حسین شریعتمداری امروز چهارشنبه طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
1- روز پنجشنبه 27 مارس 2003- فروردینماه 1382- در حالی که ارتش آمریکا هفت روز بعد از آغاز حمله به عراق بر این کشور غلبه کرده بود، جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در محوطه بیرونی کاخ سفید به میان خبرنگارانی که با عجله فراخوانده شده بودند آمد و با غروری حاکی از برتری بلامنازع آمریکا خطاب به خبرنگاران گفت «عراق تمام شد»! این جمله جرج بوش «IRAQ IS OVER» که با آمیزهای پررنگ از تحقیر بیان شده بود ساعتی بعد به تیتر اول رسانهها تبدیل شد.
9 سال بعد، دسامبر 2011- دیماه 1390- وقتی آخرین نظامیان آمریکایی به دستور اوباما خاک عراق را ترک کردند، نشریه آمریکایی فوربس در یادداشتی که بوش و اوباما مخاطب مشترک آن بودند، نوشت؛ «از حمله نظامی به عراق و اشغال 9 ساله آن چه به دست آوردیم؟! بیش از 2500 تن از نظامیان خود را از دست دادیم، نزدیک به 5 هزار میلیارد دلار از مالیات شهروندان آمریکایی را هزینه کردیم، اصلیترین دشمن منطقهای ایران را حذف کردیم، آمریکا را جنگطلب معرفی کردیم و سرانجام، عراق را به دست دوستان و همپیمانان ایران سپردیم» همان روزها، سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در مصاحبه با واشنگتنپست گفت «آمریکاییها بعد از 9 سال عراق را در سینی طلا تقدیم ایران کردند»!
2- بعد از ناکامی آمریکا در حمله نظامی به عراق و نتیجه معکوسی که از این حمله گرفته بودند، ژنرال «پانهتا» وزیر جنگ آمریکا و رئیس اسبق سازمان «سیا» با استناد به بررسیهای چند مرکز استراتژیک هرگونه دخالت نظامی مستقیم آمریکا در منطقه را بیحاصل و خطرناک دانست و روزنامه آمریکایی «یو.اس.ای.تودی» به نقل از شورای آتلانتیک بر ضرورت جایگزینی جنگ نیابتی- PROXY WAR- به جای دخالت مستقیم نظامی تأکید کرد و...
3- فتنهانگیزی در سوریه به عنوان یکی از اصلیترین حلقههای محور مقاومت و متحد استراتژیک ایران اسلامی با بهرهگیری از فرمول «جنگ نیابتی» آغاز شد و کشورهای ترکیه، عربستان، قطر، اردن و بعدها مصر (مرسی) به نیابت از آمریکا و متحدانش مأموریت انجام این جنگ نیابتی را برعهده گرفتند، اما، برخلاف تصور اولیه و علیرغم حمایتهای گسترده نظامی، سیاسی و مالی از تروریستها، جنگ نیابتی یاد شده اگرچه برای مردم سوریه فاجعهآفرین بود ولی نه فقط شکست و براندازی دولت سوریه را در پی نداشت، بلکه فصل جدیدی از راهبرد مقاومت با دستاوردهای تازه و سرنوشت ساز را به دنبال داشت که تشکیل و سازماندهی نیروی فداکار و کارآزمودهای با عنوان «دفاع الوطنی» از جمله آنهاست، دفاع الوطنی چیزی شبیه نیروهای بسیج کشور خودمان است و بیش از دهها هزار عضو دارد.
حضور در میدان یک جنگ واقعی به جای شرکت در رزمایشها، ارتش و نیروی دفاع الوطنی را به نیروهای کارآزموده و جنگ واقعی دیده، تبدیل کرده است. مقاومت مثالزدنی سوریه نشان داد که نیروهای محور مقاومت برخلاف آنچه در مصر و یمن و لیبی و تونس اتفاق افتاد، در جریان درگیریهای نظامی به جای سقوط، موقعیتهای جدیدی پیدا میکنند که میتواند تغییر معادلات منطقهای را در پی داشته باشد. شورای امنیت ملی آمریکا طی گزارشی در این باره آورده بود؛ جنگ 33 روزه بهجای نابودی حزبالله، گسترش دامنه حضور و نفوذ حزبالله در لبنان را به دنبال داشته و این کشور- قبلا ضعیف- را به کشوری موثر در معادلات سیاسی و نظامی منطقه تبدیل کرده است.
