صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۵۴۰۹۴
در نشستی با حضور 7 جامعه‌شناس بررسی شد
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۰۴ تير ۱۳۹۲
نتایج شگفت‌‌آور انتخابات سال 92 تا حدی غیرقابل پیش‌بینی بود که انجمن جامعه‌شناسی ایران را بر آن داشت تا با برگزاری نشستی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به بررسی جامعه‌شناختی رفتار مردم در انتخابات بپردازند. در این نشست که با استقبال پرشوری همراه بود: حمیدرضا جلایی‌پور، محمدعلی حاضری، هادی خانیکی، علی ربیعی، ناصر فکوهی و سعید معیدفر به بیان تحلیل‌ها و دیدگاه‌های خود پرداختند.

جنبش انتخاباتی و جامعه غیرشورشی
حمیدرضا جلایی‌پور، عضو هیات‌علمی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران، حضور مردم در انتخابات سال 76، 88 و 92 را نوعی جنبش اجتماعی نامید و گفت: «برخلاف نظر برخی از افراد، معتقدم جامعه ایران جامعه‌ای توده‌ای نیست و بیشتر از اینکه یک جامعه انقلابی و شورشی باشد و آدم‌های سرخورده و مایوس پرورش دهد، یک جامعه با پتانسیل جنبشی است. معتقدم باید دلیل این رخداد انتخاباتی را هم در پتانسیل جنبشی مردم ایران تحلیل کرد.

هرچند موضوعاتی مثل گسترش نارضایتی اقتصادی یا نگرانی امنیتی از آینده کشور در تشدید این جنبش و گسترش آن دخالت داشتند، اما دلیل اصلی بروز این رخداد نبودند. 

او ادامه داد: «ما در جامعه شاهد یک نوع فردیت نهادینه‌شده هستیم. هرکدام از افراد مثل یک سازمان و تشکل عمل می‌کنند و این برای جنبش انتخاباتی سال 92 امری تعیین‌کننده بود.»

او با تحلیل شرایط جامعه در هنگام انتخابات سال 92 و حضور اصلاح‌طلبان در روند انتخابات گفت: «از سال 88 تاکنون جریان مخالف اصلاحات، کوچک‌ترین امتیازی به اصلاح‌طلبان ندادند.

او گفت: «انتخابات سال 92 و جنبش انتخاباتی که به راه افتاد در قلب گرفته جامعه سیاسی ایران یک فنر گذاشت. خوشبختانه جامعه ایران به عمل قلب باز احتیاج نداشت اما به این مساله هم دقت کنیم که فنر خاصیت‌های خودش را دارد. مسوولان باید اجازه دهند تا پتانسیل جنبشی تخلیه شود و به مطالبات جامعه که تبدیل به جنبش‌های پویا می‌شود، پاسخ داده شود.»

سونامی رای، بروز مواضع قوم‌گرایانه و رویگردانی طبقه متوسط شهری از قالیباف

علی‌محمد حاضری، یکی دیگر از سخنرانان این نشست، یکی از ویژگی‌های مهم انتخابات 92 را سونامی رای بی‌نظیر به روحانی در روزهای آخر انتخابات دانست و گفت: «سرعت سونامی رای بی‌نظیری که به روحانی داده شد، فراتر از ظرفیت رسانه‌ای کشور بود و عاملی که در این انتخابات نقش داشت، ارتباطات چهره‌به چهره فردی و موثر بود.»

حاضری در حالی که این انتخابات را نماد پیچیدگی جامعه سیاسی ایران نامید، در تحلیل این انتخابات، آرای قالیباف را نماد تحلیل معنادارتری نسبت به رفتار طبقاتی جامعه دانست و گفت: «نقش خود قالیباف و تکیه بر برخی نیروها و مواضعی که اتخاذ کرده بود، باعث شده بود او از رای طبقه متوسط شهری برخوردار باشد. اما ما شاهد بامعنا‌ترین رفتار طبقاتی جامعه ایران در روزهای منتهی به انتخابات بودیم یعنی رویگردانی بخشی از طبقه متوسط شهری از قالیباف و این مساله به این دلیل بود که وی خواسته یا ناخواسته در آخرین لحظات مجبور یا واداشته شد در گوشه‌ رینگ از تاکید بر مواضع مطالبات طبقه شهری به سمت مطالبات دیگر روی بیاورد و در این تغییر موضع، از اینجا مانده و از آنجا رانده شد. با این تغییر موضع، طبقه متوسط شهری، در آخرین روزهای انتخابات، هدف و نماد خود را در جای دیگر یعنی آقای روحانی متجلی دید و قالیباف در حقیقت با این اتخاد مواضع و تغییر در آخرین لحظات به تغییر موضع جامعه کمک کرد.»

