مطلب زیر را آقای سعید محمدی برای فرارو ارسال کرده است |
سلام مطلبی را با عنوان «غيرت ولايی يا خودسری» برای درج در سايت محترم فرارو آماده كرده ام كه اميدوارم! بذل لطف فرماييد.
«علی لاریجانی که در حرم حضرت معصومه(س) سخنرانی میکرد ، با شعارها و جنجال عدهای مواجه شد که حرم را به آشوب کشیدند و سخنان وی را قطع کردند. مهاجمان، با پرتاب کفش و مهر به سمت جایگاه، سعی در مضروب کردن لاریجانی داشتند.»
علی اردشیر لاریجانی نه اولین کسی است که این گونه حرمتش حتک شد، نه آخرین نفر.
بسیاری از کسانی که در حرم حضرت معصومه دست به آن بداخلاقیها زدند میگویند: «از دست لاریجانی عصبانی بودیم؛ زیرا مقام معظم رهبری برای حفظ آرامش مردم در شرایط تحریم و ناملایمت اقتصادی، دستور به سکوت داده بود، اما لاریجانی به خاطر دفاع از خود و خانوادهاش، برای شبکههای خبری دشمن خوراک تبلیغاتی دست و پا کرد». میگویند: «میخواستیم از حریم ولایت دفاع کنیم». میگویند: «غیرت ولاییمان به جوش آمده بود».
اما ریشه این بداخلاقیها در چیست؟ چگونه است که عدهای، برداشتهای کوتاهنظرانه خود را عین حقیقت میبینند و آنقدر به افکار و برداشتهایشان ایمان دارند که هرچه را تشخیص میدهند درست میپندارند؟ چرا با گذشت 34 سال از پیروزی انقلاب اساسی، عدهای هنوز به این درجه از بلوغ فکری نرسیدهاند که با خود بیندیشند که مبادا فهم ما، با حقیقت فاصله دارد؟ واقعیت را کجا باید جستجو کرد؟
عبارات زیر را از میان اخبار چند سال اخیر بعضی سایتها و روزنامهها برگزیدهام:
- امت، در قم به اتومبیل عبدالکریم سروش حمله کردند و وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
- تحصن برای دستگیری سران فتنه: امشب ساعت 9، جماران، مقابل منزل هاشمی رفسنجانی.
- تیم حفاظت جماران در مقابل «لگدهای پی در پی به درب ورودی منزل هاشمی» کاری نکرد.
- شامگاه دیروز، عدهای به منزل سید محمد خاتمی حمله کردند و به درب منزلش لگد زدند .
- حمله به منزل مهدی کروبی با نارنجک صوتی.
- حمله به دفاتر منتظری، صانعی و دستغیب.
- جوانان در اقدامی خودجوش مانع برگزاری مراسم ختم حسینعلی منتظری شدند.
- منزل آیتالله منتظری محاصره شد.
- جمعی از عزاداران حاضر در حرم امام، با سر دادن شعارهایی سعی در بر هم زدن سخنرانی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور داشتند.
- امیدواریم سید حسن خمینی پیام دوستداران انقلاب را دریافت کرده باشد(اشاره به برهم زدن سخنرانی وی در حرم امام).
- حمله به منزل سردار حسین علایی.
- حمله به سفارت انگلیس.
- فحاشی سعید تاجیک به فائزه هاشمی.
- و... .
ترسم از این است که به این اتفاقات اعتراض کنم و به حمایت از شخصی یا گروهی متهم شوم؛ اما، خدامابین! کدام یک از این حرکتها در شأن انقلاب و حزب الله بود. مگر نظام اسلامی سیستم قضایی و امنیتی و انتظامی ندارد، و خود نمی تواند مشکلاتی را که برخی سیاسیون مشکلدار و دولتهای فاسد پدید میآورند حل کند که عدهای شخصا با شیوههای غیر عقلانی دست به کار میشوند؟!
