برای اولینبار در لابی هتل سیمرغ تهران به همراه دکتر عارف دیدمش
با انگیزهای بالا و پرانرژی در کنار همسرش وارد عرصه انتخاباتی شده بود
که حرفوحدیثهای بسیاری داشت. شاید از آنجا بود که بهعنوان همسر دکتر
عارف معرفی شد چراکه تا قبل از آن هرچند سالها همسرش در کسوت معاوناول
خاتمی حضور داشت یا در دو سال آخر دولت هاشمی بر صندلی ریاست دانشگاه تهران
تکیه زده بود، ولی چندان وارد عرصه سیاست نمیشد و روزها سرگرم کار تخصصی
خود در قامت یک پزشک متخصص پوست و مو بود؛ دکتر حمیده مروج که این روزها
نیز پس از روزهای شلوغ انتخابات به درمانگاه بیمارستان شهدای تجریش و مطب
خویش بازگشته و مداوای بیماران، رسالت اصلی وی است.
ولی از این موضوع نباید
غافل ماند که وی همواره یکی از دغدغههایش مسایل زنان بوده است چه زمانی
که از فعالان انجمن دانشجویی قبل از انقلاب بود و چه زمانی که در قامت یک
پزشک حاضر شد؛ عرصهای از مشکلات بسیار که وی انتقادات فراوانی به آن دارد
ولی جای تعجب است که در سالهای متمادی حتی زمانی که همسرش در دولت حضور
داشت کسی به تجربه و مطالعه وی در این زمینه توجهی نکرده است و او نیز هرگز
انتقاداتش را مطرح نکرده بود؛ گله از مرکز مشارکت زنان، انتقاد از
سیاستهای دولتهای قبلی نسبت به مساله زنان و بسیاری موارد دیگر که شاید
برای اولینبار در گفتوگوی صمیمانهاش با روزنامه «شرق» به آن پرداخته
است.
این روزها وی گلهها و انتقاداتش را در کمیته زنان بنیاد امید
ایرانیان پیگیری میکند و در تلاش برای نگاه علمی و تخصصی این کمیته به
مسایل جامعه زنان ایران است جهت ارایه راهکارهایی مناسب میباشد.
قبل از هر سوالی این را بگویم که برای من همیشه جالب بوده معمولا
همسران شخصیتهای سیاسی و چهرههای شناختهشده بهنام همسرانشان معرفی
میشوند و کمتر با نام خودشان شناخته شدهاند! آیا اینطور هست؟
من این را قبول ندارم؛ درباره خود من تا قبل از اینکه من دکتر عارف را در
عرصه انتخابات اخیر همراهی کنم، بهعنوان همسر ایشان معرفی نمیشدم بلکه
بهعنوان دکتر مروج شناخته میشدم و من را بهعنوان عضو هیات علمی دانشگاه
شهیدبهشتی و فردی محقق که کارهای علمی و تحقیقاتی میکند معرفی میکردند و
در واقع پس از همراهی من با دکتر عارف در هتل سیمرغ تهران در جریان
انتخابات اخیر بهعنوان همسر عارف معرفی شدم و سایتها مطالب مختلفی را
درباره من نوشتند.
فکر میکنم مهمترین برهه تاریخی که در کنار همسرتان بودید همین انتخابات اخیر بود.
برای بعد از انقلاب این عرصه بود ولی قبل از انقلاب خودم در دانشگاه یک
فعال دانشجویی بودم و آشناییام با آقای عارف و ازدواجم هم به خاطر همان
فعالیتم و شناختهشدنم در حوزه فعالیتهای سیاسی و دانشجویی بود. من وقتی
در آمریکا با ایشان ازدواج کردم ایشان یک فعال سیاسی بودند و من هم یک فعال
سیاسی و دانشجویی بودم و حتی وقتی انجمن اسلامی برنامهای میگذاشتند، از
من بهعنوان سخنران دعوت میکردند و تعدادی سخنرانی هم در آنجا داشتم. بعد
از پیروزی انقلاب بود که ادامه تحصیل دادم و البته بچهدار شدم و در این
زمان با هم به این تفاهم رسیدیم که یکی از ما در عرصه سیاست فعال باشد و
دیگری به امور زندگی سامان دهد.
