صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۹۲۶۰
عضو ائتلاف پیشرفت، با بیان اینکه ریشه مشکلات در سیاست‌زدگی بوده و نتیجه‌ آن نیز دعوای قدرت است، گفت: من با صراحت اعلام می‌کنم بدون استقرار سیاست دینی و عقلانی و دور ریختن سیاست‌بازی، انقلاب به اهداف خود نخواهد رسید.
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۴ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
عضو ائتلاف پیشرفت، با بیان اینکه ریشه مشکلات در سیاست‌زدگی بوده و نتیجه‌ آن نیز دعوای قدرت است، گفت: من با صراحت اعلام می‌کنم بدون استقرار سیاست دینی و عقلانی و دور ریختن سیاست‌بازی، انقلاب به اهداف خود نخواهد رسید.
 
به گزارش فارس محمد باقر قالیباف عضو ائتلاف پیشرفت اصولگرایان و شهردار تهران با حضور در خبرگزاری فارس در گفت‌و‌گوی تفصیلی با خبرنگاران سیاسی به سوالات متعدد آنها پاسخ داد. در ادامه  گزیده ای از سخنان قالیباف را می خوانیم:

  • دلیل نداشتن نوزایی سیاسی برمی‌گردد برداشت های متفاوتی است که از سیاست وجود دارد. در کشور ما سیاست به سیاست زدگی تقلیل پیدا کرده است. آفت این سیاست‌زدگی هم قدرت‌طلبی و خواست حفظ قدرت تحت هر شرایطی است. توجیهات مختلفی هم برای آن می‌آورند.
مردم ما در انتظار یک تغییر هستند

  • بنده معتقدم مردم و کشور ما نیازمند و تشنه یک تغییر هستند. این خواست تغییر هم به این گونه است که در سایه آن مردم بتوانند دین و دنیای‌شان را در کنار هم و توامان حفظ کنند. مردم دنبال این تغییر هستند و دین و دنیای خود را همزمان می‌خواهند. دولتی هم که در آینده باید سرکار بیاید باید زمینه اعتلای دین و دنیای آحاد جامعه را به صورت همزمان فراهم آورد. اما در این سه دوره‌ای که گذشت، هیچ کدام نیامدند این دو را با هم در سایه انقلاب در اختیار مردم بگذارند یا باورهای انقلابی و دینی مردم را در دوره سازندگی و دوره اصلاحات مورد بی‌توجهی قرار دادند و یا اینکه در دوره اخیر؛ شعار عدالت طبی و  احیای ارزشهای انقلابی داده شد؛ اما در عمل کاری کردند که علیه همه باورها و ارزش ها اتفاق افتاد. نه عدالت را درست دنبال کردیم، نه فقرزدایی کردیم، نه کرامت مردم را حفظ کردیم، نه حتی در حوزه سیاست خارجی که ابتدا با آن روحیات آمدند بحث‌هایی را مطرح کردند و حرف از ایستادگی زدند؛ اما در سفرهای آخر نگاه کنید که چه اتفاقاتی افتاد و چه بحث هایی در خصوص رابطه با آمریکا یا در موضوع رژیم صهیونیستی مطرح شد. زمانی هم که بیداری اسلامی اتفاق افتاد؛ آمدند گفتند بیداری انسانی است. هدفشان هم القای دوگانگی بود. بحث‌هایی مطرح شده که نتیجه آن تغییر اساسی در گفتمان دولت بوده است. این ها همه ناشی از سیاست زدگی و قدرت طلبی است.

شرط تحقق تغییر کنار زدن سیاست‌زدگی است

  • مردم ما به تغییر نیاز دارند. مردم احساس کردند در سال 76 این تغییر برای آن ها اتفاق می افتد، 8 سال گذشت مردم احساس نکردند خواسته‌هایشان محقق شده است. سپس مردم احساس کردند در سال 84 این اتفاق برای آنها می‌افتد، باز امروز هم که نگاه می‌کنند، همه می‌گویند این اتفاق برای آن ها نیفتاده است. اینجاست که معتقدم به نظر بنده مردم دنبال یک تغییر اساسی هستند و این تغییر جایی است که باید این سیاست زدگی را کنار بزنیم. من با صراحت اعلام می‌کنم که بدون استقرار سیاست دینی و عقلانی و دور ریختن سیاست‌بازی، انقلاب به اهداف خود نخواهد رسید.

