صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۷۶۸۶
پیش بینی فراز و فرودهای جهان در 2013؛
یادداشت نویس فارین پالیسی در این نوشتار سقوط دولت بشار اسد، عدم جنگ با ایران و احیای اقتصاد جهانی را پیش بینی کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ - ۱۷ دی ۱۳۹۱
یادداشت نویس فارین پالیسی در این نوشتار سقوط دولت بشار اسد، عدم جنگ با ایران و احیای اقتصاد جهانی را پیش بینی کرده است
همان طور که کارلی سیمون نظریه پرداز جغرافیای سیاسی گفته است «ما هرگز نمی توانیم آینده را پیش بینی کنیم اما به هرحال می توانیم در مورد آن فکر کنیم» ما برای پیش بینی کردن، شاهد قطار خرابی هستیم که آرام حرکت می کند و وقایعی مانند مدیریت وضعیت مالی آمریکا، انتخابات اخیر ایالات متحده یا مسیر رو به فراموشی در سوریه یا وضعیت دردناک اروپا یا تخریب تدریجی اما غیرقابل انکار محیط زیست (که با وجود دانش ما برای جلوگیری از آسیب زدن به طبیعت ادامه دارد) را با خود می برد.

زمان این فرارسیده است که بگوییم دیگر کافی است. ما در عصری زندگی می کنیم که مصرف کنندگان به دنبال رسیدن فوری به خواسته هایشان هستند. در این جا خبرهای مهم سال 2013 را قبل از این که به واقعیت تبدیل شوند، بررسی می کنیم:

1. احتمال سقوط بشار اسد، وخیم تر شدن اوضاع سوریه و لرزش خاورمیانه
بشار اسد گرفتار شده است. حامیان روسی و ایرانی اسد به دنبال طرح ثانویه هستند.حامیان محلی وی آخرین دارایی های خود را منتقل و فرار می کنند. مشکل این است که با سقوط وی، دوران گذاری شکل می گیرد که ممکن است اصطلاح جدیدی را به فرهنگ ژئوپولتیک اضافه کند: «صلح مه آلود». تعداد زیادی از مخالفان، آدم های ناصحیح و مشکل ساز هستند و هیچ کدام از جانشینان بالقوه اسد، به دنبال آینده ای دموکراتیک تر یا حداقل متمدن تر در یک کشور انقلاب زده نیستند. بی ثباتی سوریه برای همسایگانش مشکلاتی را به بار می آورد. شامل اردن (که پناهندگان برای عبدالله و سلطنت طولانی مدت خانواده ی وی به منزله ی تهدیدی خواهند بود) ترکیه، اسرائیل، عراق و لبنان و شاید بیشترین تأثیر را بر ایران بگذارد که قدرت هژمونی منطقه ای خود را به این ناحیه منتقل کرده است.

همچنین برای عراق مشکلات بیشتری به وجود خواهد آمد، کشوری که یک دهه ی پیش، ایالات متحده به آن حمله کرد و یک بار جورج دبلیو بوش  پایان ماموریت آمریکا در آن را اعلام کرده بود همچنان پتانسیل تبدیل شدن به دردسری بزرگ را در خود جای داده است.  

در حقیقت، اوباما و وزیر خارجه ی آینده که احتمالا جان کری است، باید بیشتر وقت خود را در چهار سال آینده صرف این کنند که ایالات متحده مانند دو جنگی که در منطقه داشت دیگر درگیر جنگ جدیدی نشود چون برطبق وضعیت منطقه، این جنگ مانند آن ها و یا بدتر خواهد بود و بررسی ها باید قبل از وارد شدن به مناطق جنگی انجام شود. ایران سرمایه گذاری خودش را بر روی حزب الله بیشتر کرده  و البته این موضوع بر روی همسایه، یعنی حماس  هم تأثیر می گذارد و صلح میان اسرائیل و فلسطین را سخت تر می کند.

