صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۰۶۴۰
قرار بود دانشجوی دانشگاه میامی بشود در آمریکا، اما سر از حوزه علمیه قم درآورد و دکترای الهیات را هم از دانشگاه تهران گرفت؛ حالا هم در دفتر ریاست دانشگاه علامه طباطبایی نشسته است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۸ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۲
روزنامه کیهان نوشت:
قرار بود دانشجوی دانشگاه میامی بشود در آمریکا، اما سر از حوزه علمیه قم درآورد و دکترای الهیات را هم از دانشگاه تهران گرفت؛ حالا هم در دفتر ریاست دانشگاه علامه طباطبایی نشسته است. سید صدرالدین شریعتی را این روزها به لطف مسئولین تازه وزارت علوم و اسناد حوزه وزارتی‌ای که به بیرون درز دادند! کمتر دانشجویی است که نشناسد. اینکه نامه‌های یک رئیس دانشگاه به وزیر علوم، سر از سایت‌های اینترنتی معلوم الحال درآورد برایش قابل پیش‌بینی بود. همان روز که با هم گرم صحبت بودیم فکر این روزها را می‌کرد اما دلش قرص بود به خدایی که سخت قبولش داشت و البته به دعای پدرش؛ صحبت که به پدرش رسید اشک در چشمانش حلقه زد، سهم ما خاطره‌ای شد تا بدانیم به خاطر پدرش بورسیه دانشگاه میامی را رها کرده و به حوزه رفته است.

در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان به دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم تا پای درد دل‌هایش بنشینیم؛ صدرالدین شریعتی نه نگهبان بود و نه دانشگاهش شباهتی به پادگان داشت؛ البته به سرهنگ‌های کشورش افتخار می‌کرد! راحت و آرام در مقابل‌مان نشست و صمیمی و بی‌تکلف به سؤال‌هایمان جواب داد. گفتیم چه خبر است در دانشگاه علامه؟ گفتیم می‌گویند اساتید را بازنشست می‌کنید؟ از تفکیک جنسیتی گفتیم ... گفتیم و گفتیم و گفتیم آن قدر که حساب زمان از دستمان خارج شد؛ و حالا شما پای حرف‌هایمان بنشینید؛ پای حرف‌های مردی که بعد از آن هجوم رسانه‌ای، برای اولین بار می‌خواهد از خودش دفاع کند:

- ابتدا بگویم از اینکه چنین وقتی را برای گفت‌وگو با صفحه دانشگاه روزنامه کیهان اختصاص دادید متشکرم. حاج‌آقا شریعتی! بگذارید شروع بحثمان این طور باشد کمی از خودتان بفرمایید، کجا متولد شدید و درس خواندید؟ از سوابق تحصیلی و اجرایی‌تان بفرمایید؟
متولد قم هستم و دوران دبستان را در آنجا سپری کردم. سال 42 پدرم برای این که من درس بخوانم آمد به تهران. دوران دبیرستان را در تهران درس خواندم. یکی دبیرستان طبرسی بود در کوچه مؤید خیابان خیام نزدیک بازار ، یکی هم دبیرستان مروی بود؛ همین خیابان ناصرخسرو. دیپلم ریاضی را خرداد 46 از آنجاگرفتم. پدر من روحانی بسیار معتقدی بود. نذر و نیاز می‌کرد تا خدا یک پسری به ایشان بدهد که روضه خوان امام حسین باشد. من سال 46 درامتحان تافل اعزام به خارج شرکت کردم. در امتحان هم پذیرفته شدم و قرار بود بورس شوم برای آمریکا، هزینه‌اش را هم دانشگاه میامی پذیرفته بود. پدرم فوق العاده ناراحت بود. اما به هر ترتیب اتفاقاتی پیش آمد که از این کار منصرف شدم و به حوزه رفتم. آذر 46 رفتم طلبه شدم. خدا رحمت کند مرحوم آقای مطهری به مدرسه ما می‌آمد و درس می‌داد. ایشان فرمودند که شما دانشگاه هم بروید. امتحان دادم و دانشکده الهیات تهران قبول شدم. هم طلبگی‌ام را ادامه دادم و هم دانشجوی دانشگاه بودم.

انقلاب شد و بعد از انقلاب مسئولیت‌هایی را بر عهده گرفتم اما سال 65 خودم را منتقل کردم به دانشگاه علامه طباطبایی و به عنوان کارشناس مشغول شدم؛ تقریبا تا گزینش من انجام شد رسید به سال 67. از بهمن سال 67 عضو هیأت علمی شدم. بلافاصله هم شدم رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، بعد شدم معاون دانشجویی دانشگاه. مدتی در وزارت کشور معاون پارلمانی وزیر کشور بودم. بعد در جریان اصلاحات از آن جا عزلم کردند. رفتم به ارتش و دو سال معاون عقیدتی سیاسی بودم. بعد از آن هم 5 سال معاون آموزشی آنجا بودم که سال 84 دوباره آمدم این جا و مسئولیت اینجا را برعهده گرفتم.

- حاج‌آقا ما خیلی سؤال درباره دوران مدیریت شما در دانشگاه علامه داریم؛ اما اگر صلاح بدانید می‌خواهیم اول خودتان برایمان تعریف کنید که چه اقداماتی شده است؟ چه کارهایی کرده‌اید در این دانشگاه؟

از وقتی ما آمده‌ایم کارهای زیادی انجام شده است که امیدوارم یک روز، یک نفر منصفانه بنشیند و کارنامه ما را به دور از این جنجال‌ها و تنگ نظری‌های سیاسی ببیند و بررسی کند؛ برای مثال در حوزه عمرانی کارهایی کردیم برای دانشگاه که غیر ممکن بوده است. بنده که آمدم این جا یک تل خاک بود. جز ساختمان مدیریت هیچ چیز دیگری نبود. این فضای سبزی که شما می‌بینید، این دیوارکشی‌ها، این آسفالت، آن ساختمان‌ها، این‌ها هیچ کدام نبود. به فضل خداوند سبحان کل این مجموعه ساخته شد.

دور تا دور را دیوار کشیدیم. مسیر را آسفالت کردیم. دو تا ساختمان را بازسازی کردیم. یک آشپزخانه 4000 متری مدرن مکانیزه ساختیم. یک استخر و مجموعه ورزشی دانشجویی ساختیم. حدود ده هزار متر سالن‌های متعدد، استخر 2600 متری. دانشکده مدیریت با مساحت 11 هزار متر مربع در مراحل نهایی و پایانی ساخت است. مسجد دانشگاه با حدود 5 هزار متر زیربنا در دو طبقه رو به اتمام است. یک دانشکده دیگری با 11 هزار متر زیربنا در حال احداث است که اسکلتش بالا رفته. علاوه بر این‌ها، کل املاک دانشگاه را شناسنامه‌دار کردیم، یعنی از ثبت برایش سند گرفتیم، یک سانتی متر زمین نه این جا، نه کرج، نه در شهر، نداریم که سند نداشته باشد؛ وقتی بنده آمدم املاک دانشگاه فقط دو قطعه‌اش سند داشته، الان به نود قطعه رسیده است. روزی که من آمدم اینجا در خوابگاه‌های ما اصلا ورزش نبود به خصوص در خوابگاه‌های دختران. در خوابگاه هشتصد، نهصد نفره دو تا سالن ورزشی ساختیم که دخترها بروند آنجا ورزش کنند.

یک سالن به ارتفاع نه متر و مساحت ششصد متر؛ یک سالن هم سالن مطالعه سیصد متری کاملا هم رعایت کردیم که دخترها در حیاط و راهرو‌ها مشکلی نداشته باشند؛ خوابگاه‌های دیگر هم همین طور. الان هیچ خوابگاهی نداریم که یک ورزشگاه ولو کوچک نداشته باشد. چه برای پسرها و چه برای دخترها، چون ورزش و نشاط خیلی در رفتار دانشجو مؤثر است. بسیاری از خوابگاه‌ها در گذشته اینترنت نداشتند، اما الآن بعضی‌هایش اینترنت بدون سیم هم دارند.

- فیلتر هم دارید؟
الان که دیگر خود مخابرات هم فیلتر می‌گذارد آن وقت ما نگذاریم! [با خنده] بله فیلتر هم داریم؛ البته آن‌هایی که می‌روند در حوزه مسائل علمی هیچ مشکلی برایشان نیست. یعنی اگر کسی احیاناً برود دنبال دانلود کردن فیلم‌های مبتذل و این چیزها، محدودیت دارد.

- از کارهایی که برای دانشجویان انجام داده‌اید می‌فرمودید ...
بله، عرض می‌کردم؛ الان طرح تجمیع دانشگاه یکی یکی دارد پیاده می‌شود. ما اعتقادمان این است که هر دانشگاهی را در یک هکتار بسازیم. از این یک هکتار حدود دو هزار و دویست متر می‌شود فضای کف، حدود هفت هزار مترش هم محل گردش و فضای سبز می‌شود. الان در آن دانشکدۀ ما، چهار تا باغ بزرگ می‌بینید. شما این مجموعه ما را نگاه کنید 500 اصله زیتون این جا کاشتیم. درختان پر از زیتون هستند. این فضای سبز باعث می‌شود دانشجو آرام شود اخلاقش خوب شود مشکلاتش کم شود. حالت تهاجمی نداشته باشد. چون فضای سبز یک آرامش عجیبی ایجاد می‌کند. لذا در هر هکتاری ما یک دانشکده می‌سازیم برای همین اینجا اگر ما خیلی بتوانیم دانشکده بسازیم حدود 7 تا دانشکده می‌توانیم بسازیم. بقیه دانشکده‌هایمان را باید ببریم در سایت دوم دانشگاه،کنار ورزشگاه آزادی و توسعه آینده‌مان آنجاست.

