صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۲۹۹۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۷ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
حسين علايي؛ چهره اي محبوب، مردمي، بي ريا، شريف و با انصافي است كه رزمندگان دفاع مقدس از او چهره فرماندهي مقتدر و جدي در ذهن دارند. فرماندهي كه  به جرات مي توان گفت در همه سطوح جنگ مانند طراحي و هدايت عمليات حضور داشته و تجربياتي گرانبهايي دارد.

علايي با اينكه با بسياري از فرماندهان شهيد و زنده دفاع مقدس دوست و آشنا بود ولي دوستي و صميميتي  ويژه با شهيد مهدي باكري داشت و به همين دليل با انتشار كتابي با عنوان " مهدي باكري در انديشه و عمل " تلاش كرد دوست شهيدش را بيشتر و بهتر به نسل جديد بشناساند.

حسين علايي در حال حاضر يكي از برجسته ترين استراتژيست هاي نظامي حال حاضر ايران است و در دوره هاي دافوس به فرماندهان نظامي درس نبرد مي دهد. دكتر علايي علاوه بر آن در حوزه تحولات بين‌الملل نيز كارشناسي مطرح است.  

او كه از ابتداي انقلاب به سپاه پاسداران پيوست در ابتداي به فرماندهي سپاه تبريز منصوب شد و حدود 2 سال در كردستان و آذربايجان شرقي و غربي، به مبارزه با تحركات گروهك‌هاي ضد انقلاب پرداخت.

كتابي با عنوان «تاريخ شفاهي سردار حسين علايي» در حال تهيه است كه حاوي اطلاعات نظامي گرانبها از دوران دفاع مقدس بوده و از پاره اي رويدادها و چالش‌ها، ابهام‌زدايي كرده است.

حسين علايي در سال 1364 به عنوان اولين فرمانده نيروي دريايي سپاه پاسداران منصوب شد و بدين ترتيب فصل جديدي از فعاليت هاي نظامي او رقم خورد. علايي بعدها به ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع نيز منصوب شد.

بدين ترتيب علايي تنها فرمانده سپاه است كه در هر سه زمينه هوايي، دريايي و زميني فرماندهي و رياست داشته است. علاوه بر اين او از سال‌ها پيش معتقد بود ورود سپاه به مناقشات سیاسی یا هر گونه دخالت بیرونی از طرف جریانات و سازمان‌های سیاسی در این نهاد ملی و فراملی بی‌کم و کاست بدعت آشکار از فرامین رهبر کبیر انقلاب اسلامی است. اين رزمنده دوران دفاع مقدس در آغاز هفته دفاع مقدس به سوالات «قانون»  پاسخ داده است. در اين گفت و گو از رئيس سابق ستاد مشترك سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درباره همدلي‌ها و اختلافات دفاع مقدس  سوال  شده است.

شمانقش تدبیر و درایت امام (س) را در پیروزی جنگ حق علیه باطل چقدر می‌دانید؟
حضرت امام خمینی (س) در تمام دوران جنگ تحمیلی نقش اول را در ایستادگی و دفاع ملت ایران ایفا کرده‌اند و مدیریت و رفتار ایشان در این دوران سخت و بحرانی، بسیار راهگشا و اثربخش بوده است. امام (س) با هوشیاری تمام دوران جنگ را تبدیل به «فرصتی برای انسجام مردم ایران»، «تبیین مکتب دفاعی اسلام»، «دمیدن روحیة مقاومت در بین مردم و نیروهای مسلح» تبدیل کردند و توانستند در مجموع حدود دو میلیون نفر از مردم سراسر ایران را برای دفاع از کشور وکمک به نیروهای مسلح بسیج کنند و در طول جنگ داوطلبان بسیجی به جبهه‌ها اعزام نمایند. تصمیم گیری‌های امام خمینی(س) در مقاطع مختلف جنگ در پیروزی‌های رزمندگان اسلام و موفقیت قوای ایران بسیار موثر بود.

می‌توانید مثالی برای ما داشته باشید؟
تدبیر ایشان در شکست حصر آبادان، فتح خرمشهر و بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از خاک کشور موجب حفظ تمامیت ارضی ایران شد. در ‌‌‌نهایت هم ایشان پس از هشت سال مقاومت حماسه ساز با تصمیمی شجاعانه توانستند جنگ را در زمان مناسب و هنگامی که همة قدرت‌های جهانی علیه ایران بسیج شده بودند در ۲۷ تیر ماه ۱۳۶۷ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ رو به پایان ببرند.

