شیرازیها کمکارند و تنبل؛ عوضش یزدیها سختکوشند. هر چه گیلانیها اهل قهوهخانه و خوشگذرانیاند؛ تهرانیها باید از صبح سحر تا بوق آن حیوان باوفا کار کنند. شما هم شاید این عبارات و امثال اینها را شنیده باشید. جملاتی که سعی میکند بر مبنای یک استقرا یا مشاهده تجربی، قضاوتی کلی از میزان کارایی مردم یک شهر، به دست دیگران بدهد. اما آیا واقعا اینگونه است؟ این جملات تا چه حد صحیح هستند؟
یه گزارش پارسینه یکی از سادهترین راهها برای راستیآزمایی این گزارهها در عصر کنونی، مراجعه به آمار است. در این مورد خاص، آمار تولید ملی با برش استانی مشخص خواهد کرد که هر استان چه میزانی در تولید ملی کشور نقش دارد و آنوقت محک علمی معتبری برای صحت یا خطا بودن آن جملات یافت خواهد شد.
مرکز آمار ایران آمار تولید ناخالص داخلی را تا سال 1388 اعلام کرده است. تولید ناخالص داخلی ارزش میزان تولیداتی است که توسط افراد مقیم در یک کشور – چه خارجی و چه داخلی – تولید میشود. این مرکز این آمار را به تفکیک استان هم اعلام کرده. ملاک در این گزارش، آمار اعلام شده از سوی این مرکز است.
طبیعی و بدیهی است که از رقم 390 هزار میلیاردی تولید ناخالص ملی در کشور، یک چهارم آن یعنی حدود 114 هزار میلیارد در استان تهران تولید شود. بعد از تهران، خوزستان با 46 هزار میلیارد تومان و بعد از ان اصفهان و خراسان رضوی با 25 هزار و 20 هزار میلیارد تومان تولید ایستادهاند. بدین طریق حدود نیمی از تولید ملی کشور در این 4 استان صورت میگیرد.
اما در قعر لیست تولیدکنندگان، استان خراسان شمالی و جنوبی با 2 هزار و ششصد میلیون تومان تولید و استان چهارمحال و بختیاری با 2 هزار و 700 میلیارد تومان ایستادهاند.
جدول یک - لیست تولید ناخالص داخلی استانها با احتساب نفت اما در صورتی که نفت، از میزان تولید ناخالص داخلی هر استان کم شود؛ تغییراتی در رده بندی اتفاق خواهد افتاد. مثلا حدود 30 هزار میلیارد تومان از میزان تولید خوزستان، 7 هزار میلیارد تومان از تولید کهگیلویه و بویراحمد و 2 هزار میلیارد تومان از تولید بوشهر کاسته خواهد شد. در این صورت سه استان برتر تهران، اصفهان و خراسان رضوی خواهند بود و سه استان قعرنشین؛ ایلام، کهگیلویه و بویر احمد و خراسان شمالی.
از تقسیم میزان تولید بر جمعیت هر استان هم میتوان آماری دقیقتر بدست آورد که عنصر جمعیت در آن دخیل نباشد و مقایسه را آسانتر کند. در این صورت (با محاسبه نفت) کهگیلویه و بویر احمد در جای نخست قرار دارد و استانهای خوزستان و بوشهر مقام دوم و سوم را در اختیار دارند. اما محاسبه این رقم بدون نفت خواهد توانست سوالات ابتدایی را بهتر پاسخ دهد.
با تقسیم میزان تولید خالص بدون نفت میتوانیم این ماده گرانبها را در نظر نگرفته و به این نتیجه رسید که مردم بدون این ماده گرانبها چند مرده حلاجند. در این صورت هر یک از مردم استان بوشهر به صورت سرانه، حدود 7 میلیون و هفتصد هزار تومان تولید دارند و بعد از آنها، تهرانیها با 7 میلیون و 600 هزار تومان و یزدیها با 5 میلیون و 400 هزار تومان تولید در رده دوم و سوم ایستادهاند. در قعر این جدول هم سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویر احمد و لرستان قرار دارند.