سیاست‌بازان به اعتماد مردم آسیب زده‌اند

  • ببینید سیاست بازان با بازی های خودشان تا چه حد مردم را نسبت به دین، انقلاب و آرمانها بدبین کرده اند. ما تردیدی نداریم مردم ما انقلابی‌اند و پای انقلاب و ولایت ایستاده‌اند؛ ولی این سیاست بازان کاری کرده‌اند که بعضا به اعتمادها و باورها آسیب وارد شده است. اگر انقلاب و آرمان‌ها را دوست داریم؛ باید این سیاست‌زدگی را کنار بزنیم. اگر می‌خواهیم یک دولت کارآمد داشته باشیم که بر پایه عقلانیت از همه توان موجود کشور برای تحقق پیشرفت و عدالت استفاده کند باید این سیاست زدگی را کنار بزنیم.
  • مردم از این سیاست زدگی خسته‌اند. در حالی که مردم مشکلات فراوانی دارند، اما ما می‌بینیم می آیند در مجلس و آن بحث ها را به آن صورت مطرح می کنند. 
  • بنده ریشه مشکلات را در سیاست‌زدگی می‌بینم که نتیجه این می شود که افراد با هم دعوای قدرت دارند، دعوای خدمت ندارند. اگر اصلاح‌طلبان می‌آیند، چه دلیلی دارد تنها افرادی که در دایره خودشان قرار می‌گیرند را به کار می‌گیرند؟ بی تردید این کار اشتباهی است. تعارف ندارم و در برنامه پارک ملت هم این را گفتم. در اول انقلاب خط یک، دو  و سه وجود داشت. خط دو که کنار رفت، خط یک و سه باقی ماند. یک دهه آمدند گفتند چپ و راستیم، یک دهه آمدند گفتند اصولگرا و اصلاح طلب هستیم، نتیجه چه بوده است؟ مردم از این خسته اند.
  • انصاف حکم می کند که قوت‌ها و ضعف‌ها در کنار هم دیده شوند. حضرت آقا هم همین را فرموده اند. دولت آقای احمدی نژاد نشاط کاری و تحرک داشت و به نظر بنده شعارها و باورهای خوبی را هم در راستای احیا و تقویت شعارها و ارزشهای انقلاب مطرح کرد. اینکه با صراحت مطالب را بیان کرد به دل مردم نشست. در واقع مردم به شعارها و وعده احیای ارزشها و اصول انقلاب و امام(ره) رای دادند. نظام و حضرت آقا هم حمایت کردند. البته انصافا حضرت آقا از همه دولت‌ها حمایت کرده اند. بنده در دولت آقای خاتمی هم فرمانده نیروی انتظامی و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا بودم  و مشاهده کرده‌ام که حضرت آقا حمایت کرده‌اند. از این دولت هم همچنین حمایت کردند اما ضعف دولت؛ پشت کردن به شعارهای مطرح شده است.
  • بنده منتقد جدی عملکرد آقای احمدی‌نژاد بودم و الان هم هستم و معتقدم الان هم این اشکالات وجود دارد و بر همین اساس دولت اصولگرایی که مد نظر بنده هست؛ چنین اعمالی را انجام نمی دهد.