حاضری همچنین با مقایسه رفتار انتخاباتی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان گفت: «نقش مهم دیگر در این انتخابات را انباشت تجربه و عقلانیت اصلاح‌طلبی برای اتخاذ موضع در مقابل اصولگرایان برعهده داشت. در بین اصولگرایان به لحاظ رفتار اعتقادی و ایمانی، امکان مدیریت از بالا توسط شیخوخیت سنتی ایران بیشتر از طبقه متوسط است. در زمانی گفته می‌شد که در بین اصولگرایان به لحاظ رفتاری این امکان وجود دارد که توسط شیوخ مدیریت شوند، در این انتخابات مشاهده کردیم که عقلانیت ابزاری طبقه متوسط شهری یا اصلاح‌طلبی، ظرفیت بیشتری برای پذیرش عقل جمعی و هدایت‌شدگی اجتماعی نسبت‌به پذیریش سنتی اصولگرایان جامعه دارد.»

تلنگر منزلتی به فرودستان جامعه برای رای به روحانی

هادی خانیکی، گفت: «پدیده‌های اجتماعی و سیاسی را نمی‌شود شناخت، مگر اینکه بین آن سه ساحت سیاست‌ورزی، کنشگری علمی و کنشگری روشنفکرانه یا فرهنگی بتوانیم ارتباط برقرار کنیم. یعنی اگر جامعه‌شناسان و کنشگران سیاسی ما با موضوعی مثل انتخابات روبه‌رو نشوند و در آن حضور نداشته باشند و نقش ایجاد نکنند، چگونه می‌توانند آن را بشناسند.»

او افزود: «ما باید سه سطح تحلیل را از هم جدا کنیم. یک سطح تحلیل خرد است که در آن نقش کنشگری سیاسی، نقش اول است. در تحلیل میانی باید به تغییراتی بپردازیم که در جامعه ما اتفاق افتاد که با کمترین برخورداری از فرصت‌های رسانه‌ای، یک جریان و یک کاندیدا توانست با اشتراک معنی در همه‌جا به پیروزی برسد،

یعنی ما در این انتخابات قادر به تحلیل طبقاتی آرا نیستیم. این در حالی است که در آمدوشد هاشمی و ائتلاف بین روحانی و عارف، این نگرانی وجود داشت که فرودستان جامعه به اعتبار نوعی رسیدگی معیشتی و بحث یارانه‌ها، رفتاری متفاوت در برابر طبقه متوسط خواهند داشت ولی انگار یک تلنگر منزلتی به همان بخش از جامعه خورد و شاهد هستیم که فرودستان جامعه بیشتر از انتخاب روحانی استقبال کردند چون در توزیع آرای روحانی در کشور می‌بینیم که مناطق محروم و استان‌های حاشیه‌ای از شهرهای بزرگ جلوتر هستند. چرا چنین چیزی در انتخابات رخ داده است در حالی که برخی از کاندیداهای دیگر که شعارهای اقتصادی و پوپولیستی داشتند، نتوانستند از این سطح از آرا برخوردار شوند. برای فهم این مساله باید وارد سطح دوم تحلیل یعنی تغییرات فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایران شویم.

در کنار این نباید از سطح کلان تحلیل هم غافل شد، همان چیزی که به عنوان تحول تاریخی جامعه ایران یا مساله تاریخی جامعه ایران هم یاد می‌شود. مساله تاریخی جامعه ایران به همان مساله ناامنی برمی‌گردد که همیشه در جامعه ایران به عنوان نگرانی مطرح بوده است. این انتخابات و انتخاب روحانی در حقیقت یک واکنش است به اینکه چطور می‌شود این ناامنی را کنترل کرد و به سمت نوعی اعتدال و عقلانیت رفت.»

خانیکی در ادامه به بررسی نقش رسانه‌ها در انتخابات پرداخت و گفت: «در انتخابات 76 می‌توانستیم به راحتی بگوییم که رسانه‌های خرد در برابر رسانه‌های بزرگ نقش‌آفرینی کردند. روزنامه سلام و عصر، به تنهایی در انتخابات سال 76 تاثیرگذار بودند.