سیستم ثبت نام ما دیگر مثل سابق نیست. کاملا الکترونیک شده. الان از هر نقطه می‌توانند ثبت نام کنند. بیایند روی سایت ثبت نام کنند و پولش را با کارت بدهند. سیستم فارغ التحصیلی باز اینترانتی شده است یعنی کاملا الکترونیکی، از دانشکده، از خانه می‌توانند کارشان را انجام دهند، بعد که همه کارش انجام شد 24 ساعت بعد می‌تواند بیاید این جا گواهی‌اش را بگیرد و ببرد.

ما امسال یک کارت واحد می‌خواهیم تعبیه کنیم که هم کارت تغذیه باشد، هم کتابخانه باشد، هم دانشجویی باشد؛ دیگر کارت‌های متعدد نباشد که گم بشود. الان کارت کتابخانه داریم، کارت رستوران داریم، کارت خوابگاه داریم، کارت دانشجویی داریم، بعضی کارت‌های کانونی هم داریم. خب این‌ها خیلی وقت برده است. من واقعا شرمنده معاونین خودم هستم. هستند معاونینی که اخیرا با من همکاری می‌کنند. گاه من می‌بینم این معاونم تا یک بعد از نصفه شب در خوابگاه‌ها حضور دارند. این خیلی عظیم است، خدا را گواه می‌گیرم یک ریال هم بابت این کارها بهشان نداده‌ام. همه بر اساس عشق و اعتقادشان بوده است.

- آقای دکتر، ارتباط شما و دیگر مسئولان دانشگاه با دانشجویان چطور است؟ اصلاً با بدنه دانشجویی در ارتباط هستید، در جریان مشکلات و دردهای آنان هستید ...

بله حتماً همین طور است؛ دانشجویان فرزند خود ما هستند و برای ارتباط بهتر تلاش کردیم دانشجویان خودمان مسئولیت اجرایی را بر عهده بگیرند، مثلاً معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه لیسانسش این جا بوده است، فوق لیسانسش این جا بوده است، دکترایش هم این جا بوده است، در خوابگاه زندگی کرده است. می‌فهمد خوابگاه یعنی چه! معاون پژوهشی هم همین طور. اینها فضا را می‌شناسند. یعنی کسانی را می‌گذاریم که خیلی اتو کشیده و عصا قورت داده با دانشجو برخورد نکنند؛ احساس خوابگاه را داشته باشند، احساس دانشجویی را داشته باشند و با دانشجو برخورد احساسی عاطفی بکنند، سعی کنند که پدر باشند برای دانشجو.

معاون دانشجویی ما در طول سال مرتبا دیدار دارد از خوابگاه‌ها. چیزی حدود 5 تا 6 هزار نفر در خوابگاه‌ها هستند. گروهی از مسئولان دانشگاه را با خود می‌برد، معاون پژوهشی را، معاون آموزشی را، مدیر کل خدمات را، مدیر کل دانشجویی را می‌برد. این‌ها در این فضای خوابگاه می‌نشینند مسائل مختلف‌شان را مطرح می‌کنند. بنده سایت خودم در دسترس همه است، هر کسی هر چه دلش می‌خواهد روی سایت من می‌نویسد بلافاصله هر روز صبح بنده سایتم را چک می‌کنم، دانشجو یک ارتباط الکترونیکی مستقیم با من دارد. هر نامه‌ای را که می‌خواهد بنویسد بلافاصله روی این سایت بنده می‌آید، اگر من نباشم، منشی می‌خواند و تلفنی از من می‌پرسد که دانشجو همچین تقاضایی دارد. به چه کسی ارجاع کنیم. بنده تلفنی این کار را انجام می‌دهم. شماره پیگیری هم دارد که دانشجو متوجه شود کارش به کدام معاونت ارجاع شده است. اگر جایی حق با دانشجو باشد و خلاف شده، بنده باید برخورد کنم؛ بعضی وقت‌ها هم می‌نویسم دانشجوی عزیز ببخشید دیگر قانون بیش از این اجازه نمی‌دهد.

من اعتقادم این است که ما در نظام تربیتی اگر صادقانه بدون غرض با یک هدف خدمتگزاری وارد کار شویم و دانشجو احساس کند ما صادقیم و تبعیض نمی‌خواهیم داشته باشیم و واقعا می‌خواهیم مشکلش را حل کنیم، با ما هم نوا و همصدا می‌شود. ولی اگر احساس کرد ما سرکارش گذاشتیم، دور باطل ایجاد کردیم دائم از یک نقطه به نقطه دیگر پاسش می‌دهیم عصبانی می‌شود؛ قطعا در مقابل ما موضع می‌گیرد و ما باید کاری کنیم که دانشجو ما را صادقانه به عنوان خدمتگزار خودش ببیند حالا یک جا هم ممکن است دانشجو از این فضا استفاده کند و رفتاری از او سر بزند، آنجا هم باید تحمل کنیم، یک مقدار صبور باشیم بالاخره تندی‌ها را تحمل کنیم. این برخورد را ائمه به ما یاد داده‌اند.

- برای فضای فکری و علمی دانشگاه چه کارهایی انجام شده است؟ شاید برخی اعتراض داشته باشند که فضای دانشگاه علامه یک فضای بسته‌ای شده؛ در تبلیغات انتخاباتی بعضی نامزدهای ریاست جمهوری هم دیدیم که انگار تکیه کلامشان این بود که فضای دانشگاه‌ها امنیتی شده است و ...؛ واقعاً اینطور است؟ یک چنین فضایی در دانشگاه داریم؟
بنده به هیچ عنوان چنین فضایی را بر دانشگاه‌ها حاکم نمی‌بینم؛ حداقل در مورد دانشگاه علامه به عنوان کسی که صبح تا شب در دانشگاه هستم می‌توانم بگویم در این شش سال ما جلسات گفت‌و‌گوی بسیار گسترده‌ای داشتیم، مخالف و موافق با هم گفت‌وگو کردند. من اسم‌ها را نمی‌برم، از هر طیف در این گفت‌وگوها بود؛ اما در این وسط نه دعوا بود، نه یقه‌گیری بود، نه زنده‌باد و مرده‌باد بود، نه جسارت و فحش بوده است؛ بلکه نشسته‌اند گفت‌و‌گو کرده‌اند و حرف‌هایشان را بیان کرده‌اند. آن هم بر اساس منطق قرآنی «قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین». یعنی بیایید برهانتان را بگویید، دلیلتان را بگویید اگر صادقید؛ چون محیط دانشگاهی محیط علمی است، در محیط‌های علمی هر چه استدلال قوی‌تر باشد، منطق قوی‌تر باشد، مفاهیم گویا‌تر باشد، گرایش‌ها بهتر و صحیح‌تر است.

برعکس اگر هیچ کدام از این‌ها نباشد، خود به خود آن اثربخشی را نخواهد داشت. به خصوص در این انتخابات اخیر ده‌ها جلسه از طرفداران داوطلبان نامزد ریاست جمهوری آمدند صحبت کردند، گاه خودشان مستقیم آمدند، گاه دوستانشان آمدند، گاه طرفدارانشان از هر طیف و جریانی. این که خیال کنید فقط یک گروه خاص آمده است نه؛ همه طیف‌ها و جریانات آمدند گفت‌وگو کردند، الحمدلله بدون این که تنشی ایجاد شود پرسش و پاسخ شده است؛ دانشجو سؤال کرده است و آقایان هم جواب دادند. ما در دانشگاه دنبال این نوع حرکت‌های سیاسی هستیم که در واقع فکر سیاسی و شخصیت سیاسی و اندیشه سیاسی بر اساس معیارهای انسانی و آن نگرش دینی حاکم شود چون هر چقدر ما در این جهت حرکت کنیم آن وقت است که می‌توانیم در مقابل حق و باطل موضع گیری مناسب داشته باشیم، ولی اگر دائم آمدیم کف زدیم، داد کشیدیم، فریاد زدیم و شعارهای بی‌مبنا دادیم آن وقت است که موضع گیری‌هایمان خیلی موضع گیریهای منطقی نمی‌شود.

- در مورد فضای فکری و علمی چطور؟

آن هم به همین شکل؛ بنده که ریاست دانشگاه را به عهده گرفتم اینجا گروه قرآن نداشت! دانشکده علامه طباطبایی که به نام مفسر بزرگ قرآن است، گروه قرآن نداشت! به نام فیلسوف بزرگ اسلامی است، فلسفه اسلامی نداشت!

- جدی می‌فرمایید!؟ تصور این است که اینها باید جزو اولین رشته‌های این دانشگاه باشد ...
خدا را گواه می‌گیرم وقتی آمدیم هیچ کدام از اینها نبود! 4، 5 سال است گروه فلسفه اسلامی را دایر کردیم از لیسانس تا دکترا. بعد گروه قرآنی را دایر کردیم، نداشتیم این‌ها را. لیسانس، فوق لیسانس، امسال هم دکترایش را. یک دانشکده الهیات تأسیس کردیم حالا این دانشکده الهیات باید توسعه پیدا کند این دانشکده الهیات باید گروه فقه و مبانی در ابعاد مختلف و متعددش بیاید، فرهنگ و تمدن اسلامی بیاید، تاریخ دول و ملل اسلام بیاید. مثلا زبان‌های خارجی ما، ادبیات ما و معارف ما در یک دانشکده جمع هستند. 4000 نفر دانشجو هستند در یک مکان! حالا این‌ها شده است سه تا دانشکده، یکی دانشکده الهیات، یکی دانشکده زبان‌های خارجی، یک دانشکده زبان فارسی.