دردا که بسیاری از این رفتارهای احساسی و خلاف قانون و اخلاق، به نام دفاع از انقلاب و ولایت صورت میگیرد. بسیاری از دلسوزان نظام، وقتی چنین اخباری را میخوانند و میشنوند دلشان خون میشود. هیچ کدام از این اقدامهای خودسرانه در شأن مدعیان ولایتمداری و حزب الله نیست. این رفتارهای تندروانه، میان نظام و طبقهای که این رفتارها را نمیپسندند فاصله میاندازد.
ما به کسانی که در فتنه 88 به عنوان اعتراض به نتیجه انتخابات به خیابان ها ریختند انتقاد میکنیم که مگر اردوکشی خیابانی روش اعتراض است؟! مگر مملکت قانون ندارد؟! حال سوال اینجاست: مگر حمله به خانه کسی یا کتک زدن او و برهم زدن سخنرانیاش، روش اعتراض است؟
خیلی ها این اعمال را نمیپسندند، اما جرئت ابراز نظر ندارند؛ چون به حمایت از منافقان و مزدوران و فتنهگران متهم میشوند. و البته جفای بزرگی به انقلاب کردند کسانی که تا به امروز، این رفتارها را نشان غیرت خواندند و آن را تبلیغ کردند.
خب، ما چرا به این رفتارها اعتراض نکردیم و بلکه به حمایت از آن برخاستیم؟! چرا این قانونشکنیها و برهم زدن نظم عمومی را دفاع از حریم ولایت خواندیم! چرا باید عدهای به خود جرئت بدهند بیاعتنا به قانون و نهادهای قانونی مسئول، نقاب دفاع از ولایت فقیه به صورت بزنند و خودسرانه احساس تکلیف کنند و در حاشیه امن به مخالفان عقاید خود حمله ببرند.
به راستی آیا جز این است که در این سالها، اگر نهاد های امنیتی، قضایی و انتظامی با اینگونه رفتارها برخورد میکردند امروز نوبت به رئیس مجلس شورای اسلامی نمیرسید؟ مگر میشود عدهای احساساتی، در قالب گروههای چندصد نفره، دیپلماسی و حیثیت نظام اسلامی را اینگونه زیر سوال ببرند؟ چه بپذیریم و چه نپذیریم، واقعیت این است که نظام اسلامی موظف است حتی از سران فتنه هم محافظت کند و نگذارد عدهای افراطی دست به خودسری بزنند و بیقانونیشان به پای نظام و اسلام و ولایت فقیه نوشته شود.
جالب این است که عاملان این رفتارها، همیشه جمعهای چند ده یا نهایتا چند صد نفره بودهاند و قاطبه مردم، هیچگاه با آنها همراهی نکردند.
هنوز هم دیر نیست. اگر امروز با عاملان این رفتارها برخورد شود دیگر هیچ کس خود را فراتر از قانون و مصون از مجازات نخواهد دید تا امنیت ملی و وحدت مردم انقلابی را برای خالی کردن خشم خود هزینه کند.
باور کنید عدهای از مسئولان قضایی و امنیتی و انتظامی، از خطر سکوت در برابر چنین رفتارهایی بیخبرند و آگاهانه در برابر آن سکوت میکنند؛ سکوتی که گاه نشانههایی از تأیید در آن دیده میشود.
عدهای از عاملان این گونه بداخلاقیها میگویند: «وقتی میبینیم دستگاه قضایی عامدانه با فساد عدهای برخورد نمیکند خودمان دست به کار می شویم. اما جواب این عده را با یک مثال می دهم.»
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد؛ اعضای خانواده دور هم جمعاند، بساط شام تقریباً آماده است، اما ناگهان همه جا تاریک میشود:
- باز هم برق رفت! خودشونو مسخره کردند! فقط تو محلة ما برق میره! از بس مردم محلهمون بیخیالاند! گوشی تلفن را برمیدارید و شمارة حوادث برق را میگیرید:
- الو سلام.
- سلام بفرمایید.
- ببخشید خیابان توانیر...
منشی نمیگذارد حرفتان تمام شود:
- دارند کار میکنند.
خیلی وقتها اینطور است. از چیزی عصبانی میشویم، حرص میخوریم؛ فکر میکنیم فقط ما هستیم که از دردها و راه حل آن باخبریم. غافل از اینکه از ما باخبرتری که پیش از ما دست به کار شدهاند بسیارند.