بررسی وزرای پیشنهادی دولت یازدهم در مجلس شورای اسلامی ادامه دارد. فارغ از اهمیت وزارتخانههایی چون «نفت»،«تعاون، كار و رفاه اجتماعی» و نیز «جهادكشاورزی» و ... كه نبض اقتصاد و بازار را در دست دارند، در حوزه های اجتماعی و فرهنگی بسیاری از چشمها به نتیجه تصمیم گیری مجلس برای حوزههای آموزشی و پژوهشی كشور دوخته شده است. به ویژه نظام آموزش عالی كه در هشت ساله گذشته فراز و فرودهای بسیاری به خود دیده است؛ از بازنشستگی اجباری استادان گرفته تا ستارهدار شدن دانشجویان. دانشگاهها در هشت سال گذشته روزهای زمستانی را پشت سر گذاشتند.
حسن روحانی در مناظره های انتخاباتی از اینكه فضای دانشگاههای كشور، امنیتی و دانشجویان در ابراز نظر محدود شده اند، بارها انتقاد كرد و گفت:«فضای دانشگاهها با گذشته بسیار متفاوت شده، بسیاری از استادان بازنشسته شدند و فضای سختی به وجود آمده است.» حالا محقق كردن همه برنامههای دولت یازدهم برای دانشگاه هاقرار است به یك نفر سپرده شود: دكتر جعفر میلی منفرد كه در دولت اصلاحات مدتی هم سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بود، از استادان بنام دانشگاه و در میان جامعه دانشگاهی شخصیتی شناخته شده و قابل احترام است.
او در گفت و گویی با «بهار» به پرسش هایی درباره طرح و برنامه هایی كه برای وزارت علوم دارد، پاسخ گفته است:
فکر میکنید برنامههای ارائه شده از سوی شما چقدر توانسته باشد نظرها را به خود جلب کند؟ زیرا به نظر میرسد بعضی به جای نقد برنامههای شما، به نقد سابقه شما میپردازند یا درنهایت به حدس و گمان درباره رخدادهایی میپردازند که در آینده ممکن است در صورت وزارت شما در دانشگاهها روی دهد.
من از سوی آقای دکتر روحانی دعوت به همکاری شدم و آنها که با من آشنایی و سابقه همکاری دارند میدانند که فرد برنامهمحوری هستم، با تصمیم جمعی کار میکنم و برنامههای مصوب و قانونی را با جدیت دنبال و اجرا میکنم. سابقه و تجربه من در حوزههای مختلف آموزشی، پژوهشی، دانشجویی و طرح و برنامهام شاهد این مدعاست. من در تحول ساختاری وزارتخانه و اجرای برنامه توسعه علمی در گذشته که منجر به تحرک علمی جدیدی در دانشگاهها شد عهدهدار مسئولیتهای مختلفی بودم.
در همین حوزه فناوری در راهاندازی پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد در وزارت علوم پیشقدم بودم. در جلساتی که با بسیاری از نمایندگان داشتم، به این نکته اذعان میکردند و تصور نمیکنم برنامههای من بررسی نشده باشد. اما درباره حدس و گمانهایی که غالبا ناشی از گرایشها و سلیقههای سیاسی است، این دسته از نمایندگان خودشان مسئول هستند. سابقه مدیریتی و سیاسی من با حدس و گمانهایی که احتمالا بعضی مد نظر دارند، به هیچوجه همخوانی ندارد. به همگان نیز اطمینان میدهم که اگر به عنوان وزیر رأی اعتماد بگیرم، دانشگاهها و زیرمجموعههای وزارت علوم دورانی از تلاش برای تثبیت آرامش، اعتدال، حاکمیت فضای علمی، قانونمداری و غلبه مدیریت کارشناسانه و غیرسیاسی و حرکت به سوی از دور نیفتادن رشد علمی کشور را شاهد خواهند بود.
یکی از بحثهایی که درباره شما در مجلس شورای اسلامی مطرح شد، سابقه حزبی شما بود. پاسخ شما به این بحثها چیست و هم اینکه بفرمایید آیا این سابقه حزبی با کابینه فراجناحی و اعتدالی، تعارضی خواهد داشت؟
اگر منظورتان سابقه سیاسی است، من سابقه سیاسی روشنی دارم. با دولتهای مختلف کار کردهام. ولی عمدهترین دوران مسئولیت من در دوران سازندگی و اصلاحات بوده است. من اندیشه اصلاحطلبانه هم دارم. اما هرگز عضو حزبی نبودهام. از سویی اصلا تصور نمیکنم اگر کسی سابقه حزبی داشته باشد حتما از مسیر اعتدال خارج است. اتفاقا بسیاری بر این باورند که یکی از علل خروج حرکتهای سیاسی از مسیر اعتدال در ایران، فقدان نظام حزبی مستحکم است.
