این مطلب را آقای مهدی احمدی برای سایت فرارو ارسال کرده است |
چند سالی است که شاهد پخش سریال های کره ای از تلویزیون هستیم. امسال هم سریال افسانه دونگ یی از شبکه 3 سیما پخش شد و مانند سریال های قبلی کره ای مخاطبان زیادی را جذب کرد. در واقع سریال های کره ای دارای یک سری ویزگی هایی مثبت هستند که باعث شده مخاطبان تلویزیونی جذب آنها بشوند و داستان آن ها را پی بگیرند.
فقدان این نقاط قوت در سریالهای تاریخی ساخته شده در ایران باعث شده که اینگونه سریالها در قیاس با رقیبان کره ای خود مخاطب کمتری جذب کنند. مهمترین ویژگی های سریال "افسانه دونگ یی" عبارتند از:
1- ویژگی برجسته سریال افسانه دونگ یی همانند اکثر سریال های تاریخی کره ای داستان بسیار ساده و روان آن می باشد. در سریال "افسانه دونگ یی" دختری به نام دونگ یی که در قصر زندگی می کند متوجه توطئه بانو جانگ که یکی از همسران امپراطور است علیه ملکه می شود.
بنابراین تلاش می کند تا توطئه ی بانو جانگ را برملا سازد و در این مسیر با افراد زیادی آشنا می شود که طرفدار آشکار شدن حقیقت هستند و همچنین با افرادی مواجه می شود که در توطئه با بانو جانگ شریک هستند. در این میان امپراطور علاقمند است که حقیقت را دریابد در نتیجه با دونگ یی آشنا می شود و ...
ماجراهای مربوط به توطئه بسیار ساده و قابل باور به تصویر کشیده شده اند. همچنین از سخنرانی و دیالوگهای پیچده و طولانی در سریال خبری نیست. در حقیقت هنر کارگردان پشت سرهم قرار دادن زیرکانه و ربط این ماجراها به همدیگر با یک ریتم تند است.
در نتیجه بیننده با تماشای هر قسمت این سریال ماجراهای متنوع ولی ساده ای را می بیند که می تواند به راحتی آنها را باور کند و در نتیجه علاقمند می شود تا سریال را دنبال کند.
در نقطه مقابل اینگونه سریالها، سریالهای تاریخی ایرانی قرار دارند که اکثرا متکلف و پیچیده ساخته می شوند. اکثر قسمتهای سریال شامل خطبه خوانی یا سخنرانی های طولانی است و در بسیاری از قسمتهای آنها بجز این گونه سخنرانی ها اتفاق خاصی نمی افتد و همین عامل باعث ریزش مخاطب در سریالهای ایرانی می شود
2- شخصیت های سریال خیلی باور پذیر هستند. برای مثال امپراطور به صورت عادی سخن می گوید . از جملاتی نظیر " ما این چنین می کنیم و آن چنان می کنیم" خبری نیست.
امپراطور با وجودیکه فرمانروای سرزمین است اما گاهی دوست دارد در میان مردم عادی هم حاضر شود و با آنها تفریح کند. همچنین امپراطور بدلیل نظام طبقاتی حاکم از بسیاری از کارهایی که مردم عادی می توانند انجام دهند محروم است. در نتیجه مخاطب در می ییابد که برعکس ظاهر پرزرق و برق امپراطوری شخص امپراطور چقدر تنهاست.
نکته دیگر این که شخصیت های سریال در طول سریال شکل می گیرند. مثلا ما شخصیت بانو جانگ و تغییر او از یک شخصیت مثبت به یک شخصیت منفی را در طول سریال مشاهده می کنیم. همچنین کارهایی که دونگ یی در طول سریال انجام می دهد به ما می قبولاند که وی یک فرد باهوش است.
در حالیکه بعضا مشاهده می شود که در سریال های ایرانی کارگردان شخصیت ها را با سخنرانی یا نقل قول معرفی می کند و توانایی شخصیت سازی ندارد.
