صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۳۸۰۷
گوشه‌هایی از زندگی آخرین شاه مطلقه (1)
مظفرالدین شاه قاجار یکی از بزرگترین اقدامات تاریخ ایران را انجام داد، امضاء سند مشروطیت که بر اساس آن قدرت شاه مشروط به رای ملت می‌شد و شاه امکان حکومت را از دست می‌داد. اما مظفرالدین شاه قاجار خود از اختیارات شاهی‌اش به بدترین نحو استفاده کرده بود و وقتی که پای میز امضا مشورطه نشست دیگر رمقی برای کنترل قدرت نداشت.
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۶ - ۲۱ اسفند ۱۳۹۱

فرارو- مظفرالدین شاه قاجار یکی از بزرگترین اقدامات تاریخ ایران را انجام داد؛ امضاء سند مشروطیت که بر اساس آن قدرت شاه مشروط به رای ملت می‌شد و شاه امکان حکومت را از دست می‌داد. اما مظفرالدین شاه قاجار خود از اختیارات شاهی‌اش به بدترین نحو استفاده کرده بود وی وقتی  پای میز امضا مشورطه نشست، دیگر رمقی برای کنترل قدرت نداشت.

گزارش کنونی بر اساس مقاله‌ی مفصل عدل مظفری نوشته خانم دکتر هما ناطق نگاشته شده که کوششی است اساسی در شناخت شخصیت یکی از خوش‌نام ترین شاهان سلسله قاجار. خوش‌نام از این جهت که این شاه سند مشروطه را امضا نموده است، نگاهی به این مقاله نشان می‌دهد که داستان ایران در ایام آخرین شاه در فراق قانون شاید خود ضرورت وجود دولتی کارآمد را ایجاب می‌کرد.1

جانشین سلطان صاحب‌قران را بارها اسناد تاریخی "خرفت" خوانده‌اند، آرتور هاردینگ وزیر مختار انگلیس در ایران وی را «کودک بزرگ‌سال»، «نیِ شکسته» و «عروسک خیمه‌شب بازی» خوانده است،2 هم‌چنین مخبرالسلطنه هدایت روایت می‌کند که شاه در زمان ولایت عهدی‌اش عزم خواندن حساب می‌‌کند اما این کار به تفریق نرسیده رها شد و کار به ضرب و تقسیم هم نرسید.3 

هم‌چنین سفیر فرانسه در سال 1290 قمری (1874 میلادی) در گزارشی به فرانسه می‌گوید: ««مظفرالدين ميرزا يکسره از هوشمندی بری است و به تنهائی قادر به هيچ  کاری نيست».4  نیز چارلز ویلس نویسنده تاریخ اجتماعی ایران درباره مظفرالدین شاه در زمان ولیعهدی‌اش گفته است که «شخص کم عقلی است» حتی «با نجبا و اقوام نزدیک خودش» هم بدرفتار است.5  نیز شیخ ابراهیم زنجانی شاه را ذاتا دارای ادراک محدود توصیف کرده است. مظفرالدین شاه در 24 ذيحجه 1313/ ژوئن 1896 به دنبال قتل ناصرالدين شاه، به تهران رسيد و بر اورنگ پادشاهی نشست. به گفت شاهدان عینی وقت اوقات شاه به «به زدن کبوتر و کلاغ» گذشت.6 

نقل ریشخندانه گوشه‌ای از خاطرات شاه از زبان خواهر فرهیخته‌اش تاج السلطنه، خرفتی و ذهن بی‌بضاعت وی‌ را نشان می‌دهد: « امروزکه پنجشنبه بود صبح رفتيم آب خورديم. پس از آن آمده  قدری گردش کرديم. چون يک قدری از آب ما باقی بود، دوباره رفته خورديم»!

