صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۲۰۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۱ - ۲۹ مهر ۱۳۸۷

فرارو- اکنون نام هوشنگ امیر احمدی نامی آشنا برای ایرانیان است. او که متولد چهارم فروردین سال 1326 است در دهکده ای به نام «شیخ نشین» در بخشی به نام «شاندرمن» از شهرستان تالش از استان گیلان متولد شده است. او سالها پیش ایران را ترک کرده و در آمریکا زندگی می کند.

به گزارش فرارو، امیراحمدی دکترای خود را در رشته "برنامه ريزی و توسعه ی بین المللی" از دانشگاه کُرنل در ایالت نیویورک دریافت کرده است و هم اکنون در دانشگاه راتگرز، دانشگاه ايالتی نيوجرسی، به تدريس و تحقیق مشغول است. ضمنا" مُديريت مرکز مطالعات خاورميانه اين دانشگاه را نیز به عهده دارد. وی بنيانگذار و رئیس شورای آمريکائيان و ايرانيان(American Iranian Council) نیز می باشد. اين شورا مرکزی برای پژوهش و سياستگذاری است و تلاش دارد ادراک متقابل مردم ايران و ايالات متحده آمريکا را نسبت به يکديگر بهبود بخشد. وی همچنین از بنیانگذاران و مدیران مرکز تجزیه و تحلیل مسائل ایران (Center for Iranian Research) می باشد.

وی پس از انقلاب در سال 86 میلادی برای اولین بار با دعوت آقای مهندس مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران به ایران آمد. سه بار نیز در سه کنفرانس بازسازی، در سه سال پشت سرهم به ایران سفر کرد. 

بعد از آن با دعوت کنفرانس های دفاع مقدس و بعد هم با دعوت وزارت امور خارجه چندباری به ایران آمد .سفرهای او به ایران با روی کارآمدن دولت خاتمی قطع شد تا اینکه پس از ده سال در زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد توانست سفرهای مکرری به ایران داشته باشد. او در مصاحبه با سایت اینترنتی "عصر ایران" مدعی می شود که طی سفرهایش به ایران با آیت الله خامنه ای(در زمان ریاست جمهوری)، میر حسین موسوی و هاشمی رفسنجانی دیدارهائی نیز داشته است.

وی درباره چگونگی تاسیس شورای آمریکائیان و ایرانیان می گوید:  

«قبل از اینکه شورا به این اسم به وجود بیاید، وقتی که آقای خرازی در آمریکا سفیر ایران در سازمان ملل شدند من پیش ایشان رفتم و گفتم که من سال هاست که اینجا چند کنفرانس گذاشته ام و می خواهم روی رابطه ایران و آمریکا کار کنم. حتی یک کتابی هم نوشته بودم و روی این موضوع مطالعه کرده بودم.

سال 68 شمسی بود. من به ایران رفت و آمد می کردم و متوجه شدم که جریان ایران و آمریکا خیلی عمده شده است. آمریکا کم کم داشت تحریم ها را خیلی زیاد می کرد. در ایران شورای ضد آمریکایی خیلی زیاد بود. من یادم است که به کنفرانس های بازسازی که می رفتم در سالن علامه مجلسی دانشگاه تهران -اگر اشتباه نکنم- وقتی که می خواستی وارد سالن بشوی باید از روی پرچم آمریکا قدم می زدی و رد می شدی. روی سردر ها بزرگ "مرگ بر آمریکا " نوشته بودند.

من رفتم و به آقای خرازی گفتم که من احساس می کنم این رابطه مثل کسی است که دارد سرطان می گیرد. دقیقا همین جمله را گفتم. گفتم خدا نکند این بیماری را بگیرد، این پخش می شود، جلوی این بیماری را بگیرید.

در آن زمان به جز آقای کمال خرازی(که با او صحبت ها انجام شده است) آقای صادق خرازی هم آنجا بود. هر دو استقبال کردن و من یک سری کنفرانس گذاشتم در رابطه ایران و آمریکا.