بههرحال، من سابقه حزبی ندارم، در مراحل مختلف انقلاب و دفاع مقدس و بعد از آن حضور موثر داشتهام در محیط کار هیچوقت سیاسی عمل نکردم. به همه نیروهای انقلاب و همه دانشگاهیان به یک چشم نگاه کردهام. همکاران سابق من هم میدانند که هرگز نظر سیاسی را در گزینش همکاران، تصمیمگیریها و مدیریت دخالت ندادهام. معتقدم هرکسی، از هر جناح و اندیشهای وقتی در کابینه وارد شد و منشور مد نظر رییسجمهوری و مشی اعتدالی و رویکردی را که مردم به آن رأی دادهاند پذیرفت، میتواند عضوی از یک مجموعه هماهنگ و منسجم باشد.
موضوع مهم دیگری که درباره وزیر علوم پیشنهادی مطرح است، فعالیتهای دانشجویان است. این طور عنوان میشود که در صورت تصدی شما بر وزارت علوم، شاهد افزایش فعالیتهای سیاسی دانشجویی یا سیاسیکاریهای دانشجویی خواهیم بود. پاسخ شما به این مسائل چیست؟
دانشگاه محیطی مملو از نخبگان است. در ضمن در فعالترین و پرنشاطترین سن، دانشجویان وارد دانشگاه میشوند. اهل فکرند، کشورشان را دوست دارند و میخواهند در شرایط بهتری زندگی کنند. طبیعی است که تعلقات و گرایشهای سیاسی هم پیدا میکنند. جلوی این نشاط و تعلق خاطر را نمیتوان گرفت. اسم این نشاط را نمیتوان سیاسیکاری گذاشت. مقام معظم رهبری بارها تاکید کردهاند که دانشجو باید هوشیاری و درک سیاسی داشته باشد.
اما سیاسیکاری چیزی از جنس موجآفرینی برای چیزهای غیراساسی است که در سخنان مقام معظم رهبری به کرات عنوان شده است. اگر منظورتان این است که زمینه را برای قانونمند کردن فعالیتهای دانشجویان فراهم میکنیم، طبق قانون و گرایشهای آزادیخواهانه مندرج در ذات انقلاب موظف به این کار هستیم. اما اگر منظورتان این است که برای ایجاد موجآفرینی مداخله خواهیم کرد، کاملا با چنین اقداماتی مخالفم. در جای دیگری هم گفتم که اصلا ما از دو تجربه تاریخی در دورههای مختلف آموختهایم که دانشگاه را ابزار دست سیاست کردن، درست نیست. دانشگاهها هم دنبال چنین فضایی نیستند. دانشگاه اگر استقلال و نشاط علمی داشته باشد، در آن منطق گفتوگو حاکم خواهد شد و از سیاسیکاری اجتناب میشود.
اکنون بسیاری جذب نشدن فارغالتحصیلان دانشگاهی به بازار کار را ناشی از کاستیهای آموزشی میدانند، اما شما در برنامههای خود، تلویحا این کاستی را متوجه خود بازار کار کردهاید. چرا این مسئله هنوز در کشور ما حل نشده است و چرا بازار کار به فارغالتحصیلان دانشگاهی در ابتدا اعتماد ندارد؟
اولا اشتغال مسئلهای است که بیشتر با متغیرهای کلان اقتصادی در کشور مرتبط است. دانشگاههای ما امروز بهروزتر از گذشته هستند و ادعا میشود توانمندیهای علمی افزونتر شده است. اما اشتغال فارغالتحصیلان از گذشته کمتر شده است. نتیجه اینکه لزوما ارتقای کیفیت در آموزش عالی درمان اشتغال نیست. وقتی کشور دچار رکود تورمی است، بیکاری فارغالتحصیلان را به سختی میشود فقط به نارسایی برنامه درسی و آموزش نسبت داد.
اما اگر منظورتان این است که ضرورت دارد در برنامه درسی دانشگاهها برای افزایش کارآمدی و تناسب نیروهای فارغالتحصیل برای بازار کار بازنگری شود، درست میفرمایید. من همچنین چیزی را در برنامه خود گنجاندهام. نکته دیگری را هم در نظر داشته باشیم. در بقیه جاهای دنیا هم افراد مستقیما از دانشگاه متناسب نیازهای بازار کار، آموزش نمیبینند. در بسیاری از شرکتهای دنیا، از هر کجا هم که فارغالتحصیل شده باشید، دورههای کوتاهمدت و میانمدت برای افراد برگزار میشود تا مهارت و دانش خاص کار در هر بنگاهی را یاد بگیرند. در ایران معمولا این کار صورت نمیگیرد و بنگاهها انتظار دارند فردی کاملا متناسب با نیازهای خود از دانشگاه تحویل بگیرند. من تلاش خواهم کرد این فاصله میان دانشگاه و بازار کار را با کارآمدتر کردن محتوای برنامههای درسی و آموزشها و نیز طراحی و اجرای دورههای مهارتآموزی به حداقل برسانم.
