حامیان احمدینژاد که خود مدعیاند پایگاه عظیم مردمی دارند، اینک به دنبال پایگاهی میگردند که بتوانند ادامه زندگی بدهند و البته در این میان نیز از پیچشهای بزرگ سیاسی ترسی ندارند، چرا که سیاست برای آنان، همانی است که گفته میشود «پدر و مادر ندارد».
به گزارش «تابناک»، دولت احمدینژاد، دولت چرخشهای عظیم سیاسی است. این دولت و حامیانش بر نردبان نیروهای ارزشی بر مدار بالا آمدند و سرانجام آنان را دور زدند و جریانها در دل خود ساختند. آنان دو دوره جامعه را در تقابل با هاشمی و خاتمی، به افراط کشاندند و هماینک نیز در صدد نزدیک شدن به هاشمی و خاتمی هستند! گردش و چرخشهای ناگهانی سیاسی، از تفکراتی که ریشه ندارد، ریشه میگیرد.
امروز عبدالرضا داوری، تئوریسین و استاد چرخش سیاسی احمدینژاد در نامهای به روحانی، با عجز و ناله کوشیده است که حسن روحانی را فردی نزدیک به دولت دهم و احمدینژاد توصیف کند.
در نامهای که این فرد نوشته و نام آن را «پیام 24 خرداد، نفی شعار زدگی در عرصه مقاومت» گذارده است، نخست استراتژی هستهای کشور را زیر سؤال برده و آن را شکست خورده قلمداد کرده و احمدینژاد را از این شکست مبرا دانسته است، حال آن که هنوز صدای احمدینژاد درباره کاغذپاره بودن دلار و قطعنامههای سازمان ملل در گوش ایرانیان طنین انداز است. هرچند سخنان آن روز رئیسجمهور و حامیانش از سادهدلی و مسئولیتناپذیری آنان در قبال مردم و کشور نشان داشت، سخنان امروزشان نشان از تغافلی دارد که خود را به آن راه زدهاند!
تئوریسین چرخشهای سیاسی دولت مینویسد: شکست اصولگرایی، «نه» به احمدینژاد نبود. البته این سخن تا اندازهای درست است و تا حدی بسیار بیشتر نادرست. انتخاب حسن روحانی، «نه» به شیوه اداره کشور به دست اصولگرایان و جریان احمدینژاد در هشت سال کشور بود؛ «نه» به جریانی بود که کشور را به تقابل با دنیا کشانده بود؛ «نه» به دولتی بود که حتی توان اداره اقتصاد کشور را نداشت؛ «نه» به مجلسی بود که در برابر کارهای غیر قانونی دولت سکوت کرد و «نه» به نمایندگانی بود که برخی برای پست گرفتن از دولت، مدح و ثنای او را گفتند.
انتخاب حسن روحانی «نهِ مستقیم» به افراطیگری در عرصه سیاست داخلی و خارجی بود. «نه» به پرداختن به موضوعاتی غیرضروری در سیاست خارجی و «نه» به سیاستهایی بود که روزانه تغییر میکرد. «نه» به فروپاشی ساختار اداری کشور و اصرار و حمایت رئیس دولت از افرادی بود که قوه قضائیه مدعی بود، پرونده دارند و رئیس جمهور ادعا داشت که این افراد خط قرمز وی هستند و سرانجام «نه» مردم به جریان اصولگرایی، «نه» به مماشات در مقابل دولتی بود که وعدههای بیبنیان میداد.
داوری درست میگوید، احمدینژاد نمایندهای در انتخابات نداشت که مردم مستقیم به او نه بگویند که البته دولت نماینده صاحب صلاحیتی نداشت؛ اما مردم از هشت سال رکود کشور در دوره زمامداری احمدینژاد خسته شده بودند. مردم هشت سال از تلویزیون آمارهای خیرهکننده از رشد و پیشرفت کشور را میشنیدند، حال آن که صبح هنگام با محرومیت و فلاکت روبهرو میشدند.
هماکنون این پرسش مطرح است: چه کسی این شرایط را برای مردم پدید آورده بود؟ مردم تغییر میخواستند؛ تغییری که در راستای بهبود زندگی آنان باشد. مردم از قهرهای رئیس جمهور، از بگمبگمهایی که جامعه را چند تکه کرده بود، از نام مفسدان مانده در جیب رئیس جمهور که تنها برای تهدید مخالفان کاربرد داشت و از آبروی رفته سیاست خارجی کشور خسته شده بودند؛ آنجا که رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در مأموریتی خارجی برکنار شد!