خرفتی و حماقت شاهانه آفات زیادی برای مملکت داشت اما تنها عیب شاه نیز نبود.بر اساس ارزیابی علی طهرانی ابن محمد حسين، ناظر دفتر وزارت امور خارجه،  صاحب کتاب «نغمهء داود» که «قتل و غارت و خونريزی افغان را» با دوران  مظفرالدين شاه سنجیده است، «نتيجهء غفلت مظفرالدين شاه، از همان ساعت جلوس تا حرکت به دارالخلافه که حتی به اجزای مطبخی هم وعدهء صدارت  و دستخط سفارت دادن و حقوق اصيل زادگان را مقطوع نمودن و در باره بی پدران مقرر داشتن، اجتمااع اراذل ترين فواحش، و در خلوت خاص و مناص مقدسی که مرکز طلوع بيم و اميد دوهزار ساله ملت بوده... و اعمال شهوت پرستانهء خلوت پادشاه که در سر هر کوچه و بازار، اسباب مضحکهء هربقال و قصاب قرار دادن، وجه  استقراض خانمانسوز را که در تمام روزنامجات رسمی به عنوان تسطيح معابر و امنيت طرق و شوارع و اعلان احداث راه آهن»کردن و الی آخر!7 

شاهی که راضی به امضاء سند تاریخ مشروطه شده بود به هنگام ولایت عهدی به حرص در برابرپول و چاپيدن ثروت اطرافيانش شهرت تمام داشت. بخشی از «ستمکاری و بیدادگری» وی را در گزارش تفصیلی  و دست اول مورگان شوستر در کتاب «اختناق ايران» می‌توان ملاحظه کرد.8 

قونسول فرانسه در تبريز هم که شاهد عینی این ظلم و ستم بوده به سفارت فرانسه در تهران چنین گزارش کرده است: «اين شاهزاده َدد منشی است آزمند و ستمگری است به ضريب دو»!  همو گواهی می‌داد که وليعهد پشت هم از اهالی رشوه می‌خواست  و مردم را يارای پرداخت نبود. به مثل، درجهت توبيخ مردم و  اخذ پول،  فرمان  داد چهار تن از مردم بي‌گناه را «دم توپ» گذاشتند و کشتند. زيراکه شاه رشوه می‌خواست و «قربانيانش قادر به پرداخت نبودند».9

---------------------
1. متن پیش‌رو بازخوانی مطلب پیش‌گفته است و چیزی را بر تاریخ نگاشته شده ایران نمی‌افزاید، از این رو همه ارجاعات به نقل از استاد ناطق‌اند. نگارنده بر خود واجب می‌داند از استاد هما ناطق به خاطر دقت علمی و امانت‌داری در ارجاعات پرتعداد و کثیرشان تقدیر به عمل آورد.
[1] Sir Arthur H. .2 Hardinge: A Diplomatist in the East, London, Jonathan Cape Limited, 1928, p. 324.
3.حاج مخبرالسلطنه هدايت: خاطرات و خطرات، تهران، کتابفروش زوار، 1361، ص. 87.
4Alexandre Mellinet à Broglie, Téhéran, le 16 Janvier 1874, doc. no. 21,Correspondance Politique, volume 37
5.چارلز جيمس ويلس: تاريخ اجتماعی ايران، به کوشش جمشيد دو دانگه و مهرداد نيکنام، تهران، نشر طلوع، چاپ دوم، 1366، ص. 56.
6. مهديقلی خان هدايت: خاطرات و خطرات، تهران،کتبفروش زوار، 1361، ص 97.
7. طهرانی بن محمد حسين: نغمهء داود (نستعليق) خطی، ميکروفيلم شماره 1525، کتابخانه مجلس شورای ملی. اين نسخه را استاد گرامی اشگ شيرين برای استاد ناطف فرستاد‌ه‌اند.
8. مورگان شوستر: اختناق ايران، برگردان حسن افشار، تهران، نشر ماهی، 1358.
9René de Balloy à Claude Louis Berthollet, Téhéran, 25 Septembre 1896, doc. no. 47, volume 46
ارسال نظرات
سینا از شیراز
۰۰:۱۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۳
فرارو جان مشکوک میزنی؟؟ چی شده یاد این لندهور افتادی؟؟
خشایار
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۲
ایراداتش را گفتید حسنش را هم بگویید که بر خلاف پدر و پسرش عاشق خونریزی نبود و ریختن خون سید را شوم می دانست.
rprfftjo
۰۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۲
20
ناشناس
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۱
بابا سیبیل!خیلی مردی!
سینا از شیراز
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۳
سیبیل نگو ، دسته کتری!!
علی
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۱
پشت مرده حرف نزن زشته