مجتمعهای آموزشی زیادی در شهرهای کوچک و بزرگ کشور ایجاد شده است که به دشواری میتوان عنوان دانشگاه را به بعضی از آنها اطلاق کرد. اما این موسسهها در آمارها حضور دارند و حتی شاخصی بودند برای دولت گذشته برای ارائه آمار توسعه دانشگاهی کشور. با این موسسهها چه میکنید و چه برنامهای دارید که هم جوانان مشغول تحصیل سرخورده نشوند و هم محیطهای دانشگاهی واقعی برای آنان ایجاد شود؟
واقعیت این است که در سالهای اخیر توجه به رشد کمی و بالا بردن شاخصهای آن بیشتر از کیفیت بوده است؛ هم در بخش دولتی و هم در بخش غیردولتی. تعداد زیادی مراکز و موسسات آموزشی تاسیس شدهاند که مجوز هم دارند و دانشجویان زیادی در آنها ثبتنام کردهاند. برنامه من در یک کلام ارتقای کیفیت در آموزش عالی و تحقیقات است.
بنابراین از یک طرف برخورد حذفی با این مراکز نخواهم داشت ولی از طرف دیگر نه تنها در قبال اینگونه مراکز حتی در برجستهترین دانشگاهها و پژوهشگاهها هم بر کیفیت و رقابت کیفی تمرکز خواهم داشت. در واقع ضرورت دارد که نظام ارزیابی کیفیت در آموزش عالی مستقر شود. در این صورت میتوان به ارتقای تدریجی کیفیت در این مراکز امید داشت. تدوین این نظام و پس از آن اصرار بر رعایت استانداردهای آموزشی و پژوهشی، میتواند دانشجویان این مراکز را امیدوارتر سازد و تعمیق کیفیت را هم به همراه داشته باشد.
اکنون دانشگاه، سهم واقعی خود را در مسیر پیشرفت کشور ادا میکند؟ چه باید کرد تا دانشگاه، چه در برنامههای اجتماعی یا فناورانه کلان کشور پیشرو باشد؟
من نمیخواهم سطح انتظارم از دانشگاه را پایین بیاورم و معتقدم دانشگاههای ما ظرفیتهای بسیار بیشتری دارند. اما به این نکته هم توجه داشته باشید که اگر پیشرفتی هست، منشأ آن در دانشگاه است. اگر امروز به انرژی صلحآمیز هستهای دست یافتهایم، ماهواره در مدار قرار میدهیم، بعضی داروهای مهم و عمده داروهای مورد نیاز کشور را تولید میکنیم، در نانوتکنولوژی، مهندسی ژنتیک و نظایر اینها روند رشد علمی ما قابل توجه شده است، همه محصول کارکرد مستقیم و غیرمستقیم دانشگاه است. حداقل امروز دیگر نمیتوان شک کرد که دانشگاه دارد سهم خودش را در توسعه کشور ایفا میکند. اما اگر منظور این است که میشود سهم بیشتری داشته باشیم، با شما موافقم و من اساسا در نظر دارم همین هدف را دنبال کنم.
درباره علوم انسانی صحبت شده است و برخوردی که با این علوم و درسهای مرتبط به آن میشود. اما از این مسئله پرسش نشد که چرا این تلقیها نسبت به علوم انسانی شکل گرفته است. به نظر شما، آیا ریشه این مشکل این نیست که علوم اجتماعی نتوانسته است سهم خود را در بررسی مسائل اجتماعی به درستی ایفا کند؟ چه باید کرد تا سپهر سیاسی کشور و علوم انسانی، به درک درستی از یکدیگر برسند؟
من متخصص علوم انسانی نیستم ولی قطعا اگر وزیر علوم شوم، این حوزه را به متخصصان همان حوزه خواهم سپرد. علوم انسانی هم مثل سایر علوم در ایران کاستیهایی دارد. اما من با شما موافق نیستم که علوم انسانی نتوانستهاند سهمی در بررسی مسائل اجتماعی ایران داشته باشند. حتما محققان و متفکران علوم انسانی و اجتماعی باید پژوهش و آموزش بیشتری انجام دهند و در توسعه این علوم بکوشند. اما توسعه علمی حتما به منزله حل مسئله نیست. مگر در عرصه اقتصاد و سیاست و مدیریت به همه دستآوردهای علمی پایبند بودهایم؟ سیاستگذاران ما گاه به سادهترین یافتههای علم اقتصاد بیتوجهی کردهاند و آثار بد ناشی از این اقدام متوجه علم اقتصاد نیست، بلکه متوجه سیاستگذاران است. میخواهم بگویم که مشکل را فقط در علوم انسانی و اجتماعی نبینید. شاید سیاستگذاران و مجریان نتوانستهاند خوب از این دانشها استفاده کنند.
