صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۸۳۱۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۲۴ دی ۱۳۹۱
بعد از آنکه اختلاف‌نظرها در اردوگاه اصولگرایان بالا گرفت، قسمتی از طیف‏های سنتی این جناح شروع به اظهارنظر درخصوص لزوم تقویت احزاب و شکل‌دهی به ساختار سیاسی کردند. این بحث در مجلس نهم خود را به صورت اصلاح قانون احزاب نشان داد. کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس به‌عنوان کمیسیون تخصصی بررسی‌کننده این طرح عنوان داشت که در جریان اصلاح قانون انتخابات نظر احزاب سیاسی کشور را جویا شده و این طرح در تعامل کامل با احزاب کشور درحال تکمیل شدن است.

اما از همان روز اولی هم که چنین خبری منتشر شد، معلوم بود که باید منتظر غیبت برخی از احزاب اصلاح‌طلب در این دست فرآیندها بود. یکی از این احزاب، حزب کارگزاران سازندگی است؛ حزبی که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل آن در گفت‌وگویی کوتاه با آرمان می‏گوید که نه‌تنها به جلسات مجلس دعوت نشده بلکه حتی اطلاعی هم در این خصوص ندارد.

در جریان اصلاح قانون احزاب در مجلس آیا حزب کارگزاران سازندگی هم به جلسات کمیسیون شوراها دعوت شده و آیا در جریان اصلاح قانون احزاب قرار دارید؟

تاکنون هیچ دعوتی از حزب کارگزاران صورت نگرفته و اصلا ما در جریان فعالیتی که در این خصوص در مجلس جریان دارد، نیستیم.

فکر می‏کنید این فرآیند چقدر بتواند در وضعیت احزاب موثر و مثبت باشد؟

همین که حزب سابقه‏داری مثل کارگزاران در جریان این فعالیت نیست، مشخص است که نتیجه چگونه خواهد بود. به‌نظرم این اقدامات درجهت تقویت احزاب سیاسی آنچنان که تبلیغ می‌شود، نیست و ما هم توقعی از آنها نداریم. به‌هر حال بارها از تریبون همین مجلس اظهاراتی درخصوص لزوم پرهیز از تحزب و نفی تشکل‌یابی سیاسی شنیده‏ایم. آن قسمتی هم که حرف از تقویت احزاب می‏زنند عملا ارزشی برای احزاب منتقد قائل نیستند و تحزب را تنها در حیطه گروه‌های همسو با خود می‏بینند و ارزیابی می‏کنند.

قرار است با اصلاح قانون احزاب تغییرات در وضعیت گروه‌های سیاسی انجام شود. ارزیابی شما از نتیجه و هدف این دست تغییرات چیست؟
ما به‌طور کلی از ماهیت تغییرات بی‌اطلاع هستیم و به همین دلیل هم تنها می‏توانیم یک ارزیابی کلی از این اقدامات داشته باشیم. فرآیند تقویت احزاب در نظام سیاسی فرآیندی تجربه‌نشده در دنیا نیست و حتی در کشور خودمان هم تجربیاتی در این خصوص وجود دارد. بر اساس این تجربیات اولین اصل این است که احزاب منتقد هم پذیرفته شوند و قوانین به سمتی بروند که اول امکان فعالیت و بعد از آن امکان رقابت واقعی بین احزاب فراهم شود. وقتی که ما می‏بینیم برخی از احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب به بهانه‌های مختلفی امکان فعالیت حداقلی هم ندارند و حتی به حزب قانونی مثل کارگزاران هم اجازه همفکری و اظهارنظر در این خصوص داده نمی‏شود، مشخص است که چنین اصلاحی تنها ناظر به احزاب و تشکل‏هایی است که در چارچوب پذیرفته‌شده اصلاح‌کنندگان قانون قرار دارد. یعنی اصلاح قانون احزاب فرآیندی سلیقه‏ای است.

آیا شما شرایط کنونی را برای چنین دست اصلاحاتی مناسب می‏دانید؟
به‌نظرم اول اینکه اصلا این اقدامات را نمی‏توان اصلاح نام گذاشت، چون اصلاح ناظر به بهبود شرایط است و از روندی که در این خصوص در مجلس پیش گرفته شده، نمی‏توان توقع و امید به بهبود داشت. نکته بعد این است که در فضای سیاسی هم اختلافات وجود دارد. این اختلافات هم البته تنها محدود به خط کشی میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نیست و الان خود اصولگرایان دچار اختلافاتی هستند.

