صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۵۰۰۱۳
همه جا پر از پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهور و مشایی و عده‌ای دیگر، همه آنجا بودند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۰ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۲
صندلی که روی آن نشسته بودم یک‌وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده‌ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس‌جمهور از روبرو به طرف من می‌آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین‌های عکاسی. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من باز همان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم.


هفته گذشته بود که در زمان ثبت‌نام نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات زیاست‌جمهوری به ناگاه عکسی از عزت الله انتظامی آقای بازیگر سینمای ایران بر روی خروجی رسانه‌های مجاز قرار گرفت که وی را در کنار اسفندیار رحیم مشایی هنگام ثبت‌نام در انتخابات نشان می‌داد. این عکس باعث شد این بازیگر پیشکسوت مورد انتقاد قرار گیرد که چرا وارد عرصه سیاست شده و از این نامزد احتمالی حمایت کرده است.

و اما وی امروز با نگارش نامه‌ای درباره اتفاق آن روز توضیح داده است.

پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم...
برای مردم سرزمینم...  
من عزت‌الله انتظامی هستم

شنبه 21 اردیبهشت ماه 1392 ساعت 3 بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند " آماده باشید ماشین می‌آید دنبالتان" خوشحال شدم. ماه‌ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطای نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه 1391 (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند.

آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرای مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار... مدتی گذشت... نتیجه ای حاصل نشد. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم. راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی می‌رسیم.

من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی‌سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود. دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام می‌شود."

ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد. شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصر عرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم. آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه می‌رسید و نگرانی هایم رفع میشد... "بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی"... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است!


همه جا پر از پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهور و مشایی و عده‌ای دیگر، همه آنجا بودند.

مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تو در تو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. به هرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر از سر و صدا و آدم‌های جور واجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل.

صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت "چی شده؟ یه خرده شاد باشین! " من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من باز همان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت "امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم"...


مردم سرزمینم!

من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام... همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچه ای از سنگلج...

بنیاد فرهنگی و هنری یادگاری است از من برای جوانان و مردم سرزمینم... آرزومندم این میراث ماندگار را همراه شما بنا کنم...

