد. در مقطع زماني موجود، كاهش ساعات كار به صرفه جويي قابل توجهي در مصرف انرژي و طبيعتا كاهش هزينههاي دولت و كسري بودجه دولت ميانجامد)
4-تعطيلي بسياري از پروژههاي نيمه تمام عمراني كه بسياري از اين پروژهها به هيچ عنوان داراي توجيه اقتصادي (و ديگر توجيهات اجتماعي، فرهنگي، زيست محيطي) نيستند.
5-عدم افزايش اعتبارات هزينهاي و عمراني دستگاههاي اجرايي در سال 1393
6-افزايش قيمت بنزين و كاهش عوارض واردات خودروهاي كمتر از 4 سيلندر و كم مصرف
7-جلوگيري از واردات هرنوع كالا بي كيفيت و باز هم تاكيد ميكنم بيكيفيت. چرا كه با خريد كالاهاي بيكيفيت سرمايه ملي نابود ميگردد.
8-مقابله جدي با قاچاق سازمان يافته كالا
9-گسترده كردن چتر مالياتي براي صنوف و افراد و بخشهايي كه ماليات فعاليتهاي اقتصادي خود را پرداخت نميكنند.
دراينجا اشاره به اين نكته نيز ضروري است افزايش نرخ ارز و بهبود وضعيت صادرات در ايران با توجه به عواملي همچون: ميزان صادرات و اقلام صادراتي، عوامل محدود كننده همچون تحريم بانكها، مشكل بازگشايي ال.سي در ساير كشورها؛ فاقد توجيه اقتصادي، منطقي ميباشد. موضوع تغيير نرخ ارز به نفع صادرات، داراي منطق اقتصادي در كشورهاي صنعتي و داراي اقتصاد آزاد است در صورتي كه در ايران حداقل در چند سال اخير تا دسته بيل هم از چين وارد كرديم و در همه زمينهها وابسته شديم و به طور كلي تمامي بازارها را به عدم تعادل شديد رهنمودن كرديم
2- مشکل اصلی بعضی از اقتصاد دانها و حتی سیاستمداران و حقوقدانهای مااین است که میگویند:
"نسخه ما خوب بود اما اجرای ان بد بود"
نسخه ایی که جامع و جامعه نگر و واقع بین نباشد یقینا" نسخه خوبی نیست حتی اگر از روی تکستها و منابع صد درصد علمی کپی پیست شده باشد!!
دوستی دارم پزشک واستاد دانشگاه است او می گوید به دانشجویانم همیشه تذکر می دهم که
1-مردم ازروی کتابهای تکست پزشکی بیمار نمی شوند
2- بیماری هر شخص منحصر به فرد است بنابراین درمان هر شخص هم منحصر به فرد است
اقتصاد بیمار ما هم نیازمند طبیبان اقتصادی باهوش و ژرف نگر دارد!
هر چند این آقای دکتر "دوست" اشاره نمی کنند که چه فردی هستند اما نظرات بسیار جامعی دارند.
کاملا این نظرات و مثال های کاملا کاربردی در کلاس های درس خود در دانشگاه علامه نیز بیان می کنند.
البته این جناب "دوست" از یاران همیشگی جناب مهندسی موسوی بوده و هستند و راه حل های اقتصادی خود را در کتاب منتشره سال 86 و مقالات موسسه دین و اقتصاد بیان می کنند!
اینقد بدم میاد دانشجوها میگن فلانی ما رو انداخت
1-هیچکس حرف دیگری را قیول ندارد
2-در تمام کارهای انجام شده از تجارب دیگر کشور ها یا از متخصصین داخلی به علت دیدگاه سیاسی استفاده نمی شده است.
در مورد تورم به عبارتی گرانی نتیجه عدم تولید به مقدار کافی می باشد یا سرمابه ها در جایی انباشته شده است که حاصل آن تولید نیست
اوباما واسه ضدیت با هاشمی رو به رو کنگره وایستاده؟ مردم فرانسه واسه ضدیت با هاشمی به سارکوزی رای ندادند؟
ضمنا!
دکتر حسن روحانی در کتاب "امنیت ملی و نظام اقتصاد ایران" دیدگاه خود را به نئوکینزی ها نزدیک می داند. ایشان هم مخالف هاشمی است؟
آیت الله هاشمی اقتصاد دان نیستند و بحثی با ایشان نیست! مسئله این است که از سیاست ها پوپولیسم درآمد و اصلاحات به محاق رفت و احمدی نژاد مجری خشن ترین سیاست های اقتصادی شد!
فقط یک سوال! چرا قسمتهای اصلی طرح های امثال غنی نژاد و طبیبان و نیلی از اواخر سال 89 و اوایل 90 شروع شد؟
صحبت بنده راجع به مباحث مطرح شده در گفتگوهای فرارو بود که گویا شما سخن بنده را به تمامی مخالفین اقتصاد آزاد و نئولیبرال و تئوریسینهای اقتصادی تعمیم دادید! اینکه شاید شما اقتصاد نهادگرا و یا سوسیال و ... رو میپسندید ربطی به حرف بنده نداره. عده ای سیاستهای اون دوران را دستاویز قرار داده و در پی تخریب آقای هاشمی هستند و مثلا صحبت از اشرافیگری میکنند. صحبت بنده ناظر به به جنبه های غیر تئوریک بود، و اگر بحث تئوریک باشد که حتما مفید خواهد بود. و در پایان ۱ سؤال مشخص از شما : در دوران پایان جنگ، با توجه به شرایط اقتصادی و سرمایه موجود درکشور و تحریم تنها کالای درآمدزا کشور ، نفت (به شکل عمده حداقل تا سال ۷۳) چه سیاستی، غیر از آنچه که اجرا شد و البته با نواقص بسیاری همراه بود وجود داشت؟
پاسخ سؤالی رو هم که فرمودید، نمیدانم!
فرارو لطفا منتشر کن!