پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
رییس کتابخانه ملی از احتمال ثبت جهانی سفرنامه «ناصرخسرو» به صورت مشترک با یکی از کشورهای منطقه خبر داد.
وی درباره فایده این کار گفت: «فایدهای که ندارد. اما بهتر از این است که کشورهای منطقه تکخوری کنند و شخصیتها و آثار فرهنگی و هنری ما را به نام خودشان ثبت کنند.»
مارکوخسرو یا ناصرپلو
وی ابراز امیدواری کرد: «اگر بشود داریم تلاش میکنیم سفرنامه ناصرخسرو را بچسبانیم به مارکوپلو، بلکه تخور پخور نشود.»
وی گفت: «همه تلاشمان را کردیم سعدی را به ژاپنیها قالب کنیم. که تا این لحظه آنها قبول نکردند.»
وی اضافه کرد: «خوشبختانه «مولوی» را قبلا ترکیه برداشته و از این بابت خیالمان راحت است.»
وی لبخند زد: «اما سر حکیم «عمر خیام» هنوز دعواست. در حالی که ما معتقدیم ما اینقدر مفاخر داریم که اگر چهلتاش را هم کشورهای دیگر ببرند به جاییمان فشار نمیآید و به کشور هم آسیبی نمیرسد.»
درد سر «حافظ» برای کتابخانه ملی و سازمان میراث فرهنگی
وی مشعوف شد: «ما هر چقدر سعی کردیم سندی پیدا کنیم که حافظ از شیراز تکان خورده تا او را بتوانیم مثلا به پاکستان بیندازیم، متاسفانه سندی پیدا نکردیم.»
همچو قوی زیبا بمیرید
وی از هنرمندان و ادیبان در قید حیات و زنده تقاضا کرد: اگر امکانش هست خودتان مثل هدایت و چوبک و ساعدی و کی و کی دمدمای مرگ، از ایران بروید. چرا که شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد رود گوشهای دنج و تنها بمیرد. پس شما ای قوهای زیبا، شما بروید گوشهای دنج و تنها بمیرید و شبیه پیشینیان، برای ما دردسر درست نکنید. تنکیو هانی.
«خرمسلطان» را بچسب باقی را ول کن
رییس کتابخانه ملی در انتها گفت: «دیگه من برم. الان سریال «حریم سلطان» شروع میشه...» و بدو بدو رفت که به دیدار مطلوب نایل شود.
مگر اینان از مفاخر ادبی ما نیستند؟؟؟