صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۲۶۱۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۳ - ۲۸ آبان ۱۳۹۱
پوریا عالمی در روزنامه قانون نوشت:

در ادامه سریال گیر و واگیر علی مطهری و حداد عادل (که از رادیو مجلس پخش می‌شود، تکرار: در خبرگزاری فارس)، علی مطهری گفت: «روش محافظه‌کارانه حداد برای مدیریت کشور مناسب نیست. آرامشی که حداد دنبالش است آرامش قبرستانی است.» 

نشر اکاذیب قبرستانی

حالا که فهمیدیم حداد دنبال آرامش قبرستانی است، اکاذیب زیر را دراین‌باره نشر می‌کنیم. (مسئولیت این نشر اکاذیب هم با علی مطهری است که سر شوخی را باز کرد):

- کافی است فضا را آرام کنیم. برای آرام کردن فضا و سر و صدا، از هر راهی - جز صداخفه‌کن - می‌شود استفاده کرد.

- خواندن لالایی توی گوش مردم برای آرام کردن فضا از وظایف حوزه‌های هنری و همچنین صدا و سیما است.

- صدا و سیما موظف است برنامه‌های صامت پخش کند تا آرامش شهر را از بین نبرد. مگر این‌که فیلم‌ها مربوط به درگیری‌ها در کشورهای دیگر باشد.

- توزیع عادلانه قرص آرامبخش (با قیمت دولتی و بهره‌مندی از سوبسید) در سطح جامعه برای آرام کردن جامعه از اهم وظایف دولت است.

- در آرامش قبرستانی باید به سمتی برویم که صدا از دیوار درآمد در بیاید اما صدا از کسی در نیاید.

- در آرامش قبرستانی مطبوعات و رسانه‌های ایده‌آل رسانه‌هایی هستند که تیتر یک‌شان همیشه این باشد: هییییییس!

- اگر روزنامه‌ای درباره جامعه چندصدایی تیتر بزند به اتهام ایجاد آلودگی صوتی، صداش قطع خواهد شد.

- برای ایجاد آرامش قبرستانی می‌توان با یخ کردن محیط به این مهم نائل شد.

- برای ایجاد آرامش قبرستانی کافی است بر تعداد قبرها افزود.

- می‌شود مرده و زنده افراد را – با چسباندن اعلامیه ترحيم رفتگان فرد به دیوار – جلوی چشم بازماندگان آورد تا فضا آرام شود.

- یا هر روز گلاب به روی شهروندان پاشید تا فضا هوای قبرستان را بگیرد.

زکی

یادش به‌خیر، عبید زاکانی تعریف می‌کرد:

مردم جنازه‌ای را تشییع می‌کردند. پسری از پدرش پرسید: بابا این جنازه را کجا می‌برند؟

پدر گفت: جایی که نه نور هست، نه گرما، نه غذا، نه امید، نه وسايل رفاهی، نه برق و گاز، نه یخچال ساید بای ساید، نه ماهواره، نه اینترنت پرسرعت نامحدود، نه تلویزیون خصوصی، نه هیچ چیز دیگه. یه جای خیلی خیلی سوت و کور. یه جای خیلی آروم.»

پسر گفت: «زکی. پس بگو می‌برندش خانه‌ ما.»
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: