صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۵۴۹۷۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ - ۱۲ تير ۱۳۹۲
محمدابراهيم اصغرزاده كه خود كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري بود پس از عدم احراز صلاحيت توسط شوراي نگهبان به حمايت از حسن روحاني پرداخت و او را بهترين گزينه براي اداره كشور معرفي كرد.

حال پس از اتمام انتخابات و پيروزي نامزد اصلاح‌طلبان تلاش كرديم تا تحليلش را از پيروزي اصلاح‌طلبان و موج مصادره به مطلوب اصولگرايان جويا شويم.

اصغرزاده معتقد است اعتدال به معناي نفي آن چيزي است كه در هشت سال گذشته بر كشور رفته است. او هاشمي و خاتمي را برنده‌هاي بزرگ بازي انتخابات مي‌داند. در ادامه گفتگوی اصغرزاده با "اعتماد" را می‌خوانیم:

برنده و بازنده اصلي انتخابات اخير چه كساني هستند؟
عرصه انتخابات بازي برد - برد است. كساني كه تلاش كردند بازي را صفر و صد يا مرگ و زندگي كنند از نتيجه دلخواه عقب مي‌مانند. به نظرم حكومت و مردم به نسبت قابل قبولي برنده انتخابات بودند. هدايت و تدبير رهبري انتخابات را به سمت حماسه‌آفريني سياسي پيش برد.

آقايان خاتمي و هاشمي هم گام‌هاي بلندي براي تحكيم جايگاه اجتماعي خود برداشتند. كاري كه خاتمي كرد چه در راضي كردن عارف به كناره‌گيري و چه حمايت بي‌دريغ از روحاني او را در موقعيت سياستمداري زيرك و باهوش قرار داد كه شايسته رهبري جبهه وسيعي از اصلاح‌طلبان است. هاشمي هم يكي از برندگان انتخابات اخير بود. بدون كياست و عنصر غافلگيري در رفتار انتخاباتي آقاي هاشمي‌رفسنجاني اين نتيجه به دست نمي‌آمد.

چه كساني در رديف بازنده‌ها قرار مي‌گيرند؟
بازندگان اما كساني بودند كه تلاش كردند عرصه انتخابات را به رفراندومي جهت نمايش دوگانه مقاومت/ سازش راي‌دهندگان و ملت تبديل كنند. كشاندن پاي ارزش‌هاي ايدئولوژيك و راهبردي كلان نظام به رد يا تاييد در انتخاباتي كه همه كانديداها از تبار روشن فعال در نظام برخوردار بودند و از فيلتر چند لايه شوراي نگهبان رد شده بودند خطاي استراتژيك فاندامنتال‌ها يا اصولگرايان تندرو بود. همان كساني كه الان هم در پي مصادره نتيجه انتخابات هستند. ترديد نكنيد انتخابات اخير بازنده‌هاي بزرگي داشت.

بازنده اصلي آن جزم‌انديشي، تحجر و نگاه پادگاني به جامعه و كشور بود. تفكري كه به مردم مانند رعيت مي‌نگرد و مي‌خواهد اعتبار و هويت ملت را مال خود‌سازي كنند كنار زده شد البته حالا براي تبيين نتيجه انتخابات و رويكرد دولت نسخه پيچي مي‌كنند. و البته شك نكنيد مترصد بازگشت مجدد و بازگرداندن آب رفته به جوي پس از شكست است. سرمقاله مي‌نويسند و ادعا مي‌كنند كه آقاي روحاني چون اصالتا متعلق به جبهه اصولگراست و خودش هم نگفته كه اصلاح‌طلب است پس اصلاح‌طلبان شكست خورده‌اند. وقتي هم كه بازار رقابت انتخاباتي داغ بود همين مدعيان امروزي از تخريب ايشان دريغ نداشتند و حاضر نبودند اندكي از توهم پيروزي كانديداي خود عقب‌نشيني كنند. يادمان نرفته پيروزي شخصي مانند روحاني را پيروزي انديشه سازشكاري و وادادگي مي‌دانستند.

شما پيروزي روحاني را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ مخصوصا اينكه محوري‌ترين شعار ايشان اعتدال است.
نقطه عزيمت رويكرد آينده دولت آقاي روحاني دقيقا همين جاست. آقاي روحاني نمي‌تواند به دلخواه ميخ اعتدال را وسط زمين اصولگراها بكوبد زيرا اساسا اعتدال به رويگرداني از سياست‌هاي هشت ساله اصولگراها در حمايت از روش‌هاي افراط و تفريطي دولت آقاي احمدي‌نژاد اطلاق مي‌شود.