عزت‌اله انتظامی
جمعه، 27 اردی بهشت ماه 1392 - تهران   
منبع: فرادید
ارسال نظرات
ناشناس
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
خواهشا بدون تعصب ؛ ماوقع را مطالعه و بررسی نماییم و سپس نظر بدهیم.
رضا
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
این صحنه ها مرا یاد ملاقات با پور عرب می اندازد. همه اینها خط مشایی است. عمر عاص!!!
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
استاد، براي ما هميشه و تا ابد عزت الله انتظامي هستيد.
مهرداد
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
خوب دست مزد پسرتان آقای مجید انتظامی را دادند.راستی به ایشان پیشنهاد می کنم یک سمفونی برای حرکت آقایان بسازد البته نه از نوع سفارشیش
ناشناس
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
اینجا چه خبره ؟!چرا 4سال قبل کسی جرات این اظهار نظرها در مورد دولت رو نداشت؟حتی به کاربردن لفظ دروغگو در مورد ایشان در تریبون نمازجمعه محکوم میشد!!عجب ملت هفت رنگ و فراموشکاری هستیم...
ناشناس
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
دولت پاک که میگوید همین است .
ناشناس
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
ملت ببینید چه جور با ابروی این پیرمرد بازی کردن
عباس عزتی
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
عزت جان , عزتت زیاد باد...
محمد
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
این آقایان با همین نیت به عیادت ابوالفضل بورعرب رفتند جهت اطلاع کسانی که ازاین کار رئیس جمهور تقدیر میکردند
مریم
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
از عکس آقای انتظامی مشخص است رنگ رخسارگواهی دهد از سر درون ؛ استاد زنده و پاینده باشید
ناشناس
۱۴:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
گرچه دروغ و نيرنگ كار سياست پيشگان شده و تمسك به آن را مجاز ميدانند . اما من با همين ديد متاسفانه در خبر روز اول چنان متاثر شدم كه كلماتي را از ناراحتي نوشتم كه سرزنش استاد بود و مذمت آلودگي اهل هنر . امروز بايد خودم را سرزنش كنم كه در حالي كه جو حاكم بر روزگار را ميدانستم چنان نوشتاري را فرستادم . با اعتذار از حضور استاد گرانمايه برايش آرزوي سرافرازي و طول عمر با عزت ميكنم
هستي
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
درود بر همه هنرمنداني كه خودشان را نميفروشندو جايگاهشان قلب ما ايرانيان است درودبر انتظامي
سعید1973
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
خیلی پستی می خواد این پیرمرد رو این افتخار هنری ایران رو برای مقاصد خودشون به بازی بگیرن بعد اینا میخوان برای مردم ارزش قائل بشن ؟ زهی خیال باطل
آقا میر
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
پرویز جان یاد بگیر
خلیل
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
استاد، بدان شما برای ملت همان آقای بزرگ بازیگری ایران خواهی ماند و این قبیله تزویر و دروغ خواهند رفت و تنها نام شما نیکان در پهنای تاریخ زخم خورده میهن باقی خواهد ماند.
دوستت دام آقا عزت
118
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
از دقت در قیافه ها مشخص است که کی راست گفته و کی اهل تزویر است. از حالت استاد معلوم است که چه داستانی بر سرش آمده و از قیافه باقی دوستان مشخص که چه اندیشه ای در سر دارند.
ناشناس
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
خدا جزا شونو میده استاد میبینین 8 سال با ابروی ملت بازی کرد خدا جزاشون و میده
ناشناس
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
مهم تر از شماتت یا تکریم آقای انتظامی، عمل فریبکارانه ی رییس جمهور و یارغارش است...با این فریبکاری تا کی وتاکجا می توان رفت...؟؟؟!!!
ایرانی
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
من برای آقای انتظامی به عنوان یک هنرمند پیشکسوت احترام قائلم اما همراهی با مشایی و احمدی نژاد در این روزهای حساس قابل دفاع نیست!
ایشان بهره و استفاده کمی از این دولتی ها نبرده اند!
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
فقط دیدن چهره غمگین و مبهوت استاد در این عکسها کافیه که بشه همه چیز رو فهمید. ده بار این عکس رو دیدم و هر ده بار بغض کردم. چطور از سن و سال استاد شرم نکردند؟
ناشناس
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
در اين 8 سال با همين سبك و سياق كلاه سر مردم گذاشتند خدا ازشون نگذره
دارا
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
ولی گفتن همه حقیقت بهتر از توجیه کردن است استاد انتظامی
شما می تونید هر موضع سیاسی که دوست دارید داشته باشید اما لطفاً شعور مردم را دست کم نگیرید
ناشناس
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
یعنی باید گفت انسانیت و شرف...!!!
به قول بزرگی "ای تفو بر تو زمانه تفو"
و به قول امروزیا این حب قدرت و مقام و سیست زدگی لجنی چه کارا که با آدما نمکنه
خدایا به حرمت این روزا شبای عزیز خودت ماها و آدمایی که دوست دارن آدم باشن و آدم بمونن از شر این آآآآفاااااتــــــــــت حفظ کن آمیـــن
علي اقا
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
احتمالا خيلي از همين هايي كه بالا دارند ازاستاد دفاع ميكنند، همونهايي هستند كه با دييدن تصاوير اوليه از اين ماجرا كلي استاد رو شماتت كردند.
ولي يه سوال تو ذهنمه. اين دستنوشته اي كه از استاد منتشر شده هيچ ربطي به مطالب بابلا نداره، صرفا يه پيام تقديم بنياد فرهنگي به مردم سرزمينه. اگر واقعا اين مطالب بالايي هم از استاد هست چرا همه متن رو منتشر نكردند؟
امیرحسین
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
به راستی عزت سینمای ایران برازنده استادی همانند شماست
سجاد
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
در لجن افتادن عیب نیست عیب ان است که در همان جا بمانی
باتقدیر و تشکر حقیر از استاد به خاطر انکه بعد از افتادن بلند شدند و خود را تطهیر کردند درود بر شرف تو اقای بازیگر
مشائی
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
مصلحت من وحکمت محمود جون در کنار تو عزت جون
ناشناس
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
با دیدگاه و بدون ان شما بزرگ مرد سینمای ایرانیییید
محمد
۱۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
ای نامردا. واقعا که خیلی نامردیه که اینطور یه نفر رو اونم عزت انتظامی رو مورد حیله و نیرنگ و سوءاستفاده قرار بدن. حقا که ........... !!!
احمد
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
استاد چه چهره مظلومی از خودشون ترسیم کردند!!
ناشناس
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
از حالت میان ان دو نفر همه چی دستگیر همه میشود....عزت زیاد...
ناشناس
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
فرارو خیلی مزدور و بی شرفید، اسم خودتان را روزنامه نگار گذاشتید!!!! فقط نظراتی که می دانید دروغ هایتان را زیر سوال نمی برد پخش می کنید، واقعا دلم خیلی می خواهد بدانم کدام مزدوران در این سایت کار می کنند
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
ممنون که حقایق را بی خوف و هراس گفتید...این عاقبت راه افتادن دنبال این آدمهاست !!فقط برای سوء استفاده سیاسی انسانها رو می خواهند...
حامد
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
تنها میشه به آیه 54 سوره آل عمران اشاره کرد...

وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِين
مهیار
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
استاد حتی اگه میگفتی این دو آدم .... هم هستی باز هم دوستت داشتم. قربونت!
علی
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
تقریبا" شرم آور است، اینطور نیست؟!
ناشناس
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
نه تقریبا نه حتما و نه نسبتا! اگه یه خورده تو مطلب استاد دقیق باشی اینطور نیست.
ناشناس
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
عجب آدم های ناتویی
حامد
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
تنها میشه به آیه 54 سوره آل عمران اشاره کرد...

وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِين
ناشناس
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
چرا جمله قبل از امضا كه نوشته:
پروردگارا مرا با آبرو بميران را مجددا ننوشته ايد و الباقي را نوشته ايد؟؟؟؟؟؟
اين يعني چه؟
آيا از روي عمد است؟؟؟
الله اعلم...
آزاده
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
درود بر عزت الله انتظامی....دوستون داریم....سرزمین ما به مردانی مثل شما احتیاج دارد...
میثم
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
عزت که خدا به شما داده با این نیرنگ های دشمنان خدا از دست نمی رود. عزت مایی عزت الله
ناشناس
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
خداوند خود فرموده که عزت و ذلت انسانها بدست اوست و به هرکس که بخواهد عزت یا ذلت میدهد ، عزیز شده و صاحب عزت بخواست خداوند با خدعه و مکر ذلیل نخواهد شد .
ناشناس
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
شما همان اسطوره ماندگار هنر ایرانی و هیچکس با هیچ تزوری نمی تواند تو را آلوده به این کار کند از چهر ه ات فهمیدیم کاسه یی زیر نمی کاسه است این سرزمین، این ایران عزیز دوستت دارد می داند که کسانی چون تو خودشان را نمی فروشند زنده باشیدیزدان نگهدارت
ناشناس
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
لعنت به خدئه و تزویر و نیرنگ
ناشناس
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
http://inn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=3&Id=149934&Rate=0

راستي اين چيه؟
عزت مایی
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
استاد ما شرح واقعه شما رو بر روی چشم می پذیریم-درسته تو این زمونه دیگه حرفه هیچ کی رو نمیشه به راحتی باور کرد.ولی شما که هیچ کی نیستی.شما عزت سینما و هنر ایرانی-پس همیشه عزت ما می مانی.طول عور برای تو ایرانی پاک دل
مصطفی
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
احمدی نژاد نشون داده برای بقا در دایره قدرت حاضره دست به هر کاری بزنه...
ناشناس
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
فداي آينه هائي كه صاف و بي رنگند
من از سياهي پشت نقاب مي ترسم