2. از جنگ با ایران خبری نیست
ایران دچار مشکلاتی است. تحریم های تحمیلی و بی دلیل غرب بی شک بر اوضاع اقتصادی این کشور تاثیراتی گذاشته است.  برخی تحلیل گران ادعا می کنند که ایران به دنبال خرید زمان است اما زمانی که شاهد افزایش فشارها باشد و صبر جهان را هم سنجیده باشد تن به حل و فصل موضوع خواهد داد! پس از این بازه زمانی به ادعای این تحلیل گران غربی ایران دوباره به بهانه ای نو به خرید زمان می پردازد و این به منزله ی بازی کردن با قوانین و دوره ی جدیدی از مخاطره جویی نیست.

در نهایت، این رویکرد موجب اطمینان از این موضوع می شود که آنها توانایی هسته ای شدن را دارند. مساله ای که شاید منجر به آغاز  رقابت تسلیحاتی در منطقه و میان قدرت های در حال ظهور شود. اما در سال 2013 این  تا زمانی که هزینه های بالای جنگ دامان آمریکا را بی شک می گیرد، دیپلماسی و تنها دیپلماسی راهکار ایران خواهد بود.

3. بنیامین نتانیاهو جهان را عصبانی می کند
در یک پیش بینی خوب همیشه چند مورد هست که در مورد آن مطمئن باشیم. پیش بینی کردن این موضوع که نتانیاهو جهان را عصبانی می کند مانند این است که پیش بینی کنیم که کنگره ایالات متحده در برابر مشکل بدهی شکست می خورد و یا این که لیندسی لوهان با قانون مشکل خواهد داشت. ما قبلاً هم این فیلم را دیده ایم و البته آن را دوست هم نداریم و مرتباً تکرار هم می شود.ثروتمند ثروتمندتر می شود، فقیر فقیرتر می شود. موفقیت موجب موفقیت می شود. 85 درصد احتمال دارد که آب و هوای فردا مانند امروز باشد و بدون شک نخست وزیر رژیم  اسرائیل درد بزرگ جهان است.

4. رهبران جدید و تکرار الگوهای قدیمی
در سال 2013، هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا  و محمود احمدی نژاد  رئیس جمهور ایران هم از قدرت خداحافظی می کنند. پیش بینی می شود که در سوریه پس از سقوط احتمالی بشار اسد، جنگ قدرت شکل گرفته و جامعه جهانی که به اصطلاح به دنبال ثبات در این کشور است بر روی هر کسی که بتواند اوضاع را جمع کند، سرمایه گذاری خواهد کرد. این شخص احتمالا آدم مصلحی نخواهد بود.

در ونزوئلا، با مرگ  احتمالی هوگو چاوز بعد از مبارزه ی طولانی با سرطان، رژیم جانشین وی به طور فزاینده ای ضعیف تر خواهد بود اما در کوتاه مدت با وی همدردی خواهد شد. در ایران، احمدی نژاد جایگاه اولیه اش را ندارد و البته که هر سیاستمداری  در دوران ریاست جمهوری اش می تواند تغییر کند.

در حقیقت، اوضاع خاورمیانه به سمت آشفتگی می رود و کشورهای توسعه یافته بر روی مشکلات داخلی خود تمرکز می کنند. ما در دوره ای مانند دهه ی 1960 هستیم که قدرت های بزرگ جهان مایل به در اختیار داشتن مردان قدرتمندی هستند که حتی اگر بعضی از مبانی حقوق بشر را هم نقض کنند بر روی آن چشم پوشی خواهد شد.      