برای حل مسئله، باید منطق دانشگاه و عرصه علم رابه رسمیت شناخت و البته دغدغههای دینی و اجتماعی هم داشت. باید به گفتوگو و تضارب آرا معتقد بود. در عرصه اندیشه، آزادی، نقد و گفتوگو، راهحلهای مناسبی برای اعتماد طرفین به یکدیگر و رفع سوءتفاهمها ایجاد میکند. وقتی چنین گفتوگویی شکل بگیرد، طرفین یکدیگر را با سوءظن نگاه نمیکنند. برای مثال باید کرسیهای آزاداندیشی به معنای واقعی شکل بگیرند تا گفتوگو میسر شود و اعتماد متقابل شکل بگیرد.
شما بارها گفتهاید که اعتدال را به دانشگاه باز میگردانید. اساسا بفرمایید دانشگاه اعتدالی چگونه دانشگاهی است؟
جناب آقای دکتر روحانی در یکی از سخنرانیهای خود اعتدال را تلاش برای بازگرداندن توازن به عرصههایی دانستند که دچار عدم توازن ساختاری هستند. من هم معتقدم که ما مجموعهای از عدم توازنهای ساختاری در مجموعه وزات علوم، تحقیقات و فناوری داریم. توازن تعداد دانشجو و اعضای هیات علمی برقرار نیست. آموزشهای دانشگاهی و بازار کار، کمیت و کیفیت تولید مقالات علمی، میزان تاکید بر آموزش و تاکید پژوهش، میزان توسعهیافتگی دانشگاهها در مناطق مختلف کشور و بسیاری مقولات دیگر به صورت ساختاری متوازن نیستند. وقتی تلاش کنیم توازنهای لازم را متناسب با نیازمندیهای کشور فراهم کنیم و در این مسیر فقط به تخصص و مبتنی بر شناختهایی که تاکنون به دست آمده است اهمیت بدهیم و شرایط بومی و درونی خود را مد نظر داشته باشیم، اعتدال را دنبال کردهایم. درباره مسائل سیاسی دانشگاهها نیز، اعتدال آن است که فضای فعالیت قانونی را باز کنیم، ولی از یاد نبریم که مسئولیت اصلی دانشگاه تولید علم و کمک به تولید فناوری است. البته دانشگاه مسئولیت اجتماعی و فرهنگی گستردهای نیز دارد. باید میان این مسئولیتها، توازن برقرار کنیم.
و سوال آخر، در برنامههای خود از نقش علم در قدرت ملی و مباحثی مثل دیپلماسی علمی سخن گفتید. آیا منظور همان رشد آماری ارائه مقاله در مجامع و نشریات علمی جهانی است یا همکاری علمی با کشورهای دیگر.
دیپلماسی علمی فقط در انتشار مقالات خلاصه نمیشود. در جای دیگری توضیح دادم که اصلا تولید علم فقط در نوشتن مقاله خلاصه نمیشود. ما باید دنبال تکمیل چرخه تولید علم باشیم که جای شرحش در اینجا نیست. دیپلماسی علمی میتواند در سطوح مختلف تعریف شود و حتی میتوانیم بعدا از طریق همکاری با وزارت امور خارجه یا سایر نهادها برنامه منسجمی در اینباره تنظیم کنیم. اما گسترش ارتباطات علمی، تلاش برای وارد و صادر کردن علوم و بالاخص تکنولوژی، برقراری ارتباط موثر با سازمانها و نهادهای علمی بینالمللی، مشارکت فعال در کنفرانسها، مبادله دانشجو و تلاش برای شناساندن چهرههای علمی خود به جهان بخشی از دیپلماسی علمی است.
تلاش برای تولید علم به زبان فارسی و گسترش زبان فارسی در مناطق خا ص را میتوان بخشی از دیپلماسی علمی به حساب آورد. حتی میتوان از دیپلماسی عالمان نیز استفاده کرد. میبینید که این روزها جنبش ضدتحریم در جهان مطرح میشود. معتقدم عالمان شناخته شده و دارای چهره بینالمللی کشور، انجمنهای علمی و کل استادان دانشگاه میتوانند در چنین جنبشی نقش ایفا کنند و وجدانهای آگاه را در سطح جهانی به خود معطوف کنند. به این ترتیب میتوان دید که برداشت گستردهای از دیپلماسی علمی میتوان داشت.
*درود بر حاج حسین*