صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۵۳۴۵۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۷ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
امین میرزایی در الف نوشت:

من - بر خلاف آیة الله هاشمی رفسنجانی- اهل نوشتن خاطرات روزانه نیستم و مانند جنابان ناطق نوری و حسن خمینی و خاتمی و روحانی به افقهای دور چشم ندوخته ام.با این حال خاطرات روزانه در ذهنم خلجان می کنند و افقهای دور در پیش چشمانم چشمک می زنند!

از آنجا که در طول دو دهه گذشته مستقل بوده ام ، باری به آقای هاشمی رفسنجانی رأی داده ام و زمانی آقای توکّلی را برگزیده ام.دوره ای آقای ناطق نوری منتخبم بود و برهه ای به آقای خاتمی روکرده ام.زمانی در روزنامه کیهان نوشته ام و کتابم را انتشارات اطلاعات چاپ کرده است.بنابر این بیش از دیگران با روحیه چپ و راست آشنایم و اینک که ائتلافی بین اعتدال گرایان شکل گرفته ، از این روحیه اطّلاعاتی(منظورم روزنامه "اطّلاعات" است!!) به شدت استقبال می کنم.

دوّم خرداد سال ۷۳ بود که به اتّفاق دوستی به دیدن آقای خاتمی رفتم.آقای خاتمی را دورادور و از طریق اخوان "بیات" می شناختم. خاتمی را به استعفاء از وزارت ارشاد مجبور کرده بودند و مانند آقایان کروبی و بیات و همتی خراسانی به گوشه عزلت فرستاده بودند. تبعیدگاه آقای خاتمی، گوشه کتابخانه ملّی بود؛در کوچه پرتی در بزرگراه آفریقا ( ساختمان قدیمی کتابخانه را می گویم).وارد که شدیم دیوارها را رنگ می کردند.دوران "سازندگی" بود و "توسعه اقتصادی" را بر "توسعه سیاسی" مقدّم می داشتند.

پس از گپ و گفتی کوتاه، آقای خاتمی دستم را گرفت و پای پنجره برد.از بالا دیشهای ماهواره روی پشت بامهای خانه ها را نشانم داد و به شوخی آنها را به دو نوع "دکُلته" و "محجّبه" تقسیم کرد!!در پاسخ و به شوخی به قوطی بنفش روی میز اشاره کردم، که جعبه یکی از برندهای معروف شکلاتهای انگلیسی بود. گفتم برآیند "اخوند انگلیسی" همین است! خندید و به حاضر جوابی ام خوشامد گفت. همانجا بود که فهمیدم با "سید" ی "خندان" روبرو هستم. سیّدی که آزادی را می ستاید و مشغول نوشتن کتابی درباره شهر دنیاها یا دنیاهای شهر است.

خنده آقای خاتمی بود که آقایان بیات زنجانی،کروبی، موسوی خویینیها،محتشمی، موسوی لاری، هادی خامنه ای و دیگرانی را که به چوب تحریم و رد صلاحیت به این و آن گوشه پرتاب شده بودند، به آینده امیدوار می کرد.

آقای خاتمی را تا چندسال بعد ندیدم.تا سه سال بعد در تلویزیون.دقیقا دوم خرداد ۱۳۷۶.زمانی که ملّت او را پیروز انتخابات ریاست جمهوری کرد.در شگفتم ، که آیا دیده عبرت بینی هست، که ۲۵ خرداد سال ۸۸ رابا ۲۵ خرداد ۹۲ مقایسه کند؟
برچسب ها: خاتمی سید خندان
ارسال نظرات