در انتخابات سال 88  شبکه‌های مجازی و اجتماعی نقش بیشتری داشتند. اما در انتخابات سال 92، گمان می‌کنم که یک مجموعه ترکیبی از رسانه‌ها توانست تاثیرگذار و نقش‌آفرین باشد. فرصت‌های محدودی که در کمال ناباوری تلویزیون در اختیار کاندیداها گذاشت، شبکه‌های اجتماعی، مطبوعات اندکی که وجود داشت و در نهایت ارتباطات میان‌فردی که کارکرد رسانه‌ای داشتند. اما مساله مهم دیگری هم در کنار ارتباطات چهره به چهره در این میان نقش داشت و آن ارتباطات سیاسی مبتنی بر نوعی دیالکتیک انتقادی بود. بالاخره از چندسال پیش، فضایی وجود نداشت که اطلاح‌طلبان بتوانند وارد انتخابات شوند و محدودیت‌های فراوان آنها را به این تردیدهای اولیه‌ای کشانده بود که اصولا آیا می‌توانند وارد انتخابات شوند یا خیر. این مساله آنها را وادار کرد تا به سمت کاندیداهایی حرکت کنند که بتوانند رسانه هم باشند. طرح آمدن آقای خاتمی و درست‌بودن یا نبودن حضور وی در انتخابات، باعث شکل‌گیری گفت‌وگوهایی بین طیف‌های وسیعی از فعالان سیاسی و فرهنگی جامعه شد. این گفت‌وگوها به بیدارکردن جامعه کمک کرد و با آمدن هاشمی این دیالکتیک انتقادی به سطح جامعه منتقل شد و باعث سطح دیگری از هوشیاری جامعه نسبت به مساله شد. از سوی دیگر بروز نوعی مدیریت در حاکمیت و تصمیم‌گیری‌هایی که می‌شد، به شکل‌گیری این گفت‌وگو کمک کرد. رسانه‌ها در شناساندن دکتر روحانی و مسایلی که دکتر عارف مطرح می‌کردند نقش داشتند. کاندیداها از فرصت‌های مناظره هم استفاده کردند و بالاخره تغییری که در جامعه وجود داشت، زبان خودش را پیدا کرد و زبانش همان کاندیدایی است که به آن رای داد.»

خانیکی در پایان سخنانش گفت: «من معتقدم گفتمانی که تحت عنوان اصلاح‌طلبی شکل گرفت، همه از کاندیداها گرفته تا جامعه را پیش برد و همه طبق گفتمانی حرکت کردند که معنی آن گرایش به نوعی عقلانیت، ثبات، اعتدال و نگرانی نسبت به آینده نامطمئن بود و این همان وضعیت پارادوکسیکال ما را نشان می‌دهد که یک بخش جامعه دچار دلسردی و انفعال بود و بخش دیگر جامعه به این سمت می‌رفت که چطور عاقلانه وضعیت خودش را رقم بزند و از دل آن اصلاحاتی بیرون آمد که رنگ و بوی اعتدال داشت و در گرایش به یک تغییر یا تعقل تبلور پیدا می‌کرد.»

جامعه‌شناسی اسکیپی، جامعه بی‌سامان سیاسی و انتخابات انقلاب‌وار

علی ربیعی، سخنران بعدی این مراسم، گفت: «جامعه‌شناسی ما در رفتار‌شناسی رای‌دهندگان، جامعه‌شناسی اسکیپی است. ما نچ نچ می‌کنیم و با تعجب می‌گوییم که نتیجه اینطوری شد! این اصلا خوب نیست، چون ما قدرت پیش‌بینی نداریم. من واردکردن بحث‌های احساسی و غیرمعقولانه را در مورد تحلیل انتخابات نمی‌پسندم و باید در جست‌وجوی علت واقعی این پدیده باشیم.»

او افزود: «جامعه ما سامان سیاسی ندارد. انتخابات در بی‌سامانی سیاسی انتخابات انجام می‌شود و این بی‌سامانی سیاسی در ایران علت‌های مختلف دارد. ولی جوامعی که راه انتخابات را در پیش می‌گیرند و در این مسیر گام برمی‌دارند، یکسری لوازمی دارند که جامعه ما فاقد آن است و به همین دلیل است که جامعه ما سامان سیاسی ندارد. انتخاب در کشورها با یک اختلاف چهار تا پنج درصدی قابل پیش‌بینی است ولی در کشور ما اینکه چه کسی برنده انتخابات می‌شود، 90درصد تغییر پیدا می‌کند. ما سامان سیاسی نداریم و لذا غالب انتخابات ما بعد از جنگ، انتخاب‌های انقلاب‌وار است یعنی زیروروی اساسی صورت می‌گیرد.» 

