نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه دولت روحانی، دولت ژنرالهاست، گفت: پیشنهادی برای معاون اولی دولت روحانی دریافت نکردم.
محمد رضا باهنر در گفتوگویی مشروح با خبرنگار سیاسی خبرگزاری خانه ملت٬ معادلات سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری را تشریح کرد، متن این مصاحبه به شرح زیر است:
برخلاف بررسی هایی که پیش از انتخابات می شد، یک سونامی و بهمن رأی در ۲۴ خرداد به نفع یک نامزد اتفاق افتاد، معادلات چگونه رقم خورد که آقای روحانی در دور اول رئیس جمهور منتخب لقب گرفت؟
ظرف ۱۶ سال گذشته فضای حاکم بر دولتها رادیکالی بود، در دوره اصولگرایی احمدی نژاد همه اصولگرایان را نمایندگی نمی کرد و به دلیل اینکه در سال ۸۴ و ۸۸ دفاع حزبی و تشکیلاتی از وی به عمل نیامد و او نیز در همان روزهای اول ریاست جمهوری از همه احزاب اصولگرا اعلام برائت کرد؛ در عین حال جامعه و افکار عمومی خط مشی وی را مشی تندروانه ترجمه می کرد، در زمان اصلاحات نیز همینگونه بود، با وجود اینکه خاتمی اصلاح طلب تندرو نیست اما امور دولت او در دستان تندروها بود. انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور قابل پیش بینی نبود اما امروز که این اتفاق افتاده باید در این راستا تحلیل شود که مردم از تندروها خسته شده اند و به اعتدال رأی دادند، البته برخی نامزدهای هشت گانه که صلاحیتشان تأیید شد شعار اعتدال می دادند اما بعضی از این داوطلبان به دلیل مشی و رفتار گذشته و تقسیم بندی اردوگاهی، شعارهایشان مورد توجه قرار نگرفت. با توجه به سوابقی که روحانی در مجلس دارد٬ مباحثی که در زمان انتخابات مطرح می کرد شعاری نبود، زیرا فلز روحانی همین تیپی است٬ باز کردن مشکلات، اعتدال٬ عدم استفاده از افراد تندرو در کابینه٬ استفاده از تمامی جریانات سیاسی، مباحثی بود که برای جمع آوری رأی زده نمی شد. به همین دلیل معتقدم روحانی در ۴ سال حضور در رأس امور اجرایی این روش را ادامه خواهد داد.
با وجود نامزدهای متعدد٬ اصولگرایان از انتخاب روحانی، راضی بودند؟
رضایتمندی اصولگرایان از انتخاب روحانی نشان از رشد گروههای سیاسی و قانونمندی است، یعنی اینکه بازی دموکراسی را پذیرفته اند و به نتایج آن پایبند هستند. مشکلی که در سال ۸۸ برای نظام افتاد، به این دلیل بود که یک طرف قضیه پایبند به نتایج دموکراسی نبود البته نباید به دنبال تکرار گذشته بود زیرا به هر میزان به دنبال ورق زدن آن خاطرات تلخ باشیم آزار روحی بیشتری را باید تحمل کنیم. امروز از مرحله فتنه ۸۸ گذشتهایم، رأی حسن روحانی ثابت کرد نظام به زیر یک درصد رأی هم متعهد است و پایبندی به قانون ثابت شد و مشخص شد که ۴ سال پیش چه ظلم عظیمی به کشور و حاکمیت وارد شد و رضایت مندی اصولگرایان به آرای انتخابات را باید تمکین به قانون تفسیر کرد.
گفتمان نامزدهای اصولگرا بیشتر رویکرد دفاعی از عملکرد دولت احمدی نژاد بود و خود را حافظ میراث گذشته می دانستند و اتفاقی بود که سال ۷۶ برای آقای ناطق نوری افتاد، علت اصلی شکست کاندیداهای اصولگرا را چه می دانید؟ آیا قبول دارید نامزدهای اصولگرا به موضع دفاعی قرار گرفته بودند؟
بله اصولگرایان در یک لاک دفاعی قرار گرفته بودند، یکی از دلایل شکست اصولگرایان عدم تفاهم بود، اگر چه در یک تحلیل کلان عدم تفاهم نیز مطلوب است، زیرا اگر تمامی کاندیداهای اصولگرا با اجماع به یک شخص واحد هم می رسیدند، واهمه برگزاری انتخابات دو قطبی که درحافظ تاریخی جامعه از سال های ۷۶، ۸۴ و ۸۸ وجود دارد انتخابات را دچار مشکل و نگرانی میکرد.