4- این روزها آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهای آن که از جنگ نیابتی چندساله طرفی نبستهاند، آشکارا در صحنه حاضر شده و برای مقابله با محور مقاومت سوریه، آرایش نظامی گرفتهاند و احتمال حمله نظامی مشترک آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و عربی علیه سوریه به خبر اول دنیا تبدیل شده است. بهانه این جنگ احتمالی که برخی از صاحبنظران وقوع آن را قطعی پیشبینی میکنند، اتهام استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی علیه تروریستهای مسلح است. بهانهای دقیقا شبیه همان بهانه وجود سلاحهای شیمیایی و تسلیحات کشتار جمعی که حمله نظامی به عراق را در پی داشت و بعدها دولت بوش به ناچار اعتراف کرد هیچگونه سلاح شیمیایی و کشتار جمعی در عراق یافت نشده است. گفتنیاست که روز یکشنبه همین هفته، نشریه آمریکایی «فارینپالیسی» در افشاگری بیسابقهای با استناد به اسناد منتشر شده سازمان «سیا» فاش کرد که در جریان جنگ ایران و عراق، آمریکا سلاحهای شیمیایی مهلک و پیشرفتهای را در اختیار رژیم صدام گذارده است و کشتار رزمندگان ایرانی و قتلعام مردم حلبچه با همین بمبهای شیمیایی اهدایی آمریکا صورت پذیرفته بود.
متهم کردن ارتش سوریه به استفاده از بمب شیمیایی در اطراف دمشق، در حالی است که هم اکنون گروهی از کارشناسان سازمان ملل متحد به دعوت دولت سوریه برای بررسی ماجرا در این کشور حضور دارند و کاوشهای اولیه و اعلام شده آنها حاکی از استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی و قتلعام بیش از 635 غیرنظامی در اطراف دمشق است. از سوی دیگر تصاویر ماهوارهای که در اختیار کارشناسان سازمان ملل قرار گرفته و به عنوان سند ثبت شده است، بهرهگیری تروریستها از سلاح شیمیایی را تایید میکند. ضمن آن که به گفته وزیر خارجه سوریه، ارتش این کشور در اوج پیروزی بر تروریستها چه نیازی به استفاده از سلاح شیمیایی علیه آنها دارد، مخصوصا آن که این قتلعام در منطقهای صورت گرفته که محل حضور طرفداران دولت سوریه است و نه در اشغال تروریستها.
5- اخبار مربوط به آرایش نظامی آمریکا و متحدانش برای حمله احتمالی به سوریه و بازتابها و تحلیلها و رخدادهای مربوطه در گزارش مفصل و مبسوط کیهانامروز که تیتر اول روزنامه به آن اختصاص یافته چاپ شده است و اکنون در محدوده این نوشته محدود به پیامدهایی اشاره میکنیم که حمله احتمالی آمریکا و متحدانش به دنبال خواهد داشت اگرچه این احتمال نیز جدی است که هیاهوی اخیر از نوع عملیات روانی برای امتیازگیری از سوریه در اجلاس آتی ژنو باشد. چرا که آمریکای امروز در مقایسه با مارس 2003 که به عراق لشکرکشی کرد به مراتب ضعیفتر و شکنندهتر است و اقدام به حمله نظامی علیه سوریه به اعتراف بسیاری از کارشناسان برجسته و رسانههای معتبر آمریکایی و اروپایی فقط با واژه «حماقت» قابل ارزیابی است. اما، از آنجا که به قول «برتراند راسل» فیلسوف شهیر انگلیسی، «از کسی که چند بار دست به حماقت زده، اقدام احمقانه دیگر دور از انتظار نیست» باید گفت؛
الف: آمریکا میتواند آغازکننده جنگ باشد ولی پایان دادن به آن در اختیار آمریکا و متحدانش نیست. از این روی حمله موشکی دو یا حداکثر 3 روزه که «جان کری» وزیر خارجه آمریکا برای جلب موافقت مردم- به شدت مخالف جنگ آمریکا- به آن استناد میکند، کمترین زمینهای ندارد و به گزارش تحلیلی روزنامهآلمانی نویسدویچلند «آمریکا بعد از خروج از عراق توان آغاز یک جنگ فرسایشی را ندارد، مانند اسرائیل که در سال 1982 میخواست 48 ساعته کار لبنان را تمام کند ولی 18 سال طول کشید تا با جان کندن از آن خارج شود.»
