طی دو ماه اخیر دو خرس در روستای ولی آباد سیاه بیشه یک خرس در مراغه، یک خرس در مشگین شهر یک پلنگ ماده در ممسنی فارس و پلنگی دیگر در گلستان کشته شدهاند این در حالی است که هنوز حتی در مورد یکی از این کشتار ها پیگیری مجدانه مسئولان و یا اعمال مجازات برای متخلفان در نظرگرفته نشده است.
به گزارش مهر، کشتار بی رحمانه به دست مردم سالهاست که حیات وحش کشور را تهدید می کند به گونه ای که دیگر اکنون اخبار رقت آور از تلفات این موجودات زبان بسته تقریباً هر روز به گوش می رسد.
در همین دو ماه گذشته دو خرس در روستای ولی آباد سیاه بیشه کشته شدند تا خوردن گوشتشان قوای بدنی شکارچی را تقویت کند.
یک خرس در مراغه سلاخی شد و خرس دیگری که تنها به قصد خوردن آب به استخر یک باغدارنزدیک شده بود و از بد حادثه درآن افتاده بود، با ضربات سنگینی که باغدار بر پیکر نیمه جان آن فرود آورد از پای درآمد.
در بسیاری نقاط ایران، گرگ هنوز به عنوان دشمن و رقیب شناخته می شود و در صورت مشاهده به فجیع ترین شکل ممکن کشته می شود.
جسد حیوان نگون بخت، مشابه انچه در تصویر مشاهده می کنید به نوعی در دید قرار می گیرد که زهر چشمی باشد برای سایر همنوعان این حیوان! در برخی مناطق هنوز کله گرگی مرسوم است؛ رسمی که بر اساس آن، هر کس گرگی را بکشد، سر آن را از بدن جدا کرده و به انتهای چوبی بلند می بندد.
چوب را چون پرچم پیروزی به دست گرفته و در آبادی های اطراف می چرخد و از رمه داران جایزه می گیرد. معمولا رمه داران به نسبت تعداد گوسفندان گله ای که دارند، مبلغی به شکارگر گرگ به رسم کله گرگی می پردازند.کشتن گرگ ها برای کله گرگی در گذشته ای نه چندان دور شغلی بود ثابت و شکارگر گرگ از این راه امرار معاش می کرد.
این روند منجر به انقراض کامل این جانور و یا کاهش شدید جمعیت آن در بسیاری نقاط کشور شده به طوری که دیگر نه خبری از گرگ هست و نه شکارگر گرگ.
اما طی یک هفته گذشته یک پلنگ ایرانی در ارتفاعات منطقه پشتکوه ممسنی فارس با شلیک 5 گلوله یک مرد روستایی از پا درامد و بعد از کشتار بدنش با تبر قطعه قطعه و لاشه اش به آتش کشیده شد و با گذشت کمتر از سه روزاز این حادثه از گلستان خبر می رسد ماده پلنگ دیگری در کردکوی با طعمه مسموم از پا در آمده است.
مسموم کردن پلنگ ها توسط لاشه گراز در استانهای شمالی هنوز به دلیل اینکه افراد محلی زیادی به اشتباه مسئول کشتار گوسفندهای گله شان را این گونه با ارزش می دانند بسیار رایج است.
برخورد با حیات وحش در کتابهای درسی آموزش داده شود
دکتر اسماعیل کهرم در این باره می گوید: آنچه می خواهم ازکسانی که اقدام به از بین بردن این جانوران زیبا می کنند بپرسم آن است که چگونه آن همه زیبایی را در نگاههای این گونه های با شکوه نمی بینند و دست به کشتار آنها می زنند.
این چه تربیتی است و چه فرهنگی که به محض آنکه یک عده جانور را میبینند اولین فکری که بر ذهن آنها میآید کشتار است.
آیا نگاه کردن به این گونه ها آنها را به یاد عظمت دستگاه خلقت نمیاندازد؟ چه چیز موجب میشود که از آن همه زیبایی با ضربات چوب و چماق، خون، اندام شکسته و زشتی مرگ را خلق کنیم؟
به گفته او، گاه فکر میکنم که انرژی و نیروی ما در زمینه آموزش محیط زیست به هدر رفته، شاید نشانه گیری ما از ابتدا اشتباه بوده.