از مشخصه های انتخابات سال ۹۲ این بود که دو قطبی نشد اما اصولگرایان غافلگیر شدند؟
امروز که انتخابات تمام شده ناراضی نیستم که اصولگرایان یکی نشده اند، اگر به ۵ ماه قبل باز گردیم و از من بپرسند آیا حاضر هستی که اصولگرایان یک نفر و اصلاح طلبان نیز یک نفر بشوند و یک رقابت دو قطبی شکل بگیرد من می گویم (نه ) به مصلحت نیست، بهتر است انتخابات چند قطبی به صورت نرم پیش رود و جامعه نیز از میان چند کاندیدا انتخاب کند. از طرفی اصولگرایان ۴۹ درصد رأی داشتند اگر مردم را وادار می کردیم که تنها به یک شخص رأی بدهند مثلاً به حسن- ببخشید حسن که امروز رای آورد، آنقدر دعا کردند که فضا روحانی شد(خنده)- در کل اگر مردم را مکلف کنیم به یک نفر رأی بدهند این امر محدود کردن حقوق مردم است، تا زمانی که کشور ما سه حزب قدرتمند، شناسنامه دارو پاسخگو نداشته باشد، نباید مردم را محدود کرد به احمد آقا یا محمد آقا رأی بدهند.
به صورت محور بندی، بفرمایید علت اصلی شکست اصولگرایان در صحنه انتخابات چه بود؟
عدم تفاهم علت اصلی در شکست اصولگرایی بود، اما تمام کسانی که اسم اصولگرایی را یدک می کشیدند اختلاف مواضع شدیدی با یکدیگر داشتند.
پس از صحبت شما بر میآید که اصولگرایی نیاز باسازی دارد؟
در هر حزب و گروهی تندرو، میانه رو و لیبرال وجود دارد که اختلاف نظر بایکدیگر دارند٬ اما برای جمع بندی این تفکرات باید ضابطه مندی ایجاد شود، اما در کل اصولگرایی نیاز به یک بازسازی دارد.
اصلاح طلبان در آستانه انتخابات با اتکا رهبری خود توانستند نتیجه مطلوب را به دست آورند، به نظر شما بحث لیدری در طیف اصولگرایی قدری تضعیف نشده است؟
در جریانات سیاسی ممکن است در مدت کوتاهی یکسری پدرخواندهها وجود داشته باشند که اعضا از آنها حرفشنوی داشته باشند، کما اینکه اصلاحطلبان به دلیل اینکه احساس میکنند ۸ سال محروم بودهاند، دو تا پدرخوانده را قبول کردند، اصولگرا اینگونه افراد را یا ندارند یا خیلی متفرق هستند، اما این پدرخواندهها برای هر دو جریان پایدار نخواهد ماند، آنچه که مشکل را حل میکند ضابطهمندی حزبی است.در فقدان احزاب ممکن است جریانات یک پدرخواندههایی را پیدا کنند و بعد از مدتی دیگر حرفشنوی از آنها وجود نداشته باشد.
پس پدرخوانده در فضای سیاسی ایران دوام چندانی ندارد؟
دوام ندارد اما در برهههای حساس کارآمدی خود را نشان دادهاند.
در اخبار شنیده میشود که معاون اولی دولت یازدهم به جنابعالی پیشنهاد شده، آیا این موضوع صحت دارد؟
خیر. تاکنون پیشنهادی از این دست مطرح نشده٬ اما اگر پیشنهادی هم بشود، با بحث و مشورت تصمیمگیری میکنم، در واقع من در جایگاه مجلس اگر نفوذی داشته باشم خودم را متعهد میدانم که از این جایگاه به دولت یازدهم کمک کنم.