بعنوان مثال در سریال مختار شاهد این بودیم که افراد مختلف دائما در مورد توانایی های نظامی و جنگی مختار صحبت می کردند و دائما وی را فردی باهوش در امورات جنگی میدانستند.
اما بر خلاف این گفته ها، مخاطب تلویزیونی در قسمت آخر سریال مشاهد می کند که مختار در تنها نبردی که به صورت واقعی شمشیر بدست وارد جنگ شده فراموش کرده بود که زره بر تن کند (با وجودیکه در کاخ و جاهایی که نیاز نبود همیشه زره بر تن داشت) و به همین دلیل با تیر های دشمنانش زخمی و سپس کشته شد و بعد هم سریال تمام شد!
3- در سریالهای کره ای شخصیت های منفی از روی رفتارشان شناسایی می شوند و نه از روی چهره. قیافه کاراکترهای منفی سریال نظیر بانوجانگ، برادرش جانگ هی جائه و بقیه همانند شخصیتهای مثبت سریال است.
متاسفانه در سریال های ایرانی برای نشان دادن شخصیت منفی داستان معمولا صورت وی را زشت نشان می دهند که البته نتیجه ای جز غیر واقعی شدن داستان سریال و ریزش مخاطبان ندارد.
برای مثال در سریالهای تاریخی نظیر سریال مختارنامه برای نشان دادن مخالفان آن ها را مردانی با ریش و بدون سیبیل به تصویر کشیده بودند که باعث زشت شدن صورت آنها می شد و یا قیافه هایی مضحک و یا شبیه هیولا برای برخی مخالفان مختار در نظر گرفته شده بود.
4- در نهایت در سریالهای کره ای سعی بسیار به استفاده از رنگهای روشن و تصاویر زیبا و محیط های شاد دیده می شود. در سریال افسانه دونگ یی شاهد لباسها و بناهای رنگارنگ و متنوع به همراه تصاویری زیبا از طبیعت سرزمین کره هستیم. به بیان دیگر شاهد آن هستیم که کارگردان های کره ای دیگر از لنزهای خاکستری و قهوه ای برای تاریخی نشان دادن سریالهایشان استفاده نمی کنند.
متاسفانه رنگ های مورد استفاده در سریالهای ساخت داخل همچنان تیره و کدر است و حال و هوای داستان کهنه و قدیمی هستند.
نکاتی که در بالا ذکر شد نمونه ای از ویژگی های مثبت سریالهای کره ای و ضعف های متقابل سریال های ایرانی بودند. امید است با توجه به ظرفیت بالای بازیگری و تجربیاتی گرانبهایی که در کشور ما در زمینه ساخت سریال های تاریخی وجود دارد و در نظر گرفتن نکات مثبت کارهای تولیدی سایر کشورها به وضعیتی برسیم که سریالهای تاریخی ایرانی چنان جذابیتی پیدا کنند که علاوه بر مخاطبین داخلی برای سرتاسر دنیا از جمله مخاطبین کره ای نیز جذابیت داشته باشند.
ثانیا در رابطه با سریال های کره ای؛دلیل استقبال مردم از این سریال ها به نظر من ضعف ما در ساخت فیلم های خانوادگی هست و بازهم به نظر من دلیل دیگه ای مثل تاریخی بودن اونها هم نداره. شما شخصیت دونگ یی رو در نظر بگیرید ؛ صدها هزار زن مثل این خانم در تاریخ ایران وجود دارند که هم همسر حاکمان وقت بودند و هم مردم عادی. اما هیچ وقت از اونها نه درسینماهای ما و نه در رسانه ی به اصطلاح ملی ما یاد نمیشه. همین طور از نظر تاریخی و جلوه های دیداری اگر بخواهیم با سریال مختار مقایسه اش کنیم از نظر بنده باید به اون از نمره ی 100 ، کمتر از 50 بهش بدیم.اگر مختار نامه رو 100 فرض کنیم.اصلا شما روایتی تاریخی در این سریال نمی بینید.فقط این سریال نشان دهنده ی علاقه یک حاکم یا پادشاه به یه خانم هست و لا غیر. و این رو صرفا در دونگ یی نمی بینید بلکه در همه ی سریال های کره ای با این ویژگی دیده شده. مثل جومونگ. تنها روایت تاریخی موجود در جومونگ چگونگی به قدرت رسیدن او بود.