بعد از این کنفرانس ها، سازمانی درست کردم که خودم و 2-3 نفر دیگر در آن عضو بودند. با عنوان سازمان کنفرانس های ایران و آمریکا. 5-6 سال با همان اسم در رابطه با ایران و آمریکا کنفرانس می گذاشتیم.

یادم است که قبل از اینکه آقای کلینتون قسم بخورد، یک کنفرانسی با عنوان «روابط ایران و آمریکا در دولت جدید آمریکا» گذاشتیم. بعد هم بلافاصله کنفرانس های بعدی را گذاشتیم. شش سال با همان اسم کنفرانس ها را ادامه دادیم، تا سال 97 میلادی. در سال 97 شورا را تاسیس کردیم.»

امیر احمدی همچنین درباره هدف شورای مذکورخاطر نشان کرد:

«هدف آن ایجاد دوستی بین ایران و آمریکا نیست. ما اعتقاد داریم که رابطه بین ایران و آمریکا باید عادی شود، نه اینکه لزوماً دوستانه شود، حالا اگر دوستانه هم بشود خیلی بهتر، اگر نشد هم نشد!

ولی این رابطه غیر عادی است، باید عادی شود. مثلا شوروی سابق و آمریکا دشمن بودند، ولی بزرگترین سفارت آمریکا در مسکو قرار داشت. بزرگترین سفارت شوروی هم در واشنگتن بود.

ایران و آمریکا حتی در جنگ هم باید سفارت داشته باشند. برای اینکه جنگ که تا ابد نمی تواند ادامه پیدا کند، باید در حال جنگ هم با هم مرتبط باشند.»

او درباره فعالیت های این شورا می گوید:

«فعالیت های این شورا خیلی خیلی شفاف است. کنفرانس می گذاریم، ماهنامه، دوهفته نامه و گاهنامه چاپ می کنیم. کتاب منتشر می کنیم. جلسات خصوصی می گذاریم. کمک می کنیم مقامات دولتی اگر تمایل دارند همدیگر را ببینند.

گاهی هم به ما حرف هایی می زنند که به طور غیر مستقیم به کسانی بگوییم. ولی نه خودمان را پیام آور می دانیم. نه به قول "کیهان" دلال هستیم!» 

وی همچنین درباره محل تامین بودجه های شورا گفت:

«ما معمولا بودجه مان را از چهار کانال تامین می کنیم: اول کمپانی های آمریکایی، دوم از بنیاد های آمریکایی، سوم از ایرانیان و آمریکایی هایی که آنجا هستند و چهارم از محل فروش نشریاتمان.

تمام پول هایی که سازمان می گیرد ثبت می شود، حتی اسم افرادی که پول می دهند را هم ثبت می کنیم و شما می توانید در سایت ما خیلی شفاف تمام وضعیت مالی ما را ببینید.

ما بر اساس اساسنامه ای که داریم نمی توانیم از دولت ها پول بگیریم. ما بودجه زیادی نداریم، یعنی پول کلانی نداریم. آنجا همه چیز با پول است. رقبای ما پول زیادی دارند، با همین بودجه لابی می کنند اما ما به خاطر عدم برخورداری مالی نمی توانیم کار زیادی در برابر لابی های آنها انجام بدهیم.»

امیر احمدی در اسفند سال 86 طی یک مصاحبه با هفته نامه شهروند امروز ضمن بیان اینکه او آلبرایت را تشویق کرد تا از ملت ایران عذر خواهی کند گفت به دعوت احمدی نژاد به ایران امده است.