خود شما هم حاضر هستید بدون شرط وارد کابینه آقای روحانی شوید؟
من انسانی نیستم که هر پست و مقامی را بپذیرم، نه اینکه متکبر باشم، زیرا فکر میکنم تجربه اجرایی کردن برخی امور را ندارم، زمانی به معاون برنامه ریزی و راهبردی رئیس جمهور گفتم اگر احمدینژاد این پست را به من پیشنهاد میداد من با وجود اینکه در جریان بررسی حدود ۲۰ بودجه سالانه بودم این پست را نمیپذیرفتم، نه اینکه کسر شأن من شود بلکه احساس میکردم به اندازه کافی این کار را بلد نیستم. معتقدم به جای قبول برخی پستهای اجرایی میتوانم در مجلس برای دولت مفید تر باشم.
در زمان احمدینژاد ژنرالهای متعهد جای خود را به سربازهای مطیع دادند، مباحث مبنی بر حضور آقای ناطقنوری بهعنوان وزیر کشور مطرح میشود تا جایگاه نزول یافته وزرا بازسازی شود. آیا این خبر صحت دارد؟
اینکه حسن روحانی به این مرحله رسیده که بر روی کابینه خود فکر کند، اطلاعی ندارم. قطعاً ناطق نوری اگر احساس کند کاری برای ایشان تعیین شده است و نسخه بدل ندارد٬ با توجه به روحیاتی که از وی میشناسم، ایشان کار را قبول میکند.
دولت روحانی، دولت ژنرالها خواهد بود؟
حتماً، زمانی که وی اعلام میکند دولت او دولت تدبیر است، تدبیر مجموعهای از تخصص و تجربه و تعهد را در خود جمع میکند.
آینده آقای احمدینژاد را چگونه پیشبینی میکنید؟ برخلاف انتظارات رئیسجمهور سکوت اختیار کرد؟
اتخاذ رویه سکوت خیلی خوب است، احمدینژاد تمام اختلافنظرهای کارشناسی که با مجلس دارد، فردی متدین و دلسوز انقلاب است.براساس حسنظنی که به احمدینژاد داریم وی با تحلیل به این نقطه رسید که باید سکوت کند، ما از پیش هم دعا میکردیم که این هواپیما به موقع چرخهایش باز شود و آرام بر باند فرود آید و الان احمدینژاد هم همین مسیر را دنبال میکند.
اصولگرایی متشکل از سه طیف جبهه پایداری، رهپویان و تحول خواه (ایثارگران و رهپویان) است. پایداری در انتخابات مجلس یک لیست جداگانه داد و باعث شکاف در جریان اصولگرایی شد و در انتخابات ریاست جمهوری نیز همین رویه را تکرار کرد، سرنوشت این گروه چه میشود؟
بعد از دوران اصلاحطلبی دو سه کار خوب در جریان اصولگرایی انجام شد٬ که اصولگرایان با وحدت به صحنه بازگشتند٬ که نمونههای آن انتخابات دور دوم شوراهای شهر و روستا در تهران و مجلس هفتم بود اما در سال ۸۴ آغاز پراکندگیها بود که به صورت جدی احمدینژاد آن را کلید زد و از طیف اصولگرایی خارج شد. از انتخابات ریاست جمهوری یکی یکی افراد از جرگه وحدت اصولگرایی خارج شدند که نمونه آن احمدینژاد، قالیباف، ایثارگرانیها بودند، در همان سال احمدینژاد برنده انتخابات شد و من هم به او رای نداده بودم، بعد از انتخابات احمدینژاد نشان داد فردی اصولگرا است اما اصولگرایی که چارچوب آن را خودش تعریف میکند. اولین بودجهای که احمدینژاد به مجلس فرستاد، مجلس بر سر مباحثی همچون بیماری هلندی و تورمزایی بودجه ارسالی اشکالاتی وارد کرد که در همان مقطع اختلافات کارشناسی دولت و مجلس کلید زده شد. درمجلس هشتم علیرغم اختلافات دولت و مجلس اصولگرایان با سازوکار و تشکیلات منسجم پیروز انتخابات شدند در این دوران رقابتهای درون تشکیلاتی نیز میان تحولخواهان و ایثارگران ایجاد شده بود.در مجلس نهم نیز طایفه جدیدی به نام پایداری تشکیل شد، و برخی اعتقاد دارند جبهه پایداری شاخه تندرو جریان اصولگرایی است، اما من معتقدم پایداری تازه متولد شده هنوز برای تبیین خط مشیهای خود فرصت دارد.