ثالثاٌ در رابطه با مختار نامه؛ این حرف هایی که زده شد بی انصافیه. درسته مختار نامه هم در برابر فیلم های تاریخی ای که در کشورهای صاحب صنعت سینما هستند دارای ضعف های قابل توجهی هست. اما در نظر بگیرید هدف کارگردان در دونگ یی روایت یک داستان عاشقانه به سبک حکومتی است و در مدت زمان بسیار طولانی؛ اما در مختارنامه روایت یک زندگی تاریخی است در مدت زمان کم.(از سال 60 هجری تا سال 67 هجری).در ضمن در مختار نامه همه ی اشخاص بد بدون سبیل و با ریش نشان داده نشدند. نمونه اش عمربن سعد ابی وقاص ؛ کارگردان در دونگ یی راوی یک افسانه است ، نظیر افسانه های ایرانی اما در مختار نامه هدف کارگردان روایت بدون تلخیص تاریخی می باشد.
مردم کشور ما دارای افکار ، تاریخ و زندگی پیچیده تری از مردم کشور کره هست
مقایسه تاریخ این دو کشور اصلا درست نیست
سریال هایی که ماحصل این تواریخ هم هستند بالطبع متفاوت خواهند بود چون برخاسته از دو مکتب متفاوت هستند
برای مثال شاعر ، فردوسی صحبت از رجز خوانی در جنگ های رخ داده می کند ، مردم منطقه از جمله اعراب هم در ابتدای جنگ هایشان رجز خوانی می کردند
این جز تاریخ منطقه هست
و دهها مثال دیگر و مقایسه دیگری که می توان مطرح کرد...
ما باید خودمان را انطور که هستیم قبول کنیم
اکثرشخصیتهای سریال مختارخاکستری بودند واینکه درسریال مختاربیش از80درصد موضوع برمبنای واقعیت بود انتظارندارید که جزبه جز تاریخ روبراتون فیلم کنند؟؟؟
سریال مختار هم خیلی طرفدار داشت حتی بیشتر از این سریال کره ای
در بحث گریم و طراحی صحنه هم زمان و مکان دو سریال اختلاف بسیاری داره یکی در شرق یکی در منطقه ی غرب تازه فاصله ی زمانی رو هم باید درنظر گرفت
تنها چیزای که ازش فهمیدم اینا بودن
بانووووی من!!!!
عالیجناااااب
چطور جرئت میکنی؟!
سریال دونگ یی سریال خوبی بود ، جاذبه های زیادی داشت ، آشنایی با سبک متفاوت زندگی یک کشور دیگر در مقایسه با کشور و فرهنگ ما را داشت ولی ...
1- متاسفانه در ترجمه و حذف قسمتهایی از سریال مدیریت صحیحی بعمل نیامده بود چون در یک جا دونگ یی دوست ان سو بود و در جای دیگه برادرش !!!
2- ملکه دوآگر در یک جا خواهر امپراتور بود (اوایل سریال) در جای دیگر همسر
3-در یک جا دونگ یی و امپراتور انسانهای باهوش -منطقی و .. بودند و در جای دیگر اسیر و هراسیده از خرافات(جریان آتش زدن عروسک ها و ..)
4- پایان داستان هم سیار نامفهوم بود چون امپراتور و دونگ یی کی مردند ؟
ولیعهد په بر سرش آمد ؟
چرا چان سو در آخر داستان پیر نشده بود فقط ریشش دراز شده بود ؟
چرا پادشاه نیز طی 9-10 سال زمان وقایع سریال نشانی از پیری در او دیده نمی شد ؟
ملکه کی مرد ؟
آیا همه یکدفعه مردند و قتل عام شدند و یونینگ ماند و چان سو ؟
و هزاران پرسش دیگر ....