شنیدم که ماجرای ازدواج شما با دکتر عارف هم جالب بوده، فارغ از سنتهای موجود در آن دوران!
بله، در حقیقت ما یک ازدواج سنتی نداشتیم. در دوران کودکی همسایه بودیم
ولی هیچگاه با هم ارتباطی نداشتیم، بعدها ما به تهران آمدیم و من به
دانشگاه رفتم و اصلا ایشان را ندیده بودم و حتی چهرهاش را به خاطر نداشتم.
وقتی که ایشان تصمیم به ازدواج میگیرد به بچههای انجمن اسلامی دانشگاه
میسپارد که بهدنبال همسری هستند که دارای شرایط مدنظر ایشان باشد از جمله
اینکه مذهبی، دانشجوی پزشکی و فعال دانشجویی باشد و در واقع ایشان
بهدنبال همسری چندبعدی بودند که بنابراین وقتی انجمن اسلامی فهرستی را به
ایشان معرفی میکند وقتی که نام من را میبیند، خوشحال میشود از این جهت
که بنده را میشناخته و دیگر نیازی به تحقیقات در این مورد نداشته و از
طریق رابط دانشجویان با بنده ارتباط گرفتند.
شما جایی گفتید معتقد بودید حضور آقای عارف در انتخابات اخیر به
نفع وی و خانوادهاش نیست، پس چطور شد که با وجود انتقاد به این حضور،
ایشان را همراهی کردید؟
در اوایل پیروزی انقلاب همه مبارزان و مردم امید به تغییر داشتند ولی تا
مدتها کشور درگیر جنگ بود و با مشکلات زیادی روبهرو شدیم، بنابراین
انتظار زیادی از دولتمردان نبود و همه بهدنبال راهکارهایی برای خروج از
مشکلات بودند و حتی شبهایی بود که آقای دکتر به منزل نمیآمدند ولی من
اعتراضی نمیکردم و تمام خانواده را وقف انقلاب کرده بودیم.
پس از پایان
جنگ دوران سازندگی شروع شد و با توجه بهکار سختی که پس از روزهای جنگ
پیشروی این دولت بود، بازهم توقع زیادی از دولت نبود و امید به این بود که
وضع بهتر میشود؛ اما شاید مجموع این اتفاقات باعث شد که مردم دچار یک نوع
افسردگی شدند و به آقای خاتمی و برنامههایی که داشتند روی آوردند.
یعنی در انتخابات اخیر هم مردم در چنین فضایی قرار داشتند؟
تقریبا. در دوره انتخابات در مصاحبهای که با صداوسیما داشتم که البته هیچگاه این مصاحبه پخش نشد، به این موضوعات اشاره کرده بودم.
چرا پخش نشد؟
ظاهرا همسران دو نفر دیگر از کاندیداها حاضر به مصاحبه نشده بودند که
بنابراین مصاحبههای دیگر همسران کاندیداها هم هرگز پخش نشد. در آنجا گفتم
که علت حضور من در همراهی با آقای دکتر این است که احساس میکنم اکنون سال
57 است و باید تغییر صورت گیرد، چراکه جوانی که من با او سروکار دارم و
تحصیلکرده و از نخبگان دانشگاهی است تمایلش به خارج از کشور است.
بهنظرم
ناامیدی و نگرانی حاکم شده بود و باید امید را برمیگرداندیم مانند سال 57
که با امید جلو آمدیم. به خاطر این همکاری کردم وگرنه اول به ایشان گفتم که
من با حضورشان مخالفم و ایشان من را توجیه کردند که باید حضور یافت.
اما از حاشیههای جالبی که همراهی شما با دکتر عارف داشت مساله
حجاب شما بود که در همان زمان بسیاری از سایتها از آن با «ظاهری متفاوت»
یاد کرده بودند؛ به نظر شما این نوع انتقادات برخاسته از چه تفکری است؟
من قبل از انقلاب حجابم اینطوری بوده و وقتی نزد امام رفتم با همین حجاب
رفتم. نمیدانم چرا این تفکر وجود دارد من این تفکر را قبول ندارم و به
اعتقادم این تنگنظریهایی است که در سطوح پایین وجود دارد وگرنه علما حجاب
شرعی را قبول دارند.