ب: اسرائیل پاشنه آشیل آمریکا و متحدان اروپایی آن است و بدون کمترین تردیدی، با آغاز حمله به سوریه، همه روزه هزاران موشک سراسر این سرزمین اشغالی و تاسیسات حیاتی آن را زیر و رو خواهد کرد. مخصوصا آن که در جریان جنگهای 33 روزه و 22 روزه و 7 روزه معلوم شد که موشکهای پاتریوت و گنبد به اصطلاح ضد موشک آهنین توان پیشگیری از ورود موشکهای شلیک شده به تلآویو را ندارد.
ج: جهان اسلام از فتنهانگیزیهای آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای عربی به تنگ آمدهاند و برای مقابله مستقیم با صهیونیستها به جای رودررویی با عوامل دستنشانده آنها لحظهشماری میکنند. حمله به سوریه این فرصت طلایی را در اختیار ملتهای مسلمان که اسرائیل را در محاصره دارند، قرار خواهد داد.
د: در حالی که کشورهای عربستان، اردن، ترکیه و... رسما مشارکت خود در حمله نظامی به سوریه را اعلام کردهاند، بدیهی است که در صورت وقوع جنگ به عنوان «کشورهای متخاصم» مورد حمله متقابل سوریه قرار خواهند گرفت و این در حالی است که کشورهای یاد شده طی چند سال اخیر با خیزشهای مردمی برخاسته از بیداری اسلامی روبرو هستند و به یقین درگیر شدن آنها در جنگ احتمالی، زمینه مناسبی برای فروپاشی دولتهای دستنشانده را در اختیار مردم این کشورها قرار خواهد داد و البته قطر که به یک تجارتخانه شبیه است موقعیت بسیار شکنندهتری دارد.
هـ : در صورت وقوع جنگ، جریانات وابسته و اجیر شدهای نظیر سلفیها و تکفیریها که با تابلوی دروغین اسلامخواهی به آشوبآفرینی و عملیات تروریستی به نفع آمریکا و اسرائیل مشغولند، دیگر نمیتوانند زیر این تابلوی دروغین فعالیت کنند و چنانچه در حمله به اسرائیل و منافع و مراکز آمریکایی در منطقه شرکت نکنند، طرح فریب آنها با شکست روبرو شده و یورشهای مردمی علیه آنان شکل خواهند گرفت.
و: حمله نظامی به سوریه با توجه به ماهیت شناخته شده کشورهای حملهکننده، مرزهای تفرقهافکنانه شیعه و سنی و عرب و عجم را از بین میبرد و بدیهی است که این عرصه شفاف، بسیج همگانی جهان اسلام علیه آمریکا و اسرائیل و سران خودفروخته عرب را در پی خواهد داشت، که فروپاشی پروژه مشترک آمریکایی-اسرائیلی در مصر از جمله پیامدهای قطعی آن خواهد بود.
و...