زبان فارسی را حضرت آقا یک مأموریت جدیدی دادند، فرمودند باید زبان اول علمی شود. خب این چه موقعی می‌توانست تحقق یابد. وقتی گروه را با جدیت تمام در یک دانشکده مجزا قرار دادیم با سه گروه زبان فارسی، زبان عربی و زبان شناسی که این سه تا به هم ریشه دارند. دانشکده زبان‌های خارجی مان دارد پیش می‌رود، در دستور کار امسال‌مان دو تا زبان را اضافه کردیم. زبان روسی نداشتیم اضافه شده است زبان چینی هم نداشتیم برای بهمن دانشجو گرفتیم و آن هم اضافه شده است. یا مثلا ما در دانشگاه ریاضی داریم، آمار داریم، رایانه هم داریم اما دانشکده‌اش را نداشتیم؛ آمدیم یک دانشکده ریاضی-رایانه تشکیل دادیم. با سه گروه آمار، گروه ریاضی، گروه رایانه. از فوق لیسانس دانشجو می‌گیرند. دانشکده حسابداری و مدیریت تأسیس کردیم، یک دانشکده ورزش راه انداختیم.

سالن‌ها را ایجاد کردیم، استخر را ایجاد کردیم، الان دنبال زمین چمن و والیبال و این‌ها هستیم. اعتقادمان این است که هر چه ورزش را در جامعه و در دانشگاه و در جوانان‌مان توسعه دهیم سلامت فکری بچه‌ها بیشتر می‌شود. دانشجو وقتی این کارها را می‌بیند چه قضاوت می‌کند؟ می‌گوید این‌ها خدمتگزار ما هستند، ارباب ما نیستند. حالا هر چه از بیرون فشار سیاسی بیاورند، القا بکنند، دانشجو وقتی می‌بیند معاون من نصف شب می‌رود خدمت او می‌گوید مشکلت چه هست و حل می‌کند متوجه می‌شود که ما خدمتگزار اوییم. معاونت فرهنگی و دانشجویی بعضی وقت‌ها گزارش می‌دهد که دانشجویان 100 نفر، 60 نفر، 80 نفر وضع مالی‌شان بد است پیشنهاد می‌کند، ما این قدر به این‌ها بدهیم. موافقت می‌کنیم و بهشان کمک می‌کند، چون در غیر این صورت مشکل پیدا می‌کنند، ما مشکلات بچه‌ها و شرایط روحی و اخلاقی‌شان برایمان خیلی مهم است.

- فرمودید اخلاق بچه‌ها و مشکلات اخلاقی بچه‌ها برایتان مهم است؛ من از همین جا می‌خواهم وارد یکی از قسمت اصلی بحث‌مان بشوم؛ حاج‌آقا شریعتی! یک حرف‌هایی درباره شما می‌زنند؛ به گوش خودتان هم رسیده است؟

مثلاً چه حرف‌هایی [با خنده]

- مثلاً اینکه سخت‌گیر هستید؛ برای دانشجویان محدودیت ایجاد می‌کنید و از این حرف‌ها ... شاید خودتان بهتر از من بدانید ... می‌خواهیم از خودتان بپرسیم که ماجرا چیست؟
بله از این حرف‌ها شنیده‌ام اما واقعیت چیز دیگری است، بسیاری از مطالب حاصل القائات مسموم است؛ خیلی وقت‌ها پیش آمده بچه‌هایی که نامه نوشته‌اند و گفته‌اند ما در فلان جا، فلان کار را کردیم عذر می‌خواهیم، ببخشید؛ ما فریب خوردیم یا تحت تأثیر القائات فلان استاد و فلان شخص سیاسی قرار گرفتیم و اشتباه قضاوت کردیم و حالا فهمیدیم که مسأله اشکال دارد، عذر می‌خواهیم. این یک واقعیت است، وقتی که پیش داوری می‌شود، یک پندار منفی برای افراد به وجود می‌آید. متأسفانه در مورد شخص من، یک خرده پیش داوری‌ها از جریانات سیاسی وجود دارد سعی می‌کنند به دانشجو‌ها القا کنند که دانشگاه چنین است، چنان است؛ رئیسش چنین است چنان است؛ سخت می‌گیرد؛ در حالیکه ما قانون‌مداری را در مجموعه حاکم کردیم. آن جایی که قانون خشن است و باعث اصطکاک می‌شود، آنجا هم با عطوفت و مهربانی مسائل حاشیه‌ای را یک مقدار تلطیف می‌کنیم و تا جایی این کار را می‌کنیم که به آن اصل حاکمیت قانون خدشه‌ای وارد نشود.

- چرا آقای شریعتی؟ چرا به دانشجویان القا می‌کنند؟ مگر چه کار می‌کنید با دانشجویان؟ چرا در مورد افراد دیگر چنین نمی‌کنند؟ لابد یک خبری هست دیگر ...
[می‌خندد] ... بلاتشبیه؛ بر سر پیغمبر خدا هم آشغال می‌ریختند، ما که چیزی نیستیم. همیشه یک سری هستند که نمی‌خواهند حرف حق به گوش برسد. می‌گفتند حرف‌های پیغمبر را گوش ندهید. وقتی که می‌روید پیش پیغمبرگوش‌هایتان را بگیرید. علیه آن بزرگوار هم القائاتی می‌کردند که فلان است؛ حالا ما که کوچک‌تر از این حرف‌ها هستیم. بنده کار شخصی ندارم. بروید در دانشگاه بپرسید که آیا شریعتی این کار شخصی را برای خودش کرده است؟ برای قوم و خویش‌هایش کرده است؟ این منفعت شخصی را برده است؟ نه! از وقتی آمده‌ام اینجا از سال 66 یا 65 که آمده‌ام دانشگاه در خدمت دانشگاه بودم. در دانشکده روانشناسی بودم همین طور. معاونت بودم همین طور. الان که رئیس دانشگاه هستم همین طور.

تمام تلاشم این است که دانشگاه علامه رشد کند از حالت ملوک الطوایفی بیرون بیاید. یک شخصیت واحدی بگیرد، همه بر اساس یک هدف عالی دست به دست هم بدهند. سعی نکنند طایفه گرایی کنند. شما الان طایفه گرایی‌ها را می‌بینید در جهان، همین جریانی که در سوریه است، جریانی که در مصر اتفاق افتاده است. یکی می‌کِشد این طرف، یکی می‌کِشد آن طرف، این وسط این ملت و مملکت است که ضربه می‌خورد؛ دانشگاه هم همین طور است؛ من تمام تلاشم این است که طایفه‌گرایی را در دانشگاه از بین ببرم و بر اساس یک سیستم علمی و منطقی پیش برویم لذا از وقتی که این اتفاق در دانشگاه افتاده است رشد علمی ما مضاعف شده؛ مقالات ما تقریبا چندین برابر شده است مجلات ما، وقتی بنده مسئولیت را بر عهده گرفتم ما 3 مجله پژوهشی داشتیم الان رسیده است به 30 تا مجله؛ الان دانشجوی فوق لیسانس ما رساله می‌دهد. مقاله می‌دهد برای چاپ. دانشجوی دکترای ما مقاله می‌دهد. ما موظف کردیم دانشجوی دکترا را که مقاله‌اش باید چاپ شود. این کار طبق آیین‌نامه است.

خب روز اول که شروع کردیم گفتند این چه کاری است آقای شریعتی؟ این زور است؟ اما الان همه‌شان خوشحالند. می‌گویند شما باعث شدید که من اگر فردا خواستم عضو هیأت علمی شوم و گفتند مقاله داری، سربلند باشم. حالت نشاط و انضباط خاصی به وجود آمده. الان به طوری که معاونت پژوهشی خبر دادند رتبه ما درمقالات رسیده است به رتبه هفتم. در حالی که اگر گذشته ما را ببینید اصلا همچین چیزی نبوده است. بنده چه کار می‌کنم؟ می‌گویم باید مقاله چاپ شود. باید مقاله را ارائه کنیم. آیین نامه باید اجرا شود. روزهای اول سخت است ولی هر چه که جلو می‌آیند خودشان در آینده می‌گویند که چه کار خوبی بود.

- البته این‌ها یک بخش قضیه است! یک چیزهای دیگری هم می‌گویند ... درباره جدا شدن کلاس‌ها و ... فکر کنم شما اولین دانشگاهی هستید که این کار را انجام دادید، یعنی کلاس‌های دختران و پسران را مجزا کردید؛ چرا؟ چطور شد که این تصمیم را گرفتید؟ چون می‌دانید خیلی‌ها در برابر این کار شما موضع گرفتند ... حالا این کار نتیجه‌ای هم داشته است؟
البته که نتیجه داشته، من با هر کسی که در این زمینه شبهه‌ای داشته باشد حاضرم صحبت کنم و کاملاً با دلیل، با آمار و ارقام، با تجربه‌هایی که در این چند سال نصیبمان شد، او را قانع کنم که این کار، علاوه بر اینکه مطابق نص صریح قانون است، خیلی هم مفید و کارآمد است.