جدول دو - میزان تولید سرانه هر فرد در استانهای کشور حالا باید به سراغ قضاوت درباره جملات بالا رفت. عددها خود نمایانگر همه چیز هستند و قضاوت سختی نیست که بسیاری از آن گزارهها تصوراتی موهومند اما این را باید در نظر داشت که در آینه آمار و اعداد اقتصاد نفتی، این دولت است که بیش از همه کار میکند.
بعد مقایسه می کردی
از همین جدول مشخص که سرمایه ها کجا هزینه می شود و چرا بلوچ ها و کردها ناراضی هستن
البته مطمناً این هم چاپ نمی شود
در گيلان بعلت تبعيضات فراوان متاسفانه سرمايه گذاري كلاني انجام نشده و شما هيچ مجتمع صنعتي بزرگ و مهمي همچون پالايشگاه و پتروشيمي و صنايع خودروسازي و ذوب آهن و ماشين سازي و ... در استان نمي بيني و چند كارخانه مهم استان همچون كاغذ سايز چوكا و صنايع مختلف نساجي يا ورشكسته شده اند و يا در حداقل ظرفيت مشغول كارند .
اما استانهايي چون اصفهان و مركزي و يزد و سمنان بواسطه مديران ارشد مملك كه اهل آنجا بوده اند بيشتر بودجه سرمايه گذاري هاي صنعتي را به سمت خود جلب كرده اند و باعث شده است كه مثلا در استان يزد رقمي بيكاري نصف رقم بيكاري گيلان باشد و اكثر قشر جوان و تحصيل كرده استان گيلان در ساير استانها از جمله تهران ، بوشهر(عسلويه) ، هرمزگان و ... مشغول به كار هستند و اين خود نشانه پايين بودن درآمد استان گيلان است و بالا بودن درآمد ساير استانها . هم اكنون پير ترين استان به لحاظ جمعيتي استان گيلان است كه خود نشان دهنده مهاجرت نسل جوان و تحصيل كرده و جوياي كار است .
می نامند.
اولا جملات آغازین متن که به عنوان مقدمه بحث شما ذکر شده، ریشه در تفکر قالبی افراد دارد و از دو دید قابل بحث هست اول روانشناسی اجتماعی دوم نگاه جامعه شناختی.
در واقع این یک معضل فرهنگی-اجتماعی هست که موجب افزایش ریسک اجتماعی شده و نتیجه آن واگرایی افراد جامعه و توسعه نیافتگی هست و شما با علنی کردن جملات کوچه بازاری و طنزهای مردم کمک شایانی به فرایند توسعه نیافتگی کردید که همین جا از شما تقدیر و تشکر به عمل می آید برای اینکه به عنوان یک رسانه وظیفه خود را به خوبی میدانید.
دوم اینکه این جملات مسخره و بی پایه را میخواهید با آمار و ارقام رد یا قبول کنید. در حالی که مسئله ذاتا دچار مشکل هست شما سعی در آزمون فرضیه دارید؛ که این نشان دهنده اعتماد نسبی شما به این جملات هست.
سوم اینکه میزان تولید هر استان به پارامترهای متعددی وابسته هست و شما تنها آن را معیار سخت کوشی و تنبلی تلقی میکنید. فرض کنید مردم یک منطقه به قول شما سخت کوشند اما اگر منابع و پتنسیلها و امکانات برای تولید در منطقه آنها محدود باشد چه سهمی در تولیدات کشور را خواهند داشت؟
چهارم اینکه قبل از کپی پیست مطالب لطفا از جنبه های مختلف آن را وارسی کنید چون الان شما مسئول این متن هستید با وجود اینکه از جای دیگه این مطلب رو برداشتید
پنجم شما میتونید صادقانه این نظر را منتشر کنید که میزان موافقتها و مخالفتها با آن مشخص شود و از نظر سایرین استفاده کنید چون شما با همین نظرها ساخته خواهید شد اما اگر اهداف دیگری دارید میتوانید آن را به سطل زباله بیاندازید.