پذیرش تحزب به این معناست که ما برای تبدیل جدال سیاسی به رقابت سیاسی به روشی برسیم که اولا حریف را به رسمیت بشناسیم و بعد از آن نظر عمومی را محل توافق سیاسی بدانیم. الان در میان خود اصولگرایان هم پذیرش حریف یک مساله است، یعنی گروه‌های مختلف اصولگرا بیش از آن چیزی که تصور می‏شد به تخریب همدیگر دامن می‏زنند. دراین شرایط که گروه‌های جناح اصولگرا انگیزه و تمایلی برای پذیرش نیروی منتقد خود ندارند، اصلاح قانون احزاب معنی خاصی نمی‏دهد و نمی‏تواند زمینه رقابت سیاسی را فراهم کند. چون بازهم به‌طور مشخص احزاب خاصی مدنظر اصلاح‌کنندگان هستند و مسائل مربوط به احزاب و گروه‌های قسمت عمده‏ای از نیروهای منتقد مثل اصلاح‌طلبان چندان مهم ارزیابی نمی‌شود که بخواهد دخیل باشد و نظرات آنها گرفته شود. بعد از آن دولت بارها و بارها هم عملا و هم در سخن تاکید کرده که اعتقادی به تحزب ندارد. خب مجلس اگر می‏خواهد سر و شکلی به وضعیت احزاب بدهد چرا نظارت خود را قوی‌تر نمی‌کند.

درحال حاضر وضعیت حزب کارگزاران به لحاظ امکان فعالیت و حضور در عرصه چگونه است؟
کارگزاران هم مثل باقی احزاب. وقتی شرایط مهیا نیست برای همه همین است. عملا کارگزاران پتانسیل بالایی دارد چون به هر حال تعداد زیادی از مدیران ارشد و فعالان سیاسی سرشناس سابق کشور از اعضای این حزب هستند، اما مهم این است که از این پتانسیل استفاده نمی‏شود. به‌هر حال برخوردهای گاه و بی‌گاه صورت‌گرفته در وضعیت حزب کارگزاران هم تاثیر داشته و تا زمانی که همه احزاب در فرآیند اصلاح حضور نداشته باشند، نمی‏توان به بهبود وضعیت احزاب دلخوش بود.

به نظر شما تغییرات اینچنینی چه اثراتی دارند؟
این دست تغییرات در راستای همان سیاست پیشین اصولگرایان در قبال گروه‌های منتقد است. قسمتی از تاثیر آن تاکنون مشخص شده، به‌هر حال پیدایش این فضا نتیجه همین دست برخوردهاست. مشخصا در کلیت روشن است که این اقدامات مجلس نمی‏تواند نه مشکل سیاسی را حل کند و نه مشکل خود اصولگرایان را. تا وقتی ما در قانون‌گذاری‏ها و تصمیم‌گیری‏های خود قسمتی از نیروی سیاسی سابقه‏دار کشور را دخل نکنیم، نباید به بهبود شرایط خیلی امیدوار بود. نکته مهم هم این است که مجلسی که خود کمترین نیروی حزبی و تشکیلاتی را دارد، چگونه می‏تواند قانون احزاب را اصلاح کند؟ قسمت عمده نمایندگان مجلس سابقه کار تشکیلاتی و حزبی ندارند و از همین‌رو عملا نمی‏توانند در این حوزه صاحب رای و نظر خاصی باشند و از روی دیگر مشخصا دغدغه کار حزبی ندارند. چون اگر داشتند از درگاه کار حزبی وارد سیاست می‏شدند نه با توسل به فعالیت‏های انفرادی. مجلسی که خودش بر اساس ائتلاف‏های زودگذر و ناپایدار تشکیل شده، نمی‏تواند راسا اصلاح‌کننده قانون انتخابات و خط‌ دهنده به احزاب سابقه‏دار کشور باشد.

دغدغه اصلی حزب کارگزاران برای وضعیت احزاب چیست؟
به‌هر حال قوانین ما در این حوزه محدودیت‏ها و خلأهایی دارد که باید اصلاح شوند، اما مهم‌ترین مساله عدم اجرای همین قوانین است. یعنی پیش از هر چیز باید با همه احزاب با هر تفکر و مرامی که هستند بر اساس همین قوانین موجود برخورد و رفتار شود تا بعد از بتوانیم به یک اصلاح سازنده در قانون احزاب امیدوار باشیم.
ارسال نظرات