طیفی بهعنوان رایحه خوش خدمت وجود داشت، به نظر شما پایداری هم به سرنوشت آنها دچار خواهد شد؟
بعضی از تشکلها و گروهها با روی کارآمدن دولتی شکل میگیرند و بعد از رفتن آنها نیز فراموش میشوند. مثلا کارگزاران و سازندگی با دولت هاشمی شکل گرفت و پس از آن از یادها رفت ماندگاری جبهه پایداری نیز بستگی به خط مشیهای آنها دارد.
جبهه پایداری گفتمان سوم تیر را دنبال میکرد. ابتدا در انتخابات به دنبال معرفی لنکرانی بودند اما پس از آن به سمت جلیلی گرایش پیدا کردند؟
بعضی از گروههای سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند و اگر میخواهند در درازمدت ماندگاری داشته باشند، باید از منافع کوتاهمدت صرفنظر کنند، زمانی خود ما به دنبال تاسیس یک حزب بودیم و به این مفهوم رسیدیم که یک حزب نباید در یک فضای افراطی تاسیس شود و به همین دلیل تاسیس آن را چند سال به تعویق انداختیم، زیرا اگر در این فضای افراطی حزب متولد شود در یک فرصت کوتاه مثل گلهای بهاری پرپر میشود ، جبهه پایداری نیز باید از سرنوشت رایحه خوش خدمت عبرت بگیرد و خط مشی خود را به صورت مشخص اعلام کند .
طیف رهپویان و ایثارگران گفتمان اصولگرایی را تند کردند، این امر باعث به حاشیه رفتن نقش لیدری در جریان اصولگرایان شد، اینها چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
احزاب زمانی می توانند ماندگار و پایدار باشند که ضابطه مند شوند ممکن است یک حزبی تشکیل شود و اختلاف نظرهایی در آن وجود داشته باشد اما براساس آن ضابطه مندی باید سمت و سوی خود را مشخص کنند.
حزبی که مدنظر خودتان بود چه زمانی شکل خواهد گرفت؟
درفضای اعتدالی که این چهار سال خواهد داشت با رایزنی این حزب را به صورت رسمی و قانونی شکل خواهیم داد.
جبهه پیروان خط امام و رهبری دیگر آن پویایی روزهای نخست خود را ندارد، چه برنامه ای برای اصلاح ساختار آن دارید؟
جبهه پیروان خط امام و رهبری مشکل ساختار درونی دارد که برای از بین بردن آن با اعضای در حال بحث هستیم. جبهه پیروان خط امام و رهبری متشکل از ۱۵ حزب مستقل است که شورای مرکزی و اساسنامه دارد ، از یک طرف بسیاری از تصمیم گیری های سیاسی کلان خود را به جبهه پیروان خط امام رهبری واگذاری کردند و جالب اینجاست که اعضای شورای مرکزی را خود جبهه انتخاب نمیکند، دبیر کلهای احزاب ۱۵ گانه بهطور اتوماتیک وار به عضویت شورای مرکزی جبهه پیروان منصوب میشوند بنابرین برخی از لوازم وحدت و همدلی و همراهی را جبهه نمیتواند حفظ کند و پارادوکسی در این جبهه ایجاد شده٬ از یک سو احزاب خیلی کار نمیکنند چون تصمیمات در جای دیگر گرفته میشود و از سوی دیگر جبهه نیز یک حزب نیست و فاقد یک واحد سیاسی، مالی، فرهنگی و تبلیغاتی است. ۱۵سال از تشکیل جبهه میگذرد اما یک ساختمان مشخص ۷۰ متری برای دفتر مرکزی خود ندارد بنابراین باید درساختار جبهه پیروان خط امام و رهبری تجدید نظر شود.
جریان احمدی نژاد بعد از دوره ریاست جمهوری او باقی میماند؟
احمدی نژاد نقاط مثبت زیادی در دوران ریاست جمهوری داشت اما درمسائل حزبی هم مانند مسائل اجرایی اهل خرد جمعی نیست و در عین اینکه فردی باهوش است به دلیل تصمیمگیری فردی نمیتواند یک جریان قوی در کشوربه راه بیاندازد.