اعتدال به عبارتي همان رويكرد عقلاني تدريجي و اصلاح‌طلبانه است؛ جرياني كه كنشگري سياسي و تغييرات را در چارچوب موازين قانوني مي‌پذيرد و خود همواره قرباني تندروي‌هاي چپ و راست بوده است. بعيد مي‌دانم در ميان 18 ميليون راي‌دهنده به آقاي روحاني كسي را بتوان يافت كه مراد خود را از اعتدال به خنثي بودن، عدم قطعيت و انفعال در برابر تندروي و راديكاليسم تعبير كند. مناظره سوم كانديداها در تلويزيون را كه فراموش نكرده‌ايد. ديديد كه موضع شفاف آقاي ولايتي در بيان فرصت‌سوزي تيم مذاكره‌كننده هسته‌يي ايران چه موجي از تحسين و تشويق در محافل و گروه‌هاي مرجع اصولگرا به پا كرد.

برخي هم مي‌گويند اين انتخابات بازي برد برد بود. آيا واقعا همه در اين انتخابات برنده بودند؟
كنشگران اجتماعي از نظريه بازي در مطالعه طيف گسترده‌يي از موضوعات استفاده مي‌كنند. از جمله نحوه تعامل تصميم‌گيرندگان در محيط رقابتي به شكلي كه نتايج تصميم هر عامل يا بازيگر بر نتايج كسب شده به وسيله ساير عوامل موثر باشد. در واقع ساختار اصلي اين نظريه در بيشتر تحليل‌ها شامل ماتريسي چند بعدي است كه در هر بعد مجموعه‌يي از گزينه‌ها قرار گرفته‌اند كه در اين ماتريس نتايج كسب شده براي عوامل در ازاي تركيب‌هاي مختلف از گزينه‌هاي مورد انتظار است. يكي از اصلي‌ترين شرايط به‌كارگيري اين نظريه در تحليل محيط‌هاي رقابتي, وفاداري عوامل متعامل در رعايت منطق بازي است كه در صورت رسميت شناختن و كاربرد آن عدم قطعيت و پيش‌بيني‌ناپذير بودن نتايج كاهش مي‌يابد.

بعضي افراطيون از ابتداي شكل‌گيري جمهوري اسلامي با تفسير خاص خود از تناسب جمهوريت و راي مردم با حكومت اسلامي مورد ادعاي آنها با استفاده از الگوي حق و باطل درصدد يكسان‌سازي و تسطيح جامعه بوده، به عبارتي ديگر مطابق نظريه بازي‌ها درصدد شكل دادن به بازي برد – باخت در حوزه داخل و خارج و كسب نتيجه برد براي خود به عنوان جبهه حق و باخت براي طرف مقابل به عنوان جبهه باطل بوده‌اند. اما تاكنون نتوانسته به اين مهم دست پيدا كنند. به نظر مي‌رسد آنچه در اين انتخابات رخ داد نوعي عقب‌نشيني اصولگراها از كسب نتيجه برد مطلق براي خود به يك تعامل برد - برد است هر چند مي‌تواند اين پذيرش را لااقل براي دوره چهار ساله تاكتيكي دانست.

شرايط نظام را در اين بازي چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
اگر قبول كنيم كه مشكلات نقطه شروع تغيير است، امروز جمهوري اسلامي از انواع مشكلات متعدد رنج مي‌برد، بنابراين حكومت با قبول شجاعانه آراي مردم در اين انتخابات مهر تاييد زده بر مطالبات جامعه و در واقع مطالبات جامعه را به رسميت شناخته است. اين وضعيت منجر به باز شدن منافذي عقلاني براي مديريت بحران‌ها مي‌شود، كه در صورت بهره‌برداري درست و حداكثري از آن، امكان ايجاد تغييراتي گام به گام جهت بهبود زندگي مردم وجود دارد.اگر چه ممكن است كه روحاني به عنوان يك شخصيت ميانه‌رو قبل از هر چيزي در كارها و عملكردهايش برنامه‌هايي با ريسك پايين را در اولويت قرار بدهد، اما اينكه جامعه چه منفعتي خواهد ديد بستگي به ابرام و پايداري جامعه در پيگيري اهدافش دارد، يادمان باشد كه مشاركت پروسه‌يي ممتد و مستمر براي همه دوران و نه فقط در ايام انتخابات است كه راي دادن بخشي از اين فرآيند را تشكيل مي‌دهد.