6- اکنون جای این پرسش است که آیا نباید حماقت احتمالی آمریکا و متحدانش را به فال نیک گرفت؟ و آیا نمیتوان مطمئن بود دشمنان دیرینه اسلام و مسلمین با پای خود به مهلکهای پای میگذارند که سالهاست ملتهای مسلمان در انتظار آن بودهاند؟ همه شواهد حکایت از آن دارند که اگر هیاهوی اخیر، عملیات روانی نباشد، روز واقعه نزدیک شده و انتظارهای چندین و چند ساله برای انتقام رو به پایان است.
خخخ
با هرکسی که دوست داشت بجنگه!
قول بده دیگه برنگرده ایران!!
البته خودت كه نميري جلو ، هل ميدي جلو
انسانها از صلح است که سود خواهند برد.صلحی جهانی.توقف تمامی جنگ ها و دوستی ملت ها.آرزوی دست نیافتنی نیست،ملت ها فقط باید از طمع و کینه دست بکشند.
امیدوارم امریکا حماقت نکند و بهانه به دست امثال شریعتمداری ندهد
ولی حسین آقا این ره که تو میروی به ترکستان است و با این تحلیل های آبکی واقعیات عوض نمیشوند!!
ماشاءالله.لا حول و لا قوة الا بالله
1- جنگ طلبان جمهوری خواه امریکا با شانتاژ اسرائیل و انگلیس
2- تندروهای افراطی داخلی که از قدرت دور ماندند.
شیپور داخلی حاج حسین شریعتمداری که از هر جنگی که امریکا شروع میکنه طرفداری میکنه چون معتقده امریکا ضعیف میشه! اما واقعاً میشه؟!
جنگ به هر نوع به هر شکل و از طرف هر کس محکومه!
آمریکا بهانه اش این بود که عراق سلاح شیمیایی تولید میکنه.
شریعتمداری دوباره مقاله نوشت !
اصلا به محتوی کار نداشته باشید ، فقط محض رضای دلتون بهش بد و بیراه بگید !!
بجنبید که تاخیر موجب خسران مبین خواهد بود
شادی دل اربابان آمریکایی و صهیونیست ، کف و هورا !!!!
شما به فال نیک بگیر !
شما خوشحال باش !
اگه دوزار عقل سیاسی داشتی این تحلیل ها رو نمی کردی !
کی از کی می خواهد انتقام بگیرد؟؟
گیرم که 4 تا موشک زدند بعدش چی ؟؟
خودت بهتر می دونی اینکاره نیستی! پس هذیان نگو!!
اما بطور کلی کشتار انسانهای بیگناه به هر نیتی توسط هر فرد یا گروهی بده...
سردبیر محترم
حمله شیمیایی در سوریه نه کار رسمی دولت و ارتش سوریه است و نه کار مخالفان اسد... آمریکا و غرب آنقدر احمق نیستند که جنگجویان سلفی را مجهز به دانش و تکنولوژی تولید سلاح شیمیایی که فقط از پس دولتها بر میاید بکنند و دیر یا زود این سلفیها این دانش را علیه آنها بکار گیرند. دولت سوریه نیز آنقدر احمق نیست که این سلاحها را در این مقطع که بازرسان در سوریه هستند و دست بالا را در نبرد دارند استفاده کند و برای خود دردسر بخرد، حتی اسرائیل هم انگیزه کافی از ورود غربیها در سوریه در این مقطع که جنگ سوریه تبدیل به یک جنگ فرسایشی شده و امکانات حزبالله و ایران را کاملا درگیر خود کرده، ندارد. پس چه کسی میتواند انگیزه و سود کافی از چینین حمله شیمیایی داشته باشد؟!... پاسخ بسیار روشن است... روسیه پوتین!...از ابتدای روی کار آمدن پوتین در روسیه ،او تلاش داشت به صور مختلف آمریکا و غرب را درگیر بحرانهای منطقهای کند تا به اهداف چند جانبه خود که عبارتند از انتقام گیری شکست روسیه در افغانستان و فروپاشی شوروی، ایجاد هزینهای نظامی و اقتصادی سنگین برای غرب تا زمان کافی برای بهبود و درمان اقتصاد روسیه ایجاد شود و از همه مهمتر افزایش قیمت نفت که تنها برگ برنده و ممر درآمد دولت پوتین و بلند پروازیهای او هست، حاصل شود... پس بیجهت نیست از سال ۲۰۰۰ که پوتین به قدرت رسید آمریکا درگیر افغانستان و عراق شد که جورج بوش با سادگی به این تله افتاد ولی حالا این تله را پوتین برای غرب در سوریه پهن کرده و در این دو سال اخیر تمام تلاش خود را کرده که آمریکا و غرب را به طور مستقیم درگیر این جنگ نماید ولی اوباما، بوش نیست که به سادگی در این تله پوتین بیفتد و تاکنون مقاومت کرده و از از همین رو لازم بود که یک تحقیر بزرگ مانند ۱۱ سپتامبربرای آمریکا و غرب اتفاق بیفتد که آنها مجبور به مداخله بر خلاف میل خود بکند و خط قرمزی که اوباما برای کاربرد سلاح شیمیای در سال گذشته اعلام کرد بهترین فرصت ممکن را برای روسیه پدید آورده...