یادتان هست دو سال قبل، سه سال قبل، سعادت آباد، پل مدیریت؛ آن پسر 28 ضربه چاقو زد به آن دختر خانم. متأسفانه هر دوی آنها دانشجوی ما بودند. دانشجوی دانشکده ادبیات ما بودند. اولش یک خرده جراید دلسوزی کردند و گفتند باید ریشه مشکلات را پیدا کرد اما آخرش چه شد، تمام شد. آن پسر را هم اعدام کردند؛ خدا شاهد است وقتی من پدرش را دیدم آتش گرفتم، یک پیرمرد رنج دیده و زحمت کشیده؛ آخرش چه شد؟ هیچی. آیا اصل مسأله پاک شد؟ ما ریشه‌یابی کردیم، دیدیم این‌ها کنار هم در کلاس نشسته‌اند، گفت‌و‌گویی کرده‌اند، خنده‌ای کرده‌اند، پیامکی داده‌اند، پیامکی گرفته‌اند، جزوه‌ای و از این جور چیزها. این پسر خیال کرده است این دختر دلش او را می‌خواهد. بعد رفته خواستگاری و جواب منفی شنیده، بعدش هم تهدید کرده و باقی ماجرا. این که ما آمدیم ساماندهی کلاسها را انجام دادیم به خاطر جلوگیری از همین مفاسد است.

مادری آمد این جا پیش من گریه می‌کرد، می‌گفت آقای شریعتی دخترم هم شوهر دارد، هم بچه دارد؛ اما یک پسر دانشجو نشسته است زیر پایش دارد از بین می‌بردش. رفتم هر دو را آوردم این جا با آنها صحبت کردم. دیدم خانم فوق لیسانس است، پسر لیسانس. متعجب بودم چه طور شده است که این زن فوق لیسانس با یک پسر لیسانس همنشین شده! از خودش پرسیدم، گفت من چند درس پیش نیاز داشتم، من را فرستادند درس‌های پیش نیاز را در گروه این‌ها بگیرم و کنار این پسر نشستم و... مادرش که آمده بود پیش من، گریه می‌کرد؛ می‌گفت بعضی شب‌ها 5 ساعت ، 6 ساعت تلفن به هم می‌زنند، کار بالا گرفته و شوهر این زن شکایت کرده است و ماجرایی که این خانواده را از هم پاشیده است. ما نمی‌دانیم که این‌ها چه تبعات اجتماعی در زندگی‌شان و بچه‌شان دارد. این‌ها را من با چه زبانی بگویم! به چه کسی بگویم! بلند شوم بروم به مردم بگویم!

حالا ما این جا چه کار کنیم؟ همین طور بایستم بگویم من رئیس هستم و دلم به این خوش باشد! این‌هایی که عرض کردم فقط چند نمونه بود؛ ما همه این‌ها را دیدیم و اقدام کردیم برای حل ریشه مشکلات. حالا بعضی‌ها دائم در بوق و کرنا می‌کنند نه چیزی نبود. یعنی چه که چیزی نبود! آیا نگاه کردید که چیزی هست یا نیست؟ چه طور ما می‌بینیم، شما نمی‌بینید؟ شما چشمتان را به کوری زده‌اید یا کورچشمی پیدا کرده‌اید.

شواری عالی انقلاب فرهنگی قانون گذاشته است که اگر دانشگاهی توان دارد، کلاس‌ها را جدا کند. این قانون برای امسال و پارسال هم نیست، برای بیش از 20 سال قبل است. بنده احساس کردم دانشگاه ما هم توان این کار را دارد و هم شرایط این کار را، مسائل مالی اش هم که بهتر شده است. آمدم کلاس‌ها را جدا کردم. شما الان دفترچه‌های انتخاب رشته را بگیرید، ما در دفترچه‌ها چهار سال است داریم می‌نویسیم روزانه 15 پسر، 15 دختر، شبانه 15 پسر، 15 دختر. همه دفترچه‌هایمان همین طور است. در مجموع در هر کلاس می‌شود 30 دختر، 30 پسر. بازده کلاس‌هایمان بالا رفته است. استاد به من می‌گوید آقای شریعتی! خدا پدرت را بیامرزد، تو باعث شدی که ما سر کلاس که می‌رویم مثال دخترها را از خودشان بزنیم، پسرها را از خودشان. حالا مطابق شأن خودشان سر کلاس حرف می‌زنیم. تعارف که نداریم! دخترها می‌آیند می‌گویند به ما عزت دادید، ما می‌رفتیم پای تخته گزارش بدهیم، سمینار بدهیم، از آن ته کلاس متلک به ما می‌گفتند آب می‌شدیم پای تخته از خجالت. حالا به طور کامل سؤالاتمان را می‌پرسیم، کنفرانس‌مان را هم می‌دهیم، هیچ کسی هم نیست که به ما متلک بگوید و بسیار بسیار راضی‌اند از کلاس‌ها.

فواید این کار را در رشد کیفی دانشجویان هم می‌بینیم، برای مثال از وقتی این کار را کردیم معدل‌های دانشجویان تا دو نمره رشد کرده است، قبولی‌های ما زیاد شده است. ما سال اول بیش از 1200 مشروطی داشتیم، کلاس‌ها را که مجزا کردیم به کمتر از 600 نفر رسید. یعنی نصف شد حتی کمتر از نصف. این همه استدلال پای این کار هست، خانواده‌ها تشکر می‌کنند، دخترها تشکر می‌کنند، اساتید تشکر می‌کنند. بروید آمار کمیته انضباطی را ببینید، آن زمان اگر نگاه کنید ده‌ها پرونده داشتیم از مسائل مختلف اما الان ما پرونده‌ای در کمیته انضباطی نداریم، به حداقل رسیده است. چرا؟ چون تا پیش از این کار عملا آتش و پنبه را کنار هم می‌گذاشتیم و انتظار داشتیم اتفاقی نیفتد! طبیعت و سرشت این است که پالس روانی به هم داده می‌شود. چرا اسلام گفته است اگر خانمی جایی نشست و بلند شد، آقا ننشیند جایش. چرا؟ برای این که این گرما و این آثار روانی منتقل می‌شود.
الحمدلله امسال سال چهارم است که این کار اجرا می‌شود. البته دولت قبل هم یک کم با ما در این قضیه مسأله داشت، یک روزی به ما گفتند آقای شریعتی! شنیدیم می‌خواهید کلاس‌ها را جدا کنید؛ گفتم دیر شنیدید! سه سال است که این کار را کرده‌ایم. آثارش را هم برایشان توضیح دادم، تعجب کردند و قانع شدند.

من این را به که بگویم! روزی که ما آمدیم، در دانشکده حقوق، بر سر یک دختر چهار تا پسر چاقو کشیدند! باور می‌کنید؟ در دانشگاه چاقو کشیدند! رئیس دانشکده می‌داند، استادهایش می‌دانند؛ موقع امتحانات خرداد بود در همین حیاطی که دارید می‌بینید این اتفاق افتاد، اما خدا را گواه می‌گیرم بروید همان حیاط را نگاه کنید، اصلاً همه دانشگاه را نگاه کنید؛ می‌بینید دخترها یک گوشه نشسته‌اند بین دو امتحان سؤال می‌کنند، درس می‌خوانند؛ پسرها هم آن طرف درسشان را می‌خوانند، نه این‌ها به آنها کار دارند، نه آن‌ها به این‌ها. این‌ برای من ارزش است، من سجده شکر به جا آوردم. ورودم آن طور بود و امروز این طور است؛ این برای من خیلی ارزش است. من الان احساس می‌کنم آرامم. خدا را شاهد می‌گیرم، آرامش دارم.

شما بروید در دانشگاه بچرخید، نگاه کنید این رفت و آمدها چه طور شده است. دیگر ارتباطات مثل آن روزها نیست؛ حواسشان به درس است، آن روز به بهانه جزوه، به این بهانه که استاد چه گفت؟ سؤال چه بود؟ برخی ارتباطات ناسالم برقرار می‌شد، پشت سر این ارتباطات مسائل بعدی بود که یک مقدار اندکی را برای شما گفتم. حالا بعضی‌ها جنجال می‌کنند؛ در روزنامه و سایت‌هایشان غیر منصفانه علیه ما می‌نویسند! حتی حاضر نیستند بیایند دلایل ما را بشنوند! یک طرفه به قاضی می‌روند، حکم صادر می‌کنند و علیه ما تیتر می‌زنند.

- نظر بعضی این است که حالا شما اینجا جلویش را گرفتید، آنها می‌روند در خیابان و کار خودشان را می‌کنند ...
این دیگر از آن استدلال‌های عجیب و غریب است! واقعا ما باید دانشگاه را مرکزی بکنیم برای این که دخترها و پسرها در خیابان نروند و ... ! خیابان به عهده من نیست، مسئول خودش را دارد. بنده وظیفه‌ام این جاست؛ در این جا جلویش را بگیرم، خیابان هم هر کسی مسئولش است، انجام دهد. خدایا تو شاهد باش، با زبان روزه دارم می‌گویم، تا حالا هر چه دختر آمده است پیش من، اظهار رضایت کرده است. بعضی پسرها هم راضی‌اند، البته نه همه آنها!