ولي با وجود کم و کاست‌های بسيار رزمندگان اسلام در برابر دشمنان  مجهز به سلاح ،مقاومت جانانه ای كردند. شما مي‌توانيد از اين مقاومت رمزگشايي كنيد؟
روحیه‌ای بالا و انگیزة قوی رزمندگان اسلام در دوران جنگ تحمیلی ناشی از این باور بود که:

۱_ایرانی‌ها مدافع از کشورشان در مقابل هجوم نظامی بیگانه هستند و طبیعتا انگیزه‌شان از دشمن متجاوز بیشتر بود.

۲_مردم ایران بر مکتب اسلام و ادیان الهی تکیه داشتند که شهادت در راه خدا را حیات جاویدان می‌دانند و دوست داشتن وطن را از ایمان می‌دانند و معتقد بودند که حب الوطن من الایمان است.

۳_رزمندگان اسلام از امام حسین (ع) الگو گرفته بودند که با نفرات کم و تجهیزات اندک در مقابل انبوه دشمنان ایستاده و از کشته شدن در راه خدا نهراسید و آن را فوز عظیم دانست. آن‌ها معتقد بودند که: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون و بر همین پایه نیز به دفاع از کشور علیه متجاوزان پرداختند تا کشورشان به دست دشمنان نیفتد.

اگر ایران پشتیبانی قدرت‌های بزرگ را در اختیار داشت دست به تصرف خاک عراق می‌زد؟
ایران هیچگاه در طول جنگ تحمیلی دست به تصرف خاک عراق نزد بلکه به دنبال بیرون راندن ارتش متجاوز از خاک خود بود. طبیعی است که وقتی ارتش متجاوزی از مرز کشوری عبور می‌کند در واقع به کشور مدافع مجوز داده است که قوای او هم از مرز عبور کنند و اهدافی را در خاک دشمن به تصرف درآورند تا قوای متجاوز را وادار به خروج از خاک خود کنند.

ایران از اروند رود عبور کرد تا عراق را وادار کند تا از ادعای خود در مورد مرز رودخانه اروند صرف نظر کند و معاهده ۱۹۷۵ را که صدام به صورت یک جانبه آن را ملغی اعلام کرده بود بپذیرد. تا روز آخر جنگ بخش‌هایی از خاک ایران در اشغال متجاوزان عراقی بود بنابراین بیرون راندن و تعقیب آن‌ها در حواشی مرز به مفهوم تصرف خاک طرف مقابل نیست. در طول جنگ هیچگاه ایران پشتیبانی قدرت‌های بزرگ را نداشت ولی عراق در عوض از حمایت‌های تسلیحاتی کشورهایی مانند شوروی و فرانسه، حمایت‌های اطلاعاتی و سیاسی آمریکا، حمایت تبلیغاتی و دیپلماتیک اروپا و کمک‌های مالی بعضی از کشورهای عربی مانند عربستان، کویت و امارات برخوردار بود.

برخی‌ها معتقد هستند که جنگ ایران و عراق حربه آمریکا برای تضعیف صدام و ضربه زدن به انقلاب نوپای اسلامی بود نظر شما در این باره چیست؟
آمریکا مشکلی با صدام حسین نداشت و او را مهره خوبی برای مهار اندیشه‌های انقلاب اسلامی و زمینگیر کردن جمهوری اسلامی ایران می‌دانست. آمریکا در سال دوم جنگ، عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد و سعی کرد تا روابط دیپلماتیک با این کشور برقرار کند. صدام در طول جنگ با حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی تقویت شد و یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌های خاورمیانه را پدید آورد.

عراق نه‌تنها در طول جنگ یک نیروی هوایی غربی را با دریافت جنگنده‌های میراژ فرانسوی در کنار جنگنده‌های میگ روسی تشکیل داد، بلکه در اواخر جنگ بالگردهای ST214را نیز از آمریکا دریافت کرد. این بالگرد‌ها که با آب و هوای ایران سازگاری داشت قرار بود در صنایع هواپیماسازی اصفهان (هسا) ساخته شود که با پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا به تعهدات خود عمل نکرد و تعدادی از آن‌ها را به دشمن ایران واگذار کرد. البته این قدرت نظامی به قیمت فقر و تضعیف مردم عراق به وجود آمد.

