حسن فتحي نياز به معرفي چنداني ندارد. «فردا دير است»، «پهلوانان نمي ميرند»، «در مسير زاينده رود»، «ميوه ممنوعه»، «مدار صفردرجه» و «شب دهم» از جمله سريال هايي است که وي کارگرداني کرده است و حالا اين روز ها، سريال" زمانه" را روي آنتن دارد؛ سريالي که مضمون آن و نوع روايتش از روابط باعث واکنش بسياري از مخاطبان شده است.
روزنامه خراسان با جمع آوري پيامک ها و انتقادات مخاطبان خود، آن را با کارگردان سريال «زمانه» در ميان گذاشت؛ عده اي نشان دادن اين نوع روابط را خارج از قواعد و اقدامي ناشايست توصيف کرده اند و عده اي ديگر با اشارات مختلف اين سريال را با انتقادهاي فراوان مواجه کرده اند. به همين منظور به پشت صحنه اين سريال رفتيم تا گپي کوتاه با فتحي داشته باشيم. او همان ابتدا گفت که هنگام فيلمبرداري و پخش سريال با هيچ رسانه اي گفتوگو نمي کند اما در نهايت براي رفع برخي از ابهاماتي که براي مخاطبان ايجاد شده بود، گفت و گويي انجام داديم که در ادامه مي خوانيد.
نيمي از سريال زمانه به نمايش در آمده و در اين مدت با واکنش هايي از سوي مخاطبان رو به رو بوده ايم. در اين باره چه نظري داريد؟
مخاطبان بايد بدانند، بسياري از نکاتي که در اين سريال مطرح مي شود، حساسيت هاي اخلاقي مورد باور سازندگان سريال هم هست.بايد کمي حوصله داشته باشند و صبوري کنند و ببينند زندگي هايي که مبنايش بر دروغ و پنهان کاري است، چه پيامد هاي فاجعه باري براي طرفين رابطه و اطرافيان شان، مي تواند به همراه داشته باشد. بنابر اين قصه يک داستان اخلاقي را دنبال مي کند اما به وسيله يک داستان جذاب و عامه پسند.
ضمن اين که در يک سريال قرار نيست حرف اول و آخر در چند قسمت گفته شود در واقع داستان در يک فرآيند 40 تا 45 قسمتي که مورد نظر سازندگان سريال است، مطرح مي شود. بنابراين بهتر است ، کمي صبوري کنند و ببينند که اين گونه روابط پنهاني که در سريال مطرح مي شود، چه پيامدهاي تلخي دارد و مي تواند براي طرفين و نزديکان اين نوع روابط پنهان کارانه همراه با دروغ و ريا، چه تبعاتي داشته باشد.
برخي داستان اين سريال را با سريال هاي ماهواره اي مقايسه مي کنند و روابطي که در چنين آثاري تعريف شده نيست و ارتباطاتي بدون قيد و شرط را به نمايش مي گذارد چه پاسخي به منتقدان خود در اين زمينه داريد؟
اين مقايسه درست نيست. در اين کار پيامدهاي چنين روابطي بيان مي شود و قرار نيست که اين روابط مورد تاييد قرار بگيرد. قرار است پيامد هاي فاجعه بار اين نوع ارتباطات در زندگي و جامعه امروز ما بيان شود. نگراني هايي که خيلي ها نسبت به بحران عاطفي در جامعه ايران دارند و اين از نگراني هاي سازندگان اين سريال هم هست که در قالب يک قصه جذاب و عامه پسند آن را بيان کرديم و به نوعي سعي کرديم اين نگراني ها را مطرح کنيم و بگوييم که روابط پنهاني، پنهان کاري و روابط مبتني بر دروغ چه پيامد هايي مي تواند داشته باشد.
اين ها دغدغه هاي ذهني و فکري شماست؟
من هم يکي از شهروندان اين جامعه هستم و خيلي از نگراني هايي که همه مردم اين جامعه دارند را در خصوص موقعيت نسل جوان جامعه درک مي کنم. ما هم فرزنداني داريم مثل همه افرادي که فرزنداني دارند و نگران آينده، زندگي و سرنوشت آن ها هستند ولي برخي يک پيام اخلاقي را در قالب شعاري، زمخت و مخاطب ستيز ارائه مي دهند که معتقدم اين نوع طرح پيام، به نوعي ضد هدف نهفته در پيام عمل مي کند. بايد ياد بگيريم که پيام هاي اخلاقي را در قالب هاي داستاني بسيار شيوا و جذاب و مخاطب پسند که تماشاگران در هر سطوح سني بتوانند با آن داستان، ارتباط خوبي برقرار کنند، بيان کنيم. در تمام سال هايي که سريال هاي مختلفي ساختم، همين رويکرد را داشتم.