اصلي‌ترين مطالبات مردم در اين انتخابات چه بود؟
نسل جوان در اين انتخابات اراده متين خود را در وادار كردن راست افراطي به عقب‌نشيني نشان داد. اين هوشمندي نسلي است كه مي‌كوشد در همين حكومت و با همين ساختار شيوه زندگي خود را تغيير دهد و استانداردهاي آن را بالا ببرد. نسل جديد خيال‌پرداز نيست، بلكه پراگماتيست است و مي‌خواهد زندگي خود را تكه‌تكه از جريان افراطي كه گلوي او را مي‌فشارد پس بگيرد. آنها برخلاف كساني كه از انتخابات ذوق‌زده شده‌اند، دچار توهم نيستند و مي‌دانند كه با انتخاب روحاني، راديكاليسم و بنيادگرايي پايان نيافته است و مشخص نيست كه از رييس‌جمهور با محدوديت‌هاي قانوني چه حاصل شود. ولي پيش داوري هم درست نيست كه گفته شود او هيچ كاري نخواهد كرد. او مجبور است كه اصلاحاتي را بپذيرد. زيرا مشكلات بيش از تصور ما جدي است. او براي بهبود زندگي روز مره مردم و آينده ايران هم مجبور است كاري كند. از جمله بايد سياست خارجي كه با شلوغ كاري احمدي‌نژاد كشور را در انزوا و ركود و تنش با خارج قرار داده اصلاح كند و آن را كه با اقتصاد ايران گره خورده است را كنار بگذارد. او فهميده است كه اقتصاد امروز جهاني است و با دشمني با غرب كه سكاندار اين اقتصاد است نمي‌توان مشكلات كنوني ايران را بر طرف كرد.

ولي آيا او مي‌تواند اين سياست خصمانه را كنار بگذارد؟
مجبور است. من به صراحت مي‌گويم كه دولت روحاني بدون اصلاحات دوام نخواهد يافت. من نمي‌دانم كه روحاني با اين نياز و با اين سرنوشت چه خواهد كرد؟ آيا آنچه در كشورهاي خاورميانه رخ داده است، روحاني را وادار خواهد كرد تا در برابر تندروها بايستد.

آيا واقعا آقاي روحاني نماد تغيير است؟
ساختار قدرت حكومت در يك فرد يا يك جناح خلاصه نمي‌شود كه تصور كنيم با تغيير آن فرد يا جناح مشكلات بر طرف مي‌شود. يك سيستم، يك نظام، يك حكومت و هر نام ديگري كه بخواهيم برآن بگذاريم ساختاري است حقوقي، امنيتي، نظامي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، و درباره ايران مذهبي همراه با تنيدگي‌هاي پيچيده كه آن را نمي‌توان به رفتار يك فرد يا گروه كاهش داد. بايد سنجيد كه با انتخاب روحاني در ساختار قدرت چه تغييري رخ مي‌دهد. اين را امروز نمي‌توان داوري كرد.

انتخاب آقاي روحاني يك پيروزي براي مردم بود يا احساس پيروزي؟
قطعا پيروزي بود، ظرف 48 ساعت آرايش بازي طراحي شده به هم ريخت. اكثر گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي و كارشناسان غافلگير شدند. نبايد در پيروزي مردم ترديد كرد. حتي اگر افكار عمومي خود به صورت پيچيده‌يي مهندسي شده باشند. در اين صورت «احساس پيروزي» هم كم از پيروزي ندارد.

بايد حتي با درايت اين «احساس پيروزي» را با همكاري و ابتكار به يك پيروزي واقعي تبديل كرد. و اين هم بستگي به اين دارد كه مطالبات و بسيج‌كنندگي مردم در كشور در فضاي جديد تا چه اندازه سازمان پذير و پايدار بماند و بتواند به عنوان اهرم در خدمت تغيير و اصلاح در برابر ساختار اداري و حقيقي موجود به موفقيت حقوقي دست يابد.

اصلاح‌طلبي در سال 92 يعني چه؟ آيا اعتدال همان اصلاح‌طلبي است؟
اصلاح‌طلبي يعني اذهان جامعه را به جاي عزم تخريب هر آنچه كه هست، به سمت امكان اصلاح و حركت از ممكنات سوق ‌دادن. بخشي از تحريم‌كنندگان و كساني كه راي ندادند تلاش دارند حركت منطقي مردم را ناشي از فريب خوردن و تحكيم وضع موجود قلمداد كنند و از طرفي با طرح شعارهاي تند و احيانا نارس و زودهنگام، مسير اصلاح گام به گام را راديكاليزه و از ميان 18 ميليون راي آقاي روحاني يارگيري كنند. از رييس‌جمهور هنوز بر مسند تكيه نزده و سكان را تحويل نگرفته، مطالبات مازاد بر شعارها و برنامه‌هاي مطرح شده انتظار دارند.