اگر شما در خیابانهای تهران، تبریز، شیراز و... از مردم بپرسید که اهمیت مثلا یوزپلنگ یا گرگ چیست پاسخها دلگرم کننده هستند و به خصوص دانش آموزان و دانشجویان تعاریف خوبی از اهمیت موجودات وحشی ارائه میدهند ولی مردمی که مثلا در بافق یزد، کالمند و بهادران و یا پشتکوه فارس زندگی میکنند هیچ اطلاعی در مورد اهمیت این جانوران ندارند و چه سهل است که کماکان در باور آنها پلنگ خونخوار است، گرگ درنده و یوز قطعا موجودی است که قبل از آسیب رسانیدن به انسان باید او را کشت. یعنی آنها که باید ارزش جانوران را بدانند هیچ اطلاعی از آن ندارند این یعنی گم کردن هدف.
به اعتقاد کهرم، زمان آن فرارسیده که مطالب مربوط به محیط زیست طبیعی درکتابهای درسی گنجانده شود که اگر این طور بود آن چوپان و یا باغدار روستایی حتما آن را خوانده بود.
توسعه بیش از حد مناطق شهری و روستایی و تداخل آنها با قلمرو حیات وحش
مدیر انجمن دیده بان حقوق حیوانات نیز معتقد است: در مناطق مختلف ایران، به خاطر توسعه بیش از حد مناطق شهری و تداخل این مناطق با قلمرو حیواناتی مانند پلنگ و خرس این جانوران گاهی در اطراف باغات مردم و یا حاشیه شهرها مشاهده می شوند که اغلب مردم نیز به خاطر ترس، جلوگیری از کشتار دامها، استفاده از پوست و یا افتخار کاذب آنها را از بین می برند.
به گفته شهرام شریفی، در برخی مناطق برای نشان دادن عمق نا آگاهی لقب پلنگ به انتهای نام قاتل این حیوان افزوده می شود که علت تمام این رفتارها فقدان آموزش مناسب با جوامع مختلف است.
او در ادامه به کشتار بی رحمانه حیات وحش در ماههای اخیر در اقصی نقاط کشور اشاره می کند: اینها صرفا اخباری است که از طریق منابع محلی منتشر شده است و چه بسا گونه های ارزشمند دیگری نیز با پنهان کاری جانیان و متخلفین از طبیعت حذف شده باشند.
بی اعتنایی مسئولان و ضعف قانونی عامل کشتار حیات وحش
اما دکتر جاوید آل داوود رییس انجمن حمایت از حیوانات معتقد است: اولین گام برای مقابله با چنین فجایعی آن است که مسئولان محیط زیست مسئولیت پیگیری چنین حوادثی را بپذیرند و آمار دقیق بروز این گونه کشتارهای بی رحمانه حیات وحش را اعلام کنند.
به گفته او، در حال حاضر اخبار این حوادث به صورت پراکنده تنها از طریق منابع محلی منتشر می شود و به جرأت می توان گفت از هر 10 کشتارحیات وحش تنها یک مورد علنی می شود.
آل داوود در ادامه می گوید: البته همین مواردی هم که رسانه ای می شود با وجود جریحه دار شدن احساسات مردم به دلیل ضعف قانون اقدام مقتضی صورت نمی گیرد کما اینکه در مورد شکارچیان بی رحم ماده خرس و توله هایش در سمیرم اصفهان علی رغم پیگیریهای فعالان محیط زیست و جنجال های رسانه ای مجازاتی برای آنها در نظر گرفته نشد و در حال حاضر آزاد هستند.
به اعتقاد او، محیط زیست ایران هنوز یک مسئله دست دوم است و با اینکه شعارهای زیادی در خصوص حفظ محیط زیست و حیات وحش داده می شود اما مسئولان محیط زیست در هنگام بروز فجایع زیست محیطی مانند کشتار حیات وحش، تخریب زیستگاهها آلودگی هوا در حاشیه امن هستند.