ربیعی توضیح داد: «افراد جامعه مدنی یک جامعه‌ای که سامان سیاسی ندارد، به‌دنبال یک منجی ناشناخته هستند و یکباره تحولات اساسی در جامعه رخ می‌دهد و این مساله خوشایندی نیست و نشان از بی‌ثباتی جامعه دارد. در جامعه ما یک سامان در بی‌نظمی شکل گرفته است که ریشه انتخاباتی ما را تشکیل می‌دهد و من اسم این را می‌گذارم «سامانه مبهم منجی‌خواه» که بر یک تحول ارزشی پدید‌آمده سوار می‌شود و با توجه به تغییر نسلی، موضوع این تحول‌خواهی هم جابه‌جا می‌شود و همین مساله آرای انتخاباتی ما را شکل می‌دهد.»

او عناصر اصلی آرای انتخاباتی در ایران را به سه گروه تقسیم کرد: «اول: فرآیند تحول‌خواهی، دوم لج ملی و اینکه اگر مردم احساس کنند شخصی دچار مظلومیت شده است به او گرایش پیدا می‌کنند و گروه سوم مربوط به اتفاقات شب انتخابات و حرف‌هایی است که کاندیداها مطرح می‌کنند که روی میل تغییرخواهی می‌نشیند. من دلم نمی‌خواهد به اصلاح‌طلبان در این انتخابات نمره بالا بدهم و بگویم که عقل‌گرایی اصلاح‌طلبان، این انتخابات را به وجود آورد. بلکه معتقدم که تغییرخواهی جامعه این انتخابات را رقم زد.

جامعه در این مناظره‌ها احساس کرد که روحانی می‌تواند این تغییرخواهی را نمایندگی کند چون او حرف دل مردم را زد. البته اعتمادی که جامعه به خاتمی داشت هم بی‌تاثیر نبود و اینجاست که به تعقل‌گرایی اصلاح‌طلبان نمره می‌دهم. از سوی دیگر مظلومیت هاشمی و تعقل وی برای قرارگرفتن پشت روحانی به همراه عوامل مطرح‌شده، باعث شد که روحانی رای بالایی در انتخابات بیاورد.»

ربیعی در پایان گفت: «در انتخابات سال 92، هاشمی مظلوم واقع شده بود، جامعه ترسیده بود و شعارهای احمدی‌نژاد شکست خورده بود، سیاست‌های داخلی بسته بود، فشارهای خارجی زیاد شده بود و همین مسایل، اساس این تغییرخواهی را شکل می‌داد و به همین دلیل است که اختلاف چندانی در آرای مناطق روستایی، شهری، تحصیلکرده و... به روحانی وجود ندارد چون همه جامعه دچار یک ترس عمومی نسبت به وضعیت موجود شده بود و شخصا فکر می‌کنم که بعد از انتخابات جامعه آرام‌تر و تنش‌ها کمتر شده است.»

پیروزی امر اجتماعی بر امر سیاسی

ناصر فکوهی، سخنران بعدی این مراسم بود که با انتقاد از بحث‌هایی که تاکنون در این جلسه مطرح شده بود، گفت: «در بیشتر این بحث‌ها به ماجرای انتخابات، نگاه سیاسی شده بود. در حالی که ما بارها گفتیم و بحث کردیم که سیاست و امر سیاسی یا انباشت و چرخش قدرت در جامعه، فقط محدود به جمع کوچکی به نام کنشگران سیاسی نمی‌شود، در اینجا بیشتر راجع به نقش چهره‌های سیاسی در انتخابات و نقش آنان صحبت شد و این گفتمان بسیار رایجی در گفتمان سیاسی است.»

او توضیح داد: «انتخابات در نهایت تقلیل یک سیستم واقعی کنش اجتماعی دارای شکل فرآیندی، پراکنده و غیرقابل مدیریت به یک لحظه خاص و مکان خاص است که همان روز و مکان انتخابات است و همین انتخابات، تخیلی را به وجود می‌آورد که خودش را به سیستم بزرگ چرخش قدرت در سیستم اجتماعی تسری می‌دهد. بر همین اساس در بسیاری از افراد این تخیل وجود دارد که پیروزی انتخاباتی لزوما به معنای تغییر در سیستم اجتماعی است در حالی که نه در کوتاه‌مدت و نه در درازمدت، تغییر در سطح و راس سیستم اجتماعی به معنای تغییر در خود سیستم اجتماعی ـ سیاسی نیست.»