زنده باد عزت سينماي ايران
ناشناس
۰۸:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
عزتت پایدار
ناشناس
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
عزيز باشي عزت عزيزان
علي ياري
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
آقاي انتظامي ناراحت نباش ؛ زمستان مي گذرد و روسياهي مي ماند براي زغال ! دوستت داريم عزت الله خان انتظامي ،‌دوستت داريم
ناشناس
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
آقای انتظامی شما میتوانید سوء استفاده صورت گرفته را از طریق مراجع قضایی پیگیری کنید و ایشان را به جزای عمل خود برسانید تا درس عبرتی باشد برای سایر مزوران
ارسالی بهرام
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
انتظامی نازنین بنیاد تو در اندیشه و دلهای ماست ؛ از این عکس ها هم نگران نباش تو برای ما همان هزار دستانی (هزارداستان) یادت باشد چارلی چاپلین نیز از دربار ایران مدال گرفته بود لیکن احترام ایشان نیز نزد جوامع بشری محفوظ مانده است .
خرده پا
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
آبروي انتظامي آنقدر هست كه اينها خواستند از او وام بگيرند.... غافل از اينكه عزت آقاي بازيگر حاصل رنجي است كه براي هنر اين سرزمين برده و بي عزتي ايشان محصول رنجي است كه مردم از بي لياقتي شان مي كشند!
دوستدار غرت الله
۰۷:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
سلام
خوب شد بر ملا کردید والا من شخصا داشت نظرم عوض میشد
هنرمند خوبه مثل شما ازاد مرد باشه نه مثل بعضی ها که میرند دست میبوسند
ناشناس
۰۷:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
دوستون داشتيم داريم وخواهيم داشت هميشه سربلند وموفق باشيد در جامعه هنري ايران زمينم شما وتمام هنرمندان پيشكسوت مملكتون ايران عزيز
ناشناس
۰۷:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
این آقای عزت اله انتظامی یک بار قرار بود از بیمارستان ما ... دیدن کنه ما گفتیم حق ندارید با خودتون فیلمبردار بیارید. اول دونفر فرستادن دو بار اومدنو رفتن ... آخر قبول نکردن که بدونه دوربین بیان !!!
(کار خیر در مقابل دوربین!!)
ای آقای انتظامی عزیز
ناشناس
۰۵:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
وقتى راه فرهنگ از سياست بگذرد اين گونه سو استفاده ها عادى مي شود، اين آقايان بايد بدانند كه با اين گونه بازى ها، نمى توانند ارزش خودشان را بالا ببرند اما ارزش هنرمندان كشور را پايين مياورند و اين كار، بزرگترين خيانتى است كه به اهل هنر در اين كشور مى شود. بى آبرو كردن اهل هنر گناه بزرگى است و دليل روشنى براى بى صلاحيت بودن اين آقايان است
دلفاني
۰۴:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
اگر حرفهاي آقاي انتظامي درست باشد بايد براي عزت ايران زار زار گريه كرد . خدا نگذرد از كساني كه باعث بي عزتي ايران شدند .
ناشناس
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
که باتوجه و دقت زیاد در حرفهاش بعیده درست باشه.
ناشناس
۰۴:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
واقعا متاسفم ازاینکه عزت الله انتظامی بزرگ مرد سینمای ایران باید برای مردم توضیح بدهند که چه کسی هستند چرا ؟ ؟؟؟؟؟!!!!! چون ما مردم عادت کردیم زود راجع به افراد (فرقی نمیکند چه کسی باشد ) قضاوت میکنیم و این قضاوتهای ازاردهنده حد و مرزی ندارند
دانشجو
۰۲:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
بگم...بگم
علی
۰۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
به افتخار آقای بازیگر عزت سینمای ایران ایستاده کف میزنیم
ناشناس
۰۱:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
جمله « پروردگارا مرابا ابرو بمیران» حضرت استاد خیلی پرمعنا بود....
خدا حفظشون کنه؛
امان از این بازار گرم مکاره تزویر و ریا... امان
رضا حكيم
۰۱:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
استاد . شما تاريخ سينماي ايران هستيد ما با شما زندگي كرده ايم با شما گريسته ايم با شما خنديده ايم . شما جايگاهتان در دلهاي ما فراتر از بازيهاي كودكانه سياسي احمدي نژاد است.
دوست عزت
۰۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
درود بر عزت وصداقت بچه ی سنگلج.ببینید استاد تو عکس وقتی که فهمیده میخوان ازش استفاده تبلیغاتی کنند،بر خلاف آقایون، که به دوربین خیره شدن،سرش رو پایین انداخته. اسفند جون: کارت خیلی کثیف بود.
امید
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
درود بر استاد انتظامی این هنرمند عزیز و دوست داشتنی. همیشه در قلب ما هستی استاد.
باشد که سوء استفاده کنندگان از هنر و شخصیتت رسوا شوند
ناشناس
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
آخی.خیلی دوسشون دارم.خیلی
ناشناس
۰۰:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
مصداق استفاده ابزاری از افراد جای تاسفه
محمد
۰۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
من کلأ تو هیچ سایتی نظر نمیدادم. اما وقتی این مطلبو خوندم گفتم یه نظر بذارم :

