صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۵۱۶۸۳
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۲
فرارو- سوریه در جبهه چهار جنگ است. جنگ هایی که خاورمیانه، قیمت انرژی جهان و اقتصاد جهان را تهدید می کنند.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فایننشنال پست، این درگیری ها بسیار گیچ کننده بوده و بازیگران و عناصر بسیاری به خود مشغول کرده است. اما منشاء تمام ناآرامی های سوریه، اعتراضات صلح آمیزی است که در 15 مارس سال 2011 با سرکوب خشونت آمیز رژیم روبرو شد. پس از گذشت چند ماه، این درگیری ها به یک حریق منطقه ای تبدیل شد تا از دل آن سه جنگ دیگر شعله ور شود.

هر یک از این جنگ ها به لحاظ علل بروز، شدت، نتایج ممکن و مدت تداوم متفاوت هستند.

جنگ نخست: جنگ داخلی سوریه
برخلاف مردم تونس، مصر، لیبی و دیگر کشورهایی که اعتراضات بهار عربی را در خاورمیانه به راه انداختند تا دیکتاتورها را سرنگون کنند، معترضان سوریه با جنگی فوری و مداوم روبرو شدند. نظامیان سوریه خیلی سریع این اعتراضات را به شورش های مسلحانه تبدیل کردند.

آنچه باعث می شود این بحران جنبه معماگونه به خود گیرد این است که اکثریت جمعیت مسلمان سنی تحت کنترل اقلیت 12 درصد شیعیان علوی به سرکردگی خانواده اسد قرار دارند. (در عراق شرایط دقیقاً برعکس بود؛ اقلیت سنی به سرکردگی صدام حسن که به شدت و با خشونت بر جمعیت اکثریت شیعیان کشور حکومت می کردند.)

جنایاتی که در سوریه رخ داد باعث چند تکه شدن گروه های شورشی و شکل گیری گروه های مخفی شد. همین امر رقابت گروه های شورشی و فعالیت مزاحمان فرصت طلب با برنامه های دیگر را به دنبال داشت. فقدان یک میدان تحریر- یا محلی برای گردهمایی و متمرکز کردن توجه جهان به مطالبات شان- باعث شد که مخالفان سوری دچار چند دستگی شوند. در پی بروز این اتفاقات اقتصاد و اجتماع سوریه با ویرانی روبرو شده و میلیون ها نفر بی خانمان شدند تا سه جنگ دیگر از دل این جنگ زاییده شود و هرگونه اقدام و اجماع جهانی را بی سرانجام بگذارد.

جنگ دوم: جنگ مذهبی خاورمیانه بین سنی و شیعه
متحدان جنگ جهان اول در سال 1919 که امپراطوری ترکیه را به پادشاهی ها و دیکتاتوری های نامطلوب تقسیم کردند، تخم بهار عربی را کاشتند. تحمیل مرزهای مصنوعی منجر به شکل گیری کشورهایی شد که مملو از گروه های قومی و مذهبی رقیب و آشتی ناپذیر بودند.

نتیجه این مرزبندی ها، وقوع یک جنگ مذهبی پنهانی است که یادآور جنگ های مذهبی اروپا طی سال های 1524 تا 1750 است. این جنگ ها نه تنها ریشه در مسائل مذهبی داشتند، بلکه در برخی مواقع ناشی از مسائل سیاسی و اقتصادی هم بودند و در نهایت منجر به ترسیم دوباره نقشه سیاسی اروپا و پناهنده شدن شمار بسیاری از مردم شدند. این روند حتی در طول دو جنگ جهانی به دیگر نقاط اروپا سرایت کرده و پس از ایرلند به توده های یوگسلاوی سابق و اتحاد جماهیر شوروی راه یافت.

جنگ سوم: جنگ نیابتی بر سر انرژی
سوریه میدان نبرد دو کشور انرژی خیز است: روسیه به همراه متحدانش و قطر به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی به همراه متحدانش.