قضاوت کنید حتی رییس صدا و سیما که فیلمهای بی بیننده میسازند ،به کره رفت واز محل ساخت سریال دیدن کرد
منکر ضعف های متعدد سریال مختار در چهره پردازی ، گفتگوی هنر پیشه ها و عدم تطابق برخی فسمت ها با تاریخ 1400 سال پیش نیستم ولی این نوع نگاه به یک سریال دست چندم کره ای را با این سریال ایرانی اجحاف آشکار می دانم .
از نمونه اشکالات خیلی آشکار سریال کره ای که شاید همه بینندگان نیز به ان رسیده باشند تکرار بیش از حد کلماتی چون " بانوی من " ، " عالی جناب " و ... بود که در یک قسمت نزدیک به 120بار این دو مورد تکرار گشت .
نکته بعدی فلش بک های تکراری که در تمام قسمت ها مشاهده گشت فردی در اتاقی در بسته مذاکره ای می نمود و قسمتی از مباحث پخش می شد و به محض خروج از محل مذاکره یا مجادله فلش یکی به ان محل زده می شد و ادامه صحبت ها پخش می شد( حداقل 5 مورد در هر قسمت)
دیگر مورد اینکه با وجود علم و موارد بیشمار دیگر که در این مقال نمی گنجد.
و سخن آخر اینکه ای کاش کارگردانان ایرانی به تمام مفاخر ایرانی و اسلامی و پبشینه تاریخی هفت هزار ساله توامان توجه می کردند تا عده ای به نام کوروش و داریوش به به بزرگان دینی جسارت نکنند و برخی دیگر پرداختن به این مشاهیر ایرانی را جرم ندانند.
\ن و مالزی و ږږږږ
مثلا شعار نميدادن كه دروغ زشته و تو دين ما گناه كبيره است ، اما عامه مردم اونو زشت و قبيح نشمارند ! بلكه زشتي و تاثير كار زشت را به مردم نشان ميداد
عدالت امپراتور خيلي با قوت به پرده كشيده شده بود ، و تحت هر شرايطي پيرو قانون بود و هر شخصي كه مرتكب كار اشتباهي ميشد را مجازات ميكرد ،خيلي سريع ! خواه اين شخص همسر او باشد يا از افراد عادي و يا ساكنان قصر.
اگه امپراطور چند تا همسر داشت ،از ديد بيننده پنهان نبودند و بيننده اين شخصيت محكم و با قدرت را از همه زوايا ميديد.
لذا ريا يا دروغ در شخصيت او ديده نميشد.
چهره ها را مثبت يا منفي انتخاب نكرده بودند كه از اول شخصيتها و نقشها لو برود بلكه در طول داستان و با توجه به عملكردها شخصيت شناسانده ميشد! و نقش تعريف ميشد.
اهميت آموزش و يادگيري ،مقابله با سختيها و مشكلات تحت هر شرايطي،توانايي وفق دادن خود با شرايط، ،رازداري،راستگويي و صداقت و سختكوشي را به كودكان آموزش ميداد.
البته نباید فراموش کرد که کره ای ها توی این سریال ها به راحتی تاریخ دزدی می کنن و خیلی از تکنولوژی ها رو به نام خودشون ثبت می کنن.
در کل سریال های کره ای در جذب مخاطب عامه قوی هستند ولی از لحاظ هنری ضعیفند.
با اون عكس العمل ها و حركات بدوي
اونا اصلا تاريخ دارن كه بخوان سريال تاريخي بسازن
حتي زبانشون هم كاملا بدوي و عقب مانده هست
در كل كره جنوبي مثل يه غار نشيني هست كه لباس آمريكايي 2012 رو پوشيده.
والسلام.
می بینی که چقد وضعمون خوبه، کشورمون بهشته، همه چی ارزون
اصلا هم به وسایل سامسونگ و ال جی کره ای ها نیازی نداریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
بیشترسریالای ایرانی خیلی کندوشعارین!
درحالی که توسریالهای خارجی یه عالمه اتفاق دریک قسمت میفته,تو همین دونگ یی تویه قسمت دقت میکردیدچقداتفاق می افتاد,درحالی که درسریالهای مشابه درایران...!!