به جای پاسخگویی در خصوص نابسامانی‌ها طلبکار انقلاب شده‌اند

  • فردی و گروهی 8 سال بر سرکار بوده اند و 600 میلیارد دلار درآمد نفتی کشور در اختیار آنها بوده؛ ولی الان حاضر نیستند هیچ مسئولیتی در قبال مشکلات موجود بپذیرند و دائم در حال فرافکنی مشکلات هستند. هرجا موفقیتی هست فورا آن را به نام خود ثبت می‌کنند؛ ولی مشکلات را از دیگران می‌دانند. یکی از وظایف امروز ما و رسانه‌ها این است که مطالبه پاسخ کنیم تا رد موضوعات و سوء تدبیرها گم نشود. دائم می گویند تحریم باعث مشکلات موجود است یا از دست‌های پنهانی حرف می‌زنند که مانع پیشبرد کارها شده است. به جای پاسخگویی در خصوص سوء تدبیرها و اتلاف منابع، طلبکار شده‌اند.
  • تفاوت این حرفها با صحبت‌هایی که در آخر دولت اصلاحات زده می شد؛ چیست؟ اصلا بنده یک سوال از دوستانی که در دوره اصلاحات حاکم بودند و چه آنهایی که الان مسلط هستند دارم. اگر معتقدند نمی گذارند کار کنید چرا این چنین برای حفظ صندلی و یا بازگشت به قدرت اشتیاق دارید؟

  • هرچه از فرهنگ اصیل و ارزشهای دینی خودمان فاصله بگیریم و به ترویج فرهنگ سرمایه داری و مصرف گرایی بپردازیم؛ طبعا مشکلاتی به وجود خواهد آمد که حاصل آن سستی در باورها، اصول، عقاید و کنترل های شرعی و عرفی و ضعف هویتی، تضعیف سرمایه های اجتماعی است. همه می‌دانیم که نتیجه اینها مشکلات و معضلات اجتماعی است. از سوی دیگر اگر به عرصه مادی و مادیات مردم، تامین معاش آن ها و ایجاد زمینه های یک زندگی شرافتمندانه نپردازیم هم تبعات اجتماعی خود را دارد.

در شرایط نابسامانی اقتصادی حتی حرمت های خانوادگی هم از بین می‌رود

  • شما با یک نگاه می‌توانید این را درک کنید که بیکاری، ناتوانی مالی، اسیر بودن در چنبره مشکلات مادی اساس بسیاری از مشکلات اجتماعی است. مثلا جوان تحصیل کرده ای که با فوق لیسانس‌اش از یافتن شغل ناتوان است امکان دارد سرخورده شود. چه بسیار خانواده هایی که اساس آنها به خاطر بیکاری پدر خانواده سست می شود و از هم می پاشد. چه کسی است که نداند در شرایط بد اقتصادی حتی حرمت های خانوادگی هم ممکن است از بین برود. بی سامانی و تلاطم اقتصادی باعث می شود که افراد، مستعد جرم شوند. این یک اصل علمی و تجربه شده است. این است که می‌گویم بی توجهی به مادیات و امکانات مادی باعث تشدید جرم می شود. اگر عرصه معنوی و مادی را با هم داشته باشیم این همان جامعه آرمانی دینی است که طبعا در آن جرم و آسیب های اجتماعی هم در حداقل خواهد بود.

فقدان رویکرد اجتماعی در دولتهای گذشته

  • دولتهای ما به واسطه اقتصادزدگی و سیاست زدگی تاکنون رویکرد جامعه محوری نداشته اند. تردید نکنید که تشدید معضلات اجتماعی در جامعه ما تا حدی زیادی ناشی از بی توجهی به حوزه های اجتماعی است. می دانید که سرمایه گذاری در حوزه های اجتماعی و فرهنگی زودبازده نیست، پس مدیران به ویژه آنهایی که نگاه صرفا سیاسی و یا اقتصادی دارند چندان علاقه ای به سرمایه گذاری در این حوزه‌ها ندارند. پس همیشه دیده اید که در برنامه های ما به حوزه های فرهنگی و اجتماعی به صورت حاشیه ای پرداخته‌اند و دخالت در این حوزه ها را ساده تلقی کرده‌اند. بنده معتقد به اتخاذ نگاهی اجتماعی در دولت هستم.
  • دولت اجتماعی دولتی است که برمبنای نگاهی عمیق به فرایندهای تحول و تغییر در جامعه؛ درکی روشن از این تحولات و آسیب ها و فرصت های برخاسته از آن دارد و می کوشد تا با برنامه ریزی هوشمندانه این تحول را تدبیر کند، آسیب ها را کنترل و از فرصت های آن برای شکوفایی ملی استفاده کند. من معتقدم که ما در سالهای گذشته حوزه اجتماعی و فرهنگی را رها کرده ایم و اکنون نتیجه آن را در رشد معضلات اجتماعی و افزایش نگرانی های مردم در مورد امنیت اجتماعی می بینیم. از این جهت است که می گویم در سال‌های آینده دولت باید یک برنامه اجتماعی جدی برای مدیریت عرصه اجتماعی داشته باشد.