آیا شده بود در دیدارهایی که با امام داشتید بهصورت مستقیم درباره مساله حجاب با ایشان صحبت کنید؟
بله، صدای من ضبطشده موجود است و کسانی که این حرفها را میزنند
میتوانند به آن نوار گوش دهند. در آنجا از امام سوال کردم که در ایران این
شایع شده که وقتی شما بیایید با زور چادر سر زنان میکنید و اجازه
نمیدهید که زنان رانندگی کنند و امام در پاسخ به من گفتند: «حجاب شما مورد
قبول من است و این حجاب را قبول دارم و من اصلا نگفتم که زنان سوار ماشین
نشوند ولی تنها به پلیس ایران گفتم شبها وقتی زنان رانندگی میکنند ممکن
است که آنها را بگیرند و اذیت کنند و از این جهت گفتم که مراقب باشند ولی
نگفتند که زنان رانندگی نکنند.»
اتفاقا امام انسانی با تفکری باز و
اندیشهای بلند بودند؛ ولی متاسفانه جوان ما اطلاعات نسبت به اندیشه انقلاب
اسلامی ندارد و بنابراین دچار یأس و ناامیدی است.
به خاطر دارم کسانی که به شما انتقاد میکردند، گفتند که انتخاب این نوع حجاب الگوبرداری از همسر اردوغان است!
آنها از ما الگوبرداری کردند. قبل از اینکه خانم اردوغان وارد فعالیتهای
اجتماعی و سیاسی شود، در زمانی که آقای عارف معاوناول بودند در تمام
سفرهای خارجی با همین حجاب شرعی همراه ایشان میرفتم. به یاد دارم وقتی
برای اولینبار به ترکیه رفتیم یکی از موضوعاتی که محل بحث شد حضور یک زن
محجبه در سالنی بود که از زمان آتاتورک تا آن زمان به دستور وی هیچ زنان
محجبهای واردش نشده بود ولی من با همان حجاب شرعی وارد آنجا شدم و همین
حضور من باعث شد که خانمهای وزرای ترک و دیگر مسوولانی که نمیتوانستند
وارد این سالن شوند به آنجا آمدند و این سرمنشایی شد برای اینکه خانمهای
ترک در دیگر محافل بهراحتی با حجاب وارد شوند و این درست برعکس مسایلی است
که برخی سایتها درباره این موضوع عنوان میکنند.
تحلیلی در روزنامه گاردین میخواندم که در آن اشاره شده بود حضور
خانم رهنورد در عرصه انتخابات 88 موجب شد که آقای احمدینژاد با تاثیر از
این فضا به انتخاب وزیر زن در کابینهاش بپردازد و حتی حضور شما را
ایدهبرداری از این موضوع دانسته بود؟
ببینید من تا قبل از اینکه با آقای دکتر همراه شوم وارد حوزه سیاسی
نمیشدم و بیشتر علاقه بهکار تخصصی خودم دارم ولی چیزی که بسیار عذابم
میداد این بود که منابع مالی زیادی که ما در کشورمان داریم هزینه مواردی
نابجا میشود و این در حالی است که ما همواره شاهد حضور زنان و کودکانی در
کنار خیابان هستیم که دستفروشی میکنند که این معضل در این هشتساله آقای
احمدینژاد بیشتر شد و این مدت دایم به این فکر میکردم آیا شهرداری با این
درآمد هنگفتی که دارد نمیتواند بهجای هزینههای تبلیغاتی خاص به
ساماندهی این مساله بپردازد.
من فکر کردم اگر کنار دکتر عارف باشم شاید
بتوانم این ایدهها را اجرا کنم. بنابراین از دیدگاه من این مهم نیست یک زن
یا مرد در پستی قرار گیرد بلکه باید یک فرد توانمند که دارای برنامه هست و
تفکرش ساختن کشور با اتکا به دانش است، در جایگاه مدیریتی قرار گیرد چراکه
اکنون کشور در روزهای اول انقلاب نیست که بخواهیم تجربه کنیم. بنابراین
اشتباه محض دولت قبل این بود که از آدمهای بیتجربه استفاده کرد.