اين دل نگراني ها مثبت است، پس چرا اين قدر سريالهاي شما با واکنش هاي منفي مواجه مي شود؟
شايد دليلش اين است که همواره براي هر سريال سعي مي کنم ،به موضوعات حساس روز جامعه با حفظ يک سري مباني ارزشي نزديک شوم و مباحثي را عنوان کنم که شايد خيلي از افرادي که سريال هاي ديگر را مي سازند، از گفتن اين مسايل پرهيز دارند يا دنبال دردسر نمي گردند. من هم دنبال دردسر نيستم. فيلمسازي هستم که دغدغه ها و نگراني هايي در مورد جامعه اش دارد و خودم را مسئول و متعهد مي دانم که بر مبناي دغدغه هايي که دارم، در مورد مشکلات و مسايل روز جامعه حرف بزنم. در قرآن هم مي بينيد که پيامبران با دو کارکرد به سراغ بندگان خدا ميآيند، بشارت و انذار. يک سريال کارش بشارت دادن نيست. گاه انذار و هشدار هم هست. بنابر اين يک عمل متعهدانه هنري در هر حوزه از جمله سينما و تلويزيون، مي تواند يک نوع تاسي بر امري باشد که بسياري از پيامبران هم دنبالش بودند. بسياري از پيامبران آمدند و براي رستگاري انسانها، براي آفاتي که زندگي آنان را تهديد مي کند، هشدار دادند. هنرمندان هم در اين فرآيند بايد مسئوليت انساني خود را انجام بدهند. هربار که سريالي مي سازم، ابتدا اين واکنش ها هست و ديگر براي من عادي شده، سريال که به پايان مي رسد، خيلي از افرادي که واکنش هاي شتاب زده داشتند، اگر آدم هاي صادقي باشند، مطمئنم که از واکنش هاي شان پشيمان خواهند شد.
دغدغه هاي ديگري که ذهن شما را درگير کرده و درآينده به آن خواهيد پرداخت، چيست؟
دو دغدغه بزرگ در مورد جامعه امروز ايران دارم. يکي گسترش فرهنگ دروغ که پيامد هاي فاجعه بار اجتماعي و خانوادگي مي تواند به همراه داشته باشد و يکي گسترش فرهنگ خشونت. تمام تلاش من اين است که در آثارم مخاطبان را دعوت کنم که به جاي دروغ، راستي و به جاي خشونت، بخشش را انتخاب کنند. اين فرآيندي است که از اشک ها و لبخندها آغاز کردم. در اشک ها و لبخند ها نگراني ام را بابت دروغ از طريق يک قصه طنزآميز مطرح کردم و در مسير زاينده رود، نگراني ام را بابت گسترش فرهنگ خشونت بيان کردم و در اين سريال هم نگراني ام را بابت گسترش فرهنگ خشونت و دروغ بيان مي کنم. در واقع سريال"زمانه" يکي از اخلاقي ترين سريال هايي است که طي بيست سال فعاليت کاري ام ساخته ام.
به نظر من خصوصاً موضوع ازدواج پسر خانواده با دختري كه نه بلحاظ خانوادگي و صداقت هيچ سنخيتي با پسر نداره كاملا مطرود و غير قابل قبوله حتي اگر با سعي نويسنده و كارگردان مثلا ختم به خير بشه
مجموعا براي مردم متاسفم كه از رسانه ملي شون و با چه هزينه ها و دستمزدهايي به افراد به اصطلاح بازيگر چنين سريالهاي سخيف و بي ارزشي توليد ميشه
باید دید در آخر سرانجام ازدواج چه می شود!
كجايي ببيني عمو مش رجب
كه ما خوش بتازيم دنده عقب
اگر هم مردم به این سریال واکنش نشان میدهند بخاطر این است که مسائل روز را مطرح میکند: فقر، اعتیاد، ازدواج، ترشیدگی، ثروتهای باد آورده ، حق کشی و ارث خوری....