نوعروس جوان وقتی طناب دار بر گردنش گره خورد تصور نمی کرد مادر شوهرش به او زندگی دوباره ببخشد.
به گزارش مهر، سوگند سه ماه بعد از عروسی همسرش را با ضربه کارد از پا درآورد. نوعروس که از این جنایت ترسیده بود، از خانه خارج و با داد و فریاد از اهالی کمک خواست. ماموران بلافاصله به آنجا رفتند. هرچند اورژانس نیز در محل حضور یافته بود، تکنسین ها اعلام کردند این مرد لحظاتی بعد از زخمی شدن جان باخته است.
به دستور بازپرس پرونده جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و سوگند همسر مقتول برای بازجویی به پلیس آگاهی انتقال یافت. وی در همان بازجویی های اولیه گفت شوهرش با ضربه چاقوی وی زخمی شده است. سوگند در مراحل مختلف تحقیقات به قتل اعتراف و انگیزه خود را اختلافات قبلی بیان کرده است.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در این جلسه مادر مقتول برای عروسش تقاضای قصاص کرد و گفت: پسرم بی گناه کشته شده و من حاضر نیستم از خون او بگذرم. پسرم جوان بود و می توانست زندگی خوبی داشته باشد.
در ادامه سوگند در جایگاه قرار گرفت تا در مورد اتهام قتل عمدی از خود دفاع کند.
وی گفت: قبول دارم چاقو به دست من وارد بدن شوهرم شد اما من قصد کشتن او را نداشتم. من و شوهرم حمید تازه با هم ازدواج کرده بودیم البته مدت طولانی با هم نامزد بودیم. از همان روزهای اول نامزدی حمید با من بدرفتاری می کرد. او چندین بار در دوران نامزدی مرا زد. با این حال تحمل می کردم، همه به من می گفتند این بدرفتاری ها به دلیل این است که شما زیر یک سقف زندگی نمی کنید اگر عروسی کنید همه چیز درست می شود. من هم به این امید مشکلات را تحمل می کردم.
وی گفت؛ متاسفانه زندگی ما آن طور که پیش بینی می شد، نبود و روابط ما حتی بعد از ازدواج هم اصلاح نشد و حمید همچنان با من بدرفتاری می کرد. رفتارهای عصبی او تا حدی بود که مرا کتک می زد. روز حادثه صبح از خواب بیدار شدم. چند روزی بود که با حمید مشکل داشتم. زمانی که من از رختخواب بیرون آمدم باز هم مطابق معمول حمید بهانه گرفت و دوباره با هم درگیر شدیم. حمید به شدت مرا کتک زد من هم به شدت خشمگین بودم و به دنبال راه دفاعی از خودم می گشتم. زمانی که حمید مرا به سمت آشپزخانه هل داد به کابینتی که چاقو ها روی آن قرار داشت برخورد کردم و در یک لحظه تصمیم گرفتم چاقو را بردارم و با آن شوهرم را تهدید کنم تا از ضرباتی که به من می زد، جلوگیری کنم. چاقو را رو به روی خودم گرفتم تا به حمید بگویم دیگر به من نزدیک نشود اما او جلو آمد تا دوباره مرا بزند و یک دفعه چاقو که تیغه اش رو به او بود وارد بدنش شد.
نوعروس متهم به قتل ادامه داد؛ قسم می خورم قصد کشتن شوهرم را نداشتم و زمانی که او زخمی شد، من با داد و فریاد از همسایه ها کمک خواستم تا او را از مرگ نجات دهم. با اینکه من و حمید با هم اختلاف داشتیم، او را دوست داشتم و راضی به مرگش نبودم. ضمن اینکه ما قبلاً بارها و بارها با هم درگیر شده بودیم اما هیچ وقت کار به اینجا کشیده نشده بود و ما این طور رو درروی هم قرار نگرفته بودیم.
وی در آخرین دفاعیات خود گفت؛ باز هم می گویم قصد نداشتم شوهرم را بکشم و من چاقو را به بدن او فرو نکردم بلکه حمید به سمت من آمد و زمانی که می خواست با من درگیر شود، چاقو به بدن او اصابت کرد.
بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای پرونده وارد شور شده و سوگند را به قصاص محکوم کردند.
در ادامه حکم نیز در شعبه 27 دیوان عالی کشور تائید شد. با استیذان حکم از سوی رئیس قوه قضائیه، سوگند 12 تیر امسال پای چوبه دار رفت که در آخرین لحظات مادر مقتول حاضر به بخشش عروسش شد.
صبح امروز جلسه محاکمه برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
در این جلسه سوگند گفت: سه ماه پس از عروسی این قتل رخ داد. حمید بیکار بود و سرکار نمی رفت. پدرم برایش کاری پیدا کرده بود و حاضر نبود به آنجا هم برود. ما از قبل از ازدواج اختلاف داشتیم اما به دلیل اینکه حمید انتخاب خودم بود نمی توانستم اعتراضی بکنم. روز حادثه هم قصد کشتن او را نداشتم.