ادعای ساکت‌ فتنه بودن به دلیل سیاست‌زدگی افراد است

  • من نباید به خودم نمره دهم، حتی در شهرداری هم به خودم نمره نمی‌دهم. اولا حرف‌هایی که امروز در این راستا مطرح می شود که آن یکی خیلی عمارگونه برخورد کرده و آن دیگری ساکت فتنه است؛ از همان روحیه دور بودن از فضای جهادی و انقلابی نشات می‌گیرد. اساسا همان سیاست زدگی است که مطرح می‌کنم. سیاست زدگی به بی‌تقوایی می‌انجامد.

ادعاها در خصوص نقش شهرداری در فتنه از اساس کذب است

  • در سایت های خبری جستجو کنید می‌بینید که مطرح می‌کنند قالیباف در دوره فتنه با سبزها هماهنگ بود، دلیلش چیست؟ در مترو را می‌بست، سیاهی لشکر برای سبزها آماده می‌کرد. یا مثلا  مطرح می کنند که قالیباف کف خیابان به آنها سنگ و آجر می‌داده که به سر نیروی انتظامی و مردم بزنند. این نوع مطالب از اساس کذب محض است. مگر بنده به عنوان شهردار تهران در شرایطی که شهر مشکلات امنیتی دارد، چه حقی دارم که بتوانم در مترو را ببندم یا باز کنم؟ وقتی شهر مشکلات امنیتی دارد، شورای تامین تصمیم گیری می‌کند که مترو باز باشد یا بسته. یا بعضا می‌گویند محسن هاشمی این کار را کرده است. چون پسر آقای هاشمی است به سبزها کمک می‌کرده است. تشخیص نمی‌دهند که محسن هاشمی مدیرعامل ساخت مترو بوده است و مسئولیتی در مورد بهره برداری از مترو نداشته است. شرکت دیگری هست که بهره برداری مترو را بر عهده دارد و رئیس آن آقای ربیعی بوده است؛ اصلا دو سازمان متفاوت است.

بی‌تقوایی انقلابی‌نماها ریشه شایعات و تهمت‌ها

  • این حرف ها را همان هایی مطرح می‌کنند که فکر می‌کنند خیلی انقلابی هستند در صورتیکه به دید ما انقلابی‌نما هستند.کسانی که به خاطر درک غلط‌شان از انقلاب و انقلابی‌گری، پایه‌ساز انحراف هستند.
  • حتی یکی از نمایندگان مجلس هشتم که بعد در دوره نهم رای نیاورد؛ پشت تریبون مجلس مطرح کرد که جلوی این شهردار را بگیرید که با فتنه سبز هماهنگی نکند. در این شرایط بود که با آقای دکتر جلیلی تماس گرفتم که اگر جلوی تریبون مجلس را نگیرید مطرح می کنم که تمام بستن و باز کردن مترو را شما و قرارگاه ثارالله انجام دادید و مصوبه قانونی خود را به شهرداری ابلاغ می کنید و ما اجرا می کنیم. بعد عده‌ای مطرح می کنند که قالیباف این کار را انجام داده است. اینها ناشی از بی تقوایی است.