داوری بر این باور است، هنوز احمدینژاد محبوبترین شخصیت ایرانی است! بلکه کسی که خود را به خواب زده است، نمی توان بیدار کرد!
ملت با علم بر نزدیکی روحانی و کارگزاران بهش رای دادن
بسیار جاه طلب و حزب بادی بودند ایشان
ایشان در انجا به معاونت فرهنگی منصوب شدند و در انتخابات 84 از هاشمی حمایت می کردند : متنی که ایشان نوشته اند را هنوز خیلی ها در ارشیوشان دارند : نوبت هاشمی است یک چندی!
در دوران احمدی نژاد به نان به نرخ روز خوری ادامه دادند و هنوز هم ادامه می دهند
در واقع ایشان به اعتقاد خود بسیار وفادار اند اما اعتقاد ایشان نان به نرخ روز خوری است
ملون صفتی این جماعت رو نگا تو رو خدا!!!!!
"جدا؟! اوه! اوه!"
ولی یکی از طرفدار ای سه موتوره احمدی نژاد تو صراط نیوز میگه که واسه اینکه روی اصولگراها رو کم کنه اومده به روحانی رای داده!!!!
خوب امثال این آقا سهم میخوان دیگه!!!!
یکی مثل اینها برای منافع خود و یکی مثل شریعتمداری برای توجیه شکست های خود و جریانش.
اما با گذشت زمان و روشن شدن مواضع رییس جمهور به طور غیر مستقیم، چاره ای جز فرو رفتن در لاک خود ندارند.
به قول دوستمون شب دراز است و قلندر بیدار...
--زمان دولت اقای هاشمی سنگ ایشان را به سینه می زد
--بعدا در زمان دولت آقای خاتمی در جها دانشگاهی از طرفداران دولت اصلاحات شد
--یک موقعی مسئول ستاد انتخاباتی سردار طلایی و بعدا پرویز کاظمی شد
---با نزدیک شدن به مشایی رئیس صندوق بازنشستگی صنعت مس شد و با هزینه آنجا کتابی در وصف آقای مشایی (مشاء دولت) با تیراژ 10.000 نسخه چاپ کرد
---اگر رجا نیوز را جستجو کنید مقالاتی سراسر توهین به هاشمی رفسنجانی در آنجا پیدا می کنید که این مقالات باعث نزدیکی بیشتر ایشان به مشایی شد (اگر هنوز آن مقالات را پاک نکرده باشند)
--- در زمان مشخص شدن فساد مالی حلقه انحرافی چند بار بازداشت شد
--- حالا به دنبال روحانی است؟؟؟؟
این تو بمیری دیگه اون تو بمیری نیست
امااگرچنین کاری کرد شک نکنه که همونها که بردنش بالا همونها هم میارنش پایین
البته نه باسلام وصلوات
همونها مردم هستند نه گروهها
الان داره انتقاد میکنه و دنبال طرفداران روحانیه یه چند وقت دیگه به این فحش میده و ارادتمند اون یکی میشه!!!!!!!!
نون به نرخ روز خوردن ما مردم نفهم این بالاها رو سرمون اورده
نون به نرخ روز خوردن افراد بی سوادی که مدارک دانشگاهی کیلویی گرفتند و با تملق و چاپلوسی و لمپنی وارد دولت و مناسب دولتی شدن هست
ما انسانهای با فهمی هستیم که در این هشت سال گذشته به این افراد روی برگرداندیم همیشه در جامعه افراد بی سواد هستند که مافوق ایشان اگر دستور دهد کلمه بیاورید همراه با سر می آورند
یه جمله معروف است که می گه:
اگر می خوای یه ملت رو نابود کنی فرهنگ رو از اونها بگیر و نابود کن
من یه معلمم و دیدم در این چند سال قوانیین آموزشی و.با چه سرعتی تغییر می کرد کتب روشها و.. بدون منطق و پشتوانه علمی و تجربه دچار تحول می شد به طوری که اکنون وضعیت آموزشی سرو سامانی ندارد و تا چند سال آینده صداش در می آید اگر علاج نشود