با وجود ادعاي مردمي بودن اصلاحات تا اين اندازه وابسته به فرد هستند؟
اين پديده خاص اصلاح‌طلبان نيست. فقدان احزاب و سامان‌يابي منطقي و عدم تعريف و تبيين مباني اصلاحات و اصولگرايي باعث شده است كه اصلاح‌طلبان نيز مانند اصولگرايان سهل‌ترين روش را انتخاب و براي رسيدن به قدرت به جاي ارائه برنامه و سرانجام كارنامه خود، به شخصيت‌ها وابسته شوند. توده‌ها نيز بيش از اينكه مطالبه‌محور باشند اغلب به خصوصيات فردي و شهرت اشخاص توجه و گرايش دارند و به دنبال افراد مشهور مي‌روند. همين امر گروه‌هاي سياسي را هم تشويق و ترغيب مي‌كند تا بجاي انتخاب راه دشوار يعني تحزب گرايي واقعي و كار روي برنامه كه امري دشوار است، روي اشخاص سرمايه‌گذاري كنند.

آيا نوعي آشتي ملي رخ داده و دولت بايد مظهر آن باشد؟
اعتماد‌سازي جاده‌يي دو طرفه است. رويداد حياتي انتخابات به طرز معجزه‌آسا زنگار كدورت‌هاي گذشته را شست. ابهاماتي كه در دو طرف ايجاد شده بود را به اعتماد تبديل كرد. وقتي رهبري رسما اعلام كردند راي مردم حق‌الناس است يا كساني كه نظام را قبول ندارند بيايند براي كشورشان راي دهند بستر حضور كساني فراهم شد كه طبيعتا به كانديدايي دورتر از بقيه نسبت به مركزيت نظام قرار داشت. هيچ‌كس نمي‌تواند بي‌اعتنا به خواست و رأي جامعه و «نه» بزرگ آنان به روش نادرست مديريت و اوضاع نامساعد اقتصادي، اجتماعي و بين‌المللي كشور باشد. جالب آنكه اصولگراها كه پيشنهاد آقاي هاشمي مبني بر تشكيل دولت وحدت ملي را رد كردند و آن را طرح و توطئه‌يي براي تطهير فتنه گران و وارد كردن آنان به دولت خواندند اينك مدافع آن شده‌اند. با اين حال بايد از هر گونه آشتي و همكاري استقبال كرد. البته مردم كاري كردند كارستان، با راي خويش، موضع و نظر خود را اعلام كردند. ضروري است اما اصولگراها نيز به جاي حرف‌هاي كليشه‌يي در اين زمينه صريح و شفاف موضع خود را روشن كنند تا آشتي و سازش ملي پايدار شود.

اين خط و نشان تندروها براي روحاني به چه منظور است؟
دوستاني هستند كه كارشان تبديل فرصت به تهديد است. از دشمن بدترند، حكايت يك روزنامه خاص است. در روزهايي كه مردم از پيروزي در انتخابات و به پايان رسيدن هشت سال رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد چنان خوشحال هستند كه به كمترين بهبود در اوضاع رضايت مي‌دهند، اين روزنامه گويي خوش دارد دايم به مردم نيش بزند كه خوشحالي‌شان بي‌دليل است.

اين روزنامه در سرمقاله‌يي خطاب به حسن روحاني نوشت: «تشكر رييس‌جمهوري منتخب از آقاي خاتمي با توجه به نقش ويرانگري كه وي در فتنه 88 داشته است، به اين نگراني دامن مي‌زند كه مبادا دكتر روحاني از خطري كه سران و عوامل فتنه 88 مي‌توانند براي دولت ايشان پديد آورند، غفلت كند.»

در حالي كه بسياري از مردم كشور و رهبران اصلاحات و چهره‌هاي ميانه‌رو كشور، رعايت انصاف در شمارش آرا را نشانه‌يي از عقلانيت نظام و حكومت دانسته‌اند و از مقامات عاليه به دليل اين اقدام تشكر كرده‌اند، اقدامي كه كشور را از شرايط افراط خارج كرد، گويي روزنامه خاص بنا دارد بگويد نه! عقلانيتي در كار نيست. هرچه مردم با وجود محدوديت‌هاي ساختاري، به نسيم اميد دل خوش مي‌كنند و مي‌خواهند فصل تازه‌يي از كار و تلاش را در كشور به راه اندازند، دوستان در روزنامه‌هاي خاص همچنان در نفير نااميدي مي‌دمند و مي‌خواهند اميد مردم را به يأس مبدل كنند.
ارسال نظرات