فکوهی ادامه داد: «اتفاقی که در این انتخابات افتاد، پیروزی امر اجتماعی بر امر سیاسی بود. امر اجتماعی نه در مفهوم مردم بلکه به معنای چیزی که در جامعه موثر است و به صورت قاطعانه جامعه را تغییر می‌دهد یا به جامعه امکان می‌دهد که به سمت بهترشدن و به سمتی برود که کنشگران جامعه از آن رضایت بیشتری داشته باشند. امر اجتماعی یعنی کنش در سطح روزمرگی و در شکل پیوستاری آن. اما امر سیاسی چیزی است که در راس سیستم اتفاق می‌افتد. از 60 تا 70 سال پیش امر اجتماعی در ایران به شکل کاملا مشخص و ریشه‌ای به امر سیاسی متصل شده است.»

این جامعه‌شناس افزود: «ببینید که در چندسال اخیر چگونه با این جامعه برخورد شده است. نفی نخبگان، نفی انتقاد، نفی علوم اجتماعی و نفی نیاز به برنامه‌ریزی با همین باور صورت گرفت که یک سیستم بزرگ اجتماعی را می‌توان بر حسب روابط و کنش‌هایی اداره کرد که ما در ابتدای قرن و در دوره قاجار داشتیم. چیزی که در این سال‌ها در ایران اتفاق افتاد یک پوپولیسم قاجاری بود و نتیجه‌اش این بود که ضربات شدیدی به سیستم اجتماعی وارد شد. همه این مسایل باعث ایجاد یک واکنش عقلانی هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اجتماعی شد.

به نظر من برنده این انتخابات آقای روحانی نیست، بلکه همه هشت کاندیدا بودند چون همه مخالف مسایلی بودند که اتفاق افتاد، بعضی خیلی کمتر و بعضی بیشتر، بعضی از روی اعتقاد واقعی و بعضی به دلیل اینکه جور دیگری نمی‌توانستند مساله را مطرح کنند. از سوی دیگر فکر می‌کنم حتی کسانی که به روحانی رای ندادند و به کاندیداهای دیگر رای دادند، با همین عقلانیت رای دادند و حتی خود روحانی هم این مساله را درک کرده چون گفتمانش، گفتمان اصلاح‌طلبی نیست و می‌خواهد فراجناحی عمل کند.»

او تاکید کرد: «جامعه امروز ما را با بیشتر از چندین‌میلیون دانشجو و فارغ‌التحصیل، سرمایه اجتماعی بالا، نسبت بالای شهرنشینان نمی‌توان با گفتمان‌های سطحی وادار کرد که کنش‌های اجتماعی مورد نظر ما را انجام دهد. این جامعه در داخل سیستم شناختی خودش به سمت عقلانیت حرکت می‌کند. اما چیزی که در جامعه ما عوض شده این است که سیستم سیاسی ما پذیرفته که نمی‌توان با یک جامعه 70، 80‌میلیونی که ‌درصد بالایی از افراد آن جوان هستند، جامعه‌ای را که به شدت سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و دانشگاه‌ها در آن رشد کرده است، همانند جامعه اواخر دوره قاجار برخورد کرد.» 

فکوهی در پایان گفت: «وظیفه انجمن جامعه‌شناسی، دانشجویان، جامعه‌شناسان و بقیه افراد این است که اگر فضای بهتری برای نقد به وجود آمده، امروز بیشتر از هر زمانی نقد کنند. اگر فضای بهتری برای بحث به وجود آمده، بحث کنند. اگر قدرت سیاسی سر کار آمده است که معتقد است با مخالفان خودش برخورد غیرسیاسی نمی‌کند و مخالفان خودش را تحت فشار نمی‌گذارد، از همین امروز نقد این قدرت سیاسی را شروع کنیم. این چیزی است که جامعه ما به آن نیاز دارد هرچند من طرفدار رادیکالیسم و عجله و اتوپیسم نیستم ولی معتقدم از همین قدم اول باید انتخاب‌های درست صورت گیرد چون همه مردم با توجه به شغل خود درک می‌کنند که فردی که به‌عنوان وزیر انتخاب می‌شود، این سمت چقدر با شغلش تناسب دارد و چه میزان با دلایل سیاسی به این سمت برگزیده است.»
ارسال نظرات
الف
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
همه شما هم که مسءله انتخابات را تحلیل میکنید! یکی به نعل و یکی به میخ میزنید! خود شما هم نمیخواهید این واقعیت که مردم ایران احساسی و غیر قابل پیش بینی هستند را قبول کنید! اکثر مردم ایران واقعیتها را بهتر از هر کارشناس و هر مسءولی تشخیص میدهند! ولی متاسفانه کسی نیست که این مهم را درک کند و یا اگر در کند خود را به نفهمی میزند!
ناشناس
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
آقای ربیعی تحلیل جالب و صحیحی نسبت به انتخابات داشتند