من بعنوان فردی که دوره ی قبل به احمدی نژاد رأی داده باید بگم متأسّفم. هم برای خودم و هم برای آقای مشایی.
ناشناس
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
پاینده باشی استاد. آنها باید شرم کنند که چون پایگاه مردمی ندارند به هر خدعه ای متوسل می شوند. غافل از اینکه "عزت" را نمی توان با این کارها به زور تصاحب کرد.
ناشناس
۰۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
جالب است که سریعا این قبیل دوستی های حیله گرانه تکذیب میشود و مشاهیر می دانند با اعلام نزدیکی به این باند مردم تحوبلشان نخواهند گرفت پس 63 درصدی که به ابن باند رای دادنند کجا هستند؟؟؟دوستتان داریم اقای انتظامی نگران نباشید
رهگذر
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
واقعا سخنان بزرگان را باید طلا گرفت گفتند که سیاست پدر و مادر ندارد چه حیله و کلکی می خواستند به استاد گرانقدر بزنند ولی این را نمی دانستند که تو عزتی و خیلی با عزت هستی.
ناشناس
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
عليرغم احترام به استاد بايد گفت آقاي انتظامي طوري مي فرمايند گويا اصلا نمي داند در كشور چه خبر است اينطوري است ديگر يادمان نرفته آقاي افتخاري را ايشان هم گفت من فقط عرض ادبي كردم
دست طلب كه پيش كسان مي كني دراز
پل بسته اي كه بگذري از آبروي خويش
فهیم
۲۳:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
آقا عزت ، آفرین بر تو که با شجاعت حقیقت را گفتی و عزت خدا دادی خود را حفظ کردی .
ناشناس
۲۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
سنگ گر کاسه زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید وزر کم نشود استاد افتخار هنر ایران همواره سلامت باشید
مهناز
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
چرا فقط بخش آخر نامه با دست خط این جاست؟ مطالب ذکر شده ی اول نامه نسبت به چند خط آخر بیشتر جالب توجه اند!
ناشناس
۲۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
آقاي مشايي پرونده عوام فريبي شما و دوست شفيقتان براي همه شفاف شفاف است. با اين كارها بيشتر از اين در منجلابي كه هستيد فرو نرويد! اعتمادي كه جلب نمي كنيد هيچ! آبروي نداشته تان هم بيشتر بر باد ميرود!
ناشناس
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
بعضی وقتا اعلام ندامت بهتر از اوردن عذر است ... اقای بازیگر عذری پذیرفته نیست
هر چند این عذر بدتر از گناه است!
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
آی گفتی.
ناشناس
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
همیشه دوست داریم عزت خود را