نکته دیگه ادب حاکم درسریال بود,حتی ادمهای بدسریال هم الفاظ زشت به ندرت به کارمیبردند,درحالی که درسریالهای مشابه درایران...!!
فکر میکنم سریال های کره ای بر پایه تیزهوشی و جذب مخاطب ساخته شده...در حالی که آموزه های اخلاقی نیز به همراه دارد...آن چیزی که در سریال های ایرانی نیست.
همش شعار میدن
ادم خوبا و ادم بدا از اول معلومند (البته نظر من همیشه برعکس نظر کارگردانه، همیشه حالم از ادم خوبای سریالهای ایرانی بهم میخوره)
ضمنا من بشدت از سريالهاي كره اي متنفرم
هر چی بود از دونگ یی بهتر بود.
1- معتاد وجود ندارد.
2- بهشت زهرا ندارد.
3- زجه و شيون ممتد ندارد.
4- مسائل بطور مجمل ارائه ميشود.
5- خيلي طول نمي كشد تا تلفن را بردارد.
6- زن در اين سريال نقش زنانه دارد.
7- قهرمان با مرگ قهرمان مي شود.
2- با بند 6 به شدت موافقم.
اولا:سریال کره ای ساخته ایده عوامل تولید هست و روال و سر انجام سریال بر اساس تصمیم آنها بوده در حالی که مختارنامه بر واقیت تاریخی دلالت دارد و روال و سرانجام آن قابل دستکاری نیست.
ثانیا: در مخارنامه شخصیتهای منفی واقعا چگونه باید معرفی میشدند؟ در حالی که رفتار بدشان را در حادثه ای دیگر (کربلا) که خارج از فیلم بود انجام داده بودند و در مختارنامه قرار بود آنها فقط مجازات شوند و شناسایی از روی چهره راهکار مناسبی برای معرفی اشخاص بود.
ثالثا:ماهیت حماسی مختارنامه نوع خاصی از رنگها را میطلبد و سریال کره ای که محوریت آن را یک دختر تشکیل داده بود ترکیب خاصی از رنگها میطلبد.
رابعا:برای اثبات دلایل پربیننده بودن سریال کره ای نیاز به نقد فیلم دیگری نبود. در واقع شما می بایست تنها روی فیلم کره ای بحث میکردید و دلایل آن را اثبات میکردید.
خامسا: اگر نیاز به مقایسه هم بود بایستی با فیلم ایرانی ای که محتوای تقریبا مشابه دارد مقایسه میشد.
سادسا: این موضوع، پژوهشهایی را میطلبد که نتایج آن قابل استدلال باشد و از روی فرضیات شخصی نمیتوان اظهار نظر نمود.
از تلاش شما برای تحلیل این موضوع تقدیر میکنم و امیدوارم که صدا و سیما پژوهشهای لازم را در جهت روشن شدن برخی مسائل و رفع نواقص احتمالی انجام دهد.
سريال مختار بسيار پر مخاطب تر از سريال كره اي بود مثلا خود من هيچ قسمتي از اين سريال را نديدم اما سريال مختارنامه را هر هفته مي ديدم. و محتواي سريال مختار بسيار بيشتر از اين سريالهاي بي سر و ته كره اي هست.
زندگی را نباید به چشم وطن پرستی نگاه کرد و گرنه می بازیم!
مختار باید در آخر سریال کشته می شد و اگر این طور نمی شد تاریخ تغییر می کرد.
مثلا برادر خودم که اصلا اهل فیلم دیدن نیست چه ایرانی و چه خارجی به صورت پراکنده این سریال رو دنبال می کرد
اصولا ما دنبال خوراک آماده ایم و حوصله فکر کردن و تحلیل کردن رو موقع فیلم دیدن نداریم.
منکر لزوم ساخت سریال های مفرح و سرگرم کننده نیستم ولی قیاس فیلمهای سخیف کره ای با آثاری مثل مختارنامه به شدت شرم آور است.