5. احیای قدرت آمریکا
پرتگاه مالی و سقف بدهی را فراموش کنید. مسلماً این موضوع دشوارتر از این است که در یک خبر بتوان ابعاد آن را توضیح داد. نمایشی که در واشینگتن برپا بود مانند این بود که خبرنگاران با کمربند به صندلی ها بسته شده  و یک نمایش مصنوعی ساخته شده بود که باعث می شد یک دوره ی عجیب شکل بگیرد و مدیریت آنها طوری بود که احساس می شد کریس جنر رئیس مجلس نمایندگان است. به اقتصاد باید از منظر بازار نگاه کرد. واشینگتن هنوز تصمیم نگرفته و مردد است به خاطر همین احتیاج به یک شوک از سوی بازرگانان دارد.درحالی که نشانه هایی از بازگشت آمریکا وجود دارد و آن بازگشت انرژی است.

بازار مسکن بهبود می یابد و نشانه هایی از رشد دوباره در بخش های کلیدی آن دیده می شود.دیگر بازارهای بزرگ کمی نرم می شوند و سرمایه گذاران بین المللی به دنبال سرمایه گذاری در ایالات متحده به عنوان مکانی امن که در آن حفاظت از مالکیت معنوی برای نوآوری های جدید به خوبی انجام می شود، خواهند بود. کانادا و مکزیک هم رشد می کنند و این موجب می شود که مشاغل به صورت جدی وارد ایالات متحده شود. کارشناسان باهوش بازار، مانند لازلو بیرینی خیلی زود اعلام کردند که بازار ناآرام فعلی در سال 2013 یک رکورد را ثبت خواهد کرد. از دید وی مردم آماده هستند تا رکود را پشت سر بگذارند و بازار ناآرام در برابر این چشم انداز نمی تواند مقاومت کند.

این موضوع جنبه های منفی هم دارد، به ویژه این که رشد بسیار سریع می تواند اوضاع واشینگتن را دوباره دستخوش تحولات ناخوشایند کند. به این خاطر که یک اقتصاد در حال جهش می تواند میزان هزینه ها را بالا ببرد. اما عملکرد دولت از همه ما موافقانی بی اثر ساخته و هیچ کس نیست که اعتقاد داشته باشد، دولت ایالات متحده ما را به سمت جهش اقتصادی نبرد. رشد در دست مردم و شرکت هایی است که این موضوع را درک می کنند.این امر باراک اوباما و جان بینر و شرکایش را یاد شعری قدیمی از «پیپین» می اندازد «خوش شانسی زرنگیه، نه این که زرنگ بودن خوش شانسی باشه»

6. بازیابی چین ودیگر نقاط جهان
رشد آمریکا حتی اگر کم باشد به این موضوع کمک خواهد کرد.اما ایالات متحده دیگر نمی تواند مانند سابق  لوکوموتیو جهان باشد. این مسئله به چین کمک می کند. چین حدود 8 تا 9 درصد ( و یا حتی کمی بالاتر) رشد در سال 2013 خواهد داشت. این میزان تقریباً مانند رشد سال 2011 می باشد و به منزله ی پشت سر گذاشتن رکود سال 2012 است که از نیمه ی دوم سال شروع شده بود.

کارشناسان اروپایی معتقدند این بدترین بحرانی است که آنها پشت سر گذاشتند. برخی از بازارهای درحال ظهور ممکن است نشانه هایی از زندگی واقعی را مانند دیگر نقاط (برزیل، آرژانتین و هند) از خود نشان دهند. درحالی که مبارزه ادامه دارد. 2013 سالی است که رکود بزرگ پنج ساله واقعاً پایان می یابد.حتی اگر بسیاری از مزایایی که زمانی وجود داشت،احساس نشود.

سال 2013 مسائل بزرگی دارد که ما به راحتی می توانیم آنها را پیش بینی کنیم، اما سخت است که وارد جزئیات آن شویم. بحران های ناشی از تغییرات آب و هوایی، رسوایی های بیشتر در بازارهای مالی و میان نخبگان بازارهای در حال ظهور، نمونه هایی از این مسائل هستند. همچنین شاهد موضوعات بسیار مهمتری هم هستیم که برای نوشتن آنها جوهر کافی در اختیار نداریم.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۷
ظهور مهندس مشایی رو یادش رفت پیش بینی کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!