دومین نفری بودم که در فتنه موضع گیری کردم

  • برخی مطرح می‌کنند که  قالیباف در خصوص فتنه موضع گیری نکرده است یا مثلا دیر موضع‌گیری کرده است. حال آنکه بنده دومین نفری بودم که موضع‌گیری کردم. البته نه با دیدگاه‌های این انقلابی نماها که فکر می‌کنند با فحش دادن و توهین کردن به افراد می‌توانند از انقلاب خود دفاع کنند و من نیز با این نوع دیدگاه ها مخالفم. با رویکرد خودم که معتقدم بیشترین انطباق را با رویکردهای حضرت آقا داشت، بنده در تلویزیون صحبت کردم و بعداً گفته شد که آن صحبت در تلویزیون به واسطه رویکرد منطقی آن بسیار آرام کننده بوده است.
  • بنده بصورت رسمی بعد از آقای حداد عادل دومین نفری بودم که در صداوسیما صحبت کردم اما توقع دارند که من در صداوسیما فحش بدهم؛ خیر من یک عقل سیاسی دارم که عمق قضیه را هم می‌بینم. بنده در نیروی انتظامی این تجربه را کسب کرده‌ام که مدیریت یک موقعیت حساس چه اقتضائاتی دارد. حال آنکه عده ای به خاطر ناآگاهی و یا غرض بر آتش اختلافات می‌دمند. شما رویکرد آقا را در مدیریت فتنه با این ها مقایسه کنید می‌بینید که نسبتی ندارد. خیلی از آنهایی که آن روز بر شعله این درگیری ها نفت ریختند، امروز همه در دار و دسته انحراف هستند.

کاسب فتنه نیستم و وظیفه انقلابی‌ام را در ایام فتنه انجام دادم

  • همان موقع بنده مطرح کردم که انحراف و فتنه دو لبه قیچی هستند که ریشه انقلاب را هدف گرفته است. این حرف دیروز من نیست؛ این حرف تیر ماه سال 88 بنده است. بنده به همراه یکی دیگر از عزیزان از شنبه ای که نتایج انتخابات مشخص شد تا قبل از خطبه‌های نماز جمعه حضرت آقا؛ وظیفه ای داشتم و به سهم خود تلاش کردم که بتوانم این حادثه را مدیریت کنم و تلاش کردم و هیچوقت هم مطرح نکرده ام. الان هم در نظر ندارم که بازگو کنم. به هرحال بنده به عنوان یک بچه انقلابی وظیفه داشتم این کار را انجام دهم و کار خود را نیز انجام دادم و با طرفین صحبت کردم؛ البته تا حدی هم در کنترل وضعیت در آن مقطع موثر بود. بعد از نماز جمعه حضرت آقا که مواضع به روشنی مطرح شد و آن حرکات اتفاق افتاد؛ مواضع بنده تا پایان 25 بهمن روشن و شفاف در همه جا هست، حال اینکه برخی سایت ها علاقه ای به انتشار این مواضع ندارند به بنده ارتباطی ندارد چرا که من کاسب فتنه نیستم و تنها یک وظیفه انقلابی دارم.

کاسبین فتنه پای انقلاب نمی ایستند

  • این بحث کاسبی از فتنه هم موضوعی است که باید به آن توجه شود. عده ای که نه سابقه ای در انقلاب دارند و نه کارنامه ای در برداشتن باری از دوش مردم؛ کاسبی آنها این است که  دعوا درست کنند و خود میدان دار آن شوند و از آن برای خود بهره ای ببرند. حالا برایشان هم مهم نیست که از عملکردشان به منافع نظام و مردم چه آسیبی وارد می شود. بخش مهمی از این انقلابی نماها چون چیزی در چنته ندارند و می بینند که اگر سابقه، کارنامه و برنامه آنها مورد ارزیابی قرار گیرد؛ چیزی برای ارائه نخواهند داشت؛ آمده‌اند این موضوعات را علم کرده‌اند تا حرفی برای گفتن داشته باشند. وگرنه اگر مسئله انقلاب، ولایت و ایستادن پای آنها باشد بنده تردیدی ندارم که آنها را پیدا نخواهید کرد. امروز احساس می کنند که  نفعشان در انقلابی گری و حتی زیاده روی در این عرصه است؛ ولی اگر منافعشان اقتضا کند از ولایت عبور خواهند کرد. چنانکه عبور کردند و دیدیم.