بچه های تهران
نسل نفرین شده
۲۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
جناب انتظامی اینا تاریخند میگذرند مهم بنیاده که میمونه برای خودمونم نباشه برای نوه هامون میمونه زنده باشی
ناشناس
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
وقتی آقای بازیگر ربوده میشود!!!!!!
ناشناس
۲۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
یاد استاد شجریان عزیز افتادم.
سامان
۲۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
عزت سینمای ایران با این خدعه کاری های سیاسی کم نمی شود! دوستت داریم آقای بازیگر...
ناشناس
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
این حرکات مایه شرمه
یکی از مردم
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
ما از شما عزیز چیزی بیش از " بنیاد هنری " یادگاری میخواستیم و میخواهیم . عزت و سربلندیت را برایمان یادگاری بگذار مرد.
matin
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
عزت همیشه در قلب مایی
نوشته زیر امضات یه دنیا حرف داشت
مسعود
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
چه کار کثیفی واقعاً مشمئز کننده است.. اینها همه ارزشها را به شکل یک وسیله می بینند. وسیله ای که باید اونها را به هدفشون برسونه. استاد همیشه در قلب ما جا داری.
ناشناس
۲۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
اینان عزت ایران را به بازی گرفتند...
منظر
۲۲:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
عزت اله انتظامي هميشه عزت سينما ايراني انشاله سايه شما ساليان زياد بر هنر ايران كسترده باد
آگاهی
۲۲:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
این پدیده سوءاستفاده سیاسی از چهره های شاخص فرهنگی، ورزشی و نظایر آن، که البته طی سالیان گشته هم کمابیش از سوی برخی محافل و مقامات بلندپایه سیاسی سابقه داشته است، اقدام بسیار زشت و تاسفباری است که باید برای جلوگیری از تداوم آن تمهیداتی جدی اندیشید. این عزیزان سرمایه های ملی کشور بوده و فارغ از گرایشات سیاسی خود به تمام ملت ایران تعلق دارند. طبیعی است که ملت فهیم ایران معنای اینگونه سوء استفاده ها را نیک می دانند و مرتکبین آن را، که در واقع آشکارا به حقوق و منافع کلان کشور تجاوز می کنند، از حافظه تاریخی خود پاک نخواهند کرد. برای جناب عزت الله انتظامی و سایر هنرمندان و دست اندرکاران اعتلای سینما و مجموعه هنر هفتم ایران زمین آرزوی سلامت و بهروزی داریم.
سیدمهدی موسوی
۲۲:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
شما عزت سینما و جامعه فرهنگی کشور هستید

دولت عزتی را که ندارد سعی می کند تا با دزدیدن عزت برای خود شجره افتخار درست کند.
رضا
۲۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
استاد شما از سرمایه های این مرز و بوم هستید و در قلب ما جا دارید .
ناشناس
۲۱:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
استاد بزرگوار درود
همان زمان که این عکس پخش شد و قبل از این بیانیه هم مردم فهیم ما در باره شما هیچ برداشت بدی نداشتند نظرات داده شده در اینترنت گواه این است جز عده معدودی بقیه همه پشت شما بودند و در هرجایی از شما دفاع کردند و البته شخصا از نامه شما و پخش آن خوشحال شدم اما بدانید که فهم اکثریت ایرانیان انقدر بالا هست که با چنین چیزهایی به یک باره به اقای بازیگرشان پشت نکنند . اقای بازیگر همیشه اقای بازیگر میماند با آرزوی عمر طولانی و سلامتی برای شما.
ناشناس
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
از خداوند طول عمر شما را خواستارم استاد عزیز
فرید جمشیدبیگی
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
دورود بر عزت هنر ایران
ناشناس
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
دورود!!!!!!!!!!!!!!!!
عابد
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
عزتت زیاد بود و زیادتر شد عزت عزیز. امیدوارم دیگر هنرمندان این خطه بدانند که از سیاست چیزی به هنرمندان نمیماسد.
محمدعلی
۲۱:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
عزت جان بالاخره بنیاد چی شد حمایت شد یا سرکارید هنوز؟
ebrahim
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
رفتارشان وقیحانه است و قیافه های فقیهانه میگیرند.
ناشناس
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
ببخشید دوست عزیز صندلیه سه نفری چه طوری یه وری شد.
این سوال ذهنم رو مشغول کرده.
؟؟؟؟!!!!!
ناشناس
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
عزیزم اگه مخاطبان عزیز به خوبی دقت کنند تناقض گوی های متعددی در سخنان استاد هست. نظر دادن بدون تعصب هنره.
ناشناس
۲۱:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
ای کاش هدیه خانوم هم یه کم معرفت ایشون رو می داشت.