آموزش متناسب با سواد، فرهنگ و اعتقادات جوامع مختلف ضروری است
آل داود می گوید: جای دوری نمی رویم و خود را با کشور های پیشرفته مقایسه نمی کنیم اما در کشوری مانند هندوستان که همین چند روز پیش مسئولان محیط زیست ما با آنها در خصوص تنوع زیستی تبادل نظر و گفتمان داشته اند چند سال پیش به خاطر اینکه تعداد شیر های منقرض شده این کشور توسط وزیر محیط زیستشان 15 قلاده اعلام شده بود در حالیکه این تعداد 20 قلاده بود برکنار شد!
او با اشاره به نقش آموزش در کاهش بروز این گونه حوادث اضافه می کند: آموزش باید در هر مکانی متناسب با میزان سواد، اعتقادات و آگاهی مردم ارائه شود، ممکن است روش آموزشی که در یک کلاس برای دانشجویان جواب می دهد در یک روستا تأثیری نداشته باشد.
همچنین در مناطقی می توان از تأثیری که موعظات ائمه جماعات بر مردم دارد برای آموزش مسائل زیست محیطی استفاده کرد.
از سوی دیگر برخی از کارشناسان محیط زیست عدم بررسی و ارزیابی مناطق حساس زیستی که مناطقی هستند که طبق دستورالعمل کنوانسیونهای جهانی، گونههای حساس جانوری و گیاهی را در خود جا داده و یا کریدور حیات وحش محسوب می شوند و طبق قانون سازمان محیط زیست وظیفه دارد آنها را مورد توجه قرار دهد را علت بروز این حوادث می دانند.
بررسی کریدورهای حیات وحش
در حقیقت مناطق حساس زیستی مناطقی هستند که جزو مناطق چهارگانه محیط زیست (پارک ملی، منطقه حفاظت شده، پناهگاه حیات وحش و منطقه شکار ممنوع) محسوب نمی شوند اما در ایران طبق قانون حفاظت از محیط زیست این مناطق در تمامی ایران مورد مطالعه قرار گرفته و در سال 79 مطالعات تمامی کریدورهای حیات وحش و مناطق حساس ایران انجام شده است.
این مطالعه که میلیاردها تومان صرف تهیه آن شده اکنون تنها در کتابخانه های سازمان خاک می خورند در حالی که باید سازمان حفاظت محیط زیست تعریف مشخصی در این باره انجام دهد و بررسی این مطالعات و دخالت در این مناطق جزو تکالیف آن محسوب می شود.
نبود اعتبار و دغدغه حفاظت
اما مدیرکل محیط زیست استان فارس گفته است: یکی از مهمترین مشکلات ما در حفظ حیات وحش مشکل اعتبارات است به عنوان مثال جهت آموزش جوامع محلی و فراهم کردن زمینه حفاظت بیشتر از مناطقی همچون پشتکوه فارس نیازمند دعوت از گروههای مانند انجمن طرح سرزمین، انجمن پلنگ ایرانی و یا انجمن یوز هستیم که حتی برای تهیه بلیط هواپیما برای آنها با مشکل مواجه می شویم.
به هر حال به نظر می رسد زمان آن فرارسیده است که مسئولان با به کار بستن راهکارهای مناسب از یک سو با آموزش مناسب در راستای ارتقا فرهنگ مردم به ویژه جوامع محلی اقدام کنند و از سوی دیگر ضعف های قانونی برای برخورد و مجازات متخلفان را از بین ببرند تا دیگر شاهد نباشیم خاطیان با مظلوم نمایی به حداقل مجازات محکوم شده، پس از مدت زمان اندکی ازجنایاتشان، حق بازگشت به طبیعت را داشته باشند، تفنگ به دست بگیرند، بکشند و خاطرات مردانگی شان را در برخورد با حیات وحش زبان بسته و رهایی از دادگاه و محاکمه برای دیگران تعریف کنند.
اگرچه شاید زمانی که 26 دانش آموز در اردوی دانش آموزی کشته می شوند و بالاترین مقام مرتبط در جواب خبرنگارانی که جویای علت حادثه می شوند می گوید بروید از مسئولش بپرسید، پیگیری علت کشتار حیات وحش کمی عجیب و خنده دار به نظر برسد.