فرارو- امروز شنبه هفتم بهمن ماه سال 1391 به روایت تصویر:
دیدار رییس بانک توسعه اسلامی با رییس جمهور. (ایسنا)
رونمایی از نرم افزار بیانالوحی در قم. (ایسنا)
جشن بزرگ پیامبر اعظم (ص). (ایسنا)
اعدام متجاوز به عنف و سارق مسلح در کرمان. (باشگاه خبرنگاران)
اجرای علنی حد سرقت در شیراز. (ایسنا)
بازدید سفرای خارجی از شهر همدان. (فارس)
صمیمیت در دیدار تیمهای فوتبال راه آهن و فولاد خوزستان. (مهر)
هواداران قرمز و آبی در دربی پایتخت. (مهر)
کنسرت موسیقی احسان خواجه امیری در اراک. (مهر)
کنسرت محسن یگانه در برج میلاد. (فارس)
دیدار تیمهای فوتبال بانوان استقلال ایران مقابل هیات ارومیه. (ایرنا)
شادی بازیکنان تیم والیبال بانوان گیتیپسند در دیدار با تیم گاز. (فارس)
دیدار تیمهای فوتبال پرسپولیس و استقلال. (باشگاه خبرنگاران)
اجراي نمايش افسانه «آه» در جشنواره تئاتر فجر. (باشگاه خبرنگاران)
نگاه معترضان به معترضان دیگر، پشت دروازه دانشگاه؛ مصر. (رویترز)
پاسخ دادن هیلاری کلینتون به مجلس سنا درباره حمله به بنغازی. (رویترز)
خرمگس معرکه بر پیشانی اوباما هنگام صحبت در کاخ سفید. (رویترز)
جام جهانی پرش اسکی؛ ویکرساند، نروژ. (رویترز)
جشن میلاد پیامبر(ص)؛ کراچی، پاکستان. (رویترز)
انفجار لوله زیرزمینی گاز؛ چین. (اخبار فوری چین)
اعتراض نمادین به آتشسوزی کارخانه و مرگ 112 نفر که دیه آنها پرداخت نشده؛ بنگلادش. (آسوشیتدپرس)
زنجیر کردن میمون پیش از فروش در بازار؛ اندونزی. (آژانس عکس اروپا)
هواداران تیم فوتبال غنا در دیدار با مالی. (گتی)
دختر 18 ساله فلسطینی که تعمیرکار حرفهای تورهای ماهیگیری است. (زوما)
هوای گرگ و میش دریا؛ بندر پورتلند. (آسوشیتدپرس)
یخبستن کامیون پس از آتشسوزی انبار در شیکاگو. (رویترز)
بازگشت کودکان نپالی از مدرسه به منزل. (آسوشیتدپرس)
رقص سگها در سیرک؛ کیف، اوکراین. (گتی)
توله شیر و برادر بزرگش؛ کنیا. (سولنت)
صید پنگوئن زیر آب؛ قطب جنوب. (BARCROFT MEDIA)
مردم بیدارن و هشیار
روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سیصد و سى نفر آبله کوبيدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و گفت: ما که براى نجات بچه هايتان آبلهکوب فرستاديم. پيرمرد گفت: به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مىشود. امير گفت: امان از جهل و نادانى، حالا، گذشته از اينکه بچه ات را از دست دادهاى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و گفت: حکم برنمی گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.
چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد...
در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و اطرافیان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مردهاند. ميرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است که او اين چنين می گرید. سپس، به امير گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچه شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست.
امير سر برداشت و با خشم به او نگريست و گفت: ساکت باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم.
ميرزا آقاخان گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيدهاند امير گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و مکتبخانه ايجاد کنيم، دعانويس ها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ايرانى ها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مىگريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند.
به نظر من دلیل عقب ماندگی سرزمین هایی مانند ایران اینست که مردانی دلسوز و میهن پرست و مردم دوست مانند امیرکبیر تنها یک تن هستند و هر چند قرن یک بار ظهور می کنند ولی کسانی که مردم را در حد حیوانات (با عرض پوزش از حیوانات چون انسان های متمدن برای حیوانات هم ارزش قائلند!!) می دانند و آنها را لایق احترام و رفتار انسانی نمی دانند و هیچ احساس عشق و دلسوزی نسبت به آنها ندارند میلیونها نفر. همین ها هم هستند که امثال امیرکبیرها را به قتل می رسانند. این است راز عقب ماندگی ما. همدیگر را دوست نداریم و دوست داریم تا ابد در جهل و حقارت و بدبختی دست و پا بزنیم. کسانی که جور دیگه ای فکر می کنند رو به راحتی از سر راهمان برمیداریم چون فکر میکنیم دارند ادای روشنفکرها را در می آورند و زیاد از حد برای این مردم، برای خودشان، برای خودمان ارزش و احترام قائل هستند.
فرارو زیادی طولانی شد ولی خواهش می کنم سانسور نکن.
بعد ازادیش باید کاسه گدایی دست بگیره
یه تور برای سفرا برنامه ریزی کنید تا از تماشای قطع انگشت دست واعدامها لذت ببرن مگه اونا چیشون از مردم عادی کمتر
اما مهمتر از اون خواهش می کنم عکسهای مربوط به اعدامها و اجرای علنی مجازاتها رو در جای دیگه ای قرار بدهید. دلیلی نداره من که می خواهم عکسهای مثلاً یک همایش یا دیدار خاص یا اتفاق خاص در کشوری دیگه رو بخونم مجبور به مشاهده صحنه اعدام هم باشم. آیا این کار اینقدر سخته یا برای شما روحیه آدمها و تأثیر منفی این عکسها مهم نیست؟ بااین وضع من واقعاً مجبور میشم دیگه بخش عکسهای سایت شما رو نگاه نکنم.
سرویس اندیشه پایگاه خبری "انتخاب" در این مورد، تنها به ذکر روایتی از امیرالمومنین(ع) اشاره می کند که در جلد 28 وسائل الشیعه باب 22 از ابواب مقدمات حدود و احکام عمومی بدان اشاره شده و در آن حضور و نگریستن به اجرای حدود در آن به شدت تقبیح شده است: یعقوبی از پدرش نقل می کند امیرالمومنین(ع) در سفری به بصره، شاهد هجوم مردم برای دیدن صحنه اجرای حد بوده اند و این موضوع عامل سؤال حضرت از قنبر شده که: "برو ببین این افراد که هستند و برای چه هجوم آورده اند!" و قنبر پس از رؤیت این جمعیت به حضرت عرضه می دارد که برای دیدن اجرای حد هجوم آورده اند. حضرت پس از نگاه به چهرۀ افراد مهاجم می فرمایند: زشت باد چهره هائی که دیده نمی شوند مگر در حوادث زشت و تلخ؛ این آدم ها فضول رجال و مردمند –یعنی ته مانده های جامعه که در ادبیات امروز از آنان به اراذل و اوباش تعبیر می شود – قنبر، آنان را از چشم من دور ساز!