سه طیف در کشور داریم

  • در خصوص بحث اینکه آیا حلقه انحراف است یا جریان انحراف؛ نگاه بنده به این موضوعات به این شکل نیست. به نظر بنده از لحاظ مبنایی و اصولی امروز در کشور در واقع سه طیف داریم. یک طیف که من به آنها تجدید نظر طلب می‌گویم نه اصلاح طلب. چون ما اصلاح طلبی را به ماهو اصلاح طلبی در مبانی انقلاب قبول داریم.یعنی این افراد از گذشته خود پشیمان و به دنبال بازگشت به فرهنگ سکولار و لیبرالیسم هستند. این افراد علاقمند هستند که در عرصه حضور داشته باشند.
  • یک گروه دیگر از دید بنده وجود داردکه به آنها متحجرین می‌گویم که شاید یکی از آنها حلقه انحراف باشد. متحجرین قصد انتقام گرفتن از امام(ره) و ضربه زدن به ولایت را دارند.
  • این طیف هم کسانی هستند که در نظر دارند از امام راحل (ره)  انتقام بگیرند. چرا که وقتی امام (ره)، متحجرین و انجمن حجتیه را به عنوان یک آسیب و در مقابل اسلام ناب مطرح کردند؛ اینها ضربه شدیدی خوردند.پیام امام(ره) در آن مقطع از یک سو تقویت فرهنگ اصیل انقلاب که فرهنگ جهاد و شهادت و مبانی دینی بود و از سوی دیگر هشدار درخصوص خطر بزرگ متحجرین احمق؛ کسانی که گفتند دین از سیاست جداست. فکر نکنید اینها از بین رفتند، بلکه بنده معتقدم تغییر چهره داده و در شکل انقلابی‌گری به صحنه برگشتند؛ ولی اساس و مبنایشان همان مبانی انحرافی است و قصدشان هم انتقام از امام و ضربه به ولایت است.

تجدیدنظرطلبان و متحجرین خطر اصلی امروز

  • بر همین اساس انقلاب از یک طرف در خطر تجدید نظر طلب هاست که فرهنگ سرمایه داری و لیبرالیستی را دنبال می کنند و از یک طرف هم تهدید می شود از طرف طیف متحجرین احمق که اساسا علاقه به حضور دین در عرصه سیاست ندارند و این بداخلاقی ها را نیز دنبال می کنند و مطرح می کنند که دین مردم را هم خراب کردید و می گویند همین نماز را هم که می خواندند شما آن را هم از مردم گرفتید. امروز این مباحث را مطرح می کنند.
  • در مقابل این دو جریان هم جریان اصیل انقلاب است که امام(ره) آن را پایه‌گذاری کرد و شهیدان بزرگ ما به ویژه شهید بهشتی و شهید مطهری آن را گسترش دادند و مقام معظم رهبری هم آن طی 20 سال گذشته دائما تشریح کرده‌اند. این صراط مستقیم انقلاب اسلامی است که روح و قلب آن باور به کارآمدی دین در اداره جامعه است. بنده معتقدم هرکس فارغ از اینکه مارک چه جریانی را داشته باشد، دغدغه تحقق عملی این آرمان را داشته باشد در خانواده انقلاب است و وظیفه داریم از آن به عنوان سرباز انقلاب و ولایت استفاده کنیم. از این جهت است که بنده بارها عرض کرده‌ام که راه صحیح دفاع از انقلاب؛ اثبات کارآمدی نظام دینی در اداره جامعه است.