بعضی پسرها هم دائم از من سؤال می‌کنند آقای شریعتی ما می‌خواهیم شما را ببینیم. می‌گویم چه کار دارید؟ می‌خواهیم نمره مان را ببنیم. تعجب کردم! خب نمره را باید از استاد بگیرند، مدیر گروه هست، رئیس دانشکده هست. بعد دیدم یک چیزی در دلش دارد، یک حرفی دارد. گفتم حرف آخرت را بگو. گفت پس ما کی با این دخترها آشنا شویم؟ گفتم خب حالا فهمیدم، من یک راهی به شما می‌گویم. می‌روی به مادرت سلام من را می‌رسانی و می‌گویی این آقا سید گفت برو در بین اقوام و آشنایان و محله‌ها بچرخ یک دختر خوب برای من پیدا کن و برای من زن بگیر. راه حلش این است و الا با این ارتباطاتی که شما در دانشگاه پیدا می‌کنید، چهار روز دیگر از هم جدا می‌شوید. شما بروید از معاونت دانشجویی بپرسید این ازدواج‌هایی که از آشنایی در کلاس و دانشگاه شروع می‌شود چقدر دوام دارد؟ اکثرشان به طلاق منجر می‌شود. همدیگر را در دانشگاه می‌بینند دلبستگی پیدا می‌شود، چهار روز دیگر یک چاخان‌تر و یک آدم پررو‌تری پیدا می‌شود حرف‌های دیگری می‌زند و این‌ها از هم جدا می‌شوند.

- حاج‌آقا می‌گویند شما اساتید را به صورت اجباری بازنشسته کرده‌اید ...
یک عده از استادها اخراج بودند به خاطر همین مسائل، سوء رفتار با دختران مردم؛ ما برای حفظ احترام و شأن‌شان بازنشسته ‌شان کردیم. خدا می‌داند ناگفته‌هایی در دل دارم که اگر بگویم استخوان‌ها می‌ترکد. بعضی موقع‌ها ما نمی‌خواهیم این‌ها را بگوییم. در دلم صحنه‌هایی هست شرعا حق گفتن ندارم!
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
پس به این ترتیب کل جامعه رو تفکیک کنیم که کلا قتل و جنایت از بین بره ......واقعا این شد استدلال کدوم پزوهش وتحقیق ثابت میکنه که دلیل اتفاق افتادن یه قتل مختلط بودن کلاساست؟ بر چه مبنای این حرف میزنع این اقا؟
مهرداد
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
آقای شریعتی با این استخدام جدید کارکنان قراردادی که راه انداختی میخوای دل بدست بیاری . ولی خبر نداری چقدر تو این 8 سال دل شکستی
erfan
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
به کیهان پیشنهاد می کنم یه مصاحبه هم با رییس دانشگاه شریف بکنه!!!
reza
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
به دلیل اهانت و هتک حرمت دانشجو و ودانشگاه توسط روزنامه کیهان وزارت فرهنگ باید مجوز فعالیت روزنامه مذکور را به حالت تعلیق دربیاورد.
احسان
۰۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
رئیس دانشگاه شیراز هم عوض کنید.
دانشجو
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
اگر تفکیک جنسیتی شد پس باید رئیس د انشگاها هم یک خانم ویک آقا باشد تا ما خانمها با یک ادم نا محر م رودر رو نشویم وای خیلی خطرناکه!!!!!!
ناشناس
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
ایول
محمود
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
وای مصیبتا . وای چه بیاناتی . مرگ بر آمریکا .
ناشناس
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
يكي نيس به اين صاحبنظرا بگه شما دانشگاه رو تك جنسيتي ميكنين وبا شونصد دوربين رفتارهاي شنيع دانشجويان را رصد ميكند... بيرون دانشگاه رو ميخواين چي كاركنين؟؟ توي خيابون و خونه ها چي؟؟؟ به مردم زندگي سالم داشتن رو ياد بدين .يادبدين ادم همه زندگيش غريزه نيس!!
حسام
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
شما را به خدا از این مدیر نا لایق و نا کار بلد بپرسید دانشجویان فقط جزوه ها را در کلاس ها رد و بدل می کردند و جای دیگری برای این بهانه نبود تا با هم ارتباط برقرار کنند ؟! شما با این کار نا پخته و غلط اتفاقاً مکانهای ارتباط آنها را از یک فضای بسته کلاس به فضاهای دیگر گسترش دادید و در واقع زمینه ساز اتفافات بد بعد بودید
ناشناس
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
آقایونی که دارید به دانشگاه ها رسیدگی میکنین خواهشمندیم به داد ماهم برسید ما دو سال است در دانشگاه امام رضا مشهد تحصیل میکنیم بخدا توی این دو سال جز بد رفتاری و برخورد نادرست و افراط گری چیزی توی این دانشگاه ندیدیم

آقای روحانی - آقای توفیقی ما از شما خواهش میکنیم فکری هم به حال ما انجام بکنید اکثر دانشجویان ناراضی هستند این نوشته هم از سوی اکثریت دانشجویان دانشگاه می باشد
ناشناس
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
من توی شهر قم دانشجو هستم. اونجا هم کلاس دختر پسرا جداست. ولی من تا حالا صد در صد جزوه هامو از دخترا گرفتم!!!
فاسدم عایا؟؟؟؟
پ.ن: باور کن با هیچکسی هم ازون رابطه ها نداشتم :|
ناشناس
۲۰:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
آقای کیهان....یک نظر سنجی بگذارید ببینید ایشان چقدر بین دانشجویان خودش محبوبیت دارد!
محمود
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
فقط دانشجویان نیستند. ایشان پرسنلو اساتید دانشگاه را هم آزار می دهد
ناشناس
۲۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ایده ایشون برای اداره یک سیستم چقدر توانایی داره ؟ نسبتی که هنجارهای مد نظرشون با شرایط واقعی پیش رو در جامعه داره چطور قابل ارزیابی هست و نتیجه بدست آمده چه خوااهد بود؟ به باور من میان راه پیش روی جامعه ما با ایده و اندیشه ایشون - به عنوان یک نمونه - یک دره عمیق هست که جز افزایش بی اعتمادی و ناکارآمدی ایده ای که ایشون یکی از نمایندگانش هستن نتیجه ای نخواهد داشت. نه حتی در میان مدت بلکه در کوتاه مدت
طلبه
۲۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
با درود و احترام ، اگر در دلتان صحنه‌هایی هست که شرعا حق گفتن ندارید ، آیا شرعا حق ترتیب اثر دهی و اخراج کردن را بر مبنای صحنه هایی که در دلتان هست دارید؟
امیر
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
بر عکس دانشگاههای درجه یک آمریکا و انگلیس که به بهانه روابط ناسالم جزوه رد و بدل میکنند.چطوری اونها در علم از ما جلوترند.
فارغ التحصیل علامه
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ایشان اصلا صلاحیت استادی را ندارند چه رسد به اینکه رئیس دانشگاه شود، اما متاسفانه 8 سال رئیس مهم ترین دانشگاه علوم انسانی کشور شده است. قطعا روزی که ایشان اخراج گردد روز تولد دانشگاه علامه است.
ناشناس
۱۶:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
همچین هم بی راه نمی گه. یکم گوش شنوا میخواد.به خدا همه این ها رو من به چشم دیدم. یکم انصاف داشته باشین.حرفاش حقه.
محمد
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
شاید هم دانشجویان به بهانه ی جزوه از تفکرات هم با خبر می شوند!!!
نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
اول مصاحبه رو خوندم تا تهش مظلوم نماییه حوصله ندارم.
ناشناس
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
رئیس دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم) هم دست کمی از این آقا ندارد
فرارو چاپ کن تبعیض قائل نشو
ناشناس
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
