مطلب خلاقانه زیر را آقای امیرعباس رنجبر برای فرارو ارسال نمودهاند
هشت سال قمپز در کردند که تمام کشورهای دنیا به صف ایستاده اند تا با ما مذاکره کنند و پیغام می دهند و ما محلی به آنها نمی دهیم و آخرش رابطه ما شد با گینه نو و سنگال و...
هشت سال لغز خواندند که بلدیم بلدیم، وضع اقتصاد را درست می کنیم و معشیت مردم بهتر شده است و نان نفت را برسر سفره مردم آورده ایم و تورم و گرانی وجود ندارد و دوتا دونه گوجه فرنگی و پیاز خریدند از مغازه و خود را صاحب سفره مردم کردند.
هشت سال قی قاج رفتند و قازقلنج زدند و چهارستون ملت لرزید از این طرح های یک شبه و برخی دوتا کلیه خود را فروختند تا شرمنده زن و بچه خود نباشند.
هشت سال هروقت دلسوزی خواست انتقاد کند، ان قلت آوردند و سفسطه کردند که شما نمی فهمید و همه چی آرومه.
حالا من از شما می پرسم: برای اینکه بخواهید این مردم صبور را از آمپاس شدید در بیاورید و معاش شهروندان را روی غلطک بیاندازید چه کار می شود کرد؟
برای رهایی از این آچمز اول باید یک مسکن قوی از یه جایی بِکنید بیاورید به اینجا تا مردم خیالشان راحت شود از هرجا.
هرکاری میخواهید بکنید فقط یارانه ها را قطع نکنید و بگذارید هرماه سُر بخورد بریزد به حسابمان که بدجوری ما به آن عادت کرد ه ایم. می شه مگه نه می شه؟؟؟
به ضرس قاطع درست است که شما مسول این همه گرفتاری نیستید ولی مردم به امید رقیق شدن این آمپاس به شما رای داده اند و منتظرند تا هوای تازه به این دودکش بدمد تا نفسی چاق کنند و بیشتر از این از صاحبخانه خود نشوند که: تا کرایه ندادی حق نداری به خانه بیایی.
و به جای به آسمان نگاه کردن بگویند: دمت گرم و دمت گرم حاجی.
حالا بی قیف و قُپی نوبت شماست... نظرتون؟
حالا زمانش مهم نیست
ما یه کشور آباد و دوست با تمام کشور ها داشتیم...
آقای امیر عباس خیلی زیبا گفتی در عین زیبایی وطنز موجود در متن شما مشکلات مردم به خوبی بیان شده ولی دادن یارانه با ندادنش فرقی نمیکنه چون این یارانه به اندازه هزینه قبض گاز هم نمیشه چه برسه به سایر هزینه ها
سبک جمالزاده خذا بیامرز است
ین هم از دعا های ماه مبارک تلویزیون به ملت
فرارو لطفاً آزادی بیان رو درنظر بگیر و تأیید کن
من حدود یک سال قبل از یکی شنیدم روحانی رئیس جمهور میشه گفتم ولش کن بابا بریم دنبال نون خربزه آبه.
حدود یک ماه قبل بهش گفتم بابا تو دیگه کی هستی و ازش پرسیدم دیگه چه خبر؟ گفت اول دلار 6 هزار تومان سپس کاهش قیمت و رابطه با آمریکا و خوشبختی همه ایرانیها
گفتم مثل روزی که راجع به انتخابات صحبت کردی ازت دور شدم گفت حقیقت تلخه مثل دم خیار. به خودم آمدم گفتم خب پول که ندارم دلار بخرم بزار حداقل بشنوم چرا؟
در جواب به من گفت هر وقت تونستی بچه هات رو بندازی تو زندان پیش هزار تا هیولا بیا برات بگم هاشمی چه برنامه ای داره واسه خاورمیانه. خلاصه سرت رو درد نیارم. ایران رفت واسه قهرمانی آسیا.