در ادامه قضات دادگاه با توجه به ابهام در رضایت پدر مقتول جلسه را تجدید وقت کردند.
راستی فراجان کاش برای پاسخ ها هم امتیاز دهی میذاشتی
تو خانواده ای بزرگ شدم که پدرم همیشه سر هر چیز کوچیکی مادرم رو میزد ، من کودکی خیلی بدی داشتم
به خودم قول دادم اگر روزی ازدواج کردم در انتخاب همسرم چشمام رو باز کنم و درست انتخابش کنم و فقط بهش محبت کنم
من درک میکنم شوهر و پدری که دست بزن داره یعنی چی چون خودم سالها زجر کشیدم
من 5 ساله ازدواج كردم و ديگه دارم در زمينه زندگي زناشويي يك تئوريسين ميشم و خيلي از دوستان تو اين زمينه از من كمك فكري ميگيرند.
ميبيني كه چقدر خوب جنس شماهارو شناختم و اتفاقا همسرم رو به خوبي مديريت ميكنم تا نتونه نابودم كنه. رمز عدم نابوديمم اين بوده كه از همون اول زير بار مهريه سنگين نرفتم 14 تا سكه خيلي ايده آله واسه مهريه.
شما هم برو كار ميكن مگو چيست كار كه ...
تلاش کن یک ثانیه این مدیریت حرفه ای خودتو رها نکنی تا همسرت مبادا بتونه نابودت کنه
بسیار نگاه عقب افتاده ای نسبت به یک زن داری...گویا ما عقل نداریم و نیاز داریم یکی مدیریت مون کنه
شما آقایون نمی تونید یکم باز نگاه کنید؟ نمی تونید قبول کنید که زن فرقی با شماها نداره؟
خدا رو شکر که زنان جوان فهمیدند باید از لحاظ مالی مستقل باشند تا وقتی که ازدواج کردند یکی منت نذاره بگه میدونی چقدر پول در آوردن سخته؟؟
خیلی خانم ها از جمله خانم شما مهریه های سنگین دوست ندارند
غرور هیچوقت خوب نیست به خصوص با زنت
در ضمن این طرز صحبت در مورد زنان و به خصوص همسر خودتان کاملا نشانگر شخصیتی بدوی و متحجر می باشد. با احترام.
؛ همسرم رو به خوبی مدیریت میکنم ؛ شما در مورد یه انسان داری حرف میزنی هااااا
بعدشم؛ تا نتونه نابودم کنه: ؟؟؟ یعنی عشق و علاقه بیداد میکنه بین شما ....
حقيقت همينه خداييش
بهتر است سري به دادگاه خانواده در ميدان ونك بزنند و ببينند چه كسي در عسر و حرج است؟!
زن با اهرم مهريه ميتواند همه جوره مرد را سر به راه كند يا پدرش را درآورد يا حتي نابود كند و ...
اتفاقا در كشور ما قانون خيلي خوب از خانمها دفاع ميكند و حتي بيش از حقشان به آنها ميدهد
بنظر من زناني كه اظهار شكايت از همسرشان ميكنند ولي طلاق نميگيرند فقط يك علت دارد: نان مفت خوردن و حرف مفت زدن همين و بس
پس خانمها لطفا اينقدر ننه من غريبم بازي درنياريد
اگه متاهلی، تو که میگی زنا اینقدر بد و ظالم و مفتخور و عوضین واسه چی زن گرفتی بدو برو طلاقش بده زنیکه رو...
اگه هم مجردی هیچوقت زن نگیر زنا خیلی بدن اذیتت میکن. همینجور تا آخر عمر مجرد بمون
ولی واقعا در مورد حقوق برابر خانم ها با آقایون واقعا موافقین؟
ثانیا در فرهنگ ما طلاق به قدری مذموم است (مخصوصا برای زن) که اکثر زن ها تلخی بی پایان را به پایان تلخ ترجیح میدهند.
بیچاره با یه امیدی ازدواج کرده
چي شده همش كامنتهاي باراني رو ميگذاري شفاف؟!
مردان بواسطه قوه مردانه و روحیه مردسالارانه گاهن دچار توهم استفاده از زور میشوند اما غافلند که زن بی پناه برای جبران غرور شکسته اش روزی بالعخره به فغان خواهد رسید.
راهکارش در قرآن و دین مقدس اسلام آمده است.قرارنیست خون و خونریزی راه بیافتد یا انتقام گیری شود و یا خودفروشی کند اگر بین زن و شوهری اختلاف است و نمی توانند با هم زندگی کنند بهترین راه حل طلاق و شروع زندگی دوباره.
منظور بالاخره است دیگه ؟
بالعخره!!!!!!
با نظرت موافقم.