صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۴۶۲۰
تاریخ انتشار: ۰۱:۴۱ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۱
عباس عبدی- آنچه مي‌خواهم به بهانه عيد نوروز بنويسم، در حد يك ايده خام است و خودم هم نگاه روشني به ابعاد آن ندارم ولي گمان مي‌كنم طرح آن خالي از فايده نيست.

برخي از سنت‌هاي اجتماعي به دلايل متعددي يا از ميان مي‌روند يا آنكه محتواي آن دچار تغييراتي مي‌شود و حتي ممكن است شكل و قالب آن نيز با دگرديسي مواجه شود.

مواردي از سنت‌هاي از ميان رفته يا تضعيف شده، را در مراسم ازدواج مي‌توان ديد. يا مراسمي همچون ختنه‌سوران كه تقريبا از ميان رفته است.

گمان مي‌كنم كه آيين و رسوم و حتي حقوق ازدواج نيز به سرعت در حال تغيير باشند و اگر حقوق برابر مرد و زن در جامعه ساري و جاري شود، بالطبع با تغيير مواردي همچون شيوه خواستگاري، مهريه و... نيز همراه خواهد شد.

ولي تطبيق دادن سنت‌ها با نيازها و شرايط روز، يكي از توانايي‌هايي است كه از داشتن آن نبايد غافل بود. در واقع كنار زدن همه سنت‌ها، چندان كار عاقلانه‌يي نيست، زيرا اينها سرمايه‌يي است كه در بطن تاريخ يك جامعه شكل گرفته است، از سوي ديگر تن دادن به همه اين سنت‌ها هم نه مفيد است و نه حتي امكان‌پذير.

بنابراين بهترين راهي كه مي‌ماند، ايجاد تحول و تغييرات در برخي از اين سنت‌هاست به نحوي كه از يك سو ارزش اجتماعي و تاريخي آن حفظ شود و جامعه با گذشته خويش نوعي پيوستگي را احساس كند و از سوي ديگر مضامين غيرمرتبط با شرايط روز را از سنت‌ها زدوده و به‌جاي آن مضامين روز و مورد نياز جامعه را به آن تزريق كرد.

براي نمونه مي‌توان به ساختمان‌هايي در اروپا اشاره كرد كه بعضي از آنها در 300 يا 400 سال پيش ساخته شده و نماي بيروني آن كماكان ثابت است ولي درون ساختمان، متناسب با نيازهاي زندگي جديد نوسازي شده است. ولي ما در ايران يا ساختمان را ويران مي‌كنيم يا داخل آن را همان‌گونه كه هست استفاده مي‌كنيم.

آنچه به عنوان يك ايده در ذهنم وجود دارد، ضعف ما در انجام اين تحول در سنت‌هاي اجتماعي است. اجازه دهيد مثالي بزنم. خاطره چهارشنبه سوري و سيزده بدر براي نسل من (حداقل خودم) تا اوايل دهه پنجاه، شيرين و به يادماندني بود.
ولي اكنون حداقل چهارشنبه سوري به كابوسي تبديل شده است كه فقط انتظار آن را مي‌كشم كه شب موعود زودتر به سرآيد و خدا نكند كه مراسم قاشق‌زني هم باشد كه خوشبختانه اكنون اين يكي نيست، البته درباره سيزده بدر قضيه تا حدي متفاوت است، هرچند حس و حال قديم را ندارد. چرا چنين شده؟ هركدام از اين سنت‌ها و مراسم به دليل خاصي با افول مواجه شده‌اند.
 
كه از شرح جزييات اين ادعا مي‌گذرم، برخي از آنها مثل ختنه‌سوران به دليل شيوه انجام و فضاي فرهنگي موجود و سني كه كودك در آن ختنه مي‌شود (آن هم در بيمارستان) بلاموضوع شده است، برخي مثل چهارشنبه سوري به دليل حساسيت‌هاي حكومتي و نيز تغييرات شيوه شهرنشيني و... با مشكل مواجه شده است، برخي مثل سيزده بدر به دليل كمبود جا نسبت به رشد جمعيت و نيز مسائل زيست‌محيطي و آلودگي‌هاي مرسوم با سوال مواجه شده‌اند، ولي در اين ميان وضع عيد نوروز تا حدودي متفاوت است. گرچه از رنگ و لعاب گذشته آن كاسته شده ولي همچنان برقرار است.

البته از چند جهت، تضعيف محتواي آن نسبت به پيش ديده مي‌شود. دليل اصلي اين تضعيف توسعه اقتصادي و اجتماعي است.

پيشرفت اقتصادي و بزرگ شدن شهرها و كاهش روابط فاميلي و خانوادگي و كوچك شدن ابعاد خانواده، جملگي موجب مي‌شود كه اهميت پوشش نو و نيز خوراكي‌هاي عيد و پرداخت و دريافت عيدي و حجم رفت و آمدهاي خانوادگي در عيد نسبت به گذشته كمتر شود.

براي مثال به خوبي به ياد دارم كه روز اول عيد بچه‌هاي محل لباس‌هاي نوي خود را مي‌پوشيدند و در كوچه و خيابان حاضر مي‌شدند و اين روز حال و هواي بسيار خاصي براي افراد داشت. خوراكي‌هاي عيد از جمله آجيل يا ميوه و شيريني براي بسياري از افراد اهميت داشت، زيرا اين موارد به‌طور معمول در عيد قابل دسترسي بود.

دريافت عيدي هم همين‌طور و از همه مهم‌تر حجم بالاي رفت و آمدهاي عيد بود كه به دليل گستردگي ابعاد خانوار تا روز هفتم و هشتم و حتي تا روز آخر هم اين رفت‌و‌‌آمدها ادامه داشت.

رفتن خانه عمو و عمه و خاله و دايي (كه معمولا متعدد هم بودند) و خانه فرزندان آنها و... سياهه بلندبالايي را تشكيل مي‌داد. ولي امروز هيچ‌كدام از اين موارد واجد اهميت نيست.

براي بسياري از مردم، لباس نو موضوعيت خاصي ندارد، زيرا لباس آنان به‌طور معمول در طول سال و به تناسب نو مي‌شود. خوراكي عيد هم به دليل دسترسي‌هاي عادي در طول سال فاقد اهميت گذشته شده، ولي مهم‌تر از اين دو موضوع، كوچك شدن ابعاد خانواده و كاهش و كم‌اهميت شدن روابط خانوادگي و ديد و بازديدهاي گذشته است، بدون ترديد در نسل بعد تعداد خواهر و برادر و عمه و عمو و... بسيار كمتر شده و رابطه با آنها كم اهميت‌تر از حال نيز خواهد شد.

هرچند تا حدودي روابط دوستانه جانشين آن شده است، ولي به نظر مي‌رسد (حداقل من اين‌طور حس مي‌كنم) كه روابط خانوادگي فاقد گستره و شور و هيجان گذشته است، شايد تصور كنيم چون بزرگسال شده‌ايم آن لذت سابق را درك نمي‌كنيم، ولي واقعيت اين است كه در فرزندان هم وجود چنان شور و شوقي را از آمدن عيد حس نمي‌كنم.

بقاي سنت عيد نوروز بيشتر ناشي از تعطيلي دوهفته‌يي و حتي سه‌هفته‌يي آن است، در حالي كه وجود اين سنت در قديم هيچ ربطي به تعطيلي نداشت، چون در قديم اصولا تعطيلي وجود نداشت! به ويژه در روستاها؛ و اگر امروز تعطيلي عيد برداشته شود، به احتمال فراوان از رنگ و بوي آن هم كاسته خواهد شد.

از همه اينها مي‌خواهم نتيجه بگيرم كه شايد جامعه ما از حيث نوسازي مراسم سنتي خود و مضمون‌بخشي جديد به آن عاجز است و دير يا زود اين سنت‌ها به محاق خواهد رفت و اين به معناي گسست از گذشته است، كه در همه زمينه‌ها از جمله معماري شهري هم ديده مي‌شود. شايد وجود مرجعي كه درباره اين موضوع به انديشيدن مشغول يا ايده‌ها و طرح‌هاي جديد را پذيرا باشد، بيش از هميشه ضروري است، هرچند مسائلي كه پس از انقلاب به وجود آمده و حساسيت‌هايي كه فعلا وجود دارد، مانع از شكل‌گيري چنين فرآيندي است.

منبع: اعتماد

ارسال نظرات
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
فکر کنم دلیلش اینه که اون موقع مردم دلشون بیشتر خوش بود. نفرت و دشمنی ها نبود، مردم هم صفای بیشتری داشتند
masoud
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
زبا ن فارسی و سنتها در طول سالیان سال عامل وحدت و همگرایی ایرانیان و حتی حفظ کشور بوده ،و به نظرم جشنهایی مانند چهارشنبه سوری اگر با برنامه باشد نه تنها خوب است و باعث تخلیه روحی و روانی میگردد بلکه هیچ ضرری هم ندارد و اگر بدون برنامه باشد به سمت ترقه و وحشی بازی میرود
ناشناس
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
اينها همه لطف و مرحمت دولتمردان ايران پرست و ميهن دوسته!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!كجايي كورش بزرگ كه ببيني چه ها كه نكردند اين ......
فرزاد
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
تا اوایل دهه پنجاه؟؟!! فکر کنم باید میگفتید: تا اواخر دهه پنجاه!
ناشناس
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
آقای عبدی لطفا کمی تاریخ بخوانید تا با جشن های ایرانی بیشتر آشنا شوید سپس آنها را هم پایه جشن بی مایه ختنه سوران کنید
رضا
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
در اینکه روابط خانوادگی شور و هیجان کمتری در مقایسه با سالهای گذشته دارد، شکی نیست، ولی سنتها و مراسم ملی را همیشه عموم افراد جامعه نگاهبان بوده اند و حکومتها در برخی کشورها، به فراخور شرایط سیاسی، همیشه در صدد تقویت یا تضعیف آنها هستند.
اگر در این مورد به سایر کشورهای شرقی و غربی نگاه کنید، همیشه می بینید که از این گونه مراسم به عنوان عاملی برای وحدت افراد جامعه استفاده میکنند و صد البته شادی مردم. ولی در ایران متاسفانه با همه چیز برخورد سیاسی میشود که روح مراسم را خدشه دار میکند.
بهتر است به جای از بین بردن مراسم و سنتهای قدیمی، سعی کنیم آنها را با شادی و امنیت عجین کنیم تا همه ایرانیها احساس کنند که با هم یکی هستند و حداقل بعضی روزها، شادی را تجربه کنند.
ضمناً برعکس این مورد چهارشنبه سوری، که سعی در از بین بردن آن است، به مراسمی توجه کنید که طی چند سال اخیر سعی در بوجود آمدن و توسعه آن میشود !!
ناشناس
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
دهه 40 و 50 همه چی زیبا بود...
ناشناس
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
مقاله زيبايي بود. ولي كو گوش شنوا؟
ناشناس
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
متاسفانه امروز خيلي از مردم در تعطيلات مسافرت ميكنند تا از ديد و بازديدهاي نوروزي راحت باشند...
ناشناس
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
اره ولله تا اوايل دهه پنجاه چهارشنبه سوري عالي بود - ادمها ساده و صادق تر بودند - اخلاق بيشتر حاكم بود - احترام بود - حرمت بود .
ناشناس
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
شما از قوم مغول هم به آداب و رسوم ما بیشتر ضربه زدید دلیلش هم اعتماد ما به شما بود.
ناشناس
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
پاسخی کوتاه و کوبنده.زنده باد ایران
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
لذت بردم از پاسخت. انصافاً بهترین بود. کوتاه؛ موثر و دقیق
ناشناس
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
هنوز هم جذاب وشیرینه ..این سنت آریایی
کامران
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
++++++++++++++
ناشناس
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
بله دوران بچگی شیرین بود. الان هم برای بچه ها شیرین است شما پیرشیدید و احساس شیرینی را ندارید
ناشناس
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
آفرین به پاسخت هم میهن.برداشت آقای عبدی از جشن های ایرانی به نظر من بسیار سطحی و نا چیز است
ناشناس
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
آقای عبدی با نظر شما مخالفم و این رواج یک شایعه در اذهان عمومی است.
چون این تنها سنت ما نیست و شادی بخش لاینفک وجود انسان است.
ناشناس
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
یادم میاید وقتی در دهه جنگ یعنی دهه 60 هرموقعه به استبال چهارشنبه میرفتیم پدر میگفت دست از اینکار بکشید اخه صدای ترقه چه شادی داره ولی ما کار خودمان را میکردیم وحدود 3 ماه منتظر بودیم .الان که پسرم همسن خودم در دهه 60 شده عیننا من دیدگاه پدرم را دارم .سعی میکنم از دیدگاه پسرم به قضیه نگاه کنم
ناشناس
۰۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۷
آقای عبدی سابقا عزیز از تلاشی که برای هویت زدایی ما ایرانیان فرموده اید تشکر می کنم . چیز زیادی در بارۀ متن شل و ولی که مرقوم فرموده اید نمی توان گفت ، فقط در پایان متن این سوالی ذهن را آزار می دهد که آیا مجبور بودید در این زمینۀ بخصوص به این طرز بخصوص قلم بزنید ؟