سلایق اعضای ائتلاف متفاوت است

  • روشن و واضح بگویم که بنده نوع سلایقم با دو برادر عزیز دیگر متفاوت است. بنده قالیباف هستم و مشخصات خود را دارم و مردم می شناسند و دو عزیز دیگر هم مشخصات خود را دارند. من حتی معتقدم که بین آقای ولایتی و آقای حدادعادل هم سلایق متفاوتی وجود دارد. یک وقتی عزیزی مطرح کرده بود که اگر این سه سلایق متفاوت دارند چرا ائتلاف کردند، باید گفت که اگر سلایق ما یکی بود که لازم به ائتلاف نبود؛ پس ائتلاف حاکی از این است که سلایق مختلف با مبانی مشترک در کنار هم می ایستند و فعالیت می‌کنند.

مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی معیارهای گزینش خروجی ائتلاف

  • در ابتدای تشکیل ائتلاف بین خودمان در مورد کف رای بحث این بود که حداقل 8 درصد یا 10 درصد در نظر سنجی ها رای داشته باشند و دیدیم که ما سه نفر این کف رای را داشتیم. به هرحال ائتلاف به این شکل راه افتاد. معیارها برای گزینش خروجی ائتلاف هم مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی تعیین شد.
  • مشروعیت یعنی بر اساس شاخص هایی که حضرت آقا مطرح می کنند، رئیس جمهور آینده باید یک رئیس جمهور ارزشی، مقاوم و اهل ایستادگی باشد، درایت و پختگی و قدرت اجرایی داشته باشد،کاری باشد. به هرحال آقا مشخصات را مرتب مطرح می کنند. دولت آینده نیز باید مزایای دولت قبل را داشته باشد و مضرات را از خود دور کند، یکی از ویژگی های  این دولت نشاط کاری بودکه باید حفظ شود. البته فارغ از اینکه، این روش مدیریتی درست بود یا خیر؟

مبنای مقبولیت نظرسنجی است

  • مبنای مقبولیت نیز نظرسنجی است.یعنی به مردم مراجعه کنیم ببینیم اقبال چه کسی بیشتر است.حتی اینکه بحث گروههای مرجع مطرح می شود؛باید توجه شود که طبعا هیچ مرجعی و یا نخبه ای نمی آید نظری خلاف نظر مردم اعلام کند.آن مراجع و نخبگان هم نگاه می کنند می بینند اقبال به چه کسی بیشتر است.چون اصل انتخابات یعنی مراجعه به مردم.
  • برای نظر سنجی هم در کشور ما هم چند مرکز نظرسنجی معروف و معتبر وجود دارد که بر اساس یک روند اصولی نظرسنجی می‌کنند. تجربه هم نشان می دهد نظرسنجی های اینها درست است و قابل اتکا.
  • یک شاخص دیگر کارآمدی است که به  این معناست خروجی ائتلاف باید برای قوه مجریه و کاری که قرار است آنجا انجام شود، پارامترهای لازم را داشته باشد. اساس هم در اینجا آن است که این سه نفر کارنامه و سابقه فعالیت های خود را در نظر بگیرند و کارآمدترین را میان خودشان انتخاب کنند و در این راستا خودمان کنار هم تصمیم می گیریم.
  •  نظر ما این بوده که حتما نظر جامعتین و بقیه اصولگرایان را جلب کنیم که این کار را انجام می دهیم؛ اما هیچکس برای ما حکم نیست. خودمان تصمیم می گیریم.

خروجی ائتلاف بعد از تائید صلاحیت‌ها مشخص می‌شود

  • اول تصورمان این بود که تا قبل از ثبت نام به یک تصمیم قطعی برسیم، اما به هرحال روندهای سیاسی نشان داده که در حال حاضر در فضای سیاسی، یک رقابت برون گروهی وجود دارد و الان توجه ما به رقابت های برون گروهی است. لذا تصمیم گرفتیم که چون آرایش صحنه معلوم نیست، هرسه ثبت نام کنیم و تصمیم نهایی مبنی بر معرفی یک نفر را پس از تائید صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان اعلام خواهیم کرد. اما آنچه که قطعی و روشن هست این است که حتما این سه نفر بعد از روشن شدن آرایش انتخابات با یکدیگر رقابت نمی‌کنند و باید نفر خود را مشخص کنند و آن نفر در میدان رقابت حاضر شود.
ارسال نظرات