صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۴۴۵۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ - ۱۸ آذر ۱۳۹۱
عباس عبدي: درخواست تشكيلات دولت خودگردان فلسطين از مجمع عمومي سازمان ملل متحد براي ارتقاي موقعيت اين تشكيلات از يك نهاد ناظر به دولت ناظر در اين سازمان، به لحاظ سياسي اهميت خاص خود را دارد. ولي قصد من از نوشتن اين يادداشت اشاره به نكته‌يي حاشيه‌يي از اين رويداد است كه به نظرم بسيار اهميت دارد؛ نكته‌يي كه مي‌تواند براي ما درس‌آموز باشد، در حالي كه بدون درس‌آموزي از اين موارد، هنوز هم درگير پرداخت هزينه براي تجربيات مشابه هستيم.

قضيه از اين قرار است كه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، آثار اين واقعه به ساير كشورهاي كمونيستي از جمله يوگسلاوي سابق رسيد و اقوام و مذاهب گوناگون آن خواهان استقلال شدند و 20 سال پيش كشور عمدتا مسلمان نشين بوسني و هرزگوين از يوگسلاوي جدا شد و اين آغاز جنگ‌هاي وحشتناك چند ساله‌يي شد كه تاريك‌ترين نقطه در تاريخ جنگ‌هاي داخلي اروپاست، و انواع و اقسام جنايات عليه مسلمانان منطقه انجام و دادگاهي بين‌المللي براي رسيدگي به اين جنايات تشكيل شد.

اتفاقي كه در آنجا رخ داد حمايت همه كشورهاي اسلامي از جمله ايران را نسبت به مسلمانان آنجا برانگيخت، ايران به طور آشكار حمايت‌هاي بي‌دريغي را به بوسنيايي‌ها كرد، به طوري كه حتي ايالات متحده هم نه تنها مانع اين كمك‌ها نبود كه از آنها استقبال هم مي‌كرد.

يكي از پيشگامان اين كمك‌ها آقاي جنتي دبير شوراي نگهبان بودند. تعداد زيادي از جوانان و نيروهاي جنگنده به آنجا رفتند و فضايي مودت‌آميز نسبت به ايران در آنجا شكل گرفت، نه تنها ايران بلكه بيشتر كشورهاي اسلامي هم در اين راه با يكديگر همراهي و همگامي مي‌كردند، ولي ايرانيان به دلايل خاصي بيش از سايرين در اين راه كمك كردند. ابعاد اين حمايت‌ها و همدلي‌ها به گونه‌يي بود كه تعدادي از ايرانيان حتي در آنجا ساكن شدند. فراموش نكنيم كه اين كمك‌ها در شرايطي انجام مي‌شد كه در آن سال‌ها، تازه از نتايج جنگ تحميلي رها شده بوديم و كشور ما با محدوديت منابع نيز مواجه بود.

ربط اين قضيه به تقاضاي اخير دولت فلسطين از اينجا ناشي مي‌شود كه بسيار روشن و بديهي است كه دولت بوسني و هرزگوين در جريان راي‌گيري اخير از چند جهت بايد به نفع اين پيشنهاد راي مي‌داد؛ اول اينكه آنان مردمي مسلمان هستند و بايد با مسلمانان ديگر به ويژه فلسطين همدردي و همراهي كنند.

به علاوه آنان كه خودشان مورد ظلم و ستم بوده و خواهان تشكيل دولتي مستقل و مبتني بر هويت قومي خودشان بوده‌اند، بايد با ديگراني كه از خانه و كاشانه‌شان رانده شده‌اند، و فاقد دولت هستند، ولي اكنون مي‌خواهند دولت خود را تاسيس كنند، همراهي كنند، و از اينها مهم‌تر اينكه حداقل اخلاق سياسي حكم مي‌كرد قدردان كمك‌هاي كشورهاي اسلامي باشند؛ كشورهايي كه در بدترين شرايط حامي آنان بودند.

ولي اين دولت به جاي راي موافق با اين پيشنهاد، راي ممتنع داد. در حالي كه كشورهاي ديگر اروپايي مثل بلژيك، دانمارك، فرانسه، يونان، ايسلند، ايتاليا و اسپانيا و سوئد و حتي صربستان به اين قطعنامه راي مثبت داده بودند، ولي اين كشور مسلمان‌نشين راي ممتنع داد. جالب اينكه حكومت آلباني هم كه ديگر كشور مسلمان‌نشين اروپاست، به اين قطعنامه راي ممتنع داده است.

دولت بوسني پيش از اين هم در جريان قطعنامه‌يي كه شوراي امنيت عليه ايران صادر و تحريم‌ها را تشديد كرد راي مثبت داده بود در حالي كه مي‌توانست حداقل ممتنع دهد! اين رويدادها به ما نشان مي‌دهد كه سرمايه‌گذاري از منافع ملي در كشورهاي ديگر، بايد مبتني بر واقعياتي باشد كه در موقع مقتضي بهره‌برداري منطقي از آن صورت گيرد، نه آنكه بذرهايي كاشته شوند، ولي ثمره و محصول آن را ديگران درو كنند.

اين امر به آن معنا نيست و نبود كه در برابر ظلم و ستم عليه مردم، به ويژه مسلمانان بايد سكوت كرد، بلكه از ابتدا بايد دانست كه منظور خود را به طور دقيق از هرگونه حمايتي روشن كنيم، ولي اين امر پذيرفتني نيست كه هيچ‌گونه اثري در اين كمك‌ها، حتي تا حد راي دادن به يك قطعنامه‌يي كه اكثر دولت‌هاي غربي هم موافق آن هستند، ديده نشود.

نكته جالب ديگري كه در آرايش كشورهاي راي‌دهنده، ديده مي‌شود شدت وابستگي كشورهاي اروپاي شرقي به ايالات متحده و استقلال نسبي كشورهاي اروپاي غربي از سياست‌هاي امريكاست. به جز اسراييل و امريكا و كانادا، تنها كشور معتبري كه به اين قطعنامه راي منفي داد، جمهوري چك بود، و سپس پاناما و چهار جزيره كوچك كم نام و نشان قرار دارند. همچنين كشورهايي كه ممتنع راي دادند، به نحو چشمگيري از اروپاي شرقي بودند، لهستان، بلغارستان، كرواسي، استوني، لاتويا، لتوني، اسلواكي و اسلووني، همه از مجموعه كشورهاي اروپاي شرقي بودند، و در مقابل آنها، بيشتر كشورهاي اروپاي غربي به قطعنامه راي مثبت دادند.

آنها كه راي ممتنع دادند، كشورهايي بودند كه چند دهه در ذيل پيمان ورشو و در خط مبارزه با امپرياليسم و پيمان ناتو قرار داشتند، ولي اكنون مي‌بينيم كه در پيروي از سياست‌هاي امريكا پيشگام‌تر از كشورهاي اروپاي غربي هستند كه به روشني در برابر بخشي از سياست‌هاي ايالات متحده امريكا موضع مي‌گيرند. اينها درس‌هايي است كه از اين تجربيات تكرار شونده مي‌توان آموخت، اگر بياموزيم.

مرجع: روزنامه اعتماد
ارسال نظرات