مشخص است که دولت آمریکا در جهت تضعیف انقلاب اسلامی تلاش می‌کرد و نگران بود که خواست مردم سالاری که در جریان نهضت اسلامی مردم موجب سرنگونی نظام سلطنتی ایران شد، موجب خیزش‌های اجتماعی در جهان عرب شود و پادشاهی‌های وابسته در کشورهای عربی را از اریکة قدرت به زیر کشد. در واقع آمریکا می‌خواست که این جنگ پیروز نداشته باشد و هرگاه که ایران گام‌های بزرگی را در این راه بر می‌داشت، کمک‌های اطلاعاتی و سیاسی خود به عراق را افزایش می‌داد.

همدلی و همیاری مسئولان و نیز سران نظامی در جنگ را تا چه حد تاثیر‌گذار در پیروزی می‌دانید؟
گرچه مسئولان کشور با هم اختلاف نظر سیاسی داشتند ولی همة آن‌ها در پی دفع تجاوز دشمن و پیروزی در جنگ بودند. همة آن‌ها می‌خواستند تا بینی دشمن را به خاک بمالند و سرافرازی ملت ایران را حفظ کنند. اما آنچه در پیروزی‌ها نقش مهم تری را ایفا می‌کرد رابطة صمیمی امام (س)، امت و رزمندگان بود. رزمندگان واقعا احساس می‌کردند که در رکاب نائب امام معصوم (ع) به دفاع از کشور مشغولند و این قدرت عظیمی را در مقاومت جبهه‌های ایران در مقابل ارتش متجاوز می‌آفرید.

آیا کسانی بودند که در آن زمان مخالف تدابیر و کلی نگری فرماندهان نظامی جنگ باشند؟
تا دو سال اول جنگ همة مردم، مسئولان کشور، احزاب و گروه‌های سیاسی همدل و هم زبان و متفق بر دفع تجاوز دشمن بودند. اما از زمانی که ارتش عراق از عمدة سر زمین‌های ایران بیرون رانده شد و قوای ایران مجبور شدند تا عملیات‌هایی را طراحی کنند که جنگ به خاک عراق کشیده شود، اختلاف نظرهایی پدید آمد. ناکامی‌ها در بعضی از عملیات‌ها مانند رمضان و والفجر مقدماتی و والفجر۱ باعث بروز اختلاف بین فرماندهان ارتش و سپاه گردید.

البته سعی شد تا از اواخر سال ۱۳۶۲ با تشکیل قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) با مسئولیت آیت ا... هاشمی رفسنجانی هماهنگی‌ها بین ارتش و سپاه افزایش یابد و اختلافات تاکتیکی کاهش یابد. با فرسایشی شدن جنگ، کسانی از جمله قائم مقام رهبری به نوع و شیوة جنگیدن معترض بودند، ولی صدایشان چندان قوی نبود. بنابراین هرچه جنگ طولانی‌تر می‌شد، بعضی‌ها از جمله تعدادی از نمایندگان مجلس که به عقلا معروف بودند و نیز برخی از احزاب که صدایشان به جایی نمی‌رسید، نظرات متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند که نظرات مخالفی داشتند ولی آشکارا بیان نمی‌کردند.

در تصمیم گیری‌های جنگ اختلاف نظر وجود داشت؟ آیا در صورتی‌که کسی بر خلاف جریان غالب حرکت می‌کرد، برخورد خاصی علیه وی صورت می‌گرفت؟

فضای جبهه‌های جنگ، محیط ناسازگاری و منازعه نبود، بلکه فضای همدلی و همراهی برای غلبه بر دشمن بود و اختلاف نظر‌ها به خوبی تحمل می‌شد. در جبهه‌ها یک نوع آزاد اندیشی بر روح و فکر فرماندهان جنگ حاکم بود و از تضارب آراء استقبال می‌شد. در ارتش که سلسله مراتب شدیدتری برقرار بود وقتی اختلاف نظری پدید می‌آمد، فرماندهان رده‌های پایین‌تر از مافوق‌های خود تبعیت می‌کردند ولی دیدگاه‌هایشان در میدان عمل تأثیر خود را داشت.

گاهی اوقات بین فرماندهان سپاه حتی برای انجام یک عملیات اختلاف نظر پدید می‌آمد. مثلا در جریان طرح ریزی عملیات والفجر۸ بعضی از فرماندهان سپاه با عبور از رودخانه اروند به‌دلیل مشکلات نداشتن پل و ابهام در پشتیبانی‌های مورد نیاز پس از انجام عملیات، موافق نبودند، بنابراین آن‌ها در مرحله اول عملیات به‌کار گرفته نشدند ولی پس از مشاهدة پیروزی‌ها، این فرماندهان نیز با یگان‌های خود به منطقة عملیات آمدند و در ادامة عملیات شرکت کردند و حماسه‌های ماندگاری آفریدند.
ارسال نظرات