مسکو کمک های خود به سوریه را افزایش داده تا امتیاز انحصاری خود در اتحادیه اروپا در زمینه گاز طبیعی را حفظ کند (قیمت گاز طبیعی در اتحادیه اروپا چهار برابر قیمت ها در آمریکای شمالی است). بحران عظیم در سوریه باعث خواهد شد که توسعه ذخایر گاز طبیعی در حوزه مشترک اسرائیل، یونان- ترکیه- قبرس و دولت مشتری سوریه و لبنان که از طریق خط لوله ای از ترکیه به جریان خواهد افتاد، انحصار گاز روسیه در اتحادیه اروپا را به خطر می اندازد. این جنگ نیابتی میدان نبردی برای سوریه، روسیه، حزب الله و ایران علیه اسرائیل نیست، البته اسرائیل در جنگ چهارم شرکت دارد. این جنگ نبردی است میان روسیه و سوریه (لبنان) ایران در مقابل قطر، ترکیه، عربستان، کویت و اتحادیه اروپا.

مخالفان رژیم اسد از سوی قطر (با حمایت کویت و عربستان) تامین مالی می شوند. جالب اینکه، قطر به عنوان کشوری که مردمش از نظر سرانه، ثروتمندترین افراد در جهان هستند، میزبان بالاترین تعداد نیروی آمریکا در منطقه بوده و یک پایگاه نظامی مخفی را نیز به این کشور اختصاص داده است. آنها بر سر بازارها با روسیه می جنگند.

ترکیه نیز بخشی از میدان های گازی در سواحل قبرس را تحت کنترل دارد. آنکارا اخیراً تهدید کرد که اگر صدور مجوز حفاری از بخش های تحت کنترل این دولت توسط بخش یونانی نشین ادامه یابد، دست به اقدام نظامی خواهد زد.

طی هفته گذشته بود که اتحادیه اروپا تحریم فروش سلاح به مخالفان سوریه را پایان داد. روسیه این اقدام را به شدت مورد انتقاد قرار داد.

جنگ چهارم: جنگ در جنگ
اسرائیل، ترکیه، لبنان، اردن و دیگر همسایگان تلاش سعی دارند خود را از تاثیرات وحشتناک فاجعه سوریه دور نگه دارند و به هر طریقی مانع بروز جنگ داخلی در کشور خود شوند. آنها نگران پناهندگان و سلاح هایی که علیه آنها استفاده می شود، هستند. برای مثال اسرائیل اخیراً حملاتی به سوریه داشت تا مانع قاچاق اسلحه به لبنان شود.

نشریه اشپیگل طی هفته گذشته توضیح روشنگرانه ای در مورد جایگاه ظریف اسرائیل در منطقه، نه به عنوان یک هدف بلکه یک بازیگر دقیق منطقه ای منتشر کرد. «اسرائیل تاکنون تلاش کرده تا یک جنگ در درون این جنگ شکل دهد، نه در مقابل ماشین آلات نظامی اسد که در برابر حمل و نقل موشک ها و دیگر تسلیحات پیشرفته از سوریه به حزب الله (در لبنان). درکی متقابل میان دو دشمنی که طی چند دهه اخیر از هر دو طرف سود برده اند. لبنان هزینه این جنگ نیابتی را پرداخت. حتی پس از حمله اسرائیل در ماه می، سوریه واکنش تندی نشان نداد و اسرائیل در تلاش برای آرام کردن دولت سوریه اعلام کرد که هدفش نه سرنگون کردن رژیم اسد که متوقف کردن روند ارسال اسلحه به حزب الله بوده است.

نگرانی همسایگان سوریه در مورد تبدیل شدن ناآرامی های این کشور به جنگی بزرگ کاملاً به حق است. اتحادیه اروپا حمایت خود از مخالفان را آغاز کرده و این در حالی است که آمریکا، چین، ژاپن و دیگر کشورها همچنان تاکید دارند که تنها راه حل این مسئله از طریق دیپماتیک قابل دسترس است.  

برچسب ها: سوریه جنگ مهار
ارسال نظرات