پس میتوان گفت ارایه طرح تفکیک جنسیتی که پس از دانشگاهها برای بیمارستانها هم مطرح شد از بطن همین بیتجربگی زاده شد؟
بله و جامعه پزشکان این را قبول نداشتند چراکه برنامهای از روی تفکر و
تجربه علمی نبود. ولی خوب ممکن است این طرح هم بد نباشد که بیمارستانی مختص
زنان داشته باشیم. البته این را بگویم که خانم دستجردی را تنها مرد کابینه
مینامیدند و ایشان زن توانمندی هست. خانم دستجردی از همکلاسیهای دوران
دبیرستانم بود که هم توانمند و هم سخنور خوبی هستند و به اعتقاد من علت
برکناری ایشان هم همان توانمندیشان بود.
با وجود اینکه دولت احمدینژاد بیشتر به تفکیک جنسیتی یا اجرای
طرحهای عفاف و حجاب پرداخت و دولتهای قبلی تجربههای متفاوتتری داشتند،
بهنظر شما کدامیک از روسایجمهور در پاسخگویی به مطالبات زنان موفقتر
بودند؟
بهنظرم دولتهای آقای هاشمی و خاتمی پاسخگوی مطالبات جامعه زنان بودند و البته بهویژه دولت آقای خاتمی.
البته این را فراموش نکنید که در همان دوران آقای خاتمی هم
انتقاداتی از سوی جامعه زنان مطرح شد مبنی بر اینکه در این دوره تنها به
مشارکت سیاسی زنان یا طرحهای معدود کارآفرینی پرداخته شد.
بله، در آن زمان بیشتر فعالیت اجتماعی و سیاسی زنان مطرح بود و حتی خانم
خاتمی انجمنی داشتند که درباره کارآفرینی زنان کارهایی میکردند و چندباری
هم از من دعوت کردند و در جلساتشان شرکت کردم ولی دیدم که آنها ایدههای
خودشان را اجرا میکنند و دیگر در آن جلسات شرکت نکردم. در آن زمان من
بیشتر روی موضوع سوختگی کار میکردم و دنبال کارهای علمی بودم.
بنابراین شما هم ظاهرا انتقاداتی داشتید؟
بله و انتقاد من این بود که باید بیشتر فعالیتها معطوف به عرصههای اجتماعی و فرهنگی میشد.
آیا در همان زمان انتقادات خودتان را مطرح کردید؟
خیر هیچجا انتقاداتم را مطرح نکردم ولی از آن وضعیت راضی هم نبودم.
شاید بنابر آنکه همسر معاون اول دولت بودید در بیان انتقادات احتیاط میکردید.
خیر، احساس میکردم کسی از من نمیخواهد که این مسایل را مطرح کنم چراکه
دوستان فکر میکردند که زنان صاحبنظری در این عرصه حضور دارند که کارها را
بهدرستی انجام میدهند.
چرا انتقادات خودتان را در قالب پیشنهاد به دولت ارایه نکردید،
بالاخره شما همسر معاون اول دولت بودید و میتوانستید با بدنه دولت ارتباط
برقرار کنید؟
بالاخره دوستان در دولت تا جایی که توان داشتند و بنابر تفکری که بود در
این عرصه فعالیت میکردند و خانمهایی که بودند کارها را پیگیری میکردند.
ولی من شنیدم که در همان زمان خانم شجاعی در مرکز امور مشارکت زنان از
نظر مشورتی دیگران در این حوزه استفاده میکردند، آیا از شما هم دعوتی برای
ارایه نظرات مشورتی شده بود؟
نه هیچوقت ایشان مشورتی خواستند و نه من مشورتی دادم چراکه میدیدم ایشان تفکرات خودشان را پیاده میکنند.
یکی از انتقاداتی که آنروزها مطرح میشد این بود که مرکز مشارکت
زنان از مسیر اصلی خودش خارج شده است و فکر میکنم این هم یکی از موضوعاتی
بود که شما به آن منتقد بودید ولی هیچگاه مطرح نکردید؟
درواقع من این را قبول ندارم که مسایل زنان را با دیدگاه سیاسی مطرح کنیم و
مشکلات اصلی اکثریت جامعه زنان که مسایل اقتصادی و خانوادگی است را نادیده
بگیریم و به نظر من باید مرکز مشارکت زنان همه این موضوعات را پوشش دهد نه
مسایل سیاسی را.