«از سال 1997 به بعد در رابطه ایران و آمریکا فعال شدم و در سال 2000 خانم آلبرایت را آوردم تا از ملت ایران به خاطر کودتای 28 مرداد 1332 عذرخواهی کند. اما عکس من را با خانم آلبرایت در روزنامه ای به صورت پیاپی در 9 شماره چاپ کردند و به عنوان مامور ویژه آمریکایی ها معرفی ام کردند. بنابراین من در این سال ها نتوانستم به ایران بیایم تا اینکه در جلسات دیدار و گفت و گویی که با آقای دکتر احمدی نژاد داشتم و خصوصا در آخرین دیدار ما که در سپتامبر گذشته و در سفر ایشان به نیویورک صورت گرفت، در این باره گفت و گوهایی شد. تا اینکه چندی پس از آن سفر، آقای احمدی نژاد طی یادداشتی از من خواستند که به کشور بازگردم و هماهنگی های لازم را با برخی مقامات نیز انجام دادند.

من هم پیرو آن نامه آقای احمدی نژاد و ترتیباتی که داده شده بود، راهی ایران شدم و بسیار خوشحالم که اکنون در ایران هستم. از آقای دکتر احمدی نژاد هم بسیار تشکر می کنم که به من لطف کردند و پا را وسط گذاشتند و بانی این اتفاق شدند. »

امیر احمدی که در قسمتی از مصاحبه خود با شهروند به «منع دولت خاتمی برای حضور او در ایران به دلایل واهی» اشاره کرده بود تلاش های احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا را بیش از دیگران دانست.

«آقای احمدی نژاد از زمانی که رئیس جمهور شد و تاکنون، بیش از هر رئیس جمهوری در گذشته سعی کرده است قفل این رابطه را باز کند. مشکل آقای احمدی نژاد با اسرائیل است و نه با آمریکا.

آقای احمدی نژاد حتی پیشنهادهای بسیار خوبی هم به آمریکایی ها داده است. پیشنهاد مذاکره مستقیم با بوش را داده است. پیشنهاد داد که پرواز هواپیماهای ایران به صورت مستقیم و از تهران به نیویورک باز شود. برای اولین بار در زمان آقای احمدی نژاد بود که مذاکره ایران و آمریکا درباره عراق انجام شد.»

باید به این مطلب توجه کرد که اکنون امیراحمدی در شرایطی به ایران رفت وآمد می کند که پیش از این ارتباط با او نوعی جرم تلقی می شد و همواره از سوی محافل سیاسی و رسانه ای متهم بوده است که یک عنصر آمریکایی است و در جرگه ی براندازان نظام قرار دارد. 

شایان ذکر است که در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و در جریان پرونده ی موسوم به نظر سنجی که به بازداشت عباس عبدی و حسین قاضیان انجامید، اتهام یکی از متهمان پرونده، ارتباط با هوشنگ امیر احمدی بود.

در حال حاضر با اجازه وزارت امور خارجه آمریکا مبنی بر تاسیس نمایدگی این شورا در ایران فعالیت های امیر احمدی وارد دور تازه ای شده است، اما دولت ایران تاکنون به طور رسمی و شفاف در این باره اظهار نظر نکرده است و سیاستی دوگانه را در پیش گرفته.

اگرچه امیر احمدی بارها تاکید کرده است که به دعوت احمدی نژاد به ایران سفر کرده است، اما همواره این مطلب با تکذیب مواجه شده است و اکنون نیز به گزارش "نوستی" وی در گفتگوئی طی محتمل خواندن صدور مجوز برای فعالیت شورای آمریکائیان _ایرانیان خبر از در دستور کار قرار گرفتن این سند در وزارت خارجه ایران می دهد و این در حالیست که صبح امروز سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به انتشار مجدد اخباری مبنی بر تسلیم درخواست آمریکا به ایران در خصوص گشایش دفتر حافظ منافع آن کشور در تهران تصریح کرد: «هیچ درخواستی در این باره تا کنون دریافت نشده است.»

با وجود این مسائل این سئوال به اذهان متبادر می شود که اگر با توجه به سخنان مقامات ایرانی، امیر احمدی دروغ پردازی می کند چرا برای سفرهای متعدد او به ایران ممانعتی به عمل نمی آید و او هرقت که بخواهد به ایران سفر می کند و پس از آن مدعی دیدار با مقامات ایرانی می شود؟

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: