صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۰۹۵۸
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۶ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۲
شبکه ایران نوشت:

طبق آمارها در سال های اخیر درصد طلاق در کشور رشد چشم گیری داشته است. روان شناسان معتقدند که افزایش درصد طلاق علل مختلفی دارد. یکی از دلایل آن افزایش پویایی روانی افراد است.

روان شناسان معتقدند که بر خلاف نگاه سنتی حاکم در جامعه همیشه طلاق بد نیست و همیشه ازدواج خوب نیست. حتی گاهی طلاق را از ادامه زندگی بهتر می دانند. چرا که ازدواج خوب باعث سلامت جسمی و روانی افراد می شود و در مقابل ازدواج بد  می تواند اثر مخربی بر سلامت جسمی و روانی افراد بگذارد.

جامعه شناسان نیز در بررسی علل طلاق، استقلال مالی زنان را یکی از عوامل موثر عنوان می کنند و معتقدند که در این صورت سیر طلاق، مثبت است. چرا که تعداد زنانی که به دلیل نیاز به حمایت، تحت هر شرایطی به زندگی زناشویی خود ادامه می دهند و دچار انواع آسیب های جسمی و روحی می شوند کم می شود.

اما آنچه که مدنظر ما است تجمل گرایی در برخورد با پدیده طلاق است. چیزی که این روزها از آن به جشن طلاق یاد می کنند و در مناطق شمالی شهر تهران شاهد گسترش آن پدیده نوظهور هستیم. پدیده ای که تحت عنوان روشنفکری سال هاست در کشور ما جولان می دهد.

جشن طلاق
تجسم کنید در یک باغ مجلل به یک مهمانی شام به جشن و پایکوبی دعوت شده اید. همه می خندند و شادی می کنند. مهمان ها با گل و شیرینی و کراوات زده یکی پس از دیگری وارد باغ می شوند. وقتی از مناسبت می پرسید، جواب می دهند جشن طلاقه! چه احساسی به شما دست می دهد.

واقعاً چه احساسی به شما دست می دهد وقتی که می بینید خانواده ای برای فروپاشی زندگی فرزندشان به هر دلیل منطقی و غیر منطقی مهمانی شام می دهند و شاید بیشتر از مراسم عروسی هزینه می کنند. جالب تر این که خانواده و بستگان طرف مقابل نیز دعوت می کنند. من نیز مهمان یکی از این مراسم هستم. مهمان مراسمی که نادیده گرفته شدن هویت واقعی و فرهنگ ملی ایران در آن مشهود است. مراسمی که برگزاری آن در کشور ما نشانی از به بیراهه رفتن است.


پس از پایان مراسم با پدر خانواده به گفت‌وگو نشستم:

این جشن به چه مناسبتی برگزار شد؟
جشن طلاق و جشن آزادی دخترم بود.

چرا برای جدایی و طلاق به جشن و پایکوبی برخواسته اید؟
قصدم بالا بردن اعتماد به نفس دخترم است. او در این زندگی که دو سال طول کشید به شدت دچار آسیب روحی شده است. می خواهم به او بگویم که اتفاق مهمی نیفتاده است و این اتفاق برای هر کسی ممکن است پیش بیاید.

آیا اعتقاد دارید که فرووپاشی یک زندگی ناراحت کننده است نه خوشحال کننده؟
 بله. اما غصه خوردن که فایده ای ندارد. دخترم باید خود را برای شروع یک زندگی دیگر آماده کند. ما برای آرامش او این کار را می کنیم.

با این نگاهی که شما دارید، اگر خدای نکرده یکی از اقوامتان فوت کند برای تقویت روحیه بازمادگان سورو سات راه می اندازید؟
 این موضوع خیلی فرق می کند.

چه شد که به فکر برگزاری جشن برای منفورترین حلال خدا افتادید؟
یکی از دوستان ما در خارج از کشور از برپایی چنین جشنی خبر داد و گفت این جشن تأثیر روانی زیادی بر دخترت دارد.

آیا شما می دانید که فرهنگ ما با فرهنگ غربی ها متفاوت است و رسوم و فرهنگ آنها با ما متفاوت است؟
 من هیچ فرقی بین آدم ها نمی بینم.

چرا از روان شناس و مشاور برای کمک به روحیه دخترتان استفاده نکردید؟
 دختر من که روانی نیست. ضمن این که نمی خواهم خانواده داماد فکر کنند که دختر ما از لحاظ روحی دچار آسیب شده است.

(به خودم گفتم پس این جشن، یک لجباری و به نوعی روکم کنی است.)

برنامه بعدی شما بعد از این مراسم چیست؟
 او را یک سفر به خارج از کشور می فرستم تا بفهمد که زندگی همچنان جاری است.

 یعنی وقتی دخترتان از ماه عسل برگردد، این شکست را فراموش می کند؟
خیر ولی این مراسم به نوعی حمایت خانواده از او را اثبات می کند.

(توی دلم گفتم: پس این یک شادی مصنوعی است و شما فقط تظاهر به شادی می کنید.)

چگونگی برپایی جشن طلاق
در ایران برپایی جشن طلاق و جشن فروپاشی یک خانواده که برگزارکنندگان آن ادای روشنفکرها را درمی آورند در مناطق شمالی شهر روبه گسترش است.

در شرایط که برپایی مراسم ازدواج برای بسیاری از جوانها سخت و دشوار شده است، شاهد تجمل گرایی در برپایی این گونه جشن ها هستیم.

این مراسم نیز مانند سایر مراسم ها رسم و رسوم خاص خود را دارد. از کارت دعوت برای تشریف فرمایی مهمان ها گرفته تا کیک مخصوص به خود و چکش گل کاری شده همانند چاقوی مخصوص برش کیک در مراسم عروسی دیده می شود. البته با این تفاوت که از چکش برای خرد کردن حلقه ای که زمانی با نیت "حلقه پیوند بین دو نفر" خریداری شد استفاده می شود.
  
کمی تأمل لازم است
حال اگر حاصل ازدواج وجود فرزند یا فرزندانی باشد، آیا باز هم چنین جشنی برگزار می شود؟

اگر جواب آری است، نقش فرزندان در این مراسم چیست؟
آیا از آنها نیز می خواهیم در این بزم به جشن و پایکوبی برخیزند؟

آیا اگر ازدواج دومی صورت گیرد و منجر به طلاق شود، باز چنین سوروساتی به پا می شود؟

آیا فکر کرده ایم که رواج چنین رسوم نوبرانه و وارداتی چه خدشه ای بر فرهنگ ایرانی ما وارد خواهد کرد؟

آیا غم و شادی مفهوم واقعی خود را از دست داده اند که اینچنین هورا سر دادن ها و کف زدن ها را در چنین مراسمی شاهد هستیم.
برچسب ها: جشن طلاق تهران
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
محمد
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
آخه مرد حسابی، پولی که خرج این جشن مسخره برای دختر لوس و ننرت کردی تا از آمپاس در بیاد رو خرج خوشحالی و ازدواج دو تا جوون بیچاره دیگه میکردی تا به زندگیشون سر و سامون بدن
ناشناس
۱۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
خبرنگار حودش بهتره به یک روانشناس مراجعه کند
ناشناس
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
مشکل خانواده های کم جمعیت و لوس شدن بچه ها که حلا جوان هستند و تشکیل زنگی داده اند است که اصلا همزیستی و گذشت را بلد نیستند .به اینده فرزند ان اصلا فکر نمیکنند به نظام خانواده فکر نمیکنند .لجبازی که نیست دو خانواذه باهم بنشینند و زن و شوهر جوان را متقاعد کنند که تعویض همسر یا بی قید در جامعه گشتن هیچکدام عاقبت خوبی ندارد.این کلاس و روشنفکری و حمایت نیست
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
در آموزه های دینی آمده که «بالمعروف» طلاق دهید. امّا فکر نمی کنم جشن طلاق با این آموزه ها همخوانی داشته باشد!
ناشناس
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
دلیل این کار اینه که ما طلاق را به عنوان یک راهکار درست به جامعه معرفی نکردیم و همیشه نکوهش جامعه را در پی داشتهو در حالی هست که طلاق هم مانند ازدواج امری درست هست به جای خودش
ناشناس
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
چرا میگید روشنفکری؟؟ آیا یک استاد دانشگاه یا یک پزشک و یا فعال سیاسی و یا یک دبیر مبادرک به این کار میکند؟
اینا به خاطر کوته فکری و تازه به دوران رسیدگی و اقتصاد دلالی است که پولهای باد آورده را به خانه ها برده.. پول حرام همینه
mehrdad
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
طلاق بعضی وقتا واقعا لازمه ولی بدبختانه توی جامعه ما وقتی یه خانومی از شوهرش جدا میشه دماغ آدمای هیز به کار میفته پدر این خانوم این قضیه رو نمیدونه این جوری که از فردای جشن خیلی ها تو فامیل خودش برای دخترش دندون تیز میکنن نباید توی شیپور فریاد بزنه که. یه جور دیگه باید به دخترش روحیه میداد این جوری دختره بدتر ناراحت میشه
ناشناس
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
يه پيشنهاد براي كسايي كه جشن طلاق ميگيرن دارم! ميشه تو همين جشن جدايي از نامزد جديدشون هم رونمايي كنن تاهم روي بعضيا رو كم كنن و هم بروز بودن و جلوافتادگي خودشونو ثابت كنن تا ديگه كسي بهشون عقب افتاده نگه
محمد علي
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
همون روزي كه دخترت اومد بهت گفت دَدي جون من تصميم دارم با في‌في ازدواج كنم و دوست خارجيت بهت گفت كه به نظر دخترت احترام بذار اي انتلكتوال! معلوم بود كه براي جبران همين شكست خودساخته بازم بايد دست به دامن همون دوست خارجيت بشي و كار بيهوده‌ي دوم رو بكني(جشن طلاق)!
البته شايدم اينقدر احمق بودي كه از همون روز اول ازدواج، بخاطر عقده‌هاي شخصي از دوماد يا خانواده‌ش، بنا رو بر فروپاشوندن زندگي دخترت گذاشتي و بعد از 2 سال جشن موفقيت خودت رو گرفتي.
خطاب به همه مخاطبين روشنفكر فرارو عرض كنم كه شك نكنيد جشن طلاق ذره‌اي از آلام روحي مطلقين نخواهد كاست و صرفا فنر نفرت رو در اونها جمع ميكنه و از فرداي همون روز اين فنر باز شده با روح و روان شما كاري ميكنه كه زندگي قبليتون آرزوتون بشه.
علی
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
مشکل اصلی در عدم آگاهی است. هنوز هم اکثر ایرانی ها مشاوره و روانشناسی را چیز بدی می دانند.تا خودمان را نشناسیم وبه پیچیدگی های روانی ورشخصیتی ورفتاری خودمان آگاه نباشیم معضلات اجتماعی وفرهنگی واقتصادی وسیاسی همچنان دامنگیر کشورمان است وفرزندانی تربیت می کنیم که آنها هم نا آگاه می شوند ومشکلات همچنان باقی مانده وبلکه شدید تر می شوند. دولت وصداوسیما وظیفه خطیری دارند که اهمیت مشادره وسلامت روانی مردم را فرهنگ سازی ونهادینه کنند. انسان های روان سالم جامعه ای قانونمند واخلاق مدار وخلاق وپیشرفته را می سازند
ناشناس
۰۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
يه سوال از نويسنده: پس اين همه تحقير و ترس كه هميشه براي خانم هاي جدا شده تو ي جامعه و ... وجود دارد كجاي فرهنگ و ... ما جا دارد. نه اون منصفانه است و نه اين. بايد يك فرهنگ سازي مناسب صورت گيرد. تا به طلاق نگاه منطقي داشته باشيم . همين
امیر
۰۷:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
جامعه بیمار!
علی
۰۶:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
آیا فکر کرده ایم که رواج چنین رسوم نوبرانه و وارداتی چه خدشه ای بر فرهنگ ایرانی ما وارد خواهد کرد.
زمانی با فرهنگ و سنتهای مختلف ایرانی زدییت و مخالفت میشده و میشود چه انتظاری است که مردم بدنبال این گونه رسم و رسوم عجیب و قریب (از نگاه ما اکثریت ایرانیها) نروند.
م رعیت
۰۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
امتیازهای کامتها ظاهرا محدودیت نداره! یک نفر هر چندتا امتیاز که به یک کامنت بخواد میتونه بده!! مثلا بنده به کامنت "اسیر" بیست سیتاتا منفی دادم.
ناشناس
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
اگر انسانها بتوانند فرهنگ همزیستی و یاری داشته باشند زیباست درصورتی که دشمنانه زندگی کنند بهتراست که عمر خودرا تباه نکنند
حمید
۲۳:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
گمان نکنم کسانیکه نسبت به آرامش واقعی دخترشان برنامه ندارند ،فکر حفاظت از فرهنگ ایرانی باشند!
علي
۲۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
براي يافتن شوهر جديد خوبه.
ناشناس
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
کار جالبی هست
ناشناس
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
وقتی 1000سکه طلامهریه است و عروس خانم توسط دادگاه می گیرد یا داماد بیچاره را به زندان می فرستد نباید این جشنهای زنده به کوری را دید.
بانک برای دادن دسته چک از 50 بانک استعلام می کند و جواز کسب می خواهد و .....ولی محضر و قانون برای فردی که تمام تبارش 100 میلیون ندارد 1000 سکه طلا یا میلیارد تعهد مالی می نویسد
کی باید درستش کند و ....
کسری
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
اینکه خانواده ای تصمیم بگیرد که برای جدایی دو نفر از یکدیگر جشن بگیرد از منظر فردی اشکالی ندارد سهل است که چنین تفکری میتواند مراسم نوحه خوانی و عزاداری هم برای جشن عروسیش بگیرد! و بدیهی است که چنین مراسمی چون با رضایت طرفین و بدون ایجاد اخلال در نظم اجتماعی برگزار میشود از نگاه فردی بلا اشکال است. اما خوب است که این موضوع را قدری از نزدیکتر و با اتکا به تجارب جامعه شناختی نگاه کنیم:
1. به لحاظ تاریخی چنین کاری یعنی جشن گرفتن برای جدایی یک زوج امری مسبوق به سابقه نیست. در اغلب موارد جدایی ناراحتی طرفین را در پی داشته و در حالات خاص طرف یا طرفین جدایی را نقطه پایانی بر یک فرایند رنج آور میدانسته است و از این بابت احساس آسودگی خاطر میکرده است گواینکه مسئله فرزندان حاصل از ازدواج تا لحظه آخر عمر آنان را همراهی میکرده است.
2. به لحاظ بین المللی نیز برگزاری جشن برای جدایی امری پذیرفته نبوده و به بخشی از فرهنگ غالب هیچ ملتی تبدیل نشده است.
3. از لحاظ منطقی نیز برگزاری جشن برای جدایی دچار اشکال است.اگر فرضا ازدواج طرفین بدون تمایل هیچیک از آنان و مستقیما زیر فشارهای خارج از میل زوج و زوجه صورت میگرفت، میشد تصور کرد که برگزاری جشن اختتامیه آن وجهی از منطق در خود داشته باشد. ولی با یک جستار ساده میتوان دریافت که اغلب کسانیکه جشن طلاق می گیرند همانانند که به گاه ازدواج روی لیلی و مجنون را از شدت ابراز عشق سفید کرده اند.اگر ازدواج را می پذیریم و از بابت آن خوشحالیم چون تصور می کنیم نیمه گمشده خود را یافته ایم، برگزاری جشن و دعوت میهمان برای آن برای آن است که به بقیه بگوییم اشتباه کرده ایم؟ وقتی میخواهیم اعتراف به اشتباه کنیم منطقی است که برای آن دهل بزنیم؟
4. به لحاظ اخلاقی باید موضوع را از منظر خانواده بعنوان سلول بنیادین اجتماع نگریست. در جامعه ای که نهاد خانواده قویتر است قدرتمندتر است و سایه اقتدار خود را بر سایر جوامع می گستراند. اگر امروز در آمریکا قداست خانواده به شدت ترویج میشود و اموری مانند خیانت و دروغ در محصولات فرهنگی نظیر فیلمها به شدت مذموم نشان داده میشود چندان غریب نیست زیرا آمریکاییان دریافته اند که حفظ مقام اول در ملل پیشروی دنیا جز با اتکا به جامعه ای قدرتمند و لاجرم خانواده قدرتمند امکانپذیر نیست. متضاد این مسئله نیز در اروپا مشخص است که با تضعیف نهاد خانواده، ترویج روابط جنسی نامحدود، جایگزینی حیواناتی مانند سگ و گربه بجای اعضای خانواده اقتدار جامعه با سرعتی حیرت آور رو به تضعیف و نهادهای اجتماعی دچار خلاء کارکرد شده اند. وضعیت فعلی اقتصاد اروپا با محوریت پوشش بیمه بجای کارآفرینی در کنار وضعیت نابسامان نهاد خانواده اغلب این کشورها را در معرض تهدیدهای جدی از بابت چشم انداز آینده شان قرار داده است. اصلا تعجب انگیز نیست که مطابق آمار سازمان ملل، سهم اقتصاد اروپا از اقتصاد جهانی که هم اکنون حدود 30 درصد است تا سال 2025 به حدود 9% سقوط خواهد کرد. یعنی جوامع اروپایی توان آنرا ندارند که برتری خود را حفظ کنند و دلیل انهم جز این نیست که با تضعیف نهاد خانواده و رشد مهاجرت، در آینده اصلا شاید چیزی به نام جامعه مفهوم مشخصی در اروپا نداشته باشد(اگر اکنون داشته باشد)
5. ایران و جامعه ایرانی از آنجا که در مرحله گذر از کارکردهای سنتی به اصول زندگی مدرن قرار دارد خود به خود مستعد تغییر در فرم و محتوای ارزشهای خود است.این تطور گاهی شکل اعوجاج به خود می گیرد و به ضد فرمهایی مانند جشن طلاق خود را نمایش میدهد.ایکاش همه تغییرات معوج همانند جشن طلاق بودند که در بهترین حالت تنها بخش بسیار کوچکی از جامعه ایران حامی آنهاست(اغلب نو کیسگانی که تازه به پول رسیده اند و در خلاء فرهنگ نداشته خویش، دست به ابداع چنین مراسم عجیب و غریب و مهوعی میزنند که به شخصه مرا به یاد جشن زامبی ها می اندازد). درد آن است که اعوجاج فرهنگی هم اکنون در اشکالی بسیار حاد نظیر ریزش قبح قتل و جنایت و خیانت و ... در سطحی بسیار وسیعتر از آنچه به نظر میرسد در حال قربانی گرفتن است.
راستی برای مهندسی فرهنگی چه کردیم؟چند درصد مشکلات را حل کردیم و چند درصد را با پاک کردن صورت مسئله از سطح به اعماق فرستادیم؟ کارکرد ما در همه این سالها در بحث فرهنگی محدود به گشت ارشاد و حرکات کماندویی برای واژگون کردن دیشهای ماهواره!! و تفکیک کلاسهای دختران و پسران و نظایر این بوده است! شرم باد بر کسانیکه کوچکترین بضاعتی برای اداره یک کیوسک روزنامه فروشی نداشتند اما علم مدیریت جهان برافراشتند. شرم باد!
میثم
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
به هر هال جلوی ضرر رو هر وقت بگیری منفعته و منفعت شادی رو به همراه داره
اسیر
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
خدایی جدایی جشن میخواد...
حداقل من اگه جدا بشم جشن میگیرم...
زندگی نیست که.... فلاکته. هر روز دعوا، دعوا، دعوا
گیر یه آدم نفهم افتادم...
ناشناس
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
زودتر جدا شو خودتو راحت کن،
ناشناس
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
مردی یا خانم
ناشناس
۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
بهت حق میدم! جدایی و طلاق در ایران مثل یک جرم بحساب میاد؛ هر چند طلاق بد است اما زندگی با اعمال شاقه هم زیبا نیست!
ناشناس
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
مگه نمیگی فلاکته خب طلاق بگیر یا بده!..اونم احتمالاً فکر کنه گیر یه آدم..افتاده
ناشناس
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
بیا با هم جشن بگیریم .منم هستم.اگه دست از سر کچل من بر داره....
ناشناس
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
درکت میکنم عزیز.
زندگی
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
پس تولدت مبارک!
حامد
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
امیدوارم خدا مشکلتون رو حل کنه
سپيدار
۱۷:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
واجب بود در ادمه اين گزارش(گزارشي كه در اون گزارشگر وظيفه جامعه شناس و روانپزشك روهم بعهده گرفته) نظر يك جامعه شناس و يك متخصص روانشناسي آزاد انديش(نه از جنش كارشناسان صدا و سيما كه روخواني ميكنند) رو هم مطرح ميكردين.
ناشناس
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
بسیار جواب عالیی بود.... گزارشگر خیلی غیرحرفه ای بوده ونظرات شخصی اش رو در لابلای گزارش مثل وصله ای ناجور چپونده
ناشناس
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
متاسفانه دوستی های قبل از ازدواج چشم و گوش طرفو از هر نو اخلباقیات طرف می بنده و فقط بقول خودشان به عشق فکر می کنن ولی بعد از روز عروسی های ملیون ملیونی می فهمند چقدر احمقانه فکر می کردند و اینطوری شکم سیرها جشن هم می گیرن
سجاد
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
خدا همه مریضارو شفابده_