پس به راحتی میتوان حدس زد که این حمله شیمیایی توسط عناصری خود سر در ارتش سوریه که دستورات خود را مستقیم و یا غیرمستقیم از کرملین دریافت میکنند ( با توجه به حضور چند دهه یی روسیه در ساختار امنیتی و نظامی سوریه و به خصوص اتکای بیش از پیش دولت سوریه در دو سال گذشته به روسیه ،وجود چنین عناصری در سوریه اصلا جای تعجب نیست)،صورت گرفته باشد و نتیجه آن در هر صورت بازی دو سر برد برای روسیه خواهد بود...اگر آمریکا و غرب از دست زدن به هر اقدامی خودداری کنند این به معنی تحقیر آنها که همین حالا هم از مساله اسنودن کاملا تحقیر شده اند میباشد که براحتی خط قرمز آمریکا را میتوان شکست و این میتواند در ادامه رقابت ژئو پلتیکی مد نظر پوتین با غرب بسیار امتیاز بزرگی باشد و اگر غرب و آمریکا مجبور به مداخله بشوند که باز هم پوتین به سه هدف بزرگ خواهد رسید، اول اینکه آمریکا را در گیر یک جنگ بی پایان دیگر در خاورمیانه خواهد کرد و اقتصاد آن را پیش از پیش تحت فشار قرار خواهد داد، دوم از ناحیه این تنش و گران شدن بیش از پیش نفت بزرگترین هدیه را برای روسیه به ارمغان خواهد آورد و از همه بزرگتر و مهمتر که به خصوص برای کشور ما اهمیت دارد، با حمله آمریکا به سوریه، عملا آقای دکتر روحانی و جو جدید اعتدال و تعامل با غرب را در ایران که تامین کننده منافع روسیه نیست را یکسره قبل ازآغازبا شکست مواجه خواهد کرد.
سردبیر محترم، به نظر میرسد آقای دکتر روحانی به درستی این بازی روسیه را در یافته و با خرد و تحلیل درست که حتی بسیار بهتر از آقای ظریف است ،بر محکومیت این حمله بدون مشخص کردن و طرفداری از هیچ کدام از دو طرف تاکید کرده ولی متأسفانه به نظر میرسد روسیه باز هم در این سیاست رذیلانه خود موفق شود و بعد از حمله قابل پیش بینی آمریکا به سوریه که از سر ناچاری خواهد بود به ناگهان تمام سیاست جدید آقای روحانی برای محدود کردن تندروها داخلی به نفع منافع ملی و بهبود روابط ایران با غرب, پنبه شود و باز هم کشور ما مجبور به بازی در زمین روسیه باشد. هیهات که چنین شود..
ولی حیف آقای شریعتمداری از این نوع نیروهای خودسر اصلاً خبر ندارد