شما در صحبتهایتان دوره آقای خاتمی را دوران طلایی حضور زنان در
عرصه سیاست و اجتماع دانستید، به نظر شما این دوران در دولت آقای روحانی
هم بروز خواهد یافت؟
اکنون اولین روزهای حضور آقای روحانی است و من دیدگاه ایشان نسبت به زنان
را نمیدانم بنابراین نظری هم نمیتوانم بدهم ولی این را میگویم اگر آقای
دکتر عارف رییسجمهور میشدند بنابر اعتقاداتی که نسبت به توانمندی زنان
داشتند جایگاه زنان در عرصههای مدیریتی بسیار تغییر میکرد و همیشه
میگفتند که چنانچه رییسجمهور شوم حتما سه تا چهار وزیر خودم را از میان
زنان توانمند انتخاب میکنم.
البته اخیرا در همین زمینه به آقای روحانی انتقاداتی هم شده است.
من از هجمههایی که شده اطلاعاتی ندارم، یعنی انتقاداتی شده که چرا وزیر
را زن انتخاب نکردهاند من به این نکته اعتقادی ندارم که حتما باید زنی
امرد باید بلکه میگویم باید از افراد توانمند استفاده شود. ولی مطالبات
زنان این نیست که حتما زنان وزیر شوند بلکه میگویم جامعه زنانی که در رنج
بهسر میبرند چون زنان بیسرپرست که واقعا مشکلاتی دارند باید مورد توجه
قرار گیرند و الان مشکل اصلی جامعه زنان این نیست که وزیر یا مدیر شویم
بلکه باید به مسایل اصلیتر رسیدگی کنیم.
ولی با وجود اعتقاد شما این موضوع یکی از اصلیترین مطالبات زنان در روزهای اخیر است.
مطالبات کدام زنان، زنانی که اکنون هجمه میکنند را میگویید؟ در نوشتار
همه خوب حرف میزنیم که باید مسایل زنان حل شود ولی آیا ما واقعا بهدنبال
رسیدگی به مطالبات زنان هستیم یا اینکه دنبال پست و مقام؟
شنیدم که اینروزها کمیته زنان بنیاد عالی امید ایران فعالیت خودش را شروع کرده، چه برنامههایی در اولویت این کمیته قرار دارد؟
برنامههایی برای توانمندسازی زنان در عرصههای مختلف داریم. طبق این
برنامه تلاشمان بر این است با شناسایی خانوادههایی که از نظر مالی دارای
امکانات مناسبی نیستند به حمایت از آنها بپردازیم و با پشتیبانی مالی
دختران بااستعداد آنها را برای تحصیل در مقاطع عالی همراهی کنیم یا اینکه
با خانوادههایی که دارای تفکرات سنتی مبنی بر عدم حضور زن در عرصه اجتماع
هستند بهعنوان افرادی که خودمان هم مذهبی هستیم صحبت کنیم تا دختران این
خانوادهها هم بتوانند از امکاناتی برای تحصیل و حضور در عرصههای مختلف
اجتماعی برخوردار شوند.
آیا در نظر دارید که برنامههای تدوینشده را در اختیار دولت آقای روحانی هم قرار دهید؟
اگر بخواهند در اختیارشان قرار میدهیم. حتی در زمان آقای احمدینژاد هم
آقای دکتر عارف پیشنهاد داده بودند که اگر از نظر فکری کمکی میخواهید ما
به شما کمک میکنیم و حتی تعدادی از وزرا میآمدند و با ما مشورت میکردند
ولی فردای آن روز از کار برکنار میشدند.
فکر میکنید برای انتخابات مجلس بنیاد امید ایرانیان از حضور زنان برای کاندیداتوری در این عرصه دعوت کند؟
حتما همینطور خواهد بود.
خودتان چطور قصد ندارید وارد این عرصه شوید؟
خیر من بیشتر تمایل دارم راهکاری ارایه دهم و پشتیبانی کنم.