ناشناس
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
این جشنها بیشتر برای اینست که حماقتشان در یک انتخاب نادرست را انکار کنند!
این آدمها شجاعت پذیرش اشتباهشان را ندارند و مدام میخواهند ثابت کنند که اشتباه نکرده اند و وضعیت پیش آمده تقصیر کس دیگری بوده است.
ناشناس
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
اينها همه نشان ازاين دارد كه جامعه ايران روبه افسردگي ميره وعلتش هم اينست كه ديگه عهد دقيانوس نيست كه مردم فقط از اوضاع و احوال روستاي خودشان با خبر باشند و مثلا مردم ميبينند در روزيكه در تمام دنيا روز جهاني بالاتنه برهنه را جشن ميگيرند در ايران جلوي ورودي يك كنسرت از نوع ايرانيش به مانتوي سرتا پوشيده ملت گير مي دهند. كاش اين را چاپ ميكردي
يك نظر
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
خيلي جالبه كه خبرنگار طلاق را با مرگ برابر ميدونه؟!!!!
. حالا من نميگم طلاق خوبه و قطعاً هم خوب نيست ولي خبرنگاري هم يك حرفه است و هر سئوالي شايسته يك مصاحبه نيست.
ناشناس
۱۹:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
روان شناسان پدیده مرگ و طلاق _حتی هنگامی که کودکی اسباب بازی خود را از دست می دهد_ رو به عنوان سوگ یا فقدان معرفی می کنند. که مراحل روانی که فرد پشت سر می گذارد شبیه به هم هست. گرچه چنین جشنی شاید در دیگر کشورها مرسوم باشد. اما حرف روان شناسان امروز توجه به فرهنگ و باورهای فردی و اجتماعی افراد هست.
ناشناس
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
جالبه من شنیده بودم که به مناسبت طلاق مهمونی میدن ولی نه در این حد که با بزن و بکوب چکش گلکاری شده باشه
ناشناس
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
به تو چه ربطی داره فضول؟ نظراتتو واسه خودت نگه دار. دلش میخواد واسه دخترش جشن طلاق بگیره فضولیش به شماها نیومده
ناشناس
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
آفرين . اينه.
ناشناس
۱۷:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
خیلی عقب افتاده هستید.
ناشناس
۲۰:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
چرا حق نظر نداره؟ ایشون محترمانه نقد کرده؛ شما هم نقدی دارید بنویسید؛ چرا بی احترامی میکنید؟ البته هر کسی با نظرش شخصیت خودش رو نشون میده!
علی
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
ادبیات آقای ناشناس را اصلا تایید نمی کنم. این ادبیات مخصوص کسانی است که هیچ ارزشی برای نظرات دیگران قایل نیستند وخود را حق مطلق می دانند.
رضا
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
با این لوس بازیا مخالفم ولی به قول فیلم جدایی نادر از سیمین : یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایانه ! اگر طرفین حرمت هم دیگه رو حفظ کنن و انسانی از هم جدا بشن بهتر از ادامه زندگی ایست که در طول سالها ارمغانی غیر از افسردگی و هزار جور درد و مرض روان تنی دیگه نداره . بجای این طور مطالب بروید یه تلنگر به مسولینی بزنید که عدم کفایت و دارایتشان کار را به اینجا کشانده است .
سید
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
فیلم درباره الی بود نه جدائی . . .
فرزین
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
اون دیالوگی که بهش اشاره کردین تو فیلم "درباره الی" بود
ناشناس
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
اون فيلم درباره الي بود برادر نه جدايي نادر
ناشناس
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
سالها قبل از جدایی نادر از سیمین و درباره الی این جمله را در یکی از کتابهای گراهام گرین خوانده بودم.
ناشناس
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
کم کم باهاش کنار میای عقب افتاده
ناشناس
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
به نظرم به غیر از بخش تحمل گرائیش اثرات مثبت زیادی میتونه داشته باشه
ناشناس
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
اونجایی که می گفت: توی دلم گفتم ... افتضاح بود.
ناشناس
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
پول بی زبون دست چه کس هایی افتاده است
لیلا
۰۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
پاسخهای پدر دختر خیلی منطقی و فهیمانه بود.
امیدوارم تعداد این آدمای بافرهنگ بالا بره.
این کار ادای روشنفکری در آوردن نیست و نویسنده این مقاله بهتره یه مقدار دید خودشو گسترش ده