واقعا جقدر آدمهای بیکار پیدا میشه که وقت گرانبها را صرف خواندن مصاحبه و نوشته های شریعتی وشریعتمداری میکنند، و تازه کامنت هم میزارند.
تتنبق
۱۴:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
دكتر علي شريعتي كجا اين شريعتي كجا
ناشناس
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
دانشگاه یعنی محل خرد، عقلانیت و شکاکیت. به نظرم جای آقای شریعتی در حوزه است و آنجا که محل فقه و صلاح ومشورت است بیشتر می تواند تاثیر گذار باشد. واقعا شریعتی چه نسبتی با دانشگاه دارد. آیا در این مملکت قحط الرجال است؟
عماد
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
بابا شما که دم از ازادی می زنید ازادی با بی بند وباری فرق داره جداشدن کلاس ها واقعا بهتره من استاد دانشگاهم وموافق این طرح اتفاقا مهندسی هم خواندم چرا کارمفید یک نفر رو که فوایدشم گفته صرفا چون خلاف عقیده شماست قبول ندارید؟؟؟
ناشناس
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
شرایط در دانشگاه هرمزگان هم همینجوره و رئیسش هم مثل شریعتیه
ناشناس
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
بهتر بود که فرارو نظر حضرت امام خمینی را که به حاج احمد اقا فرموده بودند در اول درج میکرد
ناشناس
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
خدا رو شکر که این آقا مسئول حفظ ونگهداری حیوانات کم یاب نشد و گرنه نسلشون منقرض میشد!!!!!
سارا
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
اوایل انقلاب هم یه عده برای این خود شیرینی در دانشگاه اصفهان بین کلاس دختران و پسران دیوار کشیدند امام خمینی به محض این که این خبرو شنیده بود گفته بود این بدعت در اسلامه و فورا اون دیوار را خراب کنین . اینا به هیچی حتی به اصول اولیه معتقد نیستند . اینا رو از کدوم موزه پیدا کردن؟؟؟؟
ناشناس
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
این مفسدان رو چرا بازنشسته کردید و اخراج باید همه رو اعدام کنن.
پروفسور شریعتی لطف اسلامی کردن.
دمت گرم شریعتی.مردی به مولا.
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
این آقا باید تقاص بلاهایی که بر سر دانشجویان و دانشگاه آورده را پس بدهد
برکناری کم است
ناشناس
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
برو دکتر
Student
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
. شما این مجموعه ما را نگاه کنید 500 اصله زیتون این جا کاشتیم. درختان پر از زیتون هستند. این فضای سبز باعث می‌شود دانشجو آرام شود اخلاقش خوب شود مشکلاتش کم شود. حالت تهاجمی نداشته باشد. چون فضای سبز یک آرامش عجیبی ایجاد می‌کند!!!!!!!!!!!!!!!
lind
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
متاسفانه سیاه وسفید دیدن افراد دردی است که راست وچپ ملت مارا گرفتار کرده است این آقا مدیریت کرده در برخی جاها هم خطا رفته در بعضی مسائل هم عملکرد درستی داشته حالا اگر کار گروهی سره شده ودور از دست گروهی خارج شده وبدست گروه دیگر افتاده نباید کارهای مفید و صحیح راهم ندید .
ناشناس
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
برادر من شما که نبودی ببینی چه خونی به دل ما کرد! هرچی استاد خوب داشتیم اخراج کرد.
ناشناس
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
اشتباهي منفي دادم
ناشناشی دیگر
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
بابا برین بشینین درستونو بخونین
چقدر وقت دارین که کلا برا این چرت و پرتها هدر بدین از بس الکی در مورد بعضی گفتیم و نوشتیم و خوندیم باعث شده فک کنن یه کسی هستن
محمدرضا
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ايشان فرمودند بر روي پيامبر اسلام هم آشغال مي ريختند. آخه پيامبر اسلام چه ربطي به جنابعالي داره. پيامبر اسلام تمام وجودش جاذبه بود و به دنبال اين بود كه هر كسي رو حتي كافران قسم خورده و يهوديان و ترسايان را به سمت اسلام جذب كنه، اما شما چي تمام وجودت دافعه است و كينه و نفرت نسبت به كساني كه مثل شما فكر نمي كنند. قياس مع الفارق فرموديد اسداد؟!!
hasan
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ارتباط نامشروع به بهانه جزوه!!! شما را سننه حاج آقا! یعنی شمااینقدر فکرتان خراه حاج آقا!! فکر اون دنیا هم باش حاج آقا!!
نیما
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
گفتید یک صحنه هایی هست جلوی چشمانم که نمی تونم بگم جان من یکی از صحنه ها رو تعریف کن اون صحنه که پسره از دختره جزوه میگیره رو تعریف کن خیلی باحاله
فروز
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
آقای شریعتی وقت رفتن تواست! درنگ جایز نیست، بردار وسایل ات را جمع کن و مظلوم نمایی نکن که جواب نمی ده.
فارغ التحصیل علامه
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ای وای من. پس اون موقع ها که ما تو دانشگاه علامه این همه جزوه و کتاب و مدادو خودکار رد و بدل می کردیم چقدر روابطمون ناسالم بود. وای وای وای. چقدر درس نخون بودیم.... هی آقای شریعتمداری من و همکلاسیام الحمدلله قبل از اینکه شما بیاید فارغ التحصیل شدیم و حرفای شما رو قبول نداریم.
ناشناس
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
چقدر شما فرارویی ها کذاب هستید. مورد لعن پروردگار.
ناشناس
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
راه حل اينه كه اساتيد اين دانشگاه به دانشجويان جزوه نگن تا دانشجویان به بهانه جزوه روابط ناسالم با يكديگر برقرار نکنند!
ناشناس
۰۶:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
یعنی یه همچین آدم کج اندیشی سالها رئیس دانشگاه بوده؟!!!
فری
۰۲:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
خدایا شر شریعتی و شریعتمداری رو از سر ما کم بفرما......
ناشناس
۰۲:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
شریعتی دوم: رئیس دانشگاه صنعتی شریف
کوروش
۰۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
نمیدونم چرا اسم کیهان و شریعتمداری رو میشنوم کلا اون مطلب رو نمیخونم و کلا دستم به منفی دادن میره!!!!!!!!!
زهرا
۰۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
من تا حالا با هیچ پسری جزوه رد وبدل نکردم و از دوره کارشناسی دانشجو علامه هستم. والانم فارغ التحصیل کارشناسی ارشدم.از سال 84 به این ور هرسال وضعیت دانشگاه چه از نظر کیفیت آموزشی چه از نظر خدمات دهی بدتر شد.کاری به این حرفا ندارم من مشکلات رو با گوشت و پوست و استخوانم درک کردم.
ناشناس
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
حاجی رو بگید از تعداد جلسات تشکیل شده اش در درس تعلیم و تربیت اسلامی پیشرفته اش در سالهای هفتاد وپنج و شش در زمان معاونت دانشجویی دانشگاه علامه ، معاونت پارلمان وزارت خانه و...... هم بگوید چهار یا پنج جلسه در طول ترم بعضی از دانشجویان می گفتند ما تعلیم و تربیت اسلامی رو خوب یاد گرفتیم.
ناشناس
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
از نظر این دوستمون دانشجوها و استادها یه مشت بیمار جنسی و روانی ان که همه ش دنبال دخترای مردم و فیلمای مبتذل و چاقوکشی ان.

نگاه از این انسانی تر آخه؟ حالا هی علیهش جو بدین.
ناشناس
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
:)))) اینجوری که این میگه کل مشکل دانشگاه علامه سر دخترا بوده!!!
امید
۰۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
بنده مسئول آموزش یکی از دانشکده های دانشگاه علامه هستم . آماری که شریعتی داده و گفته : "تعداد مشروطی ها بعد از تفکیک جنسیتی کمتر شده و معدل دانشجویان زیاد شده " را با قاطعیت تکذیب می کنم . بقیه آمارهای ایشان هم کذب است.
مخمد
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
واقها آمار بیکارا هیلی زیاده.....کار و زندگی نذارین....
ناشناس
۰۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
دانشگاه ها هم همچین سالم نیستن که شما میگین، بعضی وفتا چیزایی از دانشجوها می شنیدم انگار دانشگاه ... بود
اونایی هم که میگن اینطوری نیست رشون رو کردن تو برف
ایرانی
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
من هم بعنوان یک فارغ التحصیل فوق لیسانس که حدود 6-7 سال از عمرم را در دو دانشگاه مختلف در ایران سپری کردم و توی این سالها که گاهی روزی 12-13 ساعت در دانشگاه بودم از اینجور داستانهایی که جناب شریعتی در مصاحبه با جناب شریعتمداری (!) داشتند به چشمم ندیدم! منظورم چاقوکشی و ... است! خدا همه رو به راه راست هدایت کند بعضی ها را بیشتر.
reza
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
از اقای دکتر شریعتی تشکر میکنم بخاطر کارهای حسنه ای که کرده اند. حقیقتا رابطه دختر و پسر مثل اب واتش است. درست است که با این کارها فقط در حد دانشگاه جلوی مفاسد گرفته می شود ولی باز هم غنیمت است. خدا خیرش دهد.
ناشناس
۲۳:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
کیهان بیخودی زور نزن
دستت رو شده
حناهای تو دیگه رنگ نداره!
ناشناس
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
اقاي شريعتي دلم ميخواد برا تك تك جملاتي كه از اول مصاحبه گفتيد چندين صفحه بنويسم،فقط حرص ميخورم و ميخونم،اقاي شريعتي دانشجو استاد خوب ميخواد،برخورد خوب ميخواد،عدالت ميخواد،شمايي كه يك هفته پشت در اتاقتون بايد ايستاد تا فقط چند ثانيه به خاطر ظلمي كه به من كرديد دليلي بياوريد يا اصلاً چند ثانيه انتقاد دانشجويتان را گوش كنيد،ولي بي نتيجه است،شمايي كه وقتي وزارت علوم و سازمان سنجش اسمتتان را ميشنيدند سكوت مي كردند،دم از چه ميزنيد؟؟؟؟؟خوشحال شدم كه قبل از دادگاه عدل الهي پرونده شما براي همه مردم ايران روشن شد،من يك ماه دروغ هايي از بدنه دانشگاه شما شنيدم كه فقط شما و انها را به خدا حواله دادم،اگر با گوشت و پوست خود اين مطالب را درك نميكردم هيچ وقت نميگفتم...حالا شما هي بنشينيد از كاراتون تعريف كنيد
صبا
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
«یک عده از استادها اخراج بودند به خاطر همین مسائل، سوء رفتار با دختران مردم؛ ما برای حفظ احترام و شأن‌شان بازنشسته ‌شان کردیم. خدا می‌داند ناگفته‌هایی در دل دارم که اگر بگویم استخوان‌ها می‌ترکد. بعضی موقع‌ها ما نمی‌خواهیم این‌ها را بگوییم. در دلم صحنه‌هایی هست شرعا حق گفتن ندارم!»
آقای شریعتی! ممکنه لطف کنید و بگید که استاد مهدی طیب را هم به همین جرم بازنشسته کردید یا جرم دیگری داشتند؟ ایشان هم حرفهایی درباره شما دارند که اگر بگویند مغز خیلی ها خواهد ترکید!
بهتر است فرارو مصاحبه ای با ایشان ترتیب دهد تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!
مهدی924
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
خوشم میاد دشمنی احمقانه بعضی ها با شریعتمداری باعث شده علیرغم تیراژ پائین کیهان مطالبش به گوش خیلی ها برسه....
مریض
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
من فکر میکردم به خاطر روابط ناسالم جزوه برقرار میکنن،الآن کاملآ توجیه شدم خخخخخخخخخخخخ
ناشناس آشنا
۲۲:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
سلام باید به مطالبی که در روزنامه کهیان درج میشه زار زار گریه کرد که ما که بیش از 30 سال از انفلاب عزیزمان میگذار در بحث فرهنگ هنوز پله اول هم نیستیم . از یک طرف روزنام ای که از بودجه بیت المال تامل میشه این جوری مقاله درج میکنه و از طرفی رئیس یک دانشگاه علوم اتسانی در خصوص بچه های که از طرف خانواده ها جهت اموختن علم و ادب به ایشان تحویل داده شد در طول این چند سال که ایشان رئیس بوده چکار میکرده که این چنین مطالبی در خصوص بچه های مردم میگویند . آیا نباید گریه کرد. خدایا شکرت و بس.
نامی
۲۲:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
شریعتی دوم رییس جهاددانشگاهی است
ناشناس
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
همین که کیهان از کسی حمایت می کند این نتیجه را می دهد که کار روند سالمی ندارد و آنها می خواهند تطهیرش کنند
سمانه
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
كافر همه را به كيش خود پندارد..
ناشناس
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
واقعا الکترونیکی شدن ثبت نام و انتخاب واحد در دانشگاه علامه در سال 2013 جایی برای افتخارکردن و ذکر در عملکرد دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
با دکترای الهیات در دانشکده روانشناسی عضو هیات علمی شدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
زرشک!
ناشناس
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
صدرالدین شریعتی دانشگاه علامه= علی محمد میبدی دانشگاه یزد
دکتر توفیقی بداد دانشگاه یزد برس.
ناشناس
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
ای خدا چرا این افراد همه رو از نگاهی که خودشون می بینند تعریف می کنند
ناشناس
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
انصافا اين با همه اقدامات مثبت و دلسوزي رييس اين دانشگاه كه در اين مصاحبه آمده بايد تيتر مصاحبه اين باشد؟
من به اين قسمت مصاحبه كه ايشان مي گويد"حالا بعضی‌ها جنجال می‌کنند؛ در روزنامه و سایت‌هایشان غیر منصفانه علیه ما می‌نویسند! حتی حاضر نیستند بیایند دلایل ما را بشنوند! یک طرفه به قاضی می‌روند، حکم صادر می‌کنند و علیه ما تیتر می‌زنند."
اعتقاد پيدا كردم و و معتقدم كه شما حسن نيت نداريد.
سید 92
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
هم مصاحبه و هم اکثر کامنت ها چرت بود .
ناشناس
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
تفکیک جنسیتی موضوعیست که از پایه و اساس به شدت خلاف اخلاق، خلاف طبیعت و خلاف خرد است.
جناب شریعتی آن پسری که پس از سالها آموزش دیدن در سیستم آموزشی که شبیه شما فکر میکند (از آغاز تا همان دانشگاه) هنوز توانایی شنیدن "نه" را کسب نکرده، یقینا از قصور امثال شمابوده است.
در طبیعتی که مخلوق الله است همواره دو جنس مکمل یکدیگر بوده اند.
دانشجو علامه
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
متاسفم که شریعتی دانشجویانت رو مثل موجوداتی میبینی که فقط ذکر و فکرش شهوته
ناشناس
۰۰:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
منفی اشتباهی دادم شرمنده
ناشناس
۱۷:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
ساکت باش
دانشجو علامه
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
والا ما از اولش از خود مسئولین علامه شنیده بودیم که این دانشجوهه که چاقو زده،دختره یه تیکه ای انداخته سرکلاس به خاطر همون عصبانی شده کار به اینجا کشیده نه سر ازدواج!
کلا این بحثش هم به تفکیک ربطی نداره این همه دانشگاه تفکیک نشده چرا فقط تو دانشگاه ما یه همچین اتفاقی افتاد؟
اصلا بحث،بحث تفکیک نیست.بحث سر اینکه اون دانشجوی پسر روان پریش بوده مشکل داشته در پذیرش واقعیت و باید به روانشناس مراجعه میکرده
حالا مثلا تفکیک کردی فکر میکنین اثر داره؟عمرااااااا! فقط حریص تر کردین چوون های مردم رو
واقعا متاسفم برای شما که میگی به خاطر جزوه روابط برقرار میکنن! عین عصر حجر فکر میکنی!
ناشناس تر
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آمريكا شانس آورد كه اين نرفت اونجا بره خدا رو شكر كنه
ناشناس
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
" یک عده از استادها اخراج بودند به خاطر همین مسائل، سوء رفتار با دختران مردم؛ ما برای حفظ احترام و شأن‌شان بازنشسته ‌شان کردیم. خدا می‌داند ناگفته‌هایی در دل دارم که اگر بگویم استخوان‌ها می‌ترکد. بعضی موقع‌ها ما نمی‌خواهیم این‌ها را بگوییم. در دلم صحنه‌هایی هست شرعا حق گفتن ندارم! "

همه این تیکه رو قلم گرفتن چون دیگه از این نمیشه گذشت !!
برای فردای نزدیک هم جوابی دارید آقایان منتقد تخریب گر !!؟
اگه این جریان صحت داشته باشه ، تمام حامیان اساتید اخراجی در جنایات ایشان شریکند !!!!!!!!!!
حرف حساب
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آخ آخ , تو رو خدا نظر ها رو نگاه كن , اگر يه نفر اومد بگه مثلا امكانات دانشگاه كمه, يا اساتيد در فلان رشته ضعيفند, يا از بزرگان علمي كمتر دعوت ميشه يا.... فقط يك كلام شده تفكيك جنسيتي!!! آخه بابا اگه مشكلي نداري برو ازدواج كن, نكنه جنس مخالف در يادگيري شما خيلي مفيده. وا اسفا تازه اينا دانشجوهاي علامه هستند, آزاد و پيام نور و علمي كاربردي چي كار مي كنند.
هر چه بگندد نمكش مي زنند, واي ....
فارق التحصیل پیام نور
۰۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
لطفا به دانشجوهای دانشگاه های دیگه توهین نکنین.. اونایی که یونی تهران و علامه و ... می خونن دلیل نمی بخشه که شعور یا سطح تحصیلاتشون بالاتر باشه
ناشناس
۱۷:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
تو خوووووووووبی !!!!
امید
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
وای بر تو ...
سيدمجيد
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
به خدایی که سخت قبولش داشت.. اشک در چشمانش حلقه زد... اه اه حالم از اين جملات عوامفريبانه و پوپوليستي به م ميخوره. كيهان گشته لنگه خودش را پيدا كرده.!
دانشجو پزشکی
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
درود به مردونگیت و شرفت حجت الاسلام شریعتی عزیز....یه مرد تو این جامعه پیدا شد خدا رو شکر...
من خودم زیاد اهل کیهان خوندن نیستم ولی این مطلبشو دارم اساسی....
دوستان با انصاف باشید،اگه نظر میذارید آگاهانه بذارین نه اینکه خیلیانخونده پیش داوری میکنن...اگه از خدا توقع عدالت دارین در حد کوچیکترش خودتونم عادل باشین عزیزان
شهروند
۱۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
می دونیم کی هستی!
حرف حساب
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
قابل توجه مخالفين آقاي شريعتي:
اين روزها مخالف حرف زدن بازار خوبي پيدا كرده, به نظر شما دانشجويي كه جوري واحد برميداره كه هفت روز هفته دانشگاه باشه تا به هواي يكي دو واحد كل اون روز تو دانشگاه پرسه بزنه, نه كار ي نه مطالعه اي نه فكري نه درسي نه بحثي, تازه شب به اين فكر باشه كه چي جوري بخوابه كه سر و وضعش براي فردا به هم نخوره يا خوابش نبره كه اي واي كي صبح بشه بياد دانشگاه و آخرش هم با دوترم مشروطي و معدل 12 مثلا تحصيلات عاليشو پشت سر بذاره, براي چي مياد دانشگاه؟؟
اوقاتي هم كه دانشگاه نيست فكر ميكني كجاست؟ جلوي آينه يا آرايشگاه. بدبخت اون پدر ماري كه با هزار زحمت خرج تحصيلشو جور مي كنند و قراره به فرزند تحصيل كردشون افتخار كنند.
روح
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
اون کارای عمرانی که خیلی از دانشگاه ها حتی شهرستان ها انجام دادن!! وایرلس! ثبت نام اینترنتی پرداخش شهریه اینترنتی!! اینا هنره؟؟
بعدشم اتفاقا الان روابط بیشترم شده آقای شریعتی شاید شما نبینید..وقتی یک عده را منع کنید باز اینا بیرون کلاس و تو محوطه همو میبینن اگه خودشون بخواد این روابط ایجاد میشه..به جای این مارا 4 تا کلاس و همایش درباره روابط سالم و انسانی میگذاشتی بیشتر نتیجه میگرفتین
ناشناس
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
در دوره ریاست شما دخترها و پسرها اصلا جزوه رد و بدل نمیکنند و روابط کاملا سالم شده اصلا رابطه ای وجود ندارد.
ناشناس
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
بهترین راه برخورد تحریم دانشگاه علامه و عدم انتخاب ان از سوی داوطلبان کنکوره
باید فکر کنند علامه بسته شده
ناشناس
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
بدترین راهه چون نفر 100000 کنکور میزنه ووقتی بقیه نزنن قبول میشه این ویرانه روز به روز ویرانتر میشه فقط باید شریعتی بره نجف قلی حبیبی بیاد همین
ناشناس
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
از اون حرفا بودا!!!!
ناشناس
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
دوست عزیز لطفا تعیین تکلیف نکنن دانشجوها اینقدر شعورشون می رسه که بدونند کجا درس بخونن .
ناشناس
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
كسي كه حسين شريعتمداري از اون حمايت كنه ديگه تكليفش روشنه !!!!!
ناشناس
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
جناب اقای دکتر توفیقی لطفا هر چه زودتر ایشان را عزل بفرمایید
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
تهمت و افتراء -- دانشجویان اعلام جرم کنید !
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
من يك كارگر هستم . گفتگو را كه خواندم حقيقتأ دلم براي دانشگاه ،اساتيد ودانشجويان علامه سوخت از اين مصيبت بزرگي كه در اين چند سال متحمل شدند.در قرن انفجار تكنولژي ساختن ورزشگاه،خوابگاه،استخر،سيستم ثبت نام الكترونيك،صدور كارت واحد كه دانشجويان ديگر كارتهايشان را گم نكنند!!!چاقو كشي در حياط دانشگاه!قتل دختري بدست پسري زيرپل مديريت! با وجود اينكه معاونين دانشگاه تا ساعت 1 نصف شب كار كنند و خدا گواه است كه پول هم نمي گيرند !!! اگر خانمي جايي نشست و بلند شد ، آقا نشيند جايش .چرا؟ براي اينكه اين گرما و اين آثار رواني منتقل مي شود!!! و تو خود بخوان اين حديث مفصل از اين مجمل!!!!!!!!هزار بار افسوس كه آينده سازان اين كشور در چه شرايطي مشغول تحصيلند.
ناشناس
۰۲:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
شمادرزمينه مربوط به گارگران اظهار نظركن
ناشناس
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
واقعا کارگری؟
ناشناس
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
درود به شرفت
ناشناس
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
نا شناس 1 : شمام در زمینه ساندیس اظهار نظر کن . متبحری در زمینه اخه .
مهتاب
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
من يك كارگرهستم!!!
آرش
۱۷:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
خخخخخخ
دانشجوي علامه
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
شماخودت روناراحت نكن
ناشناس
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
شما از کجا بلدید داشنجویان به بهانه جزوه رابطه ناسالم برقرار می کنن؛ ناقلا؟
ناشناس
۰۰:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
حساس نشو حساس نشو
حرف حساب
۱۴:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
اگه يه به اصطلاح دانشجو 3 يا 4 سال تو دانشگاست اين بنده خدا كل عمرش رو تو دانشگاه گذرونده , مطالبي هم كه بر عليه اين سيد بزرگوار نوشته شده مال اوناييه كه دانشگاه رو با لاله زار سابق اشتباه گرفتن. حرمت دانشگاه از مسجد كمتر نيست به شرطي كه يه عده اي براي كلاس گذاشتن يا رفيق پيدا كردن پاشونو تو دانشگاه نذارن. دو روز ديگه كه بابت گرفتن يا دادن مهريه توي اين دادگاه ها آرتروز گرفتند ميفهمند. فعلا مفت ميخورند و مي گردند از فردا خبر ندارند.
خلاصه اينكه دانشگاه جاي آدم شدن و علم اندوزيه نه جاي لاس بازي و همسريابي.
ناشناس
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
طرفدارهای آقای شریعتی را ببین چه ادبیاتی دارند "لاس بازی"!
امین
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
تو که دیگه آخرشی خدایی !! :))
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
هیچکس منکر این نیست که دانشگاه جای علم آموزیه و باید حرمت دانشگاه حفظ بشه حاجی داره جوش میزنه. اونه فکر می کنه دانشگاه کاباره و خانه فساد و مکان لاس بازیه پس باید سختگیری کرد زن و مرد رو از هم جدا کرد تا کسی مرتکب گناه و خلاف نشه. دانشجویان برخلاف ادعاهای ایشون عنوان می کنن برای کسب علم به دانشگاه میرن نه برای برقراری روابط ناسالم! به شما توهین کنن و نسبت های ناروا بدن بهتون برنمی خوره؟! تفکیک جنسیتی توهینه به شعور دانشجویان!
ناشناس
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
اینا جزوه اون پسر ای هستن که هیچ دختری تحویلشون نمیگیره ....دسته گربه به گوشت نرسیدو....متاسفم برات حرف حساب
ناشناس
۱۷:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
از ادبیات و نوع حرف زدن جنابعالی معلومه که چقدر به رسالت دانشگاه باور دارید. شما تصور میکنید که همه افراد دارای ذهن و فکری مثل خودتان هستید. اگر الان در دانشگاه های ما نابسامانی هست علتش این است که این آقایون زمینه ورود هر کسی را به دانشگاه فراهم کردند و بعد زمینه دکتر و استاد شدن این افراد بی استعداد و بی اخلاق را.
ناشناس
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
همسر يابي خوب اومدي. دمت گرم
ناشناس
۰۰:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ینی در اون دانشگاهی که تو توش درس خوندی ، درس که چه عرض کنم! رو باید گل گرفت
مردم میرن دانشگاه دانششون اضافه بشه!
تیفون
۰۵:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
پناه بر خدا! چه حرفا!!!!
ناشناس
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
ناشناس یک : شمام در زمینه ی ساندیس اظهار نظر کن.
ناشناس
۱۷:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
فقط نظر من حذف شد؟!؟
ناشناس
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
خوش به حالت که انقد بودجه داشتی. ما که دانشگاهمون ۲۰۰ هزار تومن نداشت بده تیم دانشگاه بره مسابقه ورزشی. دانشگاه دولتی خوبی هم هستیم مثلا.
بی نام
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
این به اصطلاح رییس دانشگاه هرچند که برای تخلف های متعددش در یک مرکز دانشگاهی باید به شدت مورد پیگرد قرار گرفته و مجازات شود.در عین حال باید ک .د وزیر وقت وزارت علوم و معاونانش که مراکز دانشگاهی را به این روز انداختند و افرادی را در سمت ریاست دانشگاه گماردند که به هیچ وجه صلاحیت نداشتند باید به اشد مجازات برسند. انهانه فقط صلاحیت اشغال پنین پست هایی را نداشتند که حتی در خصوص مدارک دانشگاهی انها تردید وجود دارد . اگر عدالتی در این کشور هست باید این افراد به سزای اعمالشان برسند.
ناشناس
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
شریعتی رو زاهدی رییس علامه کرده کخ خدا ازش نگذره.
مسعود
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
از کوزه همان تراود که در اوست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فرشاد
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
كسي كه واقعا براي كسب علم به دانشگاه ميره چرابايد ازتفكيك جنسيتي اينقدرعصباني بشه؟
دانشجوی سابق علامه
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
ما از اینکه در کشورمان چنین نگاهی نسبت به دانشجو وجود دارد، یعنی یک نگاه جنسیتی که هرگز شایسته ی قشر تحصیلکرده نیست عصبانی هستیم. از اینکه گمان می شود ذهن دانشجو تنها درگیر مسائل جنسی است و وجود جنس مخالف ایمان دانشجو را به خطر می اندازد. اگر چنین نگاهی شما را ناراحت نمی کند نباید انتظار داشته باشید دیگران هم مثل شما بی تفاوت باشند.
ناشناس
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آقا فرشاد کاش مشکل ما فقط تفکیک جنسیتی بود. ما 8 ساله با ایشون مشکل داریم ولی تفکیک جنسیتی 3 ساله شروع شده.
ناشناس
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
گل گفتی
ناشناس
۲۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
فرشادخان شکایت از شریعتی زیاده که یکی از عادیاش تفکیک جنسیتیه
ناشناس
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
کسی از تفکیک جنسینی ناراحت نیست. از توهین به انسانیت ناراحتن
فرشاد
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
اتفاقا نبايدبي تفاوت بود كه دانشگاه بشه محيطي براي خوشگذروني
ناشناس
۰۴:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
امان از این همه فهم و شعور
فرشاد
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
ناشناس4:52 مودب باش
سپیده
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
ای کاش به جای حوزه رفته بودی دانشگاه میامی آقای شریعتی ، شاید الان این را درک می کردی که محدود کردن انسان ها فقط حرص و ولعشان را بیشتر می کند. نگاهی بکن به دانشگاه های بزرگ دنیا که بدون سختگیری، بدون نگاه جنسیتی و بدون نگاه پادگانی بهترین و باسوادترین دانشجوها را تربیت می کنند. متاسفم برای طرز نگاه شما.
ناشناس
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
هزار هزار تا مثبت به شما و منطق زیبای شما و سپیدی ذهنتون.
ناشناس
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
فکر کن!!! مصاحبه کیهان با شریعتی!!! چه شود!!!!!

خخخخخخخخ
دانشجو
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
شما برو کاندید شهرداری تهران شو با این همه خدمات حاج آقا!!!
تو رو خدا ببین چه وضعی داریم دستاورد رئیس دانشگاهمون کاشتن درخته!
ناشناس
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
حيف از ين وقتي كه واسه خوندن اين مصاحبه گذاشتيم !!!
ناشناس
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
تو چه علافی بودی که خوندی
شاکی
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
این مطلب رو توی کیهانِ بچه ها چاپ کردن عایا؟؟؟؟
ناشناس
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
پ نه پ تو منظومه شمسی چاپ شد!
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
می فرمایند: "یک عده از استادها اخراج بودند به خاطر همین مسائل، سوء رفتار با دختران مردم؛ ما برای حفظ احترام و شأن‌شان بازنشسته ‌شان کردیم. " خود این جمله